الهام بخشی ملت ایران -
تعداد فیش :
30 ،
تعداد مقاله :
0
1396/06/26
1395/08/26
1395/08/26
1395/03/14
1394/08/12
1391/06/28
1390/11/14
1390/11/14
1390/10/07
1390/09/06
1390/09/06
1390/05/16
1389/02/01
1388/02/27
1387/10/19
1386/11/19
1386/08/09
1386/07/09
1386/06/23
1385/08/17
1383/12/27
1383/12/27
1383/12/27
1383/03/06
1382/08/12
1381/10/19
1379/06/10
1374/08/08
1373/11/14
1372/02/18
شما ملاحظه کنید وقاحت سران نظام سلطه را! در همین قضیّهی مذاکرات هستهای و قرارداد هستهایِ موسوم به «برجام»، هر روز یک شرارتی از خودشان نشان میدهند، هر روز یک جلوهای از شیطنت خود نشان میدهند و اثبات میکنند صحّت فرمایش امام را که فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است.(۲) حقیقتاً خبیثترین شیطانها، رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است. شما جوانهای عزیز بدانید که مسئلهی تحریمها یک مسئلهی کاملاً روشن و حلشدهای است. ملّت ایران بهخاطر نیازهای صلحآمیز کشور، به دنبال فعّالیّت هستهای بوده و هست. ما تا چند سال دیگر احتیاج داریم به حدّاقل بیست هزار مگاوات نیروی برقی که از امکانات هستهای و از نیروی هستهای استفاده بشود و به دست بیاید. غیر از آن مقداری از انرژی که از دستگاههای غیرهستهای بهدست میآید، آنطوریکه متخصّصین ما و صاحبنظران ما محاسبه کردند، بیست هزار مگاوات از راه امکانات اتمی بایستی به دست بیاید؛ [لذا] نظام جمهوری اسلامی دنبال اقدام علمی و عملی در این راه حرکت کرد؛ یک کار مشروع، یک کار صحیح، یک کار بیضرر و بیخطر که هیچ ضرری، هیچ خطری برای هیچ ملّتی و هیچ کشوری نداشت. رژیم ایالات متّحدهی آمریکا که از پیشرفت علمی این ملّت و همهی ملّتهای دیگر نگران است و مایل به پیشرفت علمی نیست و اجازه نمیدهد ملّتها پیشرفت کنند -چه ازلحاظ علمی، چه ازلحاظ عملی، چه ازلحاظ اقتصادی- در مقابل این حرکتِ مشروع و صحیحِ جمهوری اسلامی، تحریمهای ظالمانهای را تحمیل کرد. مسئولین کشور به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از این حقّ خود صرفنظر کنند، برای اینکه تحریمها برداشته بشود و این کار را کردند. امروز علیرغم همهی قرارها، همهی تعهّدها، همهی بحثهای فراوانی که انجام گرفته است، برخورد رژیم ایالات متّحدهی آمریکا با این مذاکرات و با نتیجهی مذاکرات، یک برخورد کاملاً ظالمانه، کاملاً قلدرمآبانه و کاملاً زورگویانه است. در مقابل این حرکت خصمانهی دشمن، ملّت ایران باید چهکار بکند؟ مسئولین باید چهکار کنند؟ مسئولین باید به سردمدارانِ رژیمِ فاسدِ ایالاتِ متّحدهی آمریکا اثبات کنند که به مردمِ خودشان متکّیاند و این مردم، یک ملّت مقتدر را تشکیل دادهاند؛ باید اثبات کنند که ملّت ایران به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود، در مقابل قدرتها کُرنش نمیکند؛ این را باید اثبات کنند، باید نشان بدهند. آمریکاییها باید بدانند ملّت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانهی خود خواهد ایستاد. در کار مسائل مهمّی که به منافع ملّی کشور ارتباط دارد، عقبنشینی در قاموس جمهوری اسلامی ایران معنی ندارد. ما حرکتمان را قدرتمندانه ادامه خواهیم داد. دشمن باید این را احساس کند و بداند که زورگویی و قلدرمآبی، هرجای دیگر جواب بدهد، در جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد. جمهوری اسلامی ایران، راستقامت و مقتدر ایستاده است و چون الهامبخش ملّتهای دیگر است، بیشتر آماج دشمنی اینها است. مسئولین فاسد و مفسد و دروغگو و فریبکار ایالات متّحدهی آمریکا خجالت نمیکشند، وقیحانه میایستند و ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران را به دروغگویی متّهم میکنند. ملّت ایران صادقانه حرکت کرد، صادقانه عمل کرد، صادقانه پیشرفت کرد، راه خدا را صادقانه انتخاب کرد و این راه را صادقانه تا آخر به توفیق الهی خواهد پیمود. دروغگو شما هستید؛ دروغگو سردمداران نظام سلطهاند؛ دروغگو آن کسانی هستند که برای هیچ ملّتی نمیتوانند خوشبختی و سعادت را ببینند و منافع نامشروعِ خود را به هر قیمتی علیرغم منافع ملّتها مایلند تأمین کنند؛ آنها هستند که فریبگرند و دروغگو هستند. ملّت ایران محکم ایستاده است، این را بدانند؛ در قضیّهی برجام، هر حرکتِ غلطِ نظامِ سلطه با عکسالعمل جمهوری اسلامی روبهرو و مواجه خواهد شد. اینجا اهمّیّتِ امنیّت در منطقه را احساس میکنید؛ این امنیّتی که در منطقه نیست، در داخل کشور بحمدالله هست و این به برکت تلاش و مجاهدتِ شما جوانانِ مؤمن و مسئولان و مدیرانِ نیروهای مسئول در این رابطه است. امیدواریم خداوند کمک کند.
همهی جوانهای عزیز ما بدانند که دشمنان بیکار نمینشینند، نقشه میکشند؛ هنر این است که نقشهی دشمن را، توطئهی دشمن را، نقطهای را که آماج حملهی دشمن است، بشناسیم و برای مواجههی با او، برای مقابلهی با او، برای خنثی کردن کار دشمن، طرح داشته باشیم، انگیزه داشته باشیم، فکر داشته باشیم. وادادگیِ در مقابل دشمن، دروازهی همهی آسیبهایی است که بر یک کشوری وارد میشود. ما میخواهیم کشورمان را به برکت اسلام به اوج برسانیم؛ ما میخواهیم ملّت ایران را -آنچنان که شایستهی این ملّت است- به نقطهای برسانیم که الگو باشد؛ نهفقط برای دنیای اسلام و ملّتهای مسلمان، بلکه برای بشریّت؛ خب این کار بزرگی است، این راه دشوار و طولانیای است. دشمن اسلام نمیخواهد که نام اسلام یکچنین عظمت و شکوهی پیدا کند؛ دشمن شیعه هم نمیخواهد؛ بنابراین مینشینند توطئه میکنند، مینشینند فعّالیّت میکنند، مینشینند نقشه میکشند. نباید از نقشهی آنها غافل شد.
من آنروز به جمعی از جوانهای علمی و نخبهای که اینجا بودند گفتم که این از روی لجاجت نیست، از روی تعصّب و حمیّت جاهلیّت نیست، این بهمعنای این است که اگر این کشور میخواهد غبار عقبافتادگی قرنها تحمیل را از سر و روی خودش پاک کند، این راه را باید برود؛ اگر میخواهیم مشکلات این کشور حل بشود، اگر میخواهیم این کشور عزّت پیدا کند، رفاه پیدا کند، کشوری بشود که از لحاظ پیشرفتهای مادّی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی الگو بشود، باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛ انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و در آینده هم خواهد بود.
چرا با انقلاب مخالفند؟ علّت این است که این کشور بزرگ و پهناور، این کشور پربرکت، این کشور ثروتمند -که هم ثروت طبیعی دارد، هم ثروت انسانی دارد- یکپارچه در قبضهی قدرت آنها بود، در اختیار آمریکا بود؛ انقلاب آمد آنها را از این کشور بیرون کرد؛ دشمنی با انقلاب بهخاطر این است؛ انقلاب آنها را راند. علاوه بر این، الهامبخش دیگران هم شد. انقلاب اسلامی ایران که بهوسیلهی مردم این کشور به وجود آمد و ادامه پیدا کرد، الهامبخشِ ملّتهای دیگر شد؛ که این در جای خود بحث مفصّلی است و دلایل بیشماری هم بر آن وجود دارد.
بحمدالله جمهوری اسلامی راه خودش را باز کرده است و دارد پیش میرود. من تردیدی ندارم در اینکه شما جوانهای عزیز روزهایی را خواهید دید که بسیاری از این آرمانهای بلندی که جمهوری اسلامی ترسیم کرده است، در کشور شما و در زندگی شما تحقّق پیدا کرده است؛ شک ندارم که آینده اینجور است و شما خواهید توانست انشاءالله کشورتان را بسازید و خواهید توانست که الهامبخش ملّتهای دیگر بشوید و خواهید توانست به توفیق الهی این غولهای وحشتی که ملّتها را میترسانند از پا بیندازید و ملّتها را انشاءالله از زیر سایهی رعب و وحشت اینها آزاد کنید؛ این را شما جوانها قطعاً به توفیق الهی خواهید دید، بهشرط اینکه این راه را ادامه بدهید، بهشرط اینکه با ایمان و با امید حرکت بکنید و بصیرت را، بصیرت را از دست ندهید و در همهی قضایای گوناگون کشور -که حالا مسائل فراوانی داریم که بعدها هم به آنها میپردازیم- معیارها و ملاکهای اصلی را در نظر داشته باشید که این موجب میشود که انشاءالله راه را درست حرکت کنید.
یکی از رهبران معروف دنیا که نمیخواهم اسم بیاورم، آمد ایران. من برای او تشریح کردم که چگونه انقلاب اسلامی پیروز شد؛ نه کودتای نظامی شد، نه افسران جوانی آن طور که در دنیا معمول بود آمدند میدان که رژیم طاغوت را سرنگون کنند، نه احزاب سیاسی فعالیتی میتوانستند بکنند یا کردند، نه نخبگان نقش مهمی داشتند، نقش مال تودهی مردم بود، آن هم نه با سلاح. شما امروز نگاه کنید توی بعضی از این کشورها، تودهی مردم برای پیشبرد کارهاشان سلاح دستشان است؛ دست ملت ایران سلاح نبود. با دست خالی، با جسم خودشان آمدند وسط میدان. دل خودشان را، قلب خودشان را، خون خودشان را کف دست گرفتند آمدند میدان. خب این بدون ایمان نمیشود؛ این بدون یک ایمان عمیق امکان ندارد. این ایمان عمیق در بین مردم گسترده شد، آمدند وسط میدان، و خون بر شمشیر پیروز شد و این طبیعتِ همه جاست؛ همه جا همین جور است. هرجا ملتها حاضر به فداکاری باشند، جانشان را کف دست بگیرند، بیایند، هیچ قدرتی در مقابل آنها یارای مقاومت ندارد. همیشه خون بر شمشیر پیروز میشود، وقتی ملتها بیایند وسط. من وقتی برای آن رهبر آفریقائی پیروزی انقلاب اسلامی را تشریح کردم، براش خیلی جالب بود، خیلی تازه بود. رفت، بعد از اندکی دیدم در داخل کشور خودش همین حرکت مردمی راه افتاد، احساس کردم الهام گرفتهی از رفتار امام بزرگوار ماست، رفتار ملت ایران است و پیروز هم شد. او بر یکی از قدرتهای بزرگ زورگوی مسلط خبیث عالم توانست پیروز بشود و کشورش را نجات داد.
ارادهی خداوند به بیداری ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر، به خیابانها نیامدند؟
معادلهی مقاومت در منطقه با کمک جمهوری اسلامی تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهای اسلامی در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامی بود.
من در آن جلسهی بیداری اسلامی گفتم که اوائل انقلاب جزو چیزهائی که ما تصور میکردیم، این بود که بازتاب حرکت انقلابی ما در کشورهای گوناگون اسلامی و در درجهی اول در مصر تحقق پیدا کند. از مصر هیچ صدائی بلند نمیشد - حالا من آنجا یک شعر عربی خواندم؛ عربهائی که در جلسه بودند، فهمیدند که من چه دارم میگویم - اما امروز این مصر، مصرِ حسنی مبارک، مصرِ انورالسادات، مصر پناهدهندهی به محمدرضا شاهِ مطرودِ از همه جا حتّی از آمریکا، در اختیار مردمی است که شعار اللهاکبر میدهند، نماز جماعت میخوانند، شعار اسلامی میدهند، حکومت اسلامی را مطرح میکنند. پیشرفت یعنی این، استحکام یعنی این، قدرت یعنی این. هیچ کار نداریم به این که بگوئیم آنها از کی یاد گرفتند؛ خوب است این حساسیتها را اصلاً ایجاد نکنیم. چه لزومی دارد بگوئیم آنها از کی الهام گرفتند؟ نه، بحث الهام گرفتن نیست؛ بحث این است که حرفی که ما سی سال است داریم میزنیم، امروز در شمال آفریقا، در خاورمیانه، در خلیج فارس، این حرف سبز شده. امروز ایران اسلامی این است. همهی این تلاشی هم که شما مشاهده میکنید علیه جمهوری اسلامی میشود - تحریمهای همهجانبه، کارهای گوناگون، فشارهای سیاسی، تبلیغات مختلف - به خاطر این موفقیتی است که جمهوری اسلامی به دست آورده. اینها معنایش همان «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» است، اینها معنایش همان «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا» است، اینها تفسیر و ترجمهی «لینصرنّ الله من ینصره» است. ما دیگر در کتاب، اینها را نگاه نمیکنیم؛ ما توی واقعیت زندگیمان داریم تفسیر این آیات را مشاهده میکنیم. واقعیتهای زندگی دارد این را به ما نشان میدهد.
فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعهی معرفتها و روشها و منشهائی که میتواند مجموعههای عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمینکنندهی حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. حرکت بسیجی، سرنوشت ایران را، بلکه سرنوشت فراتر از ایران را تغییر داد، تعیین کرد. از روز اول، بسیجیان امام ما در میدانهای گوناگون انقلاب تا پیروزی انقلاب و تا پس از انقلاب حرکتی کردند که ماندگار شد، الگو شد، یادگار ملت ایران در عرصهی تاریخ شد. امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهای مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفتهاند و فرا گرفتهاند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجیِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجیِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطورههای قدرت مادی را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد.
ما از عکسالعمل دشمنان تعجب نمیکنیم؛ از تهدیدهائی که میشود، از تحریمی که میکنند، از آنچه که کشورهای استکباری در این دوره در مواجههی با نظام جمهوری اسلامی انجام میدهند، تعجب نمیکنیم. آنها میدانند که کانون این حرکت، جمهوری اسلامی بود و ایستادگی ملت ایران است که توانسته است این روحیه را در منطقه بگستراند که میشود در مقابل هیمنهی استکبار ایستاد. استکبار پیشرفت کار خودش را همواره از راه مرعوب کردنها - ملتها را مرعوب میکردند، سران کشورها را مرعوب میکردند - پیش برده است. وقتی این پردهی رعب بشکند، وقتی ملتها بدانند که این هیمنه، هیمنهی حقیقی و واقعی نیست و صوری و ظاهری است، این سلاح از دست استکبار گرفته خواهد شد. و امروز اینجور شده است. لذا خشمگینند، عصبانیاند، روی جمهوری اسلامی فشار وارد میکنند.
البته این که جمهوری اسلامی را متهم کنند که این حرکات را راه انداخته، غلط است؛ این یک تهمت بیجا و بیموردی است؛ احتیاجی به این کار نیست. نظام اسلامی با بقاء خود، با ایستادگی خود، با صدق خود در این راه - که ملت ایران نشان داد در این راه صادق است - الهامبخش بوده است و این الهامبخشی وجود دارد. ملتها بیدار شدهاند و راه خود را پیدا کردهاند. دشمنان هم دشمنی میکنند. البته این دشمنیها چالشهائی را ایجاد میکند. ملت ایران به مواجههی با این چالشها عادت کرده است و ما انشاءالله بر همهی چالشهائی که دشمنان به وجود میآورند، غلبه خواهیم کرد و پیروز خواهیم شد و خدای متعال برای ملت ایران و در نهایت برای امت اسلامی و استقرار حقایق نورانی اسلام در عالم، این پیروزی را مقدر فرموده است. نقطهی روشن دیگر، مسئلهی ثبات کشور است؛ علیرغم این همه توطئه، این همه دسیسه. البته ثبات غیر از رکود است. ما در کشور رکود نداریم؛ حرکت داریم، پیشرفت داریم، جوشش داریم؛ اما نظام، نظام ثابت و مستقری است؛ استحکام دارد. اینها نقاط مثبت ماست. البته نقاط مثبت فراوان دیگری هست: الهامبخشی، الگوسازی، ضعیف شدن دشمنانمان در صحنهی بینالمللی، ناامیدی دشمن از منفعل کردن انقلاب. با اینکه روشهای دشمنان ما پیچیدهتر شده، امکاناتشان بیشتر شده - این اینترنت و این تشکیلات گوناگون عجیبی که در دنیا وجود دارد، شبکهای که بر دنیا حاکم است - در عین حال از انفعال جمهوری اسلامی مأیوس شدهاند.
عزیزان من، خواهران، برادران! انقلاب ما اینجوری پیش رفت. قدرت و عظمت این انقلاب به این چیزهاست؛ به دل دادن به معنویت، مجذوب شدن در مقابل لطف الهی. وقتی که دشمن میخواهد زینب کبری را به آنچه که برایش پیش آمده، شماتت کند، میفرماید: «ما رأیت الاّ جمیلا»؛ جز زیبائی، چیزی ندیدم. برادرانش، فرزندانش، عزیزانش، نزدیکترین یارانش، اینها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاک و خون تپیدند، خونشان ریخته است، سرهایشان بالای نیزه رفته است؛ میگوید جمیل، زیبا! این چه جور زیبائیای است؟ این زیبائی را همراه کنید با آنچه که نقل شده است که زینب کبری حتّی در شب یازدهم نماز شبش ترک نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الیاللَّهاش، دلبستگیاش به خدای متعال، رابطهاش با خدای متعال سست نشد، کم نشد، بلکه بیشتر شد. این زن، الگوست.
همان رشحات و خردهریزههائی که از این حقیقت در جامعهی ما، در انقلاب ما وجود دارد، این انقلاب را عظمت بخشیده است؛ همینهاست که به کوری چشم دشمن، ملت ایران را با این همه دشمنی، امروز مثل یک چهرهی الهامبخش در مقابل ملتها قرار داده است. ملت ایران امروز به عنوان یک ملت الهامبخش در بین ملتهای مسلمان است. البته دشمنها این را نمیپسندند، سعی هم میکنند کتمانش کنند؛ اما واقع قضیه این است. ما افتخار میکنیم که ملت ما، دولت ما، مسئولین ما، جوانان ما و فرزانگان ما در همهی این سالها نسبت به این قضایا بیتفاوت نبودند؛ اعلام موضع کردند، ابراز نفرت کردند. این روحیه را ملت ایران نباید از دست بدهد. این روحیه را از دست ندهید؛ بخصوص شما جوانها. یک عدهای میخواهند مطلب را واژگونه نشان بدهند؛ اعتراض میکنند آقا! چقدر میگوئید مرگ بر فلان، مرگ بر فلان. اعتراض میکنند چرا جنایات آمریکا را یا صهیونیستها را یا همپیمانانشان را در تریبونهای جهانی علنی مطرح میکنید. باید مطرح کرد، باید گفت. ملتها درس میگیرند. من به شما بگویم این را - اگر چه نمیتوانیم این را اثبات بکنیم اما من میدانم، این را بالعیان مشاهده کردم - برخی از کشورهای استقلال یافته و آزاد شده - از جمله یکی از کشورهای معروف آفریقا - از ایران الگوگیری کردند؛ همان روشی را که در دوران انقلاب در ایران اعمال شده بود، آن روش را به کار بردند. این جا بهشان گفته شد. سران انقلابیونشان آمده بودند این جا؛ به آنها گفته شد که امام از این روش استفاده کرد؛ رفتند و همان روش را اعمال کردند و توانستند استقلال بگیرند و توی کشور خودشان، آپارتاید را نابود کنند.
ملتها الهام میگیرند، دولتها یاد میگیرند و رهبران ملی تشجیع میشوند، وقتی میبینند یک ملت این جور ایستاده است. چرا ما خجالت بکشیم؟ قبل از پیروزی انقلاب در دوران طاغوت، اگر توی یک جمعی - که مثلاً داشتند با همدیگر توی خیابان راه میرفتند، یا توی فرودگاه منتظر پرواز بودند، یا مثلاً یک گوشهای از دانشگاه گیر افتاده بودند - یکیشان میخواست نماز بخواند، این قدر این کار غیر مأنوس بود که آن کسانی که همراهش بودند میگفتند: نماز میخوانی؟! آبروی ما رفت! نماز خواندن مایهی آبرو ریزی بود! این بود؛ شما جوانها آن روزها را ندیدهاید؛ ما دیدهایم. اگر یک جوان نمازخوانی در یک منطقهی جلوی چشم و یک مرکز عمومی، میایستاد نماز میخواند، رفقایش خجالت میکشیدند و میگفتند آبروی ما را بردی. اگر در یک اجتماع عمومی - که بنا بود چند نفر سخنرانی کنند - سخنران، اول سخنرانی میگفت بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، رفقایش خجالت میکشیدند و سرشان را پائین میانداختند! امروز و در دوران عظمت اسلام، سربلندی نظام اسلامی و سربلندی ملت ایران به خاطر مواضع ضد استکباریاش، آدم میبیند اگر کسی در تریبونهای جهانی در مقابل آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم و همپیمانانشان بایستد و صریح حرف بزند، یک عدهای این جا خجالت میکشند! دست به دست هم میمالند ومیگویند: آقا! آبرویمان رفت! مثل همان خجالت کشیدنی که در دوران طاغوت، از نماز خواندن یکی میبردند. چرا خجالت بکشیم؟! مواضع صریح ملت ایران - و بخصوص جوانها - در مقابل ظلمها و ستمهای بین المللی هرگز نبایستی متوقف بشود. اینها میخواهند هیچ عنصر مقاومتی در این منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهوری اسلامی میدانند. البته این را درست فهمیدهاند. اینجا مرکز مقاومت است. اینجا جائی است که ما اگر هیچ اقدامی هم نکنیم، هیچ حرفی هم نزنیم، خود وجود جمهوری اسلامی به ملتهای منطقه الهام میدهد. یک موجودیتی، یک هویتی که علیرغم همهی قدرتهای استکباری و به کوری چشم آنها اینجور در این منطقه قد کشیده و روز به روز ریشهدارتر میشود؛ روز به روز قویتر میشود. خود وجود این پیکرهی عظیم و پرشکوه، خار چشم استکبار است و امیددهندهی به ملتها. بله، اینجا مرکز مقاومت است؛ در این شکی نیست. دیگران هم از اینجا الهام گرفتند، منتها برای اینکه این مقاومت را در هم بکوبند، حلقهی ضعیف را اول هدف قرار دادند؛ دولت مردمی منتخب حماس در غزه. او را مظلوم گیر آوردند؛ او را دارند میکوبند. هر کس در دنیای اسلام، امروز قضیهی غزه را یک قضیهی منطقهای و شخصی و محلی بداند، دچار همان خواب خرگوشیای است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیهی غزه، فقط قضیهی غزه نیست؛ قضیهی منطقه است. فعلاً آنجا نقطهی ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهای کشورهای مسلمانی که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکی که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختی این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند.
امروز ملت ایران عزیز است؛ الهامبخش است؛ نظام جمهوری اسلامی یک نظام مقتدر شناخته شده است و کشورهای گوناگون، قدرتهای مختلف - منطقهای و فرامنطقهای - در مقابل عظمت ملت ایران ناچار به اعتراف هستند و عظمت این ملت را اعتراف میکنند. در همهی زمینهها ملت ایران توانائی خود را، قدرت خود را نشان داد. قدر این را باید دانست.
البته ما هزینههای زیادی دادیم. جنگ هشت ساله یکی از هزینههائی بود که ملت ایران داد؛ اما در مقابل استقلال خود را گرفت؛ عزت خود را گرفت. امروز ملت ایران و جوانان ایران در دنیای اسلام و در بسیاری از کشورهای دیگر برای ملتها و برای روشنفکران الهامبخشند. امروز احترام ایران و اعتبار ایران در دانشگاههای سراسر دنیای اسلام از همهی کشورها بیشتر است. به خاطر همین ارادهای که ملت ایران از خود نشان داد و سرنوشت خودش را عوض کرد.
حالا میخواهیم جبران کنیم. حالا حکومت، حکومتی است لایق، با کفایت؛ ملت، ملتی است بیدار؛ نخبگان، نخبگانی هستند میداندار و صحنهگردان؛ حالا میخواهیم جبران کنیم. خوب، یک وقت سند چشمانداز را به عنوان یک سند شناسنامهی افتخار در جیب میگذاریم و گاهی به سر و دست میگیریم، یک وقت هست نه، سند چشمانداز را به عنوان یک دستورالعمل به حساب میآوریم و برای جزء جزء آن، راهکار پیدا میکنیم. اگر ما بخواهیم الهامبخش باشیم، در منطقه مرجع علمی باشیم، این راهکار دارد. راهکارش را در سند چشمانداز ما نباید معین کنیم، مسئولان در منطقهی اجرا باید اینها را مشخص کنند؛ اصرار ما این است. ما میخواهیم این کار در زمینهی مسائل علم و پژوهش به صورت درست، به صورت خوب و کامل انجام بگیرد. علت این اهتمام و این انگیزش این است.
یک مطلب دیگر که عرض میکنم و آن را مقدمه قرار میدهم برای مطلب اصلیای که عرض خواهم کرد، مسألهی هفتهی دفاع مقدس است که در پیش است. جنگی که در سال 1359 علیه جمهوری اسلامی شروع شد، اگرچه از طرف صدام بدبخت و روسیاه بود، اما پشت سر این قضیه یک پروژهی بینالمللیِ استکباری بود برای زمین زدن نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی. تحلیلگران غربی تحلیل کردند و فهمیدند و درست هم فهمیدند که این انقلاب فقط این نیست که یک رژیم دستنشانده را در ایران از بین برده است و این کشور عظیم و پربرکت را از سیطرهی استکبار خارج کرده؛ بلکه این حرکت الهامبخش خواهد شد، دنیای اسلام را تکان خواهد داد، ملتها را به فکر خواهد انداخت. همین هم شد: فلسطین به فکر افتاد، کشورهای شمال آفریقا به فکر افتادند، در تمام دنیای اسلام حرکت و جنب و جوش هویتیابیِ اسلامی شروع شد که تا امروز هم همچنان روبه توسعه و گسترش است. چون فهمیدند که اینجا کانون الهامبخش دنیای اسلام خواهد شد، گفتند جمهوری اسلامی را باید ما به هر کیفیتی هست، از بین ببریم. لذا با اینکه منطقه، منطقهی خطیری است، منطقهی نفت است و غربیها خیلی به مسألهی نفت و خلیج فارس اهمیت میدهند و امنیتِ اینجا برایشان حیاتی است، لیکن درعینحال وارد میدان شدند، صدام را تقویت کردند، بلکه او را تشجیع کردند که این جنگ را شروع کند؛ او هم چون آدم نادانِ کلهشقِ قدرتطلبِ خامی بود، خیال میکرد که حالا میآید دو سه روزه یا چند هفتهای مسأله را تمام میکند و باقدرت برمیگردد سر جای خود. لذا وارد این جنگ شدند و هشت سال تمام ایران اسلامی فشارهای همهجانبهای را که از سوی همهی قدرتهای بزرگ دنیا بر ایران از کانال جنگ وارد شد، تحمل کرد؛ این خیلی مهم است. شورویِ سابق از این کانال به ایران فشار آورد، امریکا فشار آورد، پیمان ناتو - اروپائیها - فشار آوردند، مرتجعین منطقه با انواع و اقسام طرق از این کانال علیه جمهوری اسلامی فشار آوردند. یکی از این فشارها هر انقلابی را، هر دولتی را به زانو درمیآورد و از پا میانداخت؛ اما مجموع این فشارها نه فقط جمهوری اسلامی را از پا درنیاورد، بلکه ملت ایران را قویتر و آگاهتر، و عزم و ارادهی آنها را راسختر کرد و جمهوری اسلامی را روزبهروز به سمت قوت اسلامی و الهی پیشتر برد. ایستادگی در میدان دفاع، چنین اثری را به وجود آورد.
یک روزی ما در سطح دنیا و منطقه، از لحاظ همه ی شاخصهای پیشرفت، در پایین ترین سطوح بودیم؛ این ملت بزرگ، این ملت بافرهنگ، این کشورِ سرشار از منابع خداداده، در میان ملتهای دیگر هیچ بُروزی نداشت و علاوه بر این، مسئولان کشور با بی غیرتیِ تمام، سرسپردگی قدرتهای دخالت کننده ی بیگانه را پذیرفته بودند و این ملت بزرگ را در قول و عمل تحقیر می کردند. حرکت انقلاب و حرکت تکان دهنده ی ملت ایران در طول این بیست وهفت سال، وضع را بکلی برگرداند و امروز ملت ایران، حداقل در سطح دنیای اسلام، یک ملت الهام بخش است. خوشبختانه شاخصهای پیشرفت بر حسب اظهارنظر کارشناسان و متخصصان مطلع و وارد، شاخصهای خوبی است و در همه ی زمینه ها رو به جلو و ترقی هم هست؛ در زمینه های علمی، در زمینه های اقتصادی، در زمینه های معنوی، در زمینه های مسائل اجتماعی و در زمینه های بین المللی، شاخصها رو به رشد است.
در واقع عصبانیت آنها از اسلام و نظم اسلامی و حرکت اسلامی است. شما ملاحظه کنید؛ در ده، پانزده سال اخیر ما شاهدیم که برنامههایی در کشور بهوسیلهی دولتها انجام گرفت؛ برنامههای خوبی هم بود. عناوین مورد مطالبه و اهتمام دولتها چیزهایی است که در عرف جهانی هم برای پیشرفت یک کشور مطرح است؛ مثل دانش، فناوری، توسعه، برنامههای پنجساله، سرمایهگذاری خارجی، تنشزدایی؛ حرفهایی که ما در این سالها بر زبان آوردهایم و همه هم گفتهاند؛ یعنی مخصوص بخشی از مجموعهی نظام نیست؛ از رهبری تا دولتها و مسؤولان، اینها را مکرر بیان کردهاند؛ این نشاندهندهی این است که نظام جمهوری اسلامی در قالب این سرفصلها به سمت توسعه پیش میرود. این پیشرفتها طبعاً برای طراحان و سیاستگذاران و راهبردسازانِ سیاستهای بینالمللی و جهانی و استعماری تا حدودی امیدزاست. آنها فکر میکنند که نظام جمهوری اسلامی هم بالاخره در همان خط توسعهی متعارف و معمولِ مطرح و طراحی شدهی از سوی خود آنها وارد شده. مثلاً وقتی مسألهی تجارت جهانی و ورود به بازارهای جهانی مطرح میشود، این امید در آنها بهوجود میآید که شاید بناست نظام اسلامی هم بتدریج در نظام بینالمللیِ مادی حل شود؛ که اگر چنین اتفاقی بیفتد، همهی محاسباتش در اختیار آنهاست. فرض بفرمایید اگر کشوری وارد سازمان تجارت جهانی شد، دست غالب و قوی در سازمان تجارت جهانی مال آنهاست؛ سیاستگذاری مال آنهاست، انتفاع بیشتر متعلق به آنهاست؛ حالا گیرم سودی هم گیر فلان کشور یا دولت بیاید؛ اما آنها هستند که محاسبه میکنند. در زمینهی سیاستهای گوناگون جهانی هم همینطور است؛ گویا بتدریج این امید در آنها بهوجود آمده بود.
البته بعضی از اظهارات داخلی هم این امید را در آنها تقویت میکرد؛ چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای اقتصادی. اینکه نظام اسلامی بهعنوان یک معترض، و به قول خود حضرات، بهعنوان اپوزیسیون نظام جهانی، در نقطهیی از دنیا - که خیلی هم حساس است - ظاهر شده بود، در واقع این را کمرنگ میکرد. ناگهان سند چشمانداز بیستساله به عنوان سیاستهای نظام و مطالبات و سیاستهای رهبری مطرح میشود؛ آنوقت در پیشانیِ این چشمانداز، اینطوری میآید که «ایران کشوری است توسعه یافته»، تا میرسد به اینجا: «با هویت اسلامی و انقلابی و الهامبخش در جهان اسلام». معلوم میشود خواب آشفتهیی که در دل آنها امید بهوجود آورده بود، خواب بیتعبیری است. یعنی همهی برنامههای پنج سالهیی که از سال 1384 شروع خواهد شد و بر اساس سند چشمانداز بیستساله خواهد بود، باید در این خط و در این جهت باشد؛ همه باید اسلام انقلابی و ایران اسلامی را به معنای واقعی کلمه دنبال کنند و در جهان اسلام الهامبخش باشند یکی از چیزهایی که برای ما خیلی مهم است، مسئلهی «ارتباط با سیاست» است. اولاً سالهای متمادی سعی کردند که مقولهی دین را از مقولهی سیاست جدا کنند. با اینکه انقلاب اسلامی پیروز شده و سیاست دینی در کشور، محور همهی فعالیتهاست و مسئله الهامگیری و سرچشمه پیدا کردن سیاست از دین - نه دین از سیاست، بلکه سیاست از دین - جزو عرفهای رایج ملتهای مسلمان شده، هنوز دارند تلاش میکنند، بلکه بتوانند این عُرف را بشکنند. اگر با لایههای عمیقترِ تبلیغات سیاسی جهانی - غیر از این لفاظیهای سیاسی که رادیوهای بیگانه میکنند - آشنا باشید، میبینید همین حالا دارند تلاش میکنند که دین را از سیاست جدا کنند. آنها دنبال این هستند که سیاستمدارها بدون ارتباط با دین و بدون اعتنای به دین، کار خودشان را بکنند و آخوند و مبلّغ دین هم فقط احکام فردی و شخصی و طهارت، نجاست و دماء ثلاثه و حداکثر مسئلهی ازدواج و طلاق را برای مردم بیان کند. اولین حادثهای که در اسلام، در دورانی که پیغمبر از فشار مخالفان در مکه خلاص شد، اتفاق افتاد، چه بود؟ تشکیل حکومت. پیغمبر به مدینه آمد و حکومت تشکیل داد. پیغمبر نیامد مدینه که بگوید من عقاید شما را اصلاح میکنم، احکام دینی را برایتان بیان میکنم، شما هم یک نفر را به عنوان حاکم برای خودتان انتخاب کنید؛ چنین چیزی نبود، بلکه پیغمبر آمد و ازمّهی سیاست را به دست گرفت. ایشان از اول که وارد شد، خط مشی نظامی، سیاسی، اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراحی کرد. چطور این دین به خط مشیهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی کاری نداشته باشد و در عین حال، دینِ همان پیغمبر هم باشد؟! در مطلب به این روشنی، خدشه میکنند! این در باب ارتباط با سیاست، که پایهایترین مسئله است.
امروز در سرتاسر دنیای اسلام، جمهوری اسلامی مطرح است؛ علت هم این است که بر سر حرف و شعار اصلی خود - که اسلام است - ایستاده است. امریکاییها وقتی سند چشمانداز منتشر میشود و میبینند چشمانداز بیستساله عبارت است از پدید آمدن یک کشور پیشرفتهی طراز اول در منطقه از لحاظ فناوری و دانش، با جهتگیری و باطن و روح اسلامی و انقلابی و اثرگذار و الهامبخش در دنیای اسلام، درصدد مقابله برمیآیند. البته اینها نمیتوانند با اسلام مقابله کنند.
سلام خدا بر پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و همه ی پیامبران الهی و بر امامان معصوم بویژه بر امام مهدی موعود ارواحنا فداه، که الهام بخش ملت ایران و مشعل افروز راه بشریت اند.
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.
جوانان عزیز؛ مردم عزیز قم و همه ملت عزیز ایران! آنچه که امروز شما در اختیار دارید، یعنی نظام اسلامی، آرزوی بزرگ ملتهای مسلمان است. به تبلیغات دشمن و لجنپراکنیهای بوقهای تبلیغاتی آنها نگاه نکنید. آنها ناچارند اینطور تبلیغ کنند. امروز نظام اسلامی، جمهوری اسلامی، ملت و جوانان ایران در دنیای اسلام مثل ستاره میدرخشند. به شما نگاه میکنند و از شما الهام میگیرند.مراقب خودتان باشید. وحدت خودتان را حفظ کنید. امید خودتان را به آینده حفظ کنید. مسؤولان قدر این ملت را بدانند. دستگاههای مختلف نظام اسلامی با وحدت و همدلی کارهایی را که برعهده آنهاست، بهخوبی انجام دهند و ملت را از کارکرد و تلاش خود خشنود و راضی کنند. همه بدانند که دست خدا با آنهاست و انشاءاللَّه دعای حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه پشتیبان و یاورشان است. امیدواریم خداوند متعال شهدای عزیز قمی و همه شهدای عزیزمان و روح مطهّر امام بزرگوار و دیگر بزرگان این راه را با اولیایش محشور کند.
«نلسون ماندلا» اینجا آمد؛ قبل از اینکه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی سقوط کند؛ تازه از زندان آزاد شده بود. البته من قضایای انقلاب در آن کشور را خبر داشتم. در زمان ریاست جمهوری، سفری به مناطق جنوب آفریقا کرده بودم؛ آنجا مطّلع شدم که دوستان و نزدیکانش او قضایای انقلاب ایران را در زندان به او میدادند و او تحت تأثیر بود و از داخل زندان نسبت به امام اظهار ارادت کرده بود. البته این اظهار ارادت و تحتتأثیر قرار گرفتن مخصوص او هم نبود؛ من او را به خاطر مطلبی که میخواهم بگویم، مثال میزنم؛ وگرنه شخصیتهای بسیار برجستهتر از او هم در دنیا بودند که همینطور تحت تأثیر بودند. راجع به انقلاب شنیده بود، آمد اینجا. یک گره کوری در آفریقای جنوبی بود که این همه مبارزات - سی سال، چهل سال مبارزه کرده بودند - به جایی نمیرسید. اینجا با من ملاقات کرد، به او گفتم که تجربهی امام و انقلاب ایران این بود: تجربهی حضور دلها و تنها؛ بدون به کار بردن سلاح، با پشتوانهی اعتقاد و عاطفه. به اعتقاد من وقتی خیابانهای شهرها از این مظهر حضور مردم مؤمن پُر شدند - از هرکسی هم برنمیآید؛ یک نوع ایمان لازم است - در مقابل این عظمت، همهی نظامهای سیاسی فرو میریزند. او همانجا نکته را دریافت. بعد از اندکی، حرکتهای عظیم خیابانی را در آنجا شنیدیم که به تغییر آن رژیمِ حقیقتاً قهّار و سفّاک منتهی شد؛ بهطوری که بعضی از شخصیتهای سفیدها آنجا مجبور شدند با اینها همکاری کنند! بنابراین یک نظام چندین ده سالهی نژادپرستِ ظالمِ ستمگر، با این حرکتی که الهامش از انقلاب اسلامی گرفته شده بود، از بین رفت. امروز هم در دنیا این روشِ کار، روشی مؤثر و مقبول شد است. قبلها معمول نبود.
طلوع خورشید اسلامی از افق مبارزات فلسطین که به ملت مظلوم فلسطین جان تازهای بخشید، در هنگامی آغاز شد که مدعیان دروغین قضیهی فلسطین، از بردن نام اسلام در آن عرصهی اسلامی محض، به شدت پرهیز میکردند و با جدا کردن قضیهی فلسطین از اسلام، دانسته و ندانسته آرمان فلسطین را به محو و نابودی میکشاندند. و در این هنگام بود که گروهی از جوانان پرشور و با اخلاص و مؤمن و اندیشمند و در راس آنان شهید عزیز ما دکتر فتحی شقاقی با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی ایران و با دلی سرشار از عشق و ارادت به امام عظیمالشأن راحل، پرچم مبارزات اسلامی را برافراشتند و به رغم کوردلان سست عنصر و وابسته و به رغم رژیم غاصب و به رغم آمریکا و سرسپردگانش در منطقهی عربی، خون در رگهای افسردهی جهاد فلسطینی دمیدند و دشمن را که با سادهاندیشی و خوش خیالی، مجاهدات حقطلبانه را پایان یافته میپنداشت زیر ضربات خود گرفتند.
میگویند: «حقوق بشر در ایران، تضییع میشود.» وقتی میگوییم «دلیلش را بگویید و مثال بیاورید»، فهرستی ارائه میدهند و میگویند: «شما اینها را اعدام کردهاید.» اینها چه کسانی هستند؟ قاچاقچیان هروئین و مرفین. یعنی محکومین به اعدام که یک بار اعدام برایشان کم است و اگر میشد بیش از یک بار اعدامشان کنند، جا داشت. آیا این نقض حقوق بشر است!؟ میگویند: «ایران تروریست است.» وقتی میپرسیم «به چه دلیل میگویید ایران تروریست است و تروریسم را صادر میکند؟» میگویند: «ببینید در فلسطین و لبنان، مردم چه میکنند!» خوب؛ این به ایران چه ربطی دارد!؟ البته در این شکّی نیست که یک عدّه انسان، در فلسطین و لبنان بیدار شدند و از انقلاب اسلامی الهام گرفتند. همان عدّه میگویند: «چرا شما اسرائیلِ غاصب، صهیونیستهای بیوطن و دولت جعلی غلطِ اسرائیل را آوردید و بر لبنان و فلسطین مسلط کردید؟» این موضوع، به ایران چه ربطی دارد!؟ آیا اگر عدّهای از میهنشان دفاع کنند، به معنی تروریسم است و این به اصطلاح تروریسم را ایران صادر کرده است!؟
رهبر مسلمانان زنده و بیدار یکی از کشورها، که من اسم نمیخواهم بیاورم، آمد پیش من، گفت: «ما آدمهایی معمولی بودیم و امام ما را زنده کرد.» این آدم، آدمی است که هزاران انسان، در یک نقطه از عالم، از او الهام میگیرند. ما با کدام ابزار پیشرفته و با کدام فنآوری فوق مدرن، این کارها را انجام دادیم؟ امروز هم همان بساط برقرار است. ما هم میگوییم. ما هم حقایق را بیان میکنیم. بنده هم به مسلمانان عالم پیام میدهم که تا اعماق جوامع اسلامی برود و در فضای زندگی آنها، به فضل الهی، بپیچد.
نمودار
آخرین مقالات
|