احساس مسئولیت / احساس تکلیف/احساس وظیفه/وظیفه شناسی/احساس مسئولیت مردم/ احساس مسئولیت عمومی
بعضی برای اینکه امید را در دلها بکشند، اشاره میکنند به اینکه در لایههای اجتماعی، کسانی هستند که دغدغهی دین و ایمان و انقلاب ندارند؛ خب بله، [امّا] مخصوص امروز نیست؛ دههی ۶۰ هم که جبههها آنجور مملو و سرشار از جوانهای مؤمن بود، یک عدّهای در شهرهای بزرگ، در تهران، بیخیال و بیاعتنا راه میرفتند، نه فقط احساس مسئولیّت نمیکردند، مسئولین را مسخره هم میکردند! شما نگاه کنید شرححال شهدا و رزمندهها را؛ اینها وقتی که میآمدند در شهرهای بزرگ ــ بخصوص شهرهای بزرگ ــ احساس دلتنگی میکردند که [این] به خاطر همین پدیده بود. دههی ۶۰، دههی اوّل انقلاب، از این حوادث وجود داشت؛ این جای تعجّب ندارد. امروز هم البتّه هستند کسانی که نه به انقلاب، نه به اسلام و حتّی نه به تعهّد ایرانی پایبند نیستند؛ بله، امّا ملّت ایران اینها نیستند.1402/03/14
لینک ثابت
ما از معلّم توقّع داریم احساس مسئولیّت کند و این توقّع، توقّعِ بهجایی است؛ امّا در مقابل، در قبال معلّم هم باید احساس مسئولیّت بشود. باید انصاف را رعایت کرد؛ وقتی نظام از جامعهی معلّمی توقّعی دارد، باید در قبال این جامعه احساس مسئولیّت هم بکند. این احساس مسئولیّت [هم] در همهی ابعاد است؛ فقط مسئلهی معیشت نیست. البتّه مسئلهی معیشت خیلی مهم است، امّا فقط مسئلهی معیشت نیست، مسئلهی تجربهآموزی است، مسئلهی مهارتآموزی است؛ همین چیزهایی که حالا سرپرست محترم در سخنرانیشان گفتند که راجع به معلّمین این کارها را باید بکنیم یا میخواهیم بکنیم، اینها جزو وظایف است، اینها کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ یعنی اینها احساس مسئولیّت دستگاه در قبال معلّم است؛ [مثل] آموزشهای ضمن خدمت و همین رسیدگی به دانشگاه فرهنگیان. این دانشگاه فرهنگیان خیلی مهم است و دستگاههای تربیت معلّم کلّاً خیلی مهمّند، رسیدگی به اینها خیلی مهم است.1402/02/12
لینک ثابت
نظر قطعی و حتمی من این است: فعّالیّتهای دانشجویی مثل خود دانشجو یک فرصت است برای کشور. اینکه حالا بعضیها از فعّالیّتهای دانشجویی یا هر جور فعّالیّتی که [انجام میشود] ــ البتّه فعّالیّت سالم؛ حالا به بعضی از آفتهایش اشاره میکنم ــ ممکن است احساس تهدید بکنند، اشتباه میکنند؛ فعّالیّت دانشجویی برای کشور یک فرصت است؛ مطالبات دانشجویی فرصت است؛ زبان دانشجو فرصت است؛ این احساس مسئولیّتی که دانشجوها دربارهی حوادث کشور میکنند، فرصت است. اینکه شما میآیید اینجا با شور و شوق و اهتمام، فلان اشکال را ذکر میکنید، این یک فرصت است برای کشور، این یک ارزش است برای کشور. شوقی که جامعهی دانشجویی و جوان دانشجو برای برطرف کردن نابسامانیها دارند، یک فرصت است. حضور شورانگیز دانشجوها در حوادث گوناگون، چه در حوادث طبیعی، چه در حوادث سیاسی مثل همین راهپیماییها ــ قدس، بیستودوّم بهمن و امثال اینها ــ همهی اینها فرصتهای مهمّی است. اظهار نظرهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، در برخی تصمیمها، اینها فرصت است. این اظهار نظرها فرصت است. نمیگویم درست است؛ حواستان باشد. ممکن است بعضیاش درست باشد، بعضیاش هم درست نباشد، امّا خود نفْس اظهار نظر، فکر کردن، روی مسئله اندیشیدن، این یک فرصت است برای کشور. البتّه آفاتی هم دارد؛ فعّالیّت دانشجویی نباید دچار آفات بشود؛ مواظب باشید.1402/01/29
لینک ثابت
اینکه میفرمایند «فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعیَّة»، [یعنی] شما [نیروهای مسلح] حصنید، حصارید برای ملّت و برای جامعه، این خیلی افتخار بزرگی است. چه افتخاری از این بالاتر؟ امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نیروهای مسلّح را اینجور توصیف میکنند که اینها حصارهای مستحکمی هستند در پیرامون کشور و ملّت؛ دیگر از این بالاتر، از این مهمتر چیست؟ یک نفر را [اگر] شما تحت سرپرستی قرار بدهید و پناه بدهید، چقدر ارزش دارد؟ این را مقایسه کنید با یک ملّت. یک ملّت را شما تحت حفاظت خودتان میگیرید؛ پس این خیلی جایگاه بالایی است، جایگاه بزرگی است. به همین اندازه هم مسئولیّتآور است؛ مثل همهی چیزهایی که ارزش بالایی دارد، مسئولیّتش هم متوازن با همان ارزش است. یعنی، هم قدر خودتان را، قدر این کار را، این شغل را، این مسئولیّت را بدانید، هم به مسئولیّتهایش حسابی تن بدهید؛ یعنی شانهها را زیر بار این مسئولیّت ببرید و در این زمینه کار کنید.1402/01/27
لینک ثابت
اینکه میفرمایند «فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعیَّة»، [یعنی] شما [نیروهای مسلح] حصنید، حصارید برای ملّت و برای جامعه، این خیلی افتخار بزرگی است. چه افتخاری از این بالاتر؟ امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نیروهای مسلّح را اینجور توصیف میکنند که اینها حصارهای مستحکمی هستند در پیرامون کشور و ملّت؛ دیگر از این بالاتر، از این مهمتر چیست؟ یک نفر را [اگر] شما تحت سرپرستی قرار بدهید و پناه بدهید، چقدر ارزش دارد؟ این را مقایسه کنید با یک ملّت. یک ملّت را شما تحت حفاظت خودتان میگیرید؛ پس این خیلی جایگاه بالایی است، جایگاه بزرگی است. به همین اندازه هم مسئولیّتآور است؛ مثل همهی چیزهایی که ارزش بالایی دارد، مسئولیّتش هم متوازن با همان ارزش است. یعنی، هم قدر خودتان را، قدر این کار را، این شغل را، این مسئولیّت را بدانید، هم به مسئولیّتهایش حسابی تن بدهید؛ یعنی شانهها را زیر بار این مسئولیّت ببرید و در این زمینه کار کنید.1402/01/27
لینک ثابت
نکتهی اوّل [در حادثه نوزدهم دی سال56]، سرعت عمل است. [مردم قم] زود احساس تکلیف کردند. گاهی اوقات مشکل ما این است که تکلیف را زود تشخیص نمیدهیم؛ باید بیایند بنشینند، با ما حرف بزنند، استدلال کنند، و کارهایی مانند اینها؛ [خب] وقت میگذرد. سرعت عمل مردم [قم] در احساس تکلیف که وقتی نگاه کردند دیدند که اینجور دارد حرکت میشود، فهمیدند باید چه کار کنند، آمدند میدان. دکّاندار آمد، بازاری آمد، طلبه آمد، فضلا آمدند، بزرگانی از حوزه وارد شدند، مردم معمولیِ عادی آمدند در میدان؛ بسرعت احساس تکلیف کردند.
...
نباید غفلت کنیم از وظیفهای که عقل و شرع به عهدهی ما گذاشته؛ باید بدون تأخیر وارد میدان بشویم. تأخیر نباید داشته باشیم. آن وقت به تناسب اهمّیّتی که آن کار دارد، خطرات را به جان بخریم. بالاخره در هر حادثهای، هر خطری را نباید انسان به جان بخرد؛ بعضی از حوادث هست که اینقدر اهمّیّت ندارد که انسان جانش را به خطر بیندازد. به تناسب اهمّیّت حادثه، خطرِ مترتّب بر ورود در میدان را به جان بخریم. مشکل آن وقتی به وجود میآید که ما در این وظایف اختلال ایجاد میکنیم: به سرعت احساس تکلیف نمیکنیم، بهنگام وارد نمیشویم، خطر را به جان نمیخریم، ملاحظه میکنیم؛ این [طوری] است.
اگر چنانچه این شرایط را رعایت بکنیم، پیشرفت قطعی است؛ یعنی تردید نکنید. نمونهاش سالهای دفاع مقدّس است. بنده باز هم برای چندمین بار سفارش میکنم شرح حال این خانوادههای شهدایِ دوران دفاع مقدس یا دفاع از حرم اهلبیت را بخوانید، ببینید چه سختیهایی را اینها متحمّل شدند. این جوان، همسر عزیزش، فرزند نور چشمش را رها میکند میرود برای اداء تکلیف. در دفاع مقدّس هزارها [نفر] اینجوری رفتند وارد میدان شدند؛ خب نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که یک دیوانهای مثل صدّام با امکانات فراوان وارد میدان میشود، آمریکا کمکش میکند، اروپا کمکش میکند، ناتو کمکش میکند، شوروی کمکش میکند، کشورهای مرتجع عرب مثل ریگ پول به پایش میریزند، آخرش هم هیچ غلطی نمیتواند بکند و دست از پا درازتر برمیگردد. وقتی ما یک جوانی مثل جوانهای دورهی دفاع مقدّس در میدان داریم که پشتشان گرم به آن ایمان است و یک کسی مثل امام دست و بازوی اینها را میبوسد، نتیجه این میشود که پیشرفت حتمی است. بله، جنگ احزاب بود و در این جنگ احزاب ایران پیروز شد؛ یعنی همهی قدرتهای دنیا دست به دست هم دادند که ایران را تجزیه کنند، خوزستان را جدا کنند، فلان جا را جدا کنند، [امّا] یک وجب از خاک کشور را نتوانستند ببَرند؛ این چیز کمی است؟ این پیروزی کوچکی است؟ وقتی حرکت میکنیم، احساس تکلیف میکنیم، خطر را قبول میکنیم، وارد میدان میشویم، نتیجه این است دیگر؛ این تجربهی ما است.1401/10/19
لینک ثابت
دربارهی شهید سلیمانی یک وقت انسان راجع به مسائل شخصی او، خصوصیّات فردی این مرد برجسته حرف میزند که یک باب مفصّلی است خوب است. ایشان شجاع بود، مؤمن بود، مسئولیّتپذیر بود، خطرپذیر بود، باهوش بود، عاقل بود، هر وقت احساس میکرد یک کاری باید بشود یا میتواند انجام بگیرد، قدم جلو میگذاشت. توقّف و تأمّل و تردید و مانند اینها در کارش نبود. اینها خصوصیّات شخصی است. و از این قبیل خصوصیّات برجسته ایشان زیاد داشت. از همه مهمتر [اینکه] بااخلاص بود، به فکر نام و اعتبار و [اینکه] مردم بدانند و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است که من گمان میکنم همین اخلاص است که موجب شده خدای متعال این جور پاسخ بدهد. اینها پاسخهای دنیایی است. این احترام و تجلیل و تمجید و مانند اینها، پاداشهای دنیایی شهید سلیمانی است. حالا پاداش اخروی که اصلاً ذهن ما و عقل ما به آنجاها قد نمیدهد آن خیلی بالاتر از این حرفهایی است که ماها اصلاً میتوانیم فکر کنیم امّا همانی که در دنیا میبینیم، اینها پاداش اخلاص است؛ این هم یکی از خصوصیّات شخصی ایشان بود. باصفا بود، آدم صادقی بود، روراست بود. با اینکه در مسائل پیچیدهی سیاسی وارد میشد و پیش میرفت و کار میکرد و کارهای خوبی هم انجام میداد، امّا در عین حال آدم صاف و روراست و بیخدعه و بیتقلّبی بود؛ این خیلی مهم است؛ و در هر بخشی که کار میکرد این جوری بود. اینها حالا خصوصیّات شخصی است؛ اینها چیزهایی است که آنچه ماها در این مورد میتوانیم بهرهمند بشویم، این است که نگاه کنیم و این خصوصیّات را در خودمان به وجود بیاوریم. اگر نیست، اگر نداریم، این خصوصیّات را در خودمان ایجاد کنیم. واقعاً مسئولیّتپذیر باشیم، واقعاً بااخلاص باشیم، واقعاً برای خدا کار کنیم، باصفا و روراست باشیم.1401/10/11
لینک ثابت
مسئولین باید احساس مسئولیّت کنند، بدانند که چرا دشمن روی فلان کلمه، روی فلان اسم حسّاس است و میبندد آن را، و چرا این همه حجمِ دروغ را در فضای مجازی منتشر میکند؛ و علاج کنند، مقابله کنند؛ این [وظیفهی] مسئولین. خود شما جوانها هم وظیفه دارید، خود شما هم باید احساس مسئولیّت کنید. هم بایستی احساس مسئولیّت کنید برای اینکه بتوانید تشخیص بدهید حقیقت را از دروغ. به نظر من میشود؛ این جور نیست که نشود. یک چیزهایی را به حجم زیاد، با تکرار زیاد، میخواهند در ذهنها فرو کنند امّا میشود فهمید که این خلافِ واقع است یا نیست. پس تشخیص حرف درست از دروغ و تحریف.1401/08/11
لینک ثابت
بعضی هستند که در همهی مسائل مهم، مبادرهی آنها و واکنشِ اوّلیِ آنها نفی و انکار و ناامیدی است: «ای آقا! نمیشود، فایده ندارد». ما قبول نداریم این را؛ ما میگوییم این ممکن است؛ اتّفاق و اتّحاد بین ملّتهای اسلامی ممکن است، منتها کار لازم دارد، عمل لازم دارد. عرض کردم، ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم، امّا بیشترین امیدمان به خواصّ دنیای اسلام است؛ یعنی همین طوری که گفتیم، به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشنبین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات؛ امید ما به اینها است؛ اینها [باید] احساس استقلال بکنند، احساس مسئولیّت بکنند، احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند؛ وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای ادارهی کشور هم به طور قهری به آن سمت حرکت میکند، ناچارند، ناگزیرند. بنابراین، این کاری است ممکن؛ این ممکن است، منتها بدون عمل نمیشود. بدون عمل، هیچ چیزی در دنیا، نه دستاوردهای دنیایی، نه دستاوردهای اخروی و الهی امکان ندارد: لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعىٰ؛ باید سعی کرد، باید عمل کرد؛ [اگر] عمل بکنیم، ممکن است.1401/07/22
لینک ثابت
امروز یک جریان تبلیغاتی گمراهکنندهای وجود دارد که میخواهد عکس این را تبلیغ بکند؛ همّت این جریان تبلیغاتی این است که وانمود کند جوان ایرانی از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند؛ این را یک جریان تبلیغاتی دارند بشدّت دنبال میکنند. این، عکس واقعیّت است؛ درست نقطهی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل جوان ما در همهی عرصهها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم انشاءالله همین جور خواهد بود: چه در دفاع از میهن، چه در دفاع از امنیّت، چه در کمک به جبههی مقاومت در کلّ منطقه ــ در همین حرکت عظیم و مقدّس دفاع از حرم ــ چه در خدمات اجتماعی، چه در پیشرفتهای علمی ــ که شما که نگاه میکنید، پیشرفتهای علمی در هر نقطهای در واقع بر دوش جوانها است و آنها هستند که پیشران این حرکتند ــ چه در همهی آئینهای مذهبی، این راهپیمایی اربعین ــ چه میلیونها جوان ایرانی که رفتند و راه نجف تا کربلا را طی کردند و چه میلیونها جوانی که در خود کشور، در شهرها، به عنوان اربعین، به عنوان دورافتادگان از آن سرمنزلِ بشارت و معنویّت راهپیمایی کردند ــ چه در میدان تولید و ابتکار که خبرهای آن را در تلویزیون مشاهده میکنید که هر روزی در یک بخشی از بخشهای تولید کشور و صنعت کشور یک حرکت جدیدی را جوانهای ما دارند ارائه میدهند، چه در مقابلهی با بیماری همهگیر و چه در نهضت کمک مؤمنانه، چه در جهاد فرهنگی، چه در امداد به مناسبت حوادث طبیعی، سیل و زلزله و امثال اینها؛ در همه جا که شما نگاه میکنید، حضور جوانان را به صورت پُررنگ میبینید. این جوان نمیتواند ناامید باشد، این جوان نمیتواند گسستهی از ارزشها باشد، این جوان یک نیروی خستگیناپذیر در وسط جبهه است و البتّه جوانان انقلابی و باایمان در همهی این موارد پیشتاز بودند. این وضع جوانها است.1401/07/11
لینک ثابت
انقلابی چیست؟ من چند تا شاخص برای نمایندهی انقلابی عرض کردم. شماها الحمدلله موفّقید دیگر، خدای متعال به شما توفیق داده، در مجلس هستید، دارید کارهای خوبی میکنید... بحمدالله مشغولید لکن در عین حال تذکّر خوب است. بدانیم اگر بخواهیم نمایندهی انقلابی بمانیم چه کار کنیم. من چند نکته را اینجا نوشتهام... یک مسئله، مسئلهی مسئولیّتپذیری است؛ قانونی را تصویب میکنید، اگر به نظرتان این قانون، قانون خوبی است و باید تصویب میشده، محکم بِایستید، بگویید بله، من این را تصویب کردم؛ بله، ما تصویب کردیم. این جور نباشد که ما بگوییم ما این قانون را تصویب میکنیم، میدانیم هم که شورای نگهبان رد میکند، خب بگذار مسئولیّتش بیفتد به گردن شورای نگهبان. میدانیم که این قانون عملی نیست، بعضی از قوانین [این جور] است؛ ببینید من خودم نمایندهی مجلس بودم، بنده مجلس را از داخل میشناسم؛ گاهی آدم میداند که این قانون را دولت با این امکاناتی که دارد، با این شرایطی که دارد، نمیتواند عمل کند؛ میگوید خیلی خب، من تصویب میکنم، بگذار او عمل نکند، مردم او را متّهم کنند، او را مسئول به حساب بیاورند که چرا عمل نشد. نه، این درست نیست؛ باید مسئولیّتپذیری داشته باشید.1401/03/04
لینک ثابت
ما به کارگزاران در نظام جمهوری اسلامی اطلاق میکنیم «مسئول»؛ میگوییم مسئول؛ مسئول یعنی چه؟ یعنی ما مورد سؤال قرار میگیریم؛ از چه؟ از کردهها و نکردهها مورد سؤال قرار میگیریم.
البتّه این «سؤال» در عرف و ادبیّات سیاسی دنیا «سؤال مردم» گفته میشود، امّا بالاتر از این و مهمتر از این، «سؤال خدا» است؛ این در جمهوری اسلامی مهمتر است. البتّه سؤال مردم هم مهم است و از ارکان مردمسالاری دینی است، احساس مسئولیّت در مقابل مردم از ارکان نظام جمهوری اسلامی و مردمسالاری است، لکن بمراتب مهمتر از آن، احساس مسئولیّت در مقابل خدا است. اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ در قیامت این جوری است: سؤال میکنند، جواب نداریم؛ یک استدلالهایی پیش خودمان کردهایم، میگوییم، استدلالها را باطل میکنند، آنجا میفهمیم که استدلال درست نیست. [مثلاً اگر بپرسند] چرا این کار را کردی؟ چرا نکردی؟ یک استدلالی پیش خودمان داریم، آنجا مطرح میکنیم، [امّا] جوابی نیست. اِنقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى ــ در دعای شریف ابوحمزه است ــ این جوری است دیگر. حتّی آنجایی که مسئولی از دسترسیِ سؤالِ مردم و نظارتِ مردم دور است، آنجا خدا هست؛ کمااینکه کاری هم که شما میکنید، خدمتی هم که میکنید، همین جور است... این جملهی امام بزرگوار ما که «عالم محضر خدا است» خیلی حرف مهمّی است! واقعاً خدای متعال علوّ درجات بدهد به آن قلب سرشار از معرفت. عالم محضر خدا است، محلّ حضور خدا است؛ «محضر» یعنی محلّ حضور خدا است. همه جا خدا هست؛ هر جایی که هستیم، تنها هستیم، در جمع هستیم، در دلمان، تصوّراتمان، تخیّلاتمان، نیّتهایمان، همه در حضور خدای متعال است. اساس مسئولیّت این است: حضور الهی؛ اساس مسئولیّت اجتماعی و مسئولیّت سیاسی این است. بدانید تصمیمی که میگیرید، امضائی که میکنید، امضائی که نمیکنید، کاری که انجام میدهید، کاری که انجام نمیدهید، همه در مقابل چشم حضرت حق است: وَ کُنتَ اَنتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِن وَرائِهِم وَ الشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنهُم.1401/01/23
لینک ثابت
ما به کارگزاران در نظام جمهوری اسلامی اطلاق میکنیم «مسئول»؛ میگوییم مسئول؛ مسئول یعنی چه؟ یعنی ما مورد سؤال قرار میگیریم؛ از چه؟ از کردهها و نکردهها مورد سؤال قرار میگیریم.
البتّه این «سؤال» در عرف و ادبیّات سیاسی دنیا «سؤال مردم» گفته میشود، امّا بالاتر از این و مهمتر از این، «سؤال خدا» است؛ این در جمهوری اسلامی مهمتر است. البتّه سؤال مردم هم مهم است و از ارکان مردمسالاری دینی است، احساس مسئولیّت در مقابل مردم از ارکان نظام جمهوری اسلامی و مردمسالاری است، لکن بمراتب مهمتر از آن، احساس مسئولیّت در مقابل خدا است. اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ در قیامت این جوری است: سؤال میکنند، جواب نداریم؛ یک استدلالهایی پیش خودمان کردهایم، میگوییم، استدلالها را باطل میکنند، آنجا میفهمیم که استدلال درست نیست. [مثلاً اگر بپرسند] چرا این کار را کردی؟ چرا نکردی؟ یک استدلالی پیش خودمان داریم، آنجا مطرح میکنیم، [امّا] جوابی نیست. اِنقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى ــ در دعای شریف ابوحمزه است ــ این جوری است دیگر. حتّی آنجایی که مسئولی از دسترسیِ سؤالِ مردم و نظارتِ مردم دور است، آنجا خدا هست؛ کمااینکه کاری هم که شما میکنید، خدمتی هم که میکنید، همین جور است… این جملهی امام بزرگوار ما که «عالم محضر خدا است» خیلی حرف مهمّی است! واقعاً خدای متعال علوّ درجات بدهد به آن قلب سرشار از معرفت. عالم محضر خدا است، محلّ حضور خدا است؛ «محضر» یعنی محلّ حضور خدا است. همه جا خدا هست؛ هر جایی که هستیم، تنها هستیم، در جمع هستیم، در دلمان، تصوّراتمان، تخیّلاتمان، نیّتهایمان، همه در حضور خدای متعال است. اساس مسئولیّت این است: حضور الهی؛ اساس مسئولیّت اجتماعی و مسئولیّت سیاسی این است. بدانید تصمیمی که میگیرید، امضائی که میکنید، امضائی که نمیکنید، کاری که انجام میدهید، کاری که انجام نمیدهید، همه در مقابل چشم حضرت حق است: وَ کُنتَ اَنتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِن وَرائِهِم وَ الشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنهُم.1401/01/23
لینک ثابت
احساس مسئولیت در مقابل خدا مهمتر از احساس مسئولیت در برابر مردم
احساس مسئولیّت در مقابل مردم از ارکان نظام جمهوری اسلامی و مردمسالاری است، لکن بمراتب مهمتر از آن، احساس مسئولیّت در مقابل خدا است. اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ در قیامت این جوری است: سؤال میکنند، جواب نداریم؛ یک استدلالهایی پیش خودمان کردهایم، میگوییم، استدلالها را باطل میکنند، آنجا میفهمیم که استدلال درست نیست. [مثلاً اگر بپرسند] چرا این کار را کردی؟ چرا نکردی؟ یک استدلالی پیش خودمان داریم، آنجا مطرح میکنیم، [امّا] جوابی نیست. اِنقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى(1) ــ در دعای شریف ابوحمزه است ــ این جوری است دیگر. حتّی آنجایی که مسئولی از دسترسیِ سؤالِ مردم و نظارتِ مردم دور است، آنجا خدا هست؛ کمااینکه کاری هم که شما میکنید، خدمتی هم که میکنید، همین جور است. بنده مکرّر به مجموعههای خدمتگزار دستگاههای مختلف ادارهی کشور که با بنده مواجه شدهاند گفتهام؛ گفتهام آن نیم ساعت وقتی که شما اضافهی بر مدّت مسئولیّت میگذارید، هیچ کس نمیفهمد، حتّی مافوقتان هم مطّلع نمیشود، یک کلمه تشکّر زبانی هم از شما نمیکند، امّا خدا میبیند. نکردهها هم همین جور است، کار خطا هم همین جور است.1401/01/23
1 )
مصباحالمتهجّد و سلاحالمتعبّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۵۹۲ (دعای ابوحمزهی ثمالی)
اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى
ترجمه:
«خدایا به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت کُند گردد و به هنگام بازپرسیات هوش از سرم برود»
لینک ثابت
گذشتهی کاشان سرشار از افتخارات علمی و ادبی، و تاریخ معاصر آن مزیّن به مجاهدت انقلابی و بصیرت دینی و سیاسی است، و این همه به برکت ایمان و مسئولیتپذیری مردم عزیز آن خِطّهی نخبهپرور و با استعداد است. از شما انتظار دارم با همه توان در خدمت نیازهای معنوی و فکری و اجتماعی آنان بوده و بویژه جوانان عزیز را با زبان و عمل در جهت اعتلای دینی و انقلابی کمک نمائید. تکریم خانوادههای معزَّز شهیدان و ایثارگران وظیفهی همیشگی همهی ما است و لازم است به آن توجه ویژه نمائید. محتوای خطبههای نماز جمعه و دیگر نشستهای دینی و تبلیغی را بهگونهی شایسته ارتقاء دهید، و رفتار مردمی را شیوهی همیشگی خود قرار دهید.1401/01/10
لینک ثابت
کوشش جوان دانشپژوه، چه در دانشگاه، چه در حوزه؛ فعّالان عرصهی خدمات اجتماعی فعّالان میدان کمکهای مؤمنانه که موارد زیادیاش را در این یکی دو سه سال اخیر در قضایای مختلف، ملّت ایران به بهترین وجهی انجام دادند و شاهد بودند؛ فعّالان حوزهی دفاع نظامی؛ فعّالان جهاد تبیین؛ همین چیزهایی که جناب آقای آلهاشم الان در سخنرانیشان گفتند و گزارش دادند که دارد انجام میگیرد. کارکنان خدوم حکومتی؛ در مجموعهی حکومت، در سه قوّه، کارکنانی که مشغول خدمت صادقانه و مخلصانه هستند. روشنگریهای روشنگران عرصهی سیاسی؛ بسیاری از افراد هستند که در عرصهی سیاسی روشنگری میکنند، حقایق را برای مردم در رسانههای مختلف [روشن میکنند] و امروز خوشبختانه در فضای مجازی، این کار به صورت خوبی از طریق افرادی که احساس مسئولیّت میکنند در حال انجام است، و همچنین در مطبوعات و عمدتاً در رسانهی ملّی. کمک به مراکز مقاومت؛ آن کسانی که مراکز مقاومت در منطقهی ما و دنیای اسلام را کمک میرسانند، اینها در حقیقت برای تداوم انقلاب و برای استمرار انقلاب دارند کار میکنند. و همین طور کسانی که آمادهی حضور در میدانها هستند در حوادث گوناگون؛ فرض کنید قضیّهی دفاع از حرم پیش میآید، کسانی میآیند وارد میدان میشوند؛ گاهی مسائل گوناگونی در داخل به وجود میآید، مثلاً نهم دی -که البتّه در تبریز هشتم دی، یک روز زودتر از همه وارد میدان شدند- کسانی میآیند وارد میدان میشوند. همهی این حرکتها، حرکتهای استمرار انقلابند؛ همهی اینها اجزای یک حرکت عمومی هستند که ما اسم آن حرکت را میگذاریم «حرکت تداوم انقلاب و استمرار انقلاب» که همه با نگاه به هدفهای بزرگ انقلاب و هدفهای بلند انقلاب انجام میگیرد.1400/11/28
لینک ثابت