رعایت ظواهر نظامی، خیلی مهم است. بدون شک، در امر نظامی، ظواهر عنوان بواطن است. یعنی اگر آن شخص نظامی که جلوی شما میآید، چنانچه دیدید یقهاش باز است، یا دکمهاش افتاده، بدانید که او قطعاً در میدان جنگ کم خواهد آورد. نه اینکه اگر یقهاش بسته بود و دکمهاش نیفتاده بود، کار را تمام خواهد کرد؛ نه، این جزو موضوع است؛ تمام موضوع نیست. یعنی اگر همه چیزش تکمیل باشد، اما مثلاً وقتی پیش شما میآید، ببینید بند پوتینش باز یا شُل است، یقین کنید که او در میدان جنگ، آن کاری که شما میخواهید، نخواهد کرد. باید کارش شسته، رُفته، مرتب، منظم و پُروپیمان - در همان زییی که از او متوقع است - باشد. البته ممکن است از طلبهی نظامی زی خاصی متوقع باشد؛ آن زی را مشخص کنید، تا همان زی را داشته باشد.1370/09/11
لینک ثابت
رعایت نظم لازمه حزب اللهی بودن
بعضیها حزباللهیگری را با شُل و ول بودن و بینظمی و بیترتیبی اشتباه میگیرند؛ حزباللهیگری که این نیست. رئیس حزباللهیهای همهی تاریخ - یعنی امیرالمؤمنین(ع) - میفرماید: «و نظم امرکم»(1)؛ باید منظم باشید. نظم چیست؟ همان آیینی که از هر کسی خواستهاند. هر جا نظمی دارد، میدان جنگ هم نظمی دارد، زی نظامی هم نظم خاصی دارد؛ باید آن نظم را رعایت کنید. انشاءاللَّه یک وقت شما را در آن زی خودتان ببینیم، تا این را هم به چشم مشاهده کنیم.1370/09/11
1 )
نامه 47 :از وصيتهاى آن حضرت است به حسن و حسين عليهما السّلام وقتى كه ابن ملجم لعنة اللّه عليه به او ضربت زد
أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ .
ثُمَّ قَالَ : يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ .
ترجمه:
شما را به تقواى الهى سفارش مىنمايم، و اينكه دنيا را مجوييد گرچه دنيا شما را بجويد، و بر آنچه از دنيا از دستتان رفته متأسّف نباشيد. حق بگوييد، و براى ثواب الهى بكوشيد. دشمن ستمگر و يار ستمديده باشيد.
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مىرسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بين مردم سفارش مىكنم، چرا كه از جد شما (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم مىفرمود: «اصلاح ذات البين از عموم نماز و روزه بهتر است».
خدا را خدا را در باره يتيمان، آنان را گاهى سير و گاهى گرسنه مگذاريد، مباد كه در كنار شما تباه شوند.
خدا را خدا را در رابطه با همسايگان، كه مورد سفارش پيامبر شمايند، پيوسته به آنان سفارش داشت تا جايى كه گمان برديم ميراث برشان خواهد ساخت
خدا را خدا را در باره قرآن، نيايد كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى جويند. خدا را خدا را در باره نماز، كه نماز عمود دين شماست. خدا را خدا را در باره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستيد آنجا را خالى مگذاريد، كه اگر خالى گذاشته شود از كيفر حق مهلت نيابيد.
خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان در راه خدا.
بر شما باد به پيوند با هم و بخشش مال به يكديگر، و بپرهيزيد از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منكر را وانگذاريد، كه بد كارانتان بر شما مسلّط شوند، آن گاه دعا كنيد و به اجابت نرسد.
سپس فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، نيابم شما را كه به بهانه كشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتيد و گوييد: امير المؤمنين كشته شد، امير المؤمنين كشته شد معلومتان باد كه فقط قاتلم بايد قصاص شود.
ملاحظه نماييد هرگاه من از اين ضربت او از دنيا رفتم تنها او را يك ضربت بزنيد، و گوش و بينى و اعضاى او را قطع مكنيد، كه من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مىفرمود: «از مثله كردن دورى كنيد هر چند در باره سگ گاز گيرنده باشد»
لینک ثابت
ما بدون اخلاص و اعتقاد و تعبد، هیچچیز در این جنگ نمیداشتیم. یعنی اگر واقعاً ما میخواستیم ایمان و اخلاص را از آن تعداد جوانانی که فعالیت میکردند، بگیریم، اسمها و تیترها و درجهها و امثال اینها هیچ کاری نمیکرد. یک تعداد جوانان سپاهی و بسیجی و بعضی از ارتشیها بودند که اینها واقعاً با اخلاص میجنگیدند؛ یعنی واقعاً دلشان میخواست، احساس وظیفه میکردند و میجنگیدند. اگر ما این احساس وظیفه و همان عنصر ایمان را از مجموعهی عدد عظیم نیروهای مسلحمان که مثلًا گاهی یک میلیون و چندصدهزار نفر نیروی مسلح در صحنهی جنگ یا پشت جبهه داشتیم بگیریم، هیچچیز باقی نمیماند و هیچ کار نمیتوانستند بکنند؛ این را باید نگه داریم.1370/09/11
لینک ثابت
از این حضور فعالی که شما آقایان دارید، خیلی خوشحالیم. ما تیپ شما را، هم در تهران، هم در اهواز در سال 67 که برادران آمده بودند، از نزدیک دیدیم و با بعضیشان هم نشستیم و برخاستیم؛ بعد هم که چند بار تا حالا به تهران آمدهاید، در جمعیتهای بزرگ دیدهایم؛ چیز خیلی خوبی است.
اگرچه حضور طلاب در میدانهای جنگ، یا به تعبیر عامتری، حضور روحانیون - اعم از طلاب و غیرطلاب - در میدانهای جنگ و در یگانهای نظامی، به تیپ شما محدود و محصور نمیشود؛ زیرا در طول جنگ، خیلی از طلبهها رفتند؛ هم مبارزه کردند، هم تبلیغ کردند، هم شهید شدند، هم جانباز شدند، هم آزاده شدند، و بعضی هم بحمداللَّه سالم و سرپا هستند و خارج از این تیپ قرار دارند؛ اما از وقتی این تیپ در سال 65 تشکیل شده، حداقل برای طلاب حوزههای علمیه یک چارچوب شده، تا بتوانند حضور خودشان را نشان بدهند. وانگهی، این تیپ کمک خواهد کرد که در حالی که جنگ هم وجود ندارد، باز طلبهها در عالم جنگ و حال و هوای جنگ باشند؛ و این یک امر واقعاً واجب و لازمی است. به همین خاطر است که خوشحالیم از اینکه این تیپ هست و شما آقایان بحمداللَّه مشغول و فعال و بانشاط هستید.
امام واقعاً دنیا را عوض کرد. روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت. امروز - همانطور که اشاره کردید- آقای حاج شیخ علی پناه، یا آقای حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقای مکارم و آقای آذری و آقای فاضل تفنگ به دستشان میگیرند و آموزش نظامی میبینند. این واقعاً همان «انّاللَّه فی ایّام دهرکم نفحات»است. این چندساله جزو همان نفحات است. این فرصت الهی است که خدای متعال پیش آورده و کمک کرده، تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم.1370/09/11
لینک ثابت
حزب الله, حضرت علی (علیهالسلام)
بعضیها حزباللهیگری را با شُل و ول بودن و بینظمی و بیترتیبی اشتباه میگیرند؛ حزباللهیگری كه این نیست. رئیس حزباللهیهای همهی تاریخ - یعنی امیرالمؤمنین(ع) - میفرماید: «و نظم امركم»؛ باید منظم باشید.1370/09/11
لینک ثابت
امام واقعاً دنیا را عوض كرد. روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود كه به دست آن بزرگوار این كارها انجام گرفت. امروز آقای حاج شیخ علی پناه، یا آقای حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقای مكارم و آقای آذری و آقای فاضل تفنگ به دستشان میگیرند و آموزش نظامی میبینند. این واقعاً همان «انّاللَّه فی ایّام دهركم نفحات» است.1370/09/11
لینک ثابت
حضرت علی (علیهالسلام), حزب الله
رئیس حزباللهیهای همهی تاریخ - یعنی امیرالمومنین(ع) - میفرماید: «و نظم امركم»؛ باید منظم باشید.1370/09/11
لینک ثابت
روى آوردن روحانيون به آموزش نظامى، هنر امام بود.1370/09/11
لینک ثابت
خاطره مقام معظم رهبری از دیدار امام (ره) با لباس نظامی
امام واقعاً دنیا را عوض کرد. روى آوردن روحانیون به آموزش نظامى، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت. امروز - همانطور که اشاره کردید - آقاى حاج شیخ على پناه، یا آقاى حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقاى مکارم و آقاى آذرى و آقاى فاضل تفنگ به دستشان مىگیرند و آموزش نظامى مىبینند. این واقعاً همان «انّ اللَّه فى ایّام دهرکم نفحات»است. این چندساله جزو همان نفحات است. این فرصت الهى است که خداى متعال پیش آورده و کمک کرده، تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم.
یک زمانى برخى از آقایان علما منبر نمىرفتند؛ چون آن را خلاف شأن خود مىدانستند؛ مىگفتند منبر رفتن دلیل بىسوادى است! ولى حالا شما ملاحظه کنید، فردى مثل آقاى جوادى، مرد ملاى فاضل - معقولاً و منقولاً - مثلاً در پایان یک میتینگ منبر مىرود، سخنرانى مىکند و فریاد مىکشد. ببینید الان با گذشته چهقدر فرق کرده است.
من یکى از دفعاتى که سال 59 از اهواز به تهران مىآمدم، چون لباس نظامى تنم بود، رویش قبا مىپوشیدم. رسم ما هم این بود که از راه که مىرسیدیم، مستقیم خدمت امام مىرفتیم. عصر یک روز پنجشنبه که براى نماز جمعه به تهران آمده بودم، مستقیم خدمت ایشان رفتم و چیزى راجع به جبهه گفتم و آمدم. شاید بار اولى بود که از جبهه خدمت ایشان مىرسیدم. تا این چکمههایم را دم در در بیاورم، ایشان از پشت شیشه همینطور به آن هیأت بنده که لباس نظامى زیر قبا تنم بود، نگاه مىکردند. وقتى رسیدم، دستشان را بوسیدم. خودشان گفتند که یک وقت بود که این لباس شما خلاف مروت بود، و حالا بحمداللَّه وضع به اینجا رسیده است. من احساس کردم که ایشان خوشحالند. در ابتدا قدرى هم در دلم تردید بود. اول بار که در اهواز قبا را کندم و لباس نظامى پوشیدم، در ذهنم بود که آیا این کار درست است یا نه. بعد که دیدم ایشان لبخند زدند و لطفى کردند، فهمیدم که خوشحالند. واقعاً جاى امام خالى است. اگر ایشان تشریف مىداشتند و مىدیدند که آقایان در تکواندو، دانِ 4 دارند و اینگونه پیشرفت کردهاند، خیلى خوشحال مىشدند؛ این واقعاً در طریق همان خواست ایشان است.1370/09/11
لینک ثابت
نکته سوم، مسألهی معنوی است. این قضیه واقعیت دارد که ما بدون اخلاص و اعتقاد و تعبد، هیچ چیز در این جنگ نمیداشتیم. یعنی اگر واقعاً ما میخواستیم ایمان و اخلاص را از آن تعداد جوانانی که فعالیت میکردند، بگیریم، اسمها و تیترها و درجهها و امثال اینها هیچ کاری نمیکرد. یک تعداد جوانان سپاهی و بسیجی و بعضی از ارتشیها بودند که اینها واقعاً با اخلاص میجنگیدند؛ یعنی واقعاً دلشان میخواست، احساس وظیفه میکردند و میجنگیدند. اگر ما این احساس وظیفه و همان عنصر ایمان را از مجموعهی عدد عظیم نیروهای مسلحمان - که مثلاً گاهی یک میلیون و چندصدهزار نفر نیروی مسلح در صحنهی جنگ یا پشت جبهه داشتیم - بگیریم، هیچ چیز باقی نمیماند و هیچ کار نمیتوانستند بکنند؛ این را باید نگه داریم.
طلبههایی که با شما مربوطند، باید علاوه بر درس نظامی، واقعاً از شما درس تعبد، ذکر، یاد، خشوع، تقوا و ورع از محارم را بگیرند؛ و این نمیشود، مگر آنکه خود شماها که در رأس کارها هستید، تا حدودی - نمیتوانم بگویم به طور کامل؛ چون از من این حرف ساخته نیست و خود بنده ناقص هستم - این جهات را رعایت کنید، تا خدای متعال کمکتان بکند. این تیپ شما و عناصر ستادی و صفیش، باید اینطور شناخته شوند که اهل نافله، اهل توجه، اهل ذکر، اهل عبادت و تقوا و تدین هستند.1370/09/11
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام واقعاً دنیا را عوض کرد. روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت... من یکی از دفعاتی که سال 59 از اهواز به تهران میآمدم، چون لباس نظامی تنم بود، رویش قبا میپوشیدم. رسم ما هم این بود که از راه که میرسیدیم، مستقیم خدمت امام میرفتیم. عصر یک روز پنجشنبه که برای نماز جمعه به تهران آمده بودم، مستقیم خدمت ایشان رفتم و چیزی راجع به جبهه گفتم و آمدم. شاید بار اولی بود که از جبهه خدمت ایشان میرسیدم. تا این چکمههایم را دم در دربیاورم، ایشان از پشت شیشه همینطور به آن هیأت بنده که لباس نظامی زیر قبا تنم بود، نگاه میکردند. وقتی رسیدم، دستشان را بوسیدم. خودشان گفتند که یک وقت بود که این لباس شما خلاف مروت بود، و حالا بحمداللَّه وضع به اینجا رسیده است. من احساس کردم که ایشان خوشحالند. در ابتدا قدری هم در دلم تردید بود. اول بار که در اهواز قبا را کندم و لباس نظامی پوشیدم، در ذهنم بود که آیا این کار درست است یا نه. بعد که دیدم ایشان لبخند زدند و لطفی کردند، فهمیدم که خوشحالند.1370/09/11
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود.1370/09/11
لینک ثابت
اگرچه حضور طلاب در میدانهای جنگ، یا به تعبیر عامتری، حضور روحانیون - اعم از طلاب و غیرطلاب - در میدانهای جنگ و در یگانهای نظامی، به... [تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق(ع)] محدود و محصور نمیشود؛ زیرا در طول جنگ، خیلی از طلبهها رفتند؛ هم مبارزه کردند، هم تبلیغ کردند، هم شهید شدند، هم جانباز شدند، هم آزاده شدند، و بعضی هم بحمداللَّه سالم و سرپا هستند و خارج از این تیپ قرار دارند؛ اما از وقتی این تیپ در سال 65 تشکیل شده، حداقل برای طلاب حوزههای علمیه یک چارچوب شده، تا بتوانند حضور خودشان را نشان بدهند. وانگهی، این تیپ کمک خواهد کرد که در حالی که جنگ هم وجود ندارد، باز طلبهها در عالم جنگ و حال و هوای جنگ باشند؛ و این یک امر واقعاً واجب و لازمی است. به همین خاطر است که خوشحالیم از اینکه این تیپ هست.1370/09/11
لینک ثابت
روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت. امروز... آقای حاج شیخ علی پناه، یا آقای حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقای مکارم و آقای آذری و آقای فاضل تفنگ به دستشان میگیرند و آموزش نظامی میبینند. این واقعاً همان «انّاللَّه فی ایّام دهرکم نفحات» است. 1370/09/11
لینک ثابت
روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت.1370/09/11
لینک ثابت
یک وقت یک افسر عالیرتبهی حزباللهىِ مشهور در ارتش نزد من آمد و از بس مقدسمآب بود، با دمپایی پیش من حاضر شد! به او گفتم اگر بعد از این تو را اینطوری دیدم، راهت نمیدهم؛ برو! ردش کردم، بعد دفعهی دیگر که آمد، دیدم بله، پوتین مرتبی به پا کرده است! بعضیها حزباللهیگری را با شُل و ول بودن و بینظمی و بیترتیبی اشتباه میگیرند؛ حزباللهیگری که این نیست. رئیس حزباللهیهای همهی تاریخ - یعنی امیرالمؤمنین(ع) - میفرماید: «و نظم امرکم»؛ باید منظم باشید. نظم چیست؟ همان آیینی که از هر کسی خواستهاند. هر جا نظمی دارد، میدان جنگ هم نظمی دارد، زی نظامی هم نظم خاصی دارد؛ باید آن نظم را رعایت کنید. 1370/09/11
لینک ثابت