درآمد باید ناشی از تلاش باشد ما احتیاج داریم که یک رابطهی مستقیمی بین درآمد و کار وجود داشته باشد؛ یعنی [مطابق] این آیهای که این قاری عزیزمان خواندند: لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ.(1) درآمد بایستی ناشی از سعی باشد... ناشی از تلاش باشد. باید جامعه را اینجوری [بار آورد]؛ این کارِ خیلی سختی است؛ این یعنی چه؟ یعنی [روش کسب] خیلی از این پولهای بادآورده و ثروتهای بادآورده غلط است. ما باید فرهنگ ثروت بادآورده را در کشور متوقّف کنیم. عرض کردم، این کارِ بلندمدّت و مشکلی است امّا باید بشود. خیلی از این واسطهگریها، خیلی از این سوداگریها، خیلی از این دلّالبازیها، این رشوه دادن و رشوه گرفتنها در بعضی از جاها، این رباخواریها در بعضی از بخشهای اقتصادی کشور، این ویژهخواریها، که ارتباط با فلان کس موجب بشود یک درآمدِ آسانِ بیدردسرِ بدون کاری گیر آدم [بیاید]، همهی اینها برای جامعه مضر است... خیلی از این تبعیضها، خیلی از این کارهای تجمّلاتی، خیلی از این ثروتهای مضر ــ که آثار فسادش را انسان در جامعه میبیند و کسانی مصداق «مُترَفین»(2) در جامعه هستند که در قرآن ذکر شدهاندــ خیلی از اینها ناشی از همین است که ارتباط درآمد و سود و بهره با کار قطع شده؛ کار نیست، [امّا] درآمد هست؛ این نمیشود؛ درآمد باید ناشی از کار باشد.1402/02/09
1 )
سوره مبارکه النجم آیه 39 وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ ترجمه: و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست،
2 )
سوره مبارکه سبإ آیه 34 وَما أَرسَلنا في قَريَةٍ مِن نَذيرٍ إِلّا قالَ مُترَفوها إِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرونَ ترجمه: و ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری بیمدهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم!»
روحیه کار و تلاش, تلاشگری تا آخرین روز دولت، آقایان کار کنند؛ یعنی اینجوری فکر نکنید که این دولت تمام میشود، آیا فردا من مسئول این کار هستم یا نیستم، اصلاً این فکرها نباید باشد، بایستی تا آن ساعت آخر و روز آخر تلاش و کار کرد.1395/06/03
احتیاج مسئولان به کار جدی همراه با اخلاص ما امروز بهعنوان مسئولان کشور عزیزمان و مسئولان نظام جمهورى اسلامى، احتیاج مبرمى داریم به کار جدّى و پیگیر و همراه با صفا و اخلاص؛ این دعاها ما را به این سمت حرکت میدهد. یک دعا، دعاى روز اوّل ماه مبارک رمضان است که من از این دعا، این فِقره را انتخاب کردهام: اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِىَ فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُوَ عَلى غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل»؛(1) سه جمله است. جملهى اوّل عرض میکند: اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ؛ پروردگارا ! ما را از کسانى قرار بده که با نیّت، با قصد، با معرفت عمل انجام میدهند؛ عملِ هدفدار، عمل همراه با نیّت، عملى که از پیش معلوم است که در چه جهتى و به سمت چه مقصدى است. جملهى دوّم: وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِىَ فَکَسِل؛ ما را از آن تیرهروزانى قرار نده که دچار تنبلى و بیکارگى هستند. کسالت یعنى تنبلى، یعنى بیکارگى؛ ما را از اینها قرار نده. دعا این را به ما تعلیم میدهد. جملهى سوّم: وَ لا مِمَّن هُوَ عَلى غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ ما را از کسانى قرار نده که تکیهشان به چیزى غیر از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافى کردن و بافتن مطالبى به یکدیگر در جلسات، بدون اینکه عملى به دنبال آن باشد؛ ما را از اینها قرار نده. ببینید درس موجود در این دعا این است. مؤمن در روز اوّل ماه رمضان با این نفَس وارد این ضیافت الهى میشود. خود این یکى از مائدههاى بزرگ این ضیافت است. این یک دعا. دعاى دوّم، دعاى هرروز ماه مبارک است؛ در این دعا عرض میکند: وَ اَذهِب عَنّى فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة؛(2) پروردگارا! من را از این خصلتها و از این خصوصیّات برکنار بدار؛ این خصوصیّات اینها است: اوّل «النُّعاس»، خوابآلودگى؛ دوّم «الکَسَل»، یعنى همان بیکارگى و تنبلى؛ سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از یک چیزى دلزده شدن، دلزدگى؛ بعد «الفَترَة» یعنى سهلانگارى، کارها را با سهلانگارى گذراندن، در کارها استحکام را رعایت نکردن؛ بعد «القَسوَة»، سختدلى، تحجّر، عدم انعطاف؛ بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گیج خوردن از موقعیّت خود و آنچه دارد میگذرد و آنچه پیش روى ما است و آنچه پیرامون ما است؛ و آخرى «الغِرَّة»؛ فریبخوردگى، مغرور شدن، فریب خوردن؛ من را از اینها برحذر بدار. ببینید اینها چه درسهایى است. خب، کاربرد این مفاهیم - که مفاهیم متعالى بسیار برجستهاى است - براى مسئولان و دارندگان شئون کارى و جمعى، خیلى مهمتر از کاربرد آن در مورد افراد معمولى و عادّى است. اینکه ما میگوییم ما را دچار تنبلى مکن، دچار قسوت نکن، دچار غفلت نکن، از دو نظر محتاج این درخواست الهى هستیم و محتاج این مراقبتیم: یکى از نظر شخصىِ خودمان که نلغزیم، اشتباه نکنیم، دچار مشکل نشویم؛ یکى از نظر حوزهى مأموریّتمان و مسئولیّتمان. شما مثل ناخدایى هستید که دارد کشتى را میراند، مثل خلبانى هستید که دارد هواپیما را سِیر میدهد؛ مسئلهى شما فقط مسئلهى حفظ جان خودتان نیست؛ فرق میکنید با آن کسى که سوار اتومبیل شخصىِ خودش است و تنها دارد در جاده حرکت میکند؛ مسئولیّت او فقط مسئولیّت جان خودش است؛ شما نه، جماعتى با شما هستند. اینها است که کفّهى مسئولیّت را و لزوم تعهّد را در مورد این مسائلى که ذکر شد سنگینتر میکند.1393/04/16
إقبالالأعمال،سیدبن طاووس ص 22 ؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج 7، ص 444 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 217 (اعمال مخصوص شب و روز ماه رمضان).
صلى أبو جعفر محمد بن علي الرضا ع صلاة المغرب في ليلة رأى فيها هلال شهر رمضان فلما فرغ من الصلاة و نوى الصيام رفع يديه فقال اللّهُمَّ يا مَنْ يَمْلِكُ التَّدْبيرَ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ، يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ الاعْيُنِ وَ ما تُخْفي الصُّدُورُ، وَ تُجِنُّ الضَّميرُ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ، اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ نَوى فَعَمِلَ ، وَ لا تَجْعَلْنا مِمَّنْ شَقِيَ فَكَسَلَ، وَ لا مِمَّنْ هُوَ عَلى غَيْرِ عَمَلٍ يَتَّكِلُ. ترجمه: عبدالعظیم حسنی روایت کرده است که امام جواد (علیهالسلام) بعد از نماز مغربی که هلال ماه رمضان را دید و قصد روزه کرد دو دستش را بلند نمود و فرمود: اى خدائى كه تدبير امور عالم به دست قدرت اوست و از اشاره به گوشه چشمها (خیانت دیده ها) و سر دلها و راز درونها آگاه است كه او خداى نکته سنج داناى به تمام اسرار عالم است اى خدا ما را از آن بندگان صالح گردان كه چون نيت كنند در پى آن عمل نمايند و از آنان كه به كسالت محروم از سعادتند و آنان كه به كارى نكرده اعتماد كنند و پاداش خواهند.
2 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75 ح 7؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 94، ص 359؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).
أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ... اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ... ترجمه: امام سجاد(علیهالسلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: ... خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر.
روحیه کار و تلاش, تلاشگری شما چه در مجلس، چه در دولت، چه در قوّهی قضائیّه، چه در نیروهای مسلّح، چه در بخشهای گوناگون مربوط به دولت، تواناییهایی دارید، امکاناتی در اختیار دارید، از این امکانات استفاده کنید؛ تا میتوانید کار کنید؛ نگذارید لحظهای بیکار بگذرد.1393/04/16
اقتدار ملی, جهاد, روحیه کار و تلاش آنچه که ملتها را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملتهای عالم سربلند میکند، مجاهدت است، تلاش است.1393/01/06
روحیه کار و تلاش همه فهمیدند رئیس جمهور محترم و همكارانشان در دولت حجم كارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همهی دورههای دیگر بود و هست؛ این نقطهی برجستهای است كه نباید نادیده گرفت.1392/04/23
روحیه کار و تلاش روحیه تلاش و ابتکار و اقدام شجاعانه در همهی عرصهها، همراه با اخلاص و صفایی که همواره در جامعهی مدرسین آشکار بوده است، خواهد توانست گامهای این رهرو پنجاه ساله را باز هم استوارتر سازد.1391/11/26
جوان, نشاط و نیروی جوان, نشاط جوان, پیشرفت, پیشرفت ملت ایران, تلاشگری, روحیه کار و تلاش جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیشبرندهای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبسته ی به کار و پیشرفت باشد.1387/03/14
مرحوم دادمان ؛ نماد مسئول با همت یکی از خصوصیات دولتِ کار بودن این خواهد بود که ما تلاش کنیم زمان پروژهها را کوتاه کنیم، و این میشود. باز من در اینجا ذکر خیری از مرحوم دادمان بکنم. من وقتی در سفر گیلان، به بندر انزلی رفتم و آن پل قدیمی را - که خود من حدود چهل سال قبل از آن عبور کرده بودم - دیدم، در دل شرمنده شدم. غازیانِ امروز شاید ده برابر غازیانِ آن روز شده؛ بندر انزلی هم چند برابر بندر پهلویِ آن روز شده؛ اما پل بین این دو از روی آن رودخانه عریض، یک پل قدیمی با عرضِ بسیار کم است. بعد هم که رفتیم، دیدیم مردم و به تبع آنها آقای امام جمعه، همه از ما ساخت پل را میخواهند. من وقتی به رشت برگشتم - در خانه آقای صوفی، آقایان وزرا جمع شدند؛ آقای عارف و دیگران هم بودند - مسأله پل را مطرح کردم و به مرحوم دادمان گفتم شما این پل را میسازید؟ ایشان فکری کرد و گفت بله، ما سه ساله آن را تحویل میدهیم. من گفتم آن را دوساله تحویل دهید. ایشان سری تکان داد و من فکر کردم که تلقّی به قبول کرده که دوساله تحویل دهد. گفتم من دلم میخواهد دو سال دیگر رئیس جمهور بیاید و در همین موقع این پل را افتتاح کند. وقتی دادمان از دنیا رفت، کسانی از دوستان ما که با خانواده ایشان مرتبطند، گفتند دادمان در خانه گفته بود که فلانی به من گفت دو ساله پل را بسازید؛ اما من آن را یکساله تمام میکنم! همت آن مرد، اینگونه بود. ببینید انسان از فقدان چنین آدمهایی چقدر میسوزد. او میتوانست این کار را بکند؛ من معتقدم آقای خُرّم هم میتواند.
البته همیشه ما وقتی از وزرا میپرسیم چرا زمان پروژهها اینقدر طولانی است؛ باید سه سال طول بکشد، اما هشت سال طول میکشد و این برای کشور خسارت دارد؛ همه تقصیرها را گردن سازمان مدیریّت و برنامهریزی و بانک مرکزی میاندازند و میگویند اینها نکردند. شاید هم واقعاً حق با آنهاست. بالاخره روز از نو و روزی از نو؛ باید کاری بشود که هرچه ممکن است، این زمانها را کوتاه کنید.1380/06/05