مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
یکی از موضوعاتی که در یکی از همین برنامهها مطرح شده بود، ارتباطات دختر و پسر بود. این مسأله، مسألهی خیلی حساس و خطرناکی است؛ بهقول معروف، بحرٌ عمیق! شما چهطوری میخواهید از این دریا بیرون بیایید که مشکلی درست نکند؟ بله، این موضوع، یکی از موضوعات ماست؛ اما شما میدانید که امروز در دنیا مسألهی ارتباط دو جنس - بخصوص در سنین جوانی - یکی از مسائل پُرحجم دنیاست؟ بیشترین سوءاستفادههایی هم که استعمارگران و صهیونیستها و نقشه کشندگانِ برای افناء اخلاقی نوع بشر میکنند، از همین مسأله است. شما از این برنامه چگونه میخواهید بیرون بیایید؟ شما از پسری میپرسید که نظر شما دربارهی ارتباط دختر و پسر چیست؛ او هم نظرش را میگوید. معلوم است که نظر پسری که حالا نمیدانیم هم کیست و در چه حالی است، چیست؛ خیلی خوب، نظرش را داشته باشد؛ ما نمیخواهیم او را تعزیر کنیم که تو چرا این نظر را داری؛ اما چرا ما باید نظر او را بیاوریم و در این تریبون میلیونی پخش بکنیم!؟ بهنظر آدم، خیلی خلاف اصول میآید؛ یعنی یک نوع بیتوجهی است.1370/11/29
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
پیامبر اکرم دختری تربیت میکند که این دختر، شایستگی آن را پیدا میکند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمهی زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوستش میداشت، دستش را میبوسید. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آن هم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هست و اتکایش به وحی و الهام الهی است، خم میشود و دست دخترش را میبوسد؟ نه، این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این حاکی است که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سال تا بیستوپنج سال سن داشته - هجده سال هم گفتهاند، بیستوپنج سال هم گفتهاند - اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوقالعاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است؛ سراغ این بروید؛ هم در بررسیهای مربوط به فرهنگ و مسائل اجتماعی و نگرشها - که این خانمهای عضو شورای فرهنگی، اجتماعی زنان مسؤولش هستند - و هم در پرورش علمی - که شما خانمهای دانشمند دنبالش هستید - سراغ این بروید.1370/10/04
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
ما از دنیای غرب که آمدند زن بشری را در طول دورههای گذشته تا امروز اینقدر مورد تحقیر قرار دادند، طلبگاریم. شما ببینید در اروپا و در کشورهای غربی، تا اندکی پیش زنان حقوق مالی مستقلی نداشتند. من یک وقت بدقت آمارش را استخراج کردم و در صحبتی - ظاهراً در نماز جمعهی چهار، پنج سال پیش از این بود(5) - آن را مطرح کردم. مثلاً تا اوایل قرن بیستم، با همهی آن ادعاهایی که شده است، با آن کشف حجاب عجیب و غریبی که در غرب روزبهروز هم بیشتر شده، با آن اختلاط جنسی بینهایت و بیمهار - که خیال میکنند این احترام کردن و ارزش دادن به زن است - درعینحال زن غربی حق نداشته از ثروتی که متعلق به خودش بوده، آزادانه استفاده کند! در مقابل شوهر، مالک دارایی خودش نبوده است. یعنی زنی که ازدواج میکرد، ثروت و دارایی و ملکش متعلق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرفی بکند؛ تا اینکه بتدریج حق مالکیت و حق کار، تا اوایل قرن بیستم به زنان داده شد. یعنی این مسألهیی که جزو اولیترین حقوق بشری است، از زن دریغ داشتند؛ اما فشار و تکیهی بیشتر را روی آن مسألهیی گذاشتند که درست نقطهی مقابل مسائل ارزشی واقعی است که در اسلام به آن اهتمام شده است. اینکه ما حالا در باب حجاب این همه تأکید داریم، علتش این است.1370/10/04
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
شنیدم که زمزمه و صحبت این هست که انشاءاللَّه دانشگاهی مخصوص زنان به وجود بیاید؛ یعنی استاد و مدیر و دانشجو و حتّی کادر اداری هم همه زن باشند؛ بخصوص در دانشگاههای پزشکی. این، فکر بسیار خوبی است. من همینطور که با یک نظر دورادور نگاه میکنم، بدون اینکه درست جوانب قضیه را رسیده باشم - چون فرصت این کار را نداشتهام - میبینیم که اجمالاً این کار با آن هدفهای کلی و ارزشی حرکت زن در جامعهی ما کاملاً متناسب و خیلی خوب است. امیدوارم که انشاءاللَّه موفق و مؤید باشید.
از جملهی کارهای بسیار اساسی، باسواد کردن زنان است. از جملهی کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است. یک شیوههای ابتکاری پیدا کنید، برای اینکه خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید. متأسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی انسی ندارند. هزاران کتاب در بازار میآید و میرود، اما اینها مطلع نمیشوند. این کتابها معارف بشری است که ذهنها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحیحتری قرار گرفتن، آماده میکند.
از جملهی چیزهای بسیار مهم دیگر، آموختن روشهای صحیح کارِ داخل خانه - یعنی برخورد با همسر و برخورد با فرزندان - به زنان است. زنانی هستند که خیلی هم خوبند؛ دارای حلم و صبر و گذشت و اخلاق خوبند؛ اما روشهای برخورد با همسر یا با فرزندانشان را درست نمیدانند. این روشها علمی است؛ چیزهایی است که با تجربهی بشری روزبهروز پیشرفت کرده و به مراحل خوبی رسیده است. کسانی هستند که تجربههای خوبی دارند؛ باید روشهایی پیدا کنید که افرادی که میتوانند، خانمها را به این مسائل راهنمایی کنند.
امیدواریم انشاءاللَّه این سدهایی که به آن اشاره شد،(8) از جلوی پای زنان جامعهی ما برداشته شود، تا بتوانند پیش بروند. بحمداللَّه انقلاب کمک عظیمی به جامعهی زنان کشور ما کرد. من خانوادهها و زنانی را دیدم و میبینم که واقعاً گذشت و فداکاری و دریادلی آنها در مقابل حوادث، از مردان بیشتر است. من با خانوادهی شهدا نشستوبرخاست نسبتاً زیادی دارم. مکرر این نکته را گفتهام که در میان خانوادههای شهدا، غالباً مادر شهید، برای تحمل این حادثهی مهم، روحیهی بهتر و برداشت بهتر و ظرفیت بیشتری نسبت به پدر شهید دارد. البته موارد عکس هم هست؛ اما اینگونه موارد تقریباً بیشتر است و من آن را بیشتر دیدهام. بر اثر این حادثهی عظیم انقلاب، خانمها خیلی خیلی پیش آمدند و رشد کردند. نقش زنان در انقلاب، یک نقش تعیینکننده بود؛ در جنگ، یک نقش تعیینکننده بود؛ در دوران آینده هم نقششان انشاءاللَّه تعیینکننده خواهد بود؛ به شرطی که ما این جهات ارزشی را در زن رعایت کنیم. اینهاست که تأمینکننده و تضمینکنندهی این آینده است. امیدواریم که خداوند شماها را تأیید کند.1370/10/04
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
دربارهی مسألهی زن - که امروز همچنان در دنیا یک مسأله است - حرفهای فراوانی گفته شده و گفته میشود. وقتی ما به نقشهی انسانی عالم و جوامع بشری نگاه میکنیم - هم جوامع اسلامی مثل کشور خودمان و سایر کشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته - میبینیم که در همهی این جوامع، متأسفانه مسألهیی به نام مسألهی زن همچنان وجود دارد؛ این نشاندهندهی نوعی کجبینی و کجروی و حاکی از نوعی کوتهنظری نسبت به مسائل انسانی است. معلوم میشود که بشر با همهی ادعاهایش، با همهی تلاشهایی که مخلصان و دلسوزان کردهاند، با همهی کارهای فرهنگىِ وسیعی که بخصوص در مورد مسألهی زن انجام گرفته است، هنوز نتوانسته دربارهی مسألهی دو جنس و مسألهی زن - که به تبع او، مسألهی مرد هم به شکل دیگری مطرح میشود - به یک صراط مستقیم و راه درستی دست پیدا کند.
شاید در بین شما خانمها کسانی باشند که آثار ادبی و هنری زنان هنرمند دنیا را - که بعضی هم به فارسی ترجمه شده، و بعضی هم با زبانهای اصلیش وجود دارد - دیده یا خوانده باشند. همهی اینها حاکی از همین مسألهیی است که عرض شد؛ یعنی هنوز بشر نتوانسته مسألهی زن را، و به تبع این مسأله، مسألهی دو جنس - یعنی زن و مرد - را، و قهراً مسألهی انسانیت را، حل کند. به عبارت دیگر، زیادهرویها و کجرویها و بدفهمیها، و به تبع اینها، تعدیها، ظلمها، نارساییهای روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوهی اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس، هنوز جزو مسائل حل نشدهی بشریت است. یعنی بشری که در زمینههای مادّی، در زمینههای اجرام آسمانی، در اعماق دریاها، این همه کشفیات انجام داده و این همه دم از ریزهکاریهای روانشناسی و روانکاوی و مسائل اجتماعی و مسائل اقتصادی و سایر چیزها میزند و واقعاً هم در خیلی از این رشتهها پیشرفت کرده، در این مسأله درمانده است! اگر من بخواهم این نارساییها را حتّی فهرستوار بیان کنم، زمان زیادی میطلبد و شما خودتان هم واقفید.1370/10/04
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
مسألهی «خانواده» که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست، از کجا ناشی میشود؟ از نحوهی نگرش به مسألهی زن، یا از نگرش به ارتباط زن و مرد ناشی میشود. چرا خانواده که یک نهاد طبیعی و اساسی وجود بشری است، الان در دنیا این قدر دچار بحران است؛ به طوری که اگر کسی در دنیای به اصطلاح متمدن غربی امروز، یک پیامِ ولو خیلی رقیقی دربارهی استحکام بنیان خانواده داشته باشد، از او استقبال میکنند؛ هم زنان استقبال میکنند، هم مردان استقبال میکنند، هم کودکان استقبال میکنند؟ اگر این یک قلم مسألهی خانواده را شما در دنیا بررسی کنید و این بحرانی را که در مسألهی «خانواده» وجود دارد، درست مورد توجه و کاوش قرار بدهید، میبینید که این ناشی از آن است که مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده، یا به تعبیر دیگری، نگرش، نگرش غلطی است. حالا ما که در مجموعهی افکاری که مردان آنها را درست کردهاند، قرار میگیریم، میگوییم نگرش به مسألهی زن درست نیست؛ میتوان گفت نگرش به مسألهی مرد درست نیست - تفاوتی نمیکند - یا نگرش به کیفیت دو جنس، یعنی هندسهی قرار گرفتن دو جنس، نگرش غلطی است.
نارساییها زیاد و مشکلات فراوان است؛ علاج چیست؟ علاج این است که ما سراغ راهحل الهی برویم و آن را پیدا کنیم؛ چون دربارهی مسألهی زن و مرد، پیام وحی حاوی مسائل مهمی است؛ برویم ببینیم وحی دراینباره چه میگوید. وحی هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده، بلکه نمونهسازی کرده است. شما ببینید وقتی که خدای متعال میخواهد برای انسانهای مؤمن در طول تاریخ نبوتها در قرآن مثالی بزند، میفرماید: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون».(2) در زمان موسی، این همه مؤمن بودند، این همه کسانی در راه ایمان تلاش و فداکاری کردند؛ اما آن نمونه را اسم میآورد. این ناشی از چیست؟ آیا خدای متعال خواسته از زنان جانبداری کند؛ یا نه، مسأله چیز دیگری است؟ مسأله این است که این زن در اوج حرکت معنوی به جایی رسیده که فقط او را میشود مثال زد و لاغیر. حالا این قبل از فاطمهی زهرا(سلاماللَّهعلیها) است؛ این قبل از مریم کبری (سلاماللَّهعلیها) است؛ این متعلق به آن زمان است. زن فرعون، نه پیامبر است، نه پیامبرزاده است، نه همسر پیامبر است، نه در خانوادهی هیچ پیامبری بوده است. تربیت معنوی و رشد و بالندگی یک زن، او را به اینجا میرساند.
البته نقطهی مقابلش هم هست؛ یعنی در فساد هم اتفاقاً همین است. باز برای اینکه خدای متعال بدترین انسانها را مثال بزند، میفرماید: «ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط».(3) باز هم دو زن را مثال میزند که بدترین انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، این همه کفار بودند، بدها بودند، اما قرآن آنها را مثال نمیزند؛ زن نوح و زن لوط را مثال میزند.
این عنایت به جنس زن و توجه به اوجهای گوناگون و حضیضهای گوناگون زن، ناشی از چیست؟ شاید از این جهت باشد که قرآن میخواهد به نگرش غلط مردمِ آن روز دنیا - که متأسفانه امروز هم همان نگرش غلط باقی است؛ چه مردم جزیرةالعرب که دخترانشان را زیر خاک میکردند، و چه مردم امپراتوریهای بزرگ دنیا، مثل روم و ایران - اشاره کند.
پایهی تمدن امروز اروپایی، همان فرهنگ رومی است. یعنی امروز آنچه که بر سر تا پای فرهنگ اروپایی و غربی و به تبع آنها فرهنگ امریکایی و خردهریزهای غرب حاکم است، همان اصول و خطوطی است که در امپراتوری روم وجود داشته؛ همانهاست که امروز ملاک و معیار است. آن زمان هم زنان را به بالاترین مقام میرساندند، احترامشان میکردند و به آرایشها و زیورها تزیینشان میکردند؛ اما برای چه؟ برای اشباع یکی از خاکیترین و مادّیترین خصلتهای بشری در مرد! این، چهقدر توهین و چهقدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!
در ایران هم عیناً همینطور بود. از حرمسراهای پادشاهان ساسانی مطالبی شنیدهاید. حرمسراداری یعنی چه؟ حرمسراداری یعنی همان اهانت به زن. یک مرد چون قدرت دارد، به خودش حق میدهد که هزار نفر زن در حرمسرای خودش نگهدارد! اگر همهی ملتِ آن پادشاه هم همانطور قدرت داشتند، هر کدام به قدر خودشان هزار نفر، پانصد نفر، چهارصد نفر یا دویست نفر زن نگه میداشتند! این حاکی از چه نگرشی به زن است؟!
آن وقت در چنین دنیایی، پیامبر اکرم دختری تربیت میکند که این دختر، شایستگی آن را پیدا میکند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمهی زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوستش میداشت، دستش را میبوسید. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آن هم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هست و اتکایش به وحی و الهام الهی است، خم میشود و دست دخترش را میبوسد؟ نه، این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این حاکی است که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سال تا بیستوپنج سال سن داشته - هجده سال هم گفتهاند، بیستوپنج سال هم گفتهاند - اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوقالعاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است؛ سراغ این بروید؛ هم در بررسیهای مربوط به فرهنگ و مسائل اجتماعی و نگرشها - که این خانمهای عضو شورای فرهنگی، اجتماعی زنان مسؤولش هستند - و هم در پرورش علمی - که شما خانمهای دانشمند دنبالش هستید - سراغ این بروید.1370/10/04
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
آن چیزی که من میخواستم عرض بکنم، این است که هر نقصی که در وضع زن در جامعهی ما وجود داشته باشد، علاجی دارد؛ چون اسلام نسبت به زن، دید شامل و کامل و جامعی دارد. باید راههای علاج را پیدا کرد. آن روزی که شورای فرهنگی، اجتماعی زنان تشکیل میشد، دقیقاً به همین نکات نظر بود. در آن جمع، جناب آقای احمدی و دیگر برادران هم شرکت داشتند. ما باید امروز ببینیم که زنان برای حرکت در آن مسیر مطلوب اسلام برای زن، به چه ابزار قانونی احتیاج دارند، چه تفکرات و تأملاتی بایستی انجام بگیرد، چه راهنماییهایی باید بشوند، چه مراکز هدایتی باید به وجود بیاید؛ آن را بایستی برایشان فراهم کنیم و تدارک ببینیم. البته بایستی مرکزی باشد که این تدارکها و پشتیبانهای معنوی را تدبیر و اداره و دنبال کند - منظورم پشتیبانهای مادّی نیست؛ در پشتیبانها مادّی، همه با هم شریکند - آن مرکز، همین شورای فرهنگی، اجتماعی زنان است که شما خانمها عضو آن هستید.
شما بایستی نسبت به این مسأله، فکر و تأمل کنید. با مجلس و دولت هم که رابطه دارید. بعلاوه، خود شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوباتی را که لازمالاجراست، میگذراند. از اوایلی که این شورا تشکیل شد، حضرت امام(رضوان اللَّهتعالیعلیه) تصریح فرمودند که مصوبات این جلسه باید اجرا بشود. اصلاً این مجموعهیی که شما خانمها تشکیل دادهاید، وصل به آن مرکز است؛ باید جدی فکر کنید و ببینید مشکلات زنان چیست. البته منظور، این مشکلات کوچک عمومی که باید در بخشهای مختلف اداری برطرف بشود - مثل مشکل بیمه و امثال آن - نیست. اینها چیزهایی نیست که مجموعهی خاصی به آنها رسیدگی کند.
شما باید ببینید، زن به جهت زن بودن، چه تکالیفی دارد و برای تحمل این تکالیف، احتیاج به چه هدایتهایی دارد؛ چه توصیههایی باید به زنان بشود و چه قوانینی لازم است، برای اینکه آنها از حقوق اجتماعی و انسانی خود برخوردار بشوند؛ چه سازمانهایی احیاناً باید به وجود بیاید که بخشی از کارها را به عهده بگیرد. شما اینها را بررسی کنید؛ آن وقت به دستگاههای مختلف - مثل مجلس، یا شورای عالی انقلاب فرهنگی - توصیه کنید، تا مصوبه بگذرانند و این کارها انجام بگیرد. وقتی ما این مجموعه را نداشتیم، نداشتهایم؛ ولی حالا که داریم، بایستی خیلی کار و حرکت بکند.
به نظر من، اهمیت این کاری که امروز خانمها دارند، از اهمیت مشاغل معمولی آنها در سطح کشور کمتر نیست؛ بلکه از اغلب آنها بیشتر است. بله، شما همین سؤال را مطرح بکنید که چرا زنان مسؤولیتها و مدیریتهای کلیدی ندارند؟ این سؤال قابل قبولی است. چنانچه صلاحیتهای خوبی در زنان هست - نه اینکه ما تعصب بورزیم و بگوییم باید حتماً زن در جایی مسؤول شود - آنجاهایی که منع اسلامی ندارد - چون در جاهایی ممکن است منع اسلامی داشته باشد - تا سطوح بالا را شامل میشود. وقتی در این نوع موارد میخواهند بررسی کنند و کسانی را به عنوان اصلح انتخاب نمایند، زنان را هم در کنار مردان و بین این مجموعه ببینند و بدون هیچگونه تعصب، اصلح را انتخاب کنند. البته این، یک عرف و یک فرهنگ است. اینطور چیزها، دستوری هم نیست که بخشنامه صادر کنیم. نه، اینها جزو فرهنگ و باورهای جامعه است. باید اینقدر گفته بشود، اینقدر تکرار و استدلال بشود، تا اینکه جا بیفتد.
به نظر من، آن چیزی که امروز مجموعهی شما و هر مجموعهیی از زنان - که در شکلها و با هدفهای مختلف کار میکنند - برعهده دارند، این است که باور غلطی را که فرهنگ غربی و اروپایی در این دهها سال اخیر در ذهن زن ایرانی وارد کرده است، بزداید. البته باور غلطی هم در گذشته بوده است؛ یعنی گرایش به برخی از شکلهای غلط مصرف و تجمل، از گذشته هم وجود داشته است. با ورود فرهنگ اروپایی، این مدگرایی و نوگرایی در مصرف، به شکل عجیبی تشدید شد. این، محاسبهشده و پیشبینیشده بود. سردمداران سیاستهای غربی - که غالباً صهیونیستها و استعمارگران بودند - به قصدی و با نیتی این کار را کردند. این باورهای غلط را باید بزدایید؛ و این نمیشود، مگر با ارایهی بحثها و کارهای اسلامی. اگر این کار بشود، ریشهی این مشکلاتی که گاهی اوقات مطرح میشود - بدحجابی و رواج فساد و فحشا و این چیزها - به خودی خود کنده خواهد شد. اینها غالباً معلولند؛ علل، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روی آنها کار بشود.
امیدواریم که خداوند انشاءاللَّه به برکت هدایت اسلامی و به برکت وجود فاطمهی زهرا(سلاماللَّهعلیها) این توفیق را به زنان ما بدهد. در بین مسلمین و در فرهنگ اسلامی، زنی با این عظمت وجود دارد. خدای متعال میتوانست بزرگترین و رفیعترین زن را در میان ملتهای دیگر و امتهای سلف قرار بدهد - اشکالی هم نداشت؛ این کار میشد - اما در امت اسلام قرار داده است. این هم برای ما حجت و تنبیهی است که میتوان این الگوی عالی و والا را در مقابل چشم قرار داد و آن را دنبال کرد .1369/10/16
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
یک مشکل، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای بیگانه و مضر است. دانشجو در معرض این فرهنگها قرار میگیرد و این مشکل دانشگاههاست. من کراراً در این اجتماعات دانشجویی و دانشگاهی گفتهام که چرا وقتی کسی وارد حوزه میشود، قاعدتاً متدین خارج میگردد؛ اما وقتی داخل دانشگاه میشود، قاعدتاً متدین خارج نمیگردد؟! چرا باید اینطوری باشد؟ واقعاً هم توقع درستی است و باید در نهایت این باشد؛ اما واقعیت قضیه غیر از این است. واقعیت قضیه این است که دانشگاه محیطی است که به خاطر کثرت جوان در سنین خاص و وجود زن و مرد، در معرض انواع و اقسام انگیزهها و گرایشهای اخلاقی و فرهنگىِ ناسالم قرار گرفته است.1369/07/08
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
آنچه در مورد این رسانهی مهم، مطلوب و ایدهآل است، عبارت از این است که دانشگاهی باشد که در آن، عالیترین و زیباترین مفاهیم انقلاب، به شکل هنرمندانه ارایه بشود و جاذبه داشته باشد؛ نه اینکه فقط چیزی را بگویند، بدون اینکه فکر جاذبه و تأثیر آن باشند.
از هنر استفاده بشود و حرکتبخش باشد و تکلیف مردم و قشرهای مختلف را معلوم کند. یعنی زن انقلابی و مسلمان، جوان انقلابی و مسلمان، روستایی و شهری، باسواد و کمسواد، متخصص و معمولی، هر کدام وقتی پای رادیو یا تلویزیون مینشینند، در برنامههایی که شما به اینها میدهید، تکلیف خودشان را بفهمند که باید چهکار بکنند؛ راهشان روشن بشود.1369/05/07
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
کسانیکه تاریخچهی ورود بیحجابی و عریانی زنان در جامعهی ما را که بهوسیلهی خاندان شوم پهلوی انجام گرفت، خواندهاند و یا کسانیکه سنشان اقتضا میکند و آنروزها را دیدهاند، میدانند که چگونه بیحجابی و بیحدومرزی و اختلاط زن و مرد را به داخل کشور وارد کردند و آن را به ملت تحمیل نمودند. ملت ما به آسانی این پدیده را نپذیرفت؛ ولی متأسفانه بهدلیل گذشت دو سه نسل در زیر سایهی سنگین و شوم خاندان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، عدهیی با این فرهنگ بهدنیا آمدند و قبح آن را نفهمیدند و سلامت و صفای محیط ناب اسلامی را در نیافتند. دستگاههای تبلیغاتی ما هم، توان شناسایی عیوب فرهنگ غربی را به آنان نداشتند.
اینجا، وظیفهی صدا و سیما در تفهیم درخشندگیهای فرهنگ اسلامی در همهی زمینهها، بخصوص در زمینهی روابط زن و مرد و شأن زن در اجتماع آشکار میشود. صدا و سیما، مسؤولیت زیادی دارد. رادیو و تلویزیون، یک دستگاه سرگرمکننده نیست؛ یک دستگاه آموزنده است. امروز، دنیا با فکر و تدبیر از رادیو و تلویزیون برای آموزش - در همهی شکلهای آن - استفاده میکند. همین صهیونیستها، با پولهای گزاف و با میلیاردها دلار در سال، از طریق رادیو و تلویزیون به آموزش فساد میپردازند. رادیو تلویزیون در کشورهای وابسته که حکام فاسد استعماری در رأس آنها قرار دارند، در حال آموزش غفلت و بیخیالی و شهوترانی و عیاشی و میگساری به مردم است. اگر اینها را به مردمشان آموزش ندهند و مردم با همان فرهنگ بومی و اسلامی و دینی خود - هر دینی - رشد کنند، قدرتها و استعمارگران و حکام مستبد، به آسانی نمیتوانند بر آنها حکومت بکنند. شما اگر برنامهی هر یک از رادیوهای بیگانه را برای مخاطبان بومیشان بشنوید، چیزی جز فساد و غفلت و ناهوشیاری و بیتوجهی به امور زندگی و جامعه نیست. البته در کنار آن، گاه دو کلمه از یک مقولهی علمی هم یاد میدهند؛ ولی اصل قضیه این نیست.
وظیفهی یک رسانه، آموزش و تحلیل و سوق دادن قلب و ذهن و روح و مغز افراد به سمتی است که گردانندگان آن رسانه در نظر دارند. در کشور ما نیز غیر از این نیست. صدا و سیما در جمهوری اسلامی، باید وسیلهیی برای سوق دادن مردم به فرهنگ اسلامی و ابزاری برای معرفت و آشنایی مردم با درخشندگیهای اسلامی و انسانی باشد. جز این، وظیفهیی ندارد و اگر مواردی بود که برخلاف این هدف وارد صدا و سیما شد، نباید پخش کنند.
هنرمندان و نویسندگان و گویندگان و مجریان و کارگردانان و هنرپیشگان و همه و همه، باید دست به دست هم بدهند تا این مفاهیم اسلامىِ ارزشمند و درخشنده را در صورت برنامههای هنری بسازند تا مردم از آنها تعلیم بگیرند. مراد ما از تعلیم در صدا و سیما، سخنرانی و میزگرد و تدریس صرف نیست. صدا و سیما باید انواع و اقسام روشهای هنری را در برنامههای هنری و فیلمها و نمایشها برای تفهیم و توضیح مفاهیم و ارزشهای اسلامی بهکار گیرد و اگر غیر از این باشد، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، صدا و سیمای اسلامی نیست.
شما خواهران و برادرانی که بحمداللَّه از معرفت و دانش برخوردارید و درس خواندهاید و دورههای علمی را دیدهاید و کار کردهاید و با کتابها و احیاناً با معارف بیگانگان آشنا هستید، مسؤولیت سنگینتری دارید.
نظام اسلامی، نظامی است که قصد اجرای تمام احکام و موازین اسلامی را بهصورت کامل دارد. این نظام، مایهی سعادت انسان و سربلندی ملت و کشور و مایهی آبادی روی زمین و کشور و منطقهی زیست و مایهی شادی محیط زندگی و نیز استحکام خانواده و اصلاح روابط اجتماعی میان مردم و خلاصه مایهی خوشبختی زندگی مادّی و معنوی انسانهاست.
شما موظف هستید با این برنامهها آشنا شوید و باید در حدی که برایتان میسور است، در پیاده کردن این برنامهها مؤثر باشید. در درجهی اول، مسؤولیت متوجه افراد عالم و آگاه و دانا و علمای دین است و سپس همهی کسانی که آگاهی و معرفتی دارند و میتوانند مردم را آگاه و روشن کنند. رفتار شما بیش از گفتارتان بایستی مردم را در این خط صحیح پیش ببرد و این همان شعار جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام و پیاده شدن آن است که امام بزرگوارمان در بیانات متعدد و از اول پیروزی انقلاب تا آخرین روزهای زندگی پُربرکتش، به ما میفرمود.1368/09/15
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
امروز، صدها ایستگاه رادیو و صدها روزنامه و مجله در سرتاسر عالم، برای گسترش فرهنگ مطلوب قدرتمندان بزرگ و گسترش فرهنگ استکبار جهانی در سطح ملتها، روزانه و هفتگی منتشر میشود و اگر کسی با این فرهنگ مخالفت کرد، دشمنىِ آنها با او نسبت به کسی که تصمیمهای سیاسی آنان را نقض کند، به مراتب بیشتر است؛ چون میدانند که تأثیر فرهنگ، تأثیر عمیقتر و تعیین کنندهتری است.
ممکن است شما سؤال کنید که چرا باید از فرهنگ غرب و اروپا و امریکا گریخت و چرا باید ذهن خود را به روی آن بست؟ این سؤال بجایی است که مردم بعد از انقلاب، تا حدودی پاسخ آن را دریافتهاند؛ لیکن در این مورد جملهی کوتاهی را مطرح میکنم؛ فرهنگ غرب، فرهنگ برنامهریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنیآدم را از همهی فضایل انسانی تهیدست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمیشود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بیقید و شرط زن و مرد با هم است که یکی از پایههای اصلی فرهنگ غربی میباشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایرهی فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است.
بزرگترین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، از آنِ صاحبان بزرگترین کارخانهها و معادن و منابع و عظیمترین ثروتهاست. تشکیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامهریزی و اشاعهی فساد و فحشا کردهاند. آنها زنها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری که حتّی زنهای اروپا و امریکا هم، به شدتِ پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبودهاند! زنان کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای دور دست که جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحتطلبی و تنبلی و عشرتجویی و مصرفگرایی کشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی وا داشتند. برای اینکه از طرف مردها و زنهایی که در کشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمارِ این قدرتها قرار میگیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد کردند.
امروز، وضع فساد اخلاقی مردم کشورهای استعمارزدهی دنیا در آفریقا و امریکای لاتین، در نهایت درجه است. آنها به خودی خود، این گونه فاسد نشدند؛ بلکه استعمار و استکبار برای افساد اینها برنامهریزی کردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بیداری آنها جلوگیری کنند و امپراتوری قدرت شیطانی و اهریمنی دستگاههای استعماری و استکباری خود را حفظ نمایند.
با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوی این کار را شروع کرده بودند؛ ولی در جریان سلطنت آن رژیم منحوس، این روند را شدت بخشیدند. استعمار و استکبار در دوران سلطنت این خانوادهی مزدور و دستنشانده، در اشاعهی فرهنگ غربی در جامعه زیاد کوشیدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمایلات برخی خانوادههای ایرانىِ داخل کشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت میبینید، نتیجهی تعلیمات همان معلمان رذل و خائن غربی است که در طول دهها سال در این کشور نفوذ و رشد یافته است. با اینکه انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم بهوجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلوده و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری - همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد - سالم نمیماند، اطلاعی ندارند.
امروز، ببینید که در امریکا و انگلیس، همجنسبازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمیکشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا میکنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواجِ دو همجنس با هم قانونی میشود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟!
امروز، تودهی معمولی مردم امریکا و اروپا - نه قدرتمندها و تبلیغاتچیهایشان - از سست بودن بنیان خانواده رنج میبرند. زنها و مردها، در یک حد از متلاشی شدن خانوادهها رنج میبرند و ناراحتند و این، روزبهروز تشدید میشود و البته آخرین ضربه است. خانواده، محل آسایش انسان است. هیچ انسانی، بدون داشتن یک خانوادهی آسوده و آرام و راحت، مزهی زندگی و طعم واقعی حیات انسانی را نخواهد چشید. اینها، این بنیان اصیل را متلاشی و منهدم میکنند و از بین میبرند. این، فرهنگ غربی است. نتیجهی این آزادی و بیبندوباری و فرهنگ برهنگی و اختلاط زن و مرد، همین مسایل است.1368/09/15
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
امروز، صدها ایستگاه رادیو و صدها روزنامه و مجله در سرتاسر عالم، برای گسترش فرهنگ مطلوب قدرتمندان بزرگ و گسترش فرهنگ استکبار جهانی در سطح ملتها، روزانه و هفتگی منتشر میشود و اگر کسی با این فرهنگ مخالفت کرد، دشمنىِ آنها با او نسبت به کسی که تصمیمهای سیاسی آنان را نقض کند، به مراتب بیشتر است؛ چون میدانند که تأثیر فرهنگ، تأثیر عمیقتر و تعیین کنندهتری است.
ممکن است شما سؤال کنید که چرا باید از فرهنگ غرب و اروپا و امریکا گریخت و چرا باید ذهن خود را به روی آن بست؟ این سؤال بجایی است که مردم بعد از انقلاب، تا حدودی پاسخ آن را دریافتهاند؛ لیکن در این مورد جملهی کوتاهی را مطرح میکنم؛ فرهنگ غرب، فرهنگ برنامهریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنیآدم را از همهی فضایل انسانی تهیدست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمیشود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بیقید و شرط زن و مرد با هم است که یکی از پایههای اصلی فرهنگ غربی میباشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایرهی فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است.
بزرگترین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، از آنِ صاحبان بزرگترین کارخانهها و معادن و منابع و عظیمترین ثروتهاست. تشکیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامهریزی و اشاعهی فساد و فحشا کردهاند. آنها زنها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری که حتّی زنهای اروپا و امریکا هم، به شدتِ پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبودهاند! زنان کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای دور دست که جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحتطلبی و تنبلی و عشرتجویی و مصرفگرایی کشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی وا داشتند. برای اینکه از طرف مردها و زنهایی که در کشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمارِ این قدرتها قرار میگیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد کردند.
امروز، وضع فساد اخلاقی مردم کشورهای استعمارزدهی دنیا در آفریقا و امریکای لاتین، در نهایت درجه است. آنها به خودی خود، این گونه فاسد نشدند؛ بلکه استعمار و استکبار برای افساد اینها برنامهریزی کردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بیداری آنها جلوگیری کنند و امپراتوری قدرت شیطانی و اهریمنی دستگاههای استعماری و استکباری خود را حفظ نمایند.
با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوی این کار را شروع کرده بودند؛ ولی در جریان سلطنت آن رژیم منحوس، این روند را شدت بخشیدند. استعمار و استکبار در دوران سلطنت این خانوادهی مزدور و دستنشانده، در اشاعهی فرهنگ غربی در جامعه زیاد کوشیدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمایلات برخی خانوادههای ایرانىِ داخل کشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت میبینید، نتیجهی تعلیمات همان معلمان رذل و خائن غربی است که در طول دهها سال در این کشور نفوذ و رشد یافته است. با اینکه انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم بهوجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلوده و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری - همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد - سالم نمیماند، اطلاعی ندارند.
امروز، ببینید که در امریکا و انگلیس، همجنسبازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمیکشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا میکنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواجِ دو همجنس با هم قانونی میشود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟!
امروز، تودهی معمولی مردم امریکا و اروپا - نه قدرتمندها و تبلیغاتچیهایشان - از سست بودن بنیان خانواده رنج میبرند. زنها و مردها، در یک حد از متلاشی شدن خانوادهها رنج میبرند و ناراحتند و این، روزبهروز تشدید میشود و البته آخرین ضربه است. خانواده، محل آسایش انسان است. هیچ انسانی، بدون داشتن یک خانوادهی آسوده و آرام و راحت، مزهی زندگی و طعم واقعی حیات انسانی را نخواهد چشید. اینها، این بنیان اصیل را متلاشی و منهدم میکنند و از بین میبرند. این، فرهنگ غربی است. نتیجهی این آزادی و بیبندوباری و فرهنگ برهنگی و اختلاط زن و مرد، همین مسایل است.1368/09/15
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
ما در مقابل دنیا باقیدار نمیشویم اگر نظر خودمان را در باب زن بگوئیم. دنیا نمیتواند علیه ما حرف بزند، اگر مفهوم حدود زن و وظائف زن در جامعه مشخص بشود.1365/09/14
لینک ثابت