Khamenei.ir

1399/02/08

خداوند صاحب اختیار عالم است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. اکنون و به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان المبارک ۱۴۴۱ مجموعه‌ی جدید این سخنرانی‌ها که به مبحث «توحید» اختصاص دارد، منتشر میگردد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در هشتمین جلسه‌ی سلسله سخنرانی‌های «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» به موضوع توحید می‌پردازند و پس از تعریف جهان‌بینی به معنای برداشت یک انسان، یک مسلک یا یک دین از جهان؛ توحید را در جهان‌بینی اسلام شرح میدهند و می‌فرمایند توحید: «یعنی همه مجموعه‌ای که نامش جهان است ساخته و پرداخته قدرتی بالاتر و عظیم‌تر به نام الله است» و با بررسی آیاتی از سوره بقره و سوره مریم این مطلب را عیناً در قرآن بررسی می‌کنند. در انتهای جلسه نیز ایشان بیان می‌کنند «بینش توحیدی خالص اسلامی می‌گوید تمام ممکنات و موجودات از یکجا، از یک مبدا، از یک دست قدرت، آفریده و ساخته و پرداخته شدند؛ همه در مقابل او بندگان و بردگانند، همه در مقابل او اسیر قدرتند، همه باید فرمان او را ببرند.»


جلسه هشتم : توحید در جهان‌بینی اسلام
خداوند صاحب اختیار عالم است؛ و همه عالم بنده و برده اوست


 
آیات این جلسه
آیه ۲۵۵ سوره­‌ی مبارکه‌­ی بقره
آیات ۸۸ تا ۹۴ سوره­‌ی مبارکه­‌ی مریم
 
واژگان کلیدی جهان‌بینی بینش توحیدی بندگان الله
آیه نکات کلیدی
اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ
الله ؛ هیچ معبودی بجز او نیست.
جهان یک حقیقتی­­‌ست که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش خودش را بوجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیده‌­های گوناگون را آفریده و به وجود آورده ... این دست قدرتمند نامش الله است، نامش خداست.
 
اله  هر آن موجودی است که  انسان در مقابل او به صورت تقدیس، به صورت تعظیم و تکریم، خضوع می­کند و اختیار خودش را دست او می­دهد....آن کسانی که به سنت­‌ها و عقیده‌­های پوچ، بطور بی‌­قید و شرط تسلیم می­شوند، اله­شان همان سنت و عقیده پوچ است.

پس اینی که می­گوید «لا اله الا الله» جز او الهی نیست؛ یعنی اله واقعی نیست، یعنی هرکس دیگر را غیر از الله به الوهیت، به معبودیت پذیرفتید، گناه کردید، برخلاف حق، عملی را انجام دادید؛ چون جز الله هیچ‌کس شایسته‌ی معبود بودن و الوهیت نیست.
اَلحَّی اَلقَیّوم
 آن زنده پاینده و نگهدار و نگهبان
[از خصوصیت الله آن است که] زندگی او دائمی و جاودانه و همیشگی است. آن کسی که زندگان به زندگی او زنده‌اند و اگر او نباشد، اگر او نخواهد، اگر او اراده نکند، یک زنده و یک جلوه زندگی در جهان باقی نخواهد بود.
لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرْضِ
او را چرت و خواب نمی‌رباید.
هرچه در آسمان ها و در زمین است از اوست.
لحظه­‌ای غفلت، لحظه­‌ای بی‌­توجهی و جهل در وجود و حیات او راه ندارد. موجودات دیگر، خداوندگاران دروغین غفلت میکنند از خودشان، از مردم تحت اختیارشان، از جهانی که در قبضه آنها هست.
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ
کیست در نزد او، که جز به اذن و رخصت او شفاعتی کند؟
 
هیچ قدرت دیگری سراغ نداریم ما که حتی به اندازه قدرت یک شفیع، بتواند در مقابل خدا عرض اندام بکند. اگر کسی شفاعت دیگران را می­کند باز به اذن خداوند می­کند. پیغمبران که شفاعت می­کنند، اولیا و ائمه و صلحا و مومنین و شهدا که شفاعت می­کنند پیش خدا، جز به اذن خدا نمی­کنند.... تازه آنها هم علت اینکه می­توانند شفاعت کنند، این است که بیشتر بندگی خدا کردند؛ چون تحت قدرت خدا بیشتر خودشان را قرار دادند.
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
 
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ(۲۵۵)
 
هر آنچه پیش روی و هر آنچه پشت سر آنها (بندگان) است، میداند و آنان(بندگان) به چیزی از دانش او- مگر آنچه خود او بخواهد- احاطه و آگاهی ندارند .
تحت قدرت و حکمرانی او، بر آسمان‌ها و زمین گسترده است و نگهبانی آسمان و زمین او را گران نمی‌آید.
اوست بلند مرتبه و بزرگ.
 
ببینید چطور تمام عالم را به دو صف تقسیم می­کند. یک صف، صف خدا؛ یک صف، صف موجودات دیگر. در این صف دیگر، همه­‌ی ذرات عالم بندگان خدایند در حد واحد. ... از لحاظ بندگی خدا، بین دو موجود عالم هیج امتیازی نیست. از این جهت که بنده خدا هستند، از این جهت که تحت قدرت و در قبضه خدایند، همه یکسانند.
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (۸۸)
و گفتند که خدای رحمان، فرزندی گرفته است
لقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدّاً (۸۹)
همانا چیزی سهمگین فرا آوردید
تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدّا(۹۰)ً
چیزی که کم مانده بود به سبب آن آسمان‌ها پاره پاره و زمین شکافته شود و کوه‌ها درهم فروریزند.
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً (۹۱)
(و آن این بود) که برای خدای رحمان، فرزندی قائل شدند
وَ ما یَنْبَغِی لِلرَّحْمنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً (۹۲)
درحالیکه برای خدای رحمان، فرزند داشتن، شایسته نیست
إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً (۹۳)
همه‌ی اشیاء و اشخاص آسمان‌ها و زمین، نیستند مگر فراهم آمدگان نزد خدای رحمان به عبودیت
لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً (۹۴)
همانا همگی آنان را به ضبط آورده و ایشان را برشمرده است بر شمردنی.
 [ مشرکین با قائل شدن فرزند برای خداوند] این دو صف را، سه صفش می­کردند. می­گفتند بله، خدا ، بندگان، زبدگان؛ فرزندی، آقا زاده‌­ای، خدا زاده­ای، چیزی. [که این آیات] این مطلب را نفی می­کند.

[تعبیر خداوند این است] که این عقیده بسیار خطرناک است. ... [پروردگار عالم] آنچه که به عنوان عقیده به مردم می­دهد، آن چیزی­ست که در تأمین هدف­‌های الهی دخالت دارد. آنچه هم که به عنوان عقیده فاسد نفی می­کند، آن چیزی­ست که اعتقاد به آن، در تامین فساد جامعه دخالت دارد. نفی عقیده فاسد به معنای نفی یک رگه فساد است در جامعه بشری.

اعتقاد به اینکه خداوند ولد دارد، فرزند دارد، اعتقاد به حد واسط بین خدا و بشر، این اعتقاد مفاسدی دارد در جامعه ... این در حقیقت بهانه‌­ای است برای اینکه بندگان، غیر اینکه بنده‌­ی خدا می­شوند، بنده­‌ی یکی دیگر هم بشوند.
 
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در ۵۳/۰۷/۰۴ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
از مجموع، بینش اسلام را در مورد خدا، خوب به دست می‌آورید و آن چیست؟ و آن این است که در همه‌ی منطقه‌ی وجود، یک قدرت به نام خداست، یک مرکزِ قدرت، یک کانونِ دانش و حیات و نیرو، به نام خدا. و در طرف مقابل، تمامِ پدیده‌ها رو به آن قدرت عظیم و جلیل، با حال مسکنت، با حال عبودیت، با حال بندگی، همه و همه؛ فرقی هم بین پدیده‌های عالم، از جهت عبودیت در مقابل آن مرکز قدرت نیست. یک ذره‌ی کوچک تا یک کهکشان عظیم، یک انسان مؤمن یا یک انسان کافر، یک موجود بی ارزش یا یک انسان با ارزش، همگان در مقابل آن موجود، دست بسته، تسلیم، عبد، بنده، برده‌اند.

پیوندهای مرتبط:

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای