قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / کتابالله/ کتاب هدایت
ماه مبارک رمضان ماه قرآن است
اوّلاً حلول ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنیم به همهی کسانی که این سخن را میشنوند و همهی برادران مسلمان در سرتاسر جهان؛ و امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم حقّ این ماه را اداء کنیم. ماه، ماه قرآن است؛ که در آیهی کریمهی قرآن هم وقتی که نام ماه رمضان آورده شده، ذکر میشود «اَلَّذیِ اُنزِلَ فیهِ القُرءان»(1). این یک خصوصیّت بسیار مهمّ این ماه عزیز و شریف است.1399/02/06
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 185
شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أُنزِلَ فيهِ القُرآنُ هُدًى لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الهُدىٰ وَالفُرقانِ ۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ ۖ وَمَن كانَ مَريضًا أَو عَلىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أَيّامٍ أُخَرَ ۗ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ اليُسرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ العُسرَ وَلِتُكمِلُوا العِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلىٰ ما هَداكُم وَلَعَلَّكُم تَشكُرونَ
ترجمه:
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!
لینک ثابت
علاج مشکلات بشریت قرآن است
قرآن، هم کتاب علم و معرفت است یعنی دل را و اندیشهی انسانی را سیراب میکند -قرآن برای آن کسانی که اهل معرفتآموزی هستند یک سرچشمهی تمامنشدنی است- لکن علاوهی بر اینها قرآن دستور زندگی هم هست؛ قرآن علاوهی بر جنبهی معرفتی و معرفتآموزی دستورات کاربردی دارد برای زندگی؛ یعنی محیط زندگی را آباد میکند، زندگی را از امنیّت و سلامت و آسایش برخوردار میکند. یَهدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَه سُبُلَ السَّلام(1). راههای سلامت را، راههای امنیّت را، راههای آسایشِ در زندگی را به انسانها نشان میدهد. انسانها در طول تاریخ دستبهگریبانِ ظلم و تبعیض و جنگ و ناامنی و لگدمال شدن ارزشها بودهاند، امروز هم هستند؛ راه علاج اینها قرآن است. اگر به قرآن عمل کنیم همهی این مشکلات برطرف میشود.1399/02/06
1 )
سوره مبارکه المائدة آیه 16
يَهدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِهِ وَيَهديهِم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ
ترجمه:
خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند؛ و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد؛ و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید.
لینک ثابت
وجود هزاران دستور زندگی در ظاهرِ قرآن
جوامع بشری اگر به دستوراتِ کاربردی قرآن -که من حالا تعداد کوتاهی و مختصری [از آنها را]، به قدری که وقت هست عرض خواهم کرد- عمل بکنند، بدون تردید از همهی این مشکلات نجات پیدا خواهند کرد. در همین ظاهرِ قرآن هزاران دستور زندگی وجود دارد. امیرالمؤمنین فرمود: اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(1) انیق یعنی شگفتانگیز و زیبا. ظاهر قرآن شگفتانگیز و زیبا است؛ برای کسانی که اهل نگاه زیباشناسانه هستند، قرآن بینظیر است در زیبایی و شگفتانگیزی؛ امّا باطن او عمیق است.1399/02/06
1 )
خطبه 18 : از سخنان آن حضرت است در نكوهش اختلاف علما در فتاوى
تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ
أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ .
أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ .
ترجمه:
در حكمى از احكام قضيهاى نزد يكى از ايشان مطرح مىگردد او به رأى خود حكم مىدهد، سپس همان بر ديگرى ارائه مىشود او حكمى ديگر صادر مىنمايد، آن گاه به نزد رهبرى مىروند كه مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حكم را تصديق مىنمايد در حالى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است. آيا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش كردهاند يا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپيچى نمودهاند يا خداوند دينى ناقص نازل نموده و از آنان براى كامل نمودنش يارى خواسته يا اين فتوا دهندگان در حكم شريك خداوندند كه مىتوانند به رأى خود حكم نمايند و بر خداوند است كه به حكم آنان رضايت دهد يا خداوند دين كاملى فرستاده
ولى رسولش- كه درود خدا بر او و آلش باد- در تبليغ آن كوتاهى كرده در صورتى كه خداوند مىفرمايد: «در كتاب چيزى را فرونگذاشتيم.» و مىفرمايد: «بيان هر چيزى در آن است.» و تذكر داده كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است، و اختلافى در آن نيست، و فرموده: «اگر اين كتاب از سوى غير خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان مىيافتند.» قرآن ظاهرش زيبا، و باطنش عميق و ناپيداست، شگفتىهايش تمام شدنى نيست، و غرايبش پايانى ندارد، و تاريكىها جز با قرآن از فضاى حيات زدوده نگردد
لینک ثابت
در دنیا و آخرت باید دنبال حسنه بود
این چیزهایی که من عرض میکنم که در قرآن وجود دارد و درس زندگی است، مال همین ظاهر قرآن است؛ مال همین چیزی است که بنده و امثال بنده از قرآن میفهمیم؛ وَالّا آن چیزی که کُمَّلینِ توحیدی از قرآن میفهمند، راسخین در علم میفهمند، اولیای الهی میفهمند که بواطن قرآن و بحر عمیقِ قرآن است، قرآن از این حرفها خیلی بالاتر است؛ آنچه من عرض میکنم -این هزاران دستور زندگی- همین چیزهایی است که از ظاهر قرآن استفاده میشود. خب حالا این چیزهایی که کاربردی است: بعضی از اینها مربوط به تنظیم قواعد زندگی است؛ مثلاً فرض بفرمایید «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق»؛(1) بعضی هستند که همهی قواعد زندگی انسانی را، دوستیها را، دشمنیها را، رابطهها را، هدفها را، انگیزهها را در کار دنیا محصور میکنند؛ دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی قدرت، یعنی شهوت؛ مراد از دنیا در اینجا اینها است. دوستیشان به خاطر اینها است، دشمنیشان به خاطر اینها است، رابطهگیریشان به خاطر اینها است، تلاششان به خاطر اینها است، هدفهایشان به خاطر اینها است؛ این را خدای متعال رد میکند. این جور قاعدهی زندگی ساختن را خدای متعال رد میکند؛ وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق. اینها در زندگی دنیوی به چیزهایی خواهند رسید -در این زندگی موقّت کوتاه- امّا در زندگی اصلی و واقعی و اخروی که زندگی انسان در آنجا است چیزی ندارند، بینصیبند، بیبهرهاند.
امّا در مقابلش یک قاعدهسازی دیگری برای زندگی وجود دارد: وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛(2) این قاعدهسازی دوّم است. یعنی کسانی که در دنیا هم دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی؛ در «ءاتِنا فِی الدُّنیا» نمیگوید چه به ما بده؛ معلوم است که دنیا میخواهد امّا این [میگوید] «ءاتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً»، چیزهای نیکو را در دنیا به ما بده؛ چیزهایی که با فطرت انسان منطبق است، با نیازهای واقعی انسان منطبق است؛ وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة؛ دنبال آخرت هم هستند؛ وَ قِنا عَذابَ النّار؛ آن وقت کسانی هستند که خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی میرساند. یک دسته آیات از این قبیل است که قواعد زندگی را مشخّص میکند. یا مثلاً فرض کنید در آیهی مربوط به عُقلای بنیاسرائیل که یک عدّهای از آنها به قارون توصیه میکردند، میگفتند: وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛(3) به قارون نمیگفتند که هر چه را داری یا نداری دور بریز؛ میگفتند آنچه را داری وسیله قرار بده. پول و ثروت دنیا وسیله است، وسیلهی رسیدن به مقامات عالیهی بشری و انسانی است، وسیلهی رسیدن به مقامات معنوی است؛ میتواند وسیله باشد. شما میتوانید با پول دنیا را آباد کنید، زندگیهای انسانها را نجات بدهید، تبعیض را برطرف کنید، فقرا و ضعفا را از حالت فقر و ضعف بیرون بیاورید. وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَة؛ اوّلاً آنچه در اختیار تو است، ءاتاکَ الله است، خدا به تو داده؛ ثانیاً راهش این است که این را برای خدا مصرف کنی وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ امّا این جور هم نیست که خود تو هم حظّی و سهمی نداشته باشی؛ چرا، تو هم سهمی داری، سهم خودت را هم استفاده کن. وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛ ببینید، این قاعدهی زندگیای است که اسلام برای ما معیّن میکند. بر خلاف آنچه خود آن بیعقل خیال میکرد؛ آن قارونِ خرپولِ بیعقل میگفت: اِنَّما اوتیتُه عَلی عِلمٍ؛(4) من خودم توانستم این را به دست بیاورم، با هنر خودم به دست آوردم؛ در حالی که اینجور نیست؛ خدای متعال وسایل را فراهم کرده بود، او توانسته بود به دست بیاورد. بنابراین بعضی از آیات در قرآن این جوری است و از این قبیل آیات زیاد داریم که قواعد زندگی را معیّن میکند.1399/02/06
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 200
فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فَاذكُرُوا اللَّهَ كَذِكرِكُم آباءَكُم أَو أَشَدَّ ذِكرًا ۗ فَمِنَ النّاسِ مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا وَما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ
ترجمه:
و هنگامی که مناسکِ (حج) ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهرهای ندارند.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 201
وَمِنهُم مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ
ترجمه:
و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»
3 )
سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه:
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
4 )
سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه:
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند.
لینک ثابت
قرآن، به سمت اقوم راهنمایی میکند
یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که میتوانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(1) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(2) معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد].1398/02/16
1 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 9
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 64
وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند!
لینک ثابت
قرآن یک اثر هنری بینظیر است، یعنی یک جنبهی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجهی اوّل دلها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبهی هنری قرآن بود. عربها، هم موسیقی الفاظ را میفهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیدهای وسط آمد که شبیه آن را نشنیدهاند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیدهی هنری فوقالعاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(1) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبانها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.
خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن میخوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانهها بیرون بیاید؛ آن برای جنبهی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی قرآنیای بشود، از خانهها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها میخواند، برای خودش میخواند، فرقی نمیکند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی میخوانید، اینجا میخواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر میشود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوتهایی که ما میشنویم و گوش میکنیم و تشویق میکنیم و تأیید میکنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بینظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا میکنید، به شکل هنرمندانه میخوانید؛ آن وقت نتیجه این میشود که اثرش میشود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبهی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده میکنیم؛ مدّاح میآید میایستد، با صدای خوش شعر میخواند؛ دو جور میتواند بخواند:
هان ای دل عبرتبین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینهی عبرت دان
میشود این جوری بخواند، میشود هم بگوید:
هان ای دل عبرتبین! از دیده نظر کن هان!
ایوان مدائن را، آئینهی عبرت دان
این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیهی مناسب میکنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خوانندههای قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضیهایشان میفهمند که چه کار دارند میکنند؛ وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. این معنا بایستی در تلاوتهای ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوشصدا هستید؛ میبینم دیگر، الحمدللّه همهی شما خوشصدا هستید و صداهایتان و نَفَسهایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد.
البتّه آن جنبهی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا میکند؛ یعنی این شیوهی خواندن میتواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهلالذّکر، ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن میگوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(2) خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [میبینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصابِرین؛(3) این خوف چیست؟ جوع چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است.1398/02/16
1 )
خطبه 18 : از سخنان آن حضرت است در نكوهش اختلاف علما در فتاوى
تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ
أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ .
أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ .
ترجمه:
در حكمى از احكام قضيهاى نزد يكى از ايشان مطرح مىگردد او به رأى خود حكم مىدهد، سپس همان بر ديگرى ارائه مىشود او حكمى ديگر صادر مىنمايد، آن گاه به نزد رهبرى مىروند كه مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حكم را تصديق مىنمايد در حالى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است. آيا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش كردهاند يا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپيچى نمودهاند يا خداوند دينى ناقص نازل نموده و از آنان براى كامل نمودنش يارى خواسته يا اين فتوا دهندگان در حكم شريك خداوندند كه مىتوانند به رأى خود حكم نمايند و بر خداوند است كه به حكم آنان رضايت دهد يا خداوند دين كاملى فرستاده
ولى رسولش- كه درود خدا بر او و آلش باد- در تبليغ آن كوتاهى كرده در صورتى كه خداوند مىفرمايد: «در كتاب چيزى را فرونگذاشتيم.» و مىفرمايد: «بيان هر چيزى در آن است.» و تذكر داده كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است، و اختلافى در آن نيست، و فرموده: «اگر اين كتاب از سوى غير خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان مىيافتند.» قرآن ظاهرش زيبا، و باطنش عميق و ناپيداست، شگفتىهايش تمام شدنى نيست، و غرايبش پايانى ندارد، و تاريكىها جز با قرآن از فضاى حيات زدوده نگردد
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
3 )
سوره مبارکه البقرة آیه 155
وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ
ترجمه:
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
لینک ثابت
بشریت محتاج هدایت پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) یعنی قرآن است
تبریک عرض میکنم سالروز میلاد مبارک نبیّ رحمت، حضرت خاتمالانبیا محمّدبنعبدالله (صلّیاللهعلیهوآله) و سالروز ولادت باسعادت حضرت جعفربنمحمّدٍ الصّادق امام بزرگوار را به همهی شما حضّار محترم، به میهمانان عزیز کنفرانس وحدت اسلامی و سفرایی که در جلسه حضور دارند؛ و همچنین تبریک میگویم به همهی ملّت ایران، به همهی مسلمانان عالم بلکه به همهی آزادگان عالم -از مسلمان و غیرمسلمان- ولادت پیامبر اکرم را؛ خورشید فروزانی که در دوران جهل و فریبِ جاهلیّت، طلوع کرد و جهان را روشن کرد؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام): وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور؛(1) حقیقت قضیّه همین است؛ دنیا، در تاریکیِ جهل و فریب فرو رفته بود، در آن دورانی که پروردگار عالم این نور را به بشریّت اهدا فرمود و عطا فرمود. امروز جسم مبارک پیغمبر در میان ما نیست لکن «اَرسَلَهُ بِالهُدىٰ وَ دینِ الحَقّ»؛(2) دین او، هدایت او همراه ما است. اگر از این نور تبعیّت کنیم، اگر مشمول این تعبیر قرآنی باشیم که «وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ»، آنوقت نتیجهاش این است که «اُولئکَ هُمُ المُفلِحون»؛(3) تبعیّت از هدایت الهی و نوری که او آورد -که این نور، قرآن است و قرآن کتاب هدایت و کتاب نور است- تبعیّت از این هدیهی الهی به وسیلهی پیغمبر اکرم به بشریّت، موجب این است که فلاح و رستگاری به بشر عطا بشود و عنایت بشود.
بشر دنبال فلاح است، دنبال رستگاری است. گرفتاری بشریّت از آغاز تا امروز، عبارت است از نبود عدالت، نبود رحمت، نبود هدایت. گمراهیهای گوناگون بشر، زندگی را بر آنها دشوار کرده است. امروز هم بشریّت، محتاج همان سرچشمهی نور است؛ امروز هم بشریّت، محتاج این است که به دعوت نبیّ اکرم -که دعوت حق است، دعوت صدق است، دعوت رحمت است- پاسخ بگوید؛ اگر بشر به این مرحلهی از بلوغ فکری برسد که به دعوت نبیّ مکرّم اسلام پاسخ بدهد، گرفتاریهای بشر برطرف خواهد شد. امروز هم حضور قدرتها و ظلمِ ناشی از بیباکی و تهوّر آنها در اَعمال مجرمانه، موجب شده است دنیا مثل آن روز «کاسِفَةُ النّور» و «ظاهِرَةُ الغُرور» باشد؛ امروز هم متأسّفانه بشریّت گرفتار است. این گرفتاری، مخصوص دنیای اسلام نیست که از اسلام دور مانده است، [بلکه] همهی بشریّت گرفتارند؛ آن کشورهایی هم که بظاهر از پیشرفت تمدّنی و زرقوبرق دنیایی برخوردارند، بشدّت گرفتارند؛ این گرفتاری، ناشی از جهل است، ناشی از فریب است، ناشی از نبود عدالت است؛ و اسلام پاسخگوی همهی اینها است، اسلام تضمینکنندهی فلاح و رستگاری ملّتها است؛ ما مسلمانها باید این درس را بگیریم.1397/09/04
1 )
خطبه 89 : از خطبههاى آن حضرت است در حال مردم پيش از بعثت و پس از آن
أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ
وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ. فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ .
ترجمه:
پيامبر را در زمانى فرستاد كه رشته رسالت منقطع، و خواب غفلت ملّتها طولانى، و فتنهها جدّى، و امور حيات از هم گسيخته، و آتش جنگها شعلهور بود. نور دنيا در كسوف، و دنيا با ظهور چهره فريبنده در حال خودنمايى، برگهاى درخت زندگى زرد، نوميدى از بارور شدن شجره حيات بر دلها چيره، و آب زندگى فروكش كرده بود. زمانى كه نشانههاى هدايت كهنه، علائم گمراهى نمايان بود. دنيا به اهلش روى زشت نموده، و نسبت به خواهندهاش عبوس بود. ميوهاش فتنه، غذايش مردار، جامه زيرش ترس، و جامه رويش شمشير بود.
پس اى بندگان خدا پند بگيريد، و به ياد آريد عقايد و آرايى را كه پدران و برادرانتان در گرو آنند، و بر اساس آنها مورد محاسبه حق قرار گرفتهاند. به جانم سوگند ميان شما و آنان فاصله زيادى نيست، و سالها و قرنها ميان شما و آنها نگذشته، و شما در امروز از روزى كه در اصلاب آنان بوديد دور نيستيد. به خدا قسم پيامبر چيزى را به گوش نسل گذشته شما نشنواند مگر اينكه من امروز به شما شنواندم، و گوش شما در اين زمان پستتر از گوش آنان نيست، و ديدههاى آنان بينا نگشت، و دلهايى براى آنان در آن زمانها قرار داده نشد مگر اينكه در اين زمان به مانند همان چشم و دل به شما عنايت شده. و به خدا سوگند شما بعد از آنان به چيزى بينا نشدهايد كه گذشتگان آن را نمىدانستند، و شما به چيزى مخصوص نگشتهايد كه آنان از آن محروم شده باشند. و همانا بلا و آزمايشى بر شما فرود آمده كه مهارش مضطرب و تنگش سست است. بنا بر اين آنچه فريب خوردگان از آن بهرهمندند شما را فريب ندهد، زيرا كه فريبندهها سايهاى است گسترده تا زمانى معين
2 )
سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
2 )
سوره مبارکه الفتح آیه 28
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا
ترجمه:
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!
2 )
سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
3 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
لینک ثابت
زبان قرآن را باید یاد گرفت. هرچه ممکن است با زبان قرآن بیشتر انس بگیرید.1396/03/06
لینک ثابت
عزیزان من، فرزندان من! من توصیه میکنم از همین حالا، از همین روزها و ماههایی که تشرّف به تکلیف پیدا کردهاید، رابطهی خودتان را با خدای متعال مستحکم کنید... عزیزان من! با قرآن انس داشته باشید؛ با قرآن انس پیدا کنید. هر روز یک مقداری -ولو چند آیه- قرآن بخوانید و توجّه به معانی قرآن پیدا کنید. قرآن انسان را هدایت میکند: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۱) انسان را به راه راست هدایت میکند.1395/09/23
1 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 9
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
لینک ثابت
آیات کریمه و کلمات قرآن، در هر جایی، در هر وقتی که تلاوت و خوانده بشود، مایهی روحانیّت و معنویّت و برکت است.1395/05/11
لینک ثابت
افزایش قدرت فوقالعاده، در صورت همراه شدن با قرآن
برکات قرآن برکات بیانتهایی است. در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست، رفاه مادّی هست، تعالی معنوی هست، گسترش فکر و عقیده هست، شادی و سکینهی روح هست؛ سکینه و آرامش روح؛ فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ اَلزَمَهُم کَلِمَهَ التَّقوی وَ کانوا اَحقَّ بِها وَ اَهلَها.(1) وقتی که آن آرامش دینی و آن سکینهی دینی آمد، تقوا زیاد میشود: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَهَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ این سکینه و آرامش موجب میشود ایمان انسان روزبهروز افزایش پیدا کند؛ ایمان به چه؟ ایمان به خدا، ایمان به قدرت الهی؛ دنبالش میگوید: وَ لِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الارض؛(2) همه چیز دست خدا است، همه چیز لشکر خدا است. در یک جای دیگر [میگوید]: وَ ما یَعلَمُ جُنودُ رَبِّکَ اِلا هُو؛(3) هیچکس جز خود او، قادر به شمارش جنود الهی نیست. قرآن این است: یک قدرت فوقالعاده و بیانتها که ما به قدر ظرفیّت خودمان باید بتوانیم انشاءالله از آن استفاده بکنیم.1395/03/18
لینک ثابت
امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم
هرچه که لفظ قرآن زیبا است، هزار برابر -حالا من هزار را به عنوان یک حرف رائج عرض میکنم؛ شاید هزاران برابر، ما که قادر به اندازهگیری نیستیم- معنای قرآن و معارف قرآن زیباتر است. چه کسی آن را میفهمد؟ آن کسی که تدبّر کند، درِ دل را باز کند، این حقایق را به دل راه بدهد. در هر عصری، در هر زمانی، اگر انسانی که با مسائل زندگی سروکار دارد و مسائل زندگی برایش مهم است، با قرآن اینجور ارتباط نزدیک داشته باشد، معجزهی قرآن را درمییابد؛ بعضی کمتر بعضی بیشتر؛ در بعضی زمانها کمتر در بعضی زمانها بیشتر.
به نظر من معجزهی معارف قرآنی را اگر ما اهل دل باشیم «لِمَن کان لَهُ قَلبٌ اَو اَلقی السَّمعَ وَ هُوَ شَهید»؛(1) اگر اهل دل باشیم، اگر گوش جان را در اختیار قرآن بگذاریم، ما امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم از آنهایی که هزار سال قبل بودند. در این دنیای پیچیده، در این دنیای طوفانی، در این دنیای سرشار از معضلات -این قدرتها، این پیشرفت علمی- اینجا است که قرآن وقتی وارد میدان میشود، وقتی حرف میزند «اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ»، آدم این را حس میکند که واقعاً «یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمِنینَ».(2)1395/03/18
1 )
سوره مبارکه ق آیه 37
إِنَّ في ذٰلِكَ لَذِكرىٰ لِمَن كانَ لَهُ قَلبٌ أَو أَلقَى السَّمعَ وَهُوَ شَهيدٌ
ترجمه:
در این تذکّری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد!
2 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 9
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
لینک ثابت
اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده است
اگر دربارهى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمهى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم و تأخّر در جملهبندى وجود دارد بهخاطر اینکه سجع آیه حفظ بشود. موارد متعدّدى در قرآن هست؛ با اینکه قرآن نه تقیّد به سجع بهمعناى مصطلح دارد، نه تقیّد به قافیه، [چون] شعر نیست و تقیّد به این چیزها ندارد امّا درعینحال زیبایى کلام یک جاهایى اقتضا کرده که یک جملهى معترضهاى وسط بیاورند براى اینکه سجع آخر آیه که با بقیّهى آیات منطبق است برابر در بیاید و آن زیبایى را بدهد. یا وزن و موسیقى کلام؛ در آیات کریمهى قرآن، موسیقى کلمات یک چیز مغفولٌعنه واقع شده و به آن توجّه نمیشود. بعضىها دنبال وزن رفتهاند که آیات موزون قرآن را پیدا کنند -و پیدا کردهاند، زیاد هم هست آیاتى که خودش یک وزن عروضى است- امّا موسیقى کلمات قرآن، آنجایى هم که حتّى وزن ندارد، یک چیز عجیب است؛ بسیار گوشنواز است. کسى که با قرآن انس داشته باشد و آشنا باشد، میبیند. خب، قرآن یک اثر هنرى است. پیغمبر اکرم از شعرایى که به حق [بودند]، ترویج کردند؛ قرآن از شاعرى که «اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحت»(1) باشد ترویج کرده؛ عرض کنم که ائمّهى ما بسیاریشان شعر میگفتند.
در مورد خواندن؛ یک روایتى در همین باب روایات غنا -که حالا ایشان(2) اشاره کردند؛ ما هم مفصّل بحث کردیم در باب مسئلهى غنا- هست که یک نفر قرآن را با صداى خوشى [میخواند]؛ به پیغمبر گفتند این صداى خوشى دارد، قرآن را خوب میخوانَد. فرمود بخواند؛ وقتى شروع کرد خواندن، پیغمبر فرمود -آنطور که در ذهنم است- اینجورى قرآن را بخوانید؛ یعنى با صداى خوش. خب، این هنر است؛ هنر یعنى همین؛ این هنر موسیقى است و در انواع و اقسام، ترویج شده.یا مثلاً فرض کنید که در همین عبارتپردازىهایى که علماى ما دارند. شما ببینید اوایل کتابها چه سجعهاى زیبایى [دارند]؛ در این اجازات مختلفى که علما به هم دادهاند -اجازهى اجتهاد، اجازهى روایت- ببینید چه عبارات زیبایى، چه سجعهاى زیبایى را علما آوردهاند؛ اینها همین فقهایند. در عبارات کتابهایشان هم همینجور است؛ حالا آنچه فارسى نوشتند -بخصوص در این اواخر- خیلى برجسته نیست امّا مثلاً کتابهاى مرحوم مجلسى از لحاظ فارسى هم نثرهاى زیبایى است؛ خب، اینها همهاش هنر است. بنابراین اینکه ما بیاییم فکر کنیم که نظر اسلام با هنر آیا مساعد است یا مساعد نیست، به نظر من یک بحث واضحى است؛ این روشن است که اسلام مثل همهى پدیدههاى زندگى انسان، نسبت به هنر نظر مساعد دارد.
2.ابوالقاسم علىدوست (دبیر علمى - محتوائى همایش)1394/10/21
1 )
سوره مبارکه الشعراء آیه 224
وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ
ترجمه:
(پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند.
1 )
سوره مبارکه الشعراء آیه 227
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ
ترجمه:
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
لینک ثابت
قرآن کتاب معرفت است، کتاب نور است.1393/04/08
لینک ثابت
قرآن را باید با توجّه خواند؛ توجّه داشته باشیم که صِرف تشکیل این اصوات مطلوب نیست؛ با توجّه به معانى، با توجّه به مرادات قرآنى باید قرآن را خواند؛ اگر این شد، آن وقت جامعهى اسلامى راه خودش را پیدا میکند.1393/04/08
لینک ثابت
قرآن نور است، قرآن هدایت است، قرآن بیان است، تبیان است؛ قرآن با انسان حرف میزند، با دل انسان حرف میزند، با باطن انسان حرف میزند.1393/03/13
لینک ثابت