Khamenei.ir

1399/02/11

حکم قاطع اسلام؛ همه یکسان و برابرند!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. اکنون و به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان المبارک ۱۴۴۱ مجموعه‌ی جدید این سخنرانی‌ها که به مبحث «توحید» اختصاص دارد، منتشر میگردد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوازدهمین جلسه از سلسله جلسات سخنرانی خود در مسجد امام حسن علیه­‌السلام علاوه بر تعهد اول قطعنامه­‌ی توحید که قائل به «عبودیت و اطاعت، منحصراً برای خدا» می­باشد، به دومین تعهد این قطعنامه که «توحید و نفی طبقات اجتماعی» است، می­پردازند.

ایشان جامعه توحیدی را اینگونه تعریف می­کنند که «یک جامعه‌ی بی­‌طبقه است؛ یک جامعه­‌ای است که گروه­‌های انسان­‌ها در آن جامعه از یکدیگر بر حسب حقوق و مزایا جدا نشدند. همه در یک مسیر و با یک نوع امکانات و با یک نوع حقوق زندگی می­کنند و حرکت می­کنند.» برخلاف آنچه که ما در تاریخ مشاهده می­کنیم که «اختلاف طبقاتی از جمله­‌ی دردهای مزمن تاریخ است.» سپس حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نفی اختلافات طبقاتی می­پردازند و می­فرمایند «توحید به معنای یک خدا قائل بودن، تدبیر و خلق و آفرینش و اداره­‌ی جهان را از یک خدا دانستن و ضامن نفی طبقات اجتماعی» در جامعه است؛ زیرا که «خالق و معبود و مدبر امور همگان خداست. این یک حرف اسلامی­‌ست و خالق همه یک نفر است... وقتی ما یک خدایی هستیم، معنایش این است که مردم جامعه همه یک صنفند، یک گروه‌­اند، یک طبقه‌­اندِ، برادر و در کنار همند...یعنی بندگان خدا در یک ترازند، در دو تراز نیستند. ازجمله معنای خدا یک است و دو نیست، این است.»
جلسه دوازدهم :  توحید و نفی طبقات اجتماعی
حکم قاطع اسلام؛ همه یکسان و برابرند!
آیات این جلسه آیات ۸۴ تا ۹۱ سوره­‌ی مبارکه­‌ی مؤمنون
آیه۲۲ سوره­‌ی مبارکه‌­ی بقره
واژگان کلیدی نفی طبقات اجتماعی حکومت اسلامی برابری یک خدایی
آیه نکات کلیدی
قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۸۴)
بگو: زمین و هر که در آن است از آن کیست؟ اگر میدانید.
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ(۸۵)
خواهند گفت از آن خدا. بگو پس چرا به خود نمی­‌آیید؟
  • به مشرکینی که منطقه‌های نفوذ خدایان خودشان را تقسیم می‌کردند و مشخص می‌کردند، بگو زمین و هر چه در آن است متعلق به کیست؟ خب مشرکین مکه معتقد به الله بودند و بتها را شفیعانی که پیش الله آنها را شفاعت خواهند کرد، می‌دانستند.
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَوَتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ(۸۶)
بگو کیست مدبر هفت آسمان و عرش بزرگ؟
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ(۸۷)
خواهند گفت از آن خدا. بگو پس چرا پروا نمی­گیرید؟
  • قدرت و ملک پروردگار بر آسمان و زمین گسترده است ... بگو پس چرا پروا نمی­کنید از این خدا؟ عملتان را و فکرتان را برطبق گفته‌­ی او و فرمان او قرار نمی­دهید؟
قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَی ءٍ
وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۸۸)

بگو حکومت و سلطنت همه چیز به دست کیست و کیست آنکه پناه می­دهد و در مقابل او کسی پناه داده نمی­شود؟ اگر می­دانید.
  • آن کسانی که قدرت‌ها در اختیارشان است، فوقش این است که بر ظاهر یک جسمی مسلط باشند. شما که مالک خانه­‌ی خودتان هستید، یک آجر را از جایی به جایی می­گذاری، تسلطت همین اندازه است.
  • آن کسی که بر تمام ذرات اجزای این موجود مسلط است، حرکت اتم­‌ها در اختیار او و به فرمان اوست، در گیاهان رشد و نمو، در حیوانات و انسان­‌ها تمام حرکات داخلی وجود آنها و همه چیزشان خلاصه در قبضه‌ی قدرت اوست، او خداست.
  • علیرغم او کسی پناه داده نمی‌شود... فرض کنید مسیحی‌ها معصیت خدا بکنند، به آغوش عیسی بگریزند و عیسی پناه بدهد به آنها، و در مقابل خدا از آنها حمایت کند، چنین چیزی ممکن نیست.
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّی تُسْحَرُونَ(۸۹)
خواهند گفت: به دست خدا است. بگو پس چگونه فریب داده می­شوید؟
  • لطیف است که قرآن روی فریب خوردگی تکیه می‌کند؛ فریب خوردن، غافل ماندن. دائماً می­خواهد مردم غافل نمانند، فریب نخورند، چشمشان را باز کنند. قرآن مطمئن است که اگر مردم چشم را باز کنند، نظر او تأمین می‌شود.
بَلْ أَتَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَذِبُونَ(۹۰)
بلکه ما حق را در اختیار آنان نهاده‌­ایم و آنان حقاً دروغ گویند.
  • مطلب را برایشان روشن کردیم، حق را در اختیارشان گذاشتیم، آنها با این وضعی که از لحاظ فکری و عملی پیش گرفتند، بهانه می‌تراشند، بهانه­‌ی دروغ می­تراشند.
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ(۹۱)
خدا فرزندی نگرفته و با او هیچ خداوندگاری نیست. اگر چنین بود هر خداوندگاری آفریده­‌های خود را به سوئی می­برد. و هر کدام بر دیگری برتری می­گرفت. پاک و مبرا است خدا از آنچه توصیف می­کنند.
بر طبق نظر توحید، آفرینش، یک قطعه‌ی متصل و منسجم واحد است. انسان و حیوان و کوه و فلک و زمین و موجودات، همه و همه با همدیگر اتصال و ارتباط دارند، همه با هم وحدت دارند. اگر چندین خدا و معبود می­بودند، هر الهی، هر معبودی، مخلوق و آفریده­‌ی خود را به سویی می­برد.
یا أَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ  تَتَّقُونَ(۲۱ سوره بقره)
ای انسانها عبادت کنید پروردگارتان را. آنکه آفرید شما را و همه گذشتگانتان را؛ شاید تقوا پیشه کنید.
  • خطاب به کیست؟ خطاب به طبقه‌ی بالا و پائین نیست ...خطاب به همه‌ی انسانیت است.
  • این عبودیت، موجب تقواست. آنچه که حالت مصونیت از گناه را، در روح، در انسان، بوجود می­آورد، عبودیت خداست. لذا در جامعه‌ای که همه‌ی مردم بنده‌ی خدا هستند و جامعه شکل بندگی خدا دارد، در آن جامعه تقوا هرچه بخواهی فراوان است.
الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً  فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲ سوره بقره)
آنکه برای شما قرارداد زمین را گسترده و آسمان را بنایی برافراشته و فرود آورد از آسمان آبی را، پس برون آورد به وسیله‌­ی آن از محصولات روزی­ای برای شما. پس برای خدا شریکان و رقیبان فرض مکنید در حالی­که خود می­دانید.
  • با دو تا خدا قرار دادن، با رقیب و هماورد برای خدا فرض کردن، انسان‌ها را به دو گروه و سه گروه و ده گروه تقسیم نکنید، همه یک گروه‌اند.
یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ(۱۳ سوره حجرات)
ای انسانها ما شما را از مردی و زنی آفریدیم. و شما را گروه‌­ها و قبیله­‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.
به یقین گرامی­ترین شما نزد خدا با تقوا­ترین شما است.
به یقین، خدا دانا و مطلع است.
  • همه یکسان و برابرند از لحاظ منشأ و ریشه آفرینش،
  • این حکم قاطع اسلامی‌ست در زمینه نفی طبقات اجتماعی؛ گرامی‌ترین شما نزد خدا، با تقواترین است. یعنی از یک طبقه‌ای بودن، وابسته به خانواده‌ای بودن، وابسته به یک سلسله و تیره‌ای بودن، موجب گرامی‌تر بودن نیست.
  • نکته جالب­تر و باریک­تر اینجاست؛ آنهایی که با تقوا هستند، که بالاتر از دیگرانند، باز از امتیازات حقوقی بیشتری برخوردار نیستند. اینجور نیست که آدم­های با تقوا یک پول بیشتری بگیرند، یک حقوق بیشتری داشته باشند یا از حقوق اجتماعی بیشتری و بهتری برخوردار باشند، نه، نه خیر؛ اینجور نیست ... پیش خدا عزیزند. البته تقوا منشأ یک آثار اجتماعی است تا یک حدودی.
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً(۷۰ سوره اسرا)
به یقین که بنی آدم را گرامی و عزیز داشتیم و آنان را در خشکی و دریا برداشتیم و آنان را از نیکویی­‌ها بهره­‌مند کردیم. و آنان را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری دادیم.
  • چه کسانی را تکریم کردیم؟ به چه کسانی طیبات روزی دادیم؟... انسان‌ها را؛ نه طبقه و تیره‌ی خاصی.
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز ۵۳/۰۷/۰۸ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
در جامعه‌ی اسلامی، ذیلِ ظلّ مقررات اسلامی، این جور نیست که کسی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای چیز فهمیدن، برای پول در‌آوردن، برای کار گرفتن، برای شاغل شدن، حتی تا بالاترین مقامات محتاج پارتی باشد.... همه می‌توانند در جامعه‌ی اسلامی به عالی‌ترین مقامات برسند. خب، شما ببینید، بلال حبشی رسید به مقام مؤذنی.

پیوندهای مرتبط:

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای