جلسه هجدهم: نخستین نغمههای نبوت |
||||
آیات این جلسه |
آیه ۳۶ سورهی مبارکهی نحل |
|||
واژگان کلیدی |
دعوت انبیاء |
اجتناب از طاغوت
|
عبودیت خدا
|
نغمه توحید
|
آیه |
نکات کلیدی |
|||
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ (نحل ۳۶) و همانا برانگیختیم در هر امتی ، پیامبری که عبودیت کنید خدا را و دوری بگزینید از طاغوت. بعضی از آنان را خدا هدایت کرد و بر بعضی از آنان گمراهی قرار گرفت. پس در زمین گردش کنید پس بنگرید فرجام کار تکذیبکنندگان چگونه بوده است؟ |
- عبودیت کنید خدا را و دوری بگزینید از طاغوت؛ این حرف اول پیغمبرهاست. - طاغوت رقیب خداست. طاغوت آنیست که شاخ به شاخ، مقابل خدا و فرمان خدا میایستد، هر که هست. گاهی این طاغوت خودِ تویی؛ «اَعدَی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ»، گاهی طاغوت همان دل هرزه دَرای توست. گاهی طاغوت همان هوس روز و شب توست. گاهی آقاییطلبیِ یک آدم طاغوت اوست، تکبر یک انسان، طاغوت اوست. گاهی هم قدرتهای خارج از وجود انسانند. قدرتهایی که همین طور دایره وار وسیع میشود، وسیع میشود و بالا میرود. به هر حال پیغمبرها وقتی که آمدند، گفتند خدا، نه طاغوت. - ببینید عاقبت آن کسانی که ضلالت بر آنان قرار گرفته بود و پیغمبر را تکذیب کردند و هدایت او را نپذیرفتند چگونه شد. ببینید تمدنهای برافتاده را، ببینید کشورها و شهرهای ویران شده را، ببینید بابل و آشور و کَلدهی نابود شده را، که از آن جز نامی در ستون تاریخ باقی نماند. ببینید قدرت فرعونیان مصر را که جامعهی مصری مثل طوماری در هم نوردیده شد. اینها را قرآن میگوید؛ ببیند امتها و کشورهایی را که به سخن پیامبر گوش فرا ندادند، عاقبتشان چه شد، محکوم به زوالند. - به طور کلی تا آخر دنیا این است؛ هر جامعهای، هر امتی که بر روال دین حرکت نکند و بر طبق دین حرکت نکند، نابود خواهد شد. نه اینکه آدمهایش همه خواهند مرد، نه؛ نابود شدن امت، به معنای نابود شدن تشکیلات ملی آنهاست. جذب میشوند، هضم میشوند، جزو ملتهای دیگر میشوند، ملیّتشان اصلاً از بین میرود، امروز شما ملیت کلده را معین کنید کجاست؛ ملیت آشور را معین کنید کجاست؛ ملیت بابل را معین کنید کجاست. این تمدنهای بزرگ تاریخ، اولین تمدنهای بشری اینهایند، کجایند اینها؟ |
|||
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ (اعراف ۶۵) پس به سوی قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. گفت ای قوم من، خدا را عبودیت کنید، به جز او شما را معبودی نیست. آیا پروا نمیگیرید؟ |
- دربارهی این قوم عاد است ظاهراً، که اینها در میان کوهها خانه میساختند، بعید نمیداند آدم که برای آن اواخر عهد حجری باشد که بعضی از دانشمندان مادی ذکر کردند و ترسیم کردند. غرض، برای خیلی قدیمند ... با این بیان چقدر غلط و باطل میشود فرضیهی آن کسانی که میگویند توحید و به طور کلی دین، بر اثر وضع طبیعی انسانها و از روی جهالت و نادانی انسانها به وجود آمد و دین تدریجاً به توحید رسید. میگویند اول اقوام مشرک بودند.... بعد توحید پدید آمد، در حالیکه نه، میبینیم از روزگار قدیم، از دوران باستان توحید بوده. |
|||
قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ (اعراف ۶۶) برگزیدگان قوم که کافر بودند گفتند: حقاً تو را در نابخردی میبینیم و گمان داریم که تو از جملهی دروغگویانی. |
- این جزو اتهاماتیست و پندارهای دروغیست که نسبت به داعیان حق، همیشه زمان بوده. |
|||
قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ (اعراف ۶۷) گفت ای قوم من، در من نابخردی نیست. بلکه من پیامآور پروردگار و زمامدار جهانیانم. |
- در مقابل اتهام آنها، سخن ناشایست آنها، سخن حق خود را تکرار کرد. |
|||
اُبَلِّغُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنَاْ لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ (اعراف ۶۸) پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و شما را خیرخواهی امین میباشم. |
- من برای شما خیرخواهی امانتدارم. خیر شما را میخواهم، رشد شما را میخواهم، پیشرفت شما را میخواهم که شما را به خدا و توحید دعوت میکنم. |
|||
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (اعراف ۶۹) آیا در شگفتید که یادآوری برای شما از سوی پروردگارتان بر مردمی از میان شما فرارسد که شما را بدان بیم دهد؟ و به یاد آورید که شما را جانشینان پس از قوم نوح ساخت و شما را در خلقت و اندام فزونی بخشید. نعمتهای خدا را به یاد آورید، مگر به پیروزی و موفقیت نایل گردید. |
- یعنی از اینکه یک انسانی از انسانهای معمولی، در همین کسوت شما، در همین لباس شما، به مقام نبوت و پیامبری برسد، تعجب میکنید؟ |
|||
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ(اعراف ۷۰) گفتند آیا نزد ما آمدهای تا خدا را به تنهایی عبودیت کنم و ذواتی را که پدران ما عبادت میکرده اند واگذاریم؟ اگر راست میگویی هر چه را که بدان تهدیدمان میکنی بیاور! |
- دشمن هم فوراً میفهمد که عبادت انحصاری خدا یعنی چه. [چرا که می پرسد] آیا تو آمدهای نزد ما تا ما فقط خدا را بپرستیم و عبودیت کنیم؟ |
|||
قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ (اعراف ۷۱) گفت: حقاً که از جانب پروردگارتان بر شما پلیدی و خشم مقرر گشته است. آیا با من درباره نامها(ی پوچ و بی معنایی) که شما و پدرانتان از پیش خودنهادهاید مجادله میکنید؟ که خدا هیچ قدرتی(حجتی) آن را نفرستاده است؟ پس منتظر شوید من نیز با شما جزو منتظران خواهم بود. |
- پلیدیای در وجود خودتان و خشمی از ناحیهی پروردگارتان شما را فرا گرفت؛ بدبخت هستید.
- دربارهی نامهای پوچ و بیمغزی که خود شما و پدرانتان نام بر آنها گذاشتید، آن نامها را جعل و وضع کردید، برای خاطر این موجودی که خودتان این موجود را درست کردید و به این قدرت بخشیدید، برای خاطر او با من مجادله میکنید؟ - خدا دربارهی آن هیچ سلطانی، یعنی هیچ قدرتی، نازل نکرده است، یا هیچ حجتی؛ حجت یعنی دلیل و برهان. و سلطان، هم به معنای قدرت میآید، هم به معنای حجت، یعنی دلیل و برهان؛ اینجا هر دو معنا می تواند باشد. یکی از این معنا که بگوییم خدای متعال هیچ حجتی و دلیلی بر درستی و راستی و استواری این خدایان تو و خداوندگاران تو، برای تو نفرستاده. حرف دیگر اینکه بگوییم نه، خدا هیچ قدرتی به آنها نداده، و این موجودات زبونِ عاجز ناتوان را که هیچ قدرتی خدا به آنها نداده است در کنار خدا میگذارید. |