در میدان نبرد و مبارزه آنچه بیش از همه به آن احتیاج دارید این است که روحیهی تحرّک، روحیهی پیشرفت، روحیهی مبارزهی با شرایط را در خودتان تقویت کنید؛ این شرط اول است. شجاعت ورود در میدان را به خودتان [بدهید]، عزم راسخ در این زمینه را داشته باشید. مشکل طبعاً پیش میآید. همواره در اجتماعات، در جوامع، در کشورها مشکل پیش میآید.
در مواجههی با مشکل، دو جور آدم داریم: یک جور آدم هست که وقتی با مشکل مواجه میشود
احساس مسئولیت مضاعف پیدا میکند، جوششِ
غیرت پیدا میکند. وقتی میبیند مشکل پیش آمد انگیزهی او
مضاعف میشود، احساس مسئولیتش مضاعف میشود، احساس میکند تحرّک بیشتری باید انجام بدهد، وارد میدان بشود. یک جور آدم هم هست که وقتی با مشکل مواجه شد دچار یأس و ترس و منفیبافی و "نمیشود" و "نمیتوانیم" و "چکار کنیم" و این چیزها میشود.
مدیران دولتی باید از نوع اول باشند یعنی وقتی با مشکل مواجه میشوند این روحیه در آنها وجود داشته باشد؛ روحیهی برخورد، روحیهی
"میتوانیم"، روحیهی "حتماً اقدام میکنیم"، این یک مسئله است؛ شجاعت در اقدام و روحیهی برخورد با مشکل بهصورت عاقلانه و مدبرانه. طبعاً هر مشکلی، نوعی برخورد لازم دارد ... این را باید همهی دوستانی که در کار دولت هستند، هم خود شما، هم مدیران زیردست شما [داشته باشند.] بنده گاهی دیدهام در یک وزارتخانه مثلاً مدیر دارای روحیهی خوب، قوی، پرانگیزه، میآیند، صحبت میکنند، میگویند، و آدم احساس میکند که انگیزهی قویای وجود دارد.
بایستی تصویر دولت در چشم مردم، تصویر یک گروه توانا و کارآمدی باشد که دارند تلاش میکنند. حالا البتّه انسان که تلاش میکند، همیشه موفّق نمیشود؛ نفْس اینکه دارند تلاش میکنند، کار میکنند، این برای مردم جذّاب است. شما ملاحظه کردید ما در بازی فوتبال امسال، در مقابل اسپانیا گل خوردیم امّا همه تیم ما را تأیید کردند. بنده خودم که خیلی دیر در این قضایا وارد میشوم، وارد شدم؛
گفتم کارتان عالی بود. مردم هم آمدند به خیابانها؛ در حالی که گل خورده بودیم. چرا؟ چون خوب بازی کردند؛ چون همه دیدند که اینها در میدان تلاش کردند، عرق ریختند، ابتکار به خرج دادند، شجاعت به خرج دادند. دروازهبان با هوشمندی و فداکاری و سرعت عمل، یک کاری کرد که کارستان بود؛ این را مردم وقتی ببینند از شما، برایتان شعار میدهند؛ به نفعتان شعار میدهند؛ این باید احساس بشود. ممکن است یک جا آدم نتواند مشکل را هم حل کند؛ [امّا] همین قدر که بدانند وارد میدان هستید و دارید تلاش میکنید و روز و شب نمیشناسید، این به مردم این پیام اقتدار را میدهد. باید احساس بکنند دارد کار میشود.
برخورد قاطع با متخلّف؛ وقتی کسی تخلّف میکند، برخورد قاطع کنید. وقتی شما ارز ۴۲۰۰ تومانی را میدهید به بانک که به مردم و به آن کسانی که معیّن شده داده بشود، بعد این بانک ــ بانک، نه دلّال! ــ این ارز را میفروشد ۶۰۰۰ تومان -که این را آقای رئیسجمهور گفتند به بنده- خب این برخوردِ فوری لازم دارد، برخورد آنی لازم دارد. اینها واقعاً دیگرخیانت [است؛] معنای دیگری که ندارد. یا فرض بفرمایید در همین شرکتهای صوریای که درست کردند و آمدند بهعنوان اینها ارز گرفتند، دستگاه امنیّتی بایست دنبال کند، فعّال باشد، اینها را شناسایی کند، برخورد کند با اینها. با متخلّف برخورد جدّی بکنید، مردم هم استقبال میکنند از این برخورد. ... آقای رئیسجمهور راجع به این وارد کردن خودرو یک دستور خوبی دادند که بسیار خوب است. از این کارها بکنید آقای دکتر روحانی! هرچه میتوانید؛ این [کارها] مردم را واقعاً خوشحال میکند و کمک میکند به پیشرفت کشور. شما دستور بدهید که اینها را دنبال کنند ببینند کیاند،چیاند، و از آن کسی که به او دستور دادهاید مطالبه کنید. من به ایشان همین اخیراً گفتم؛ گفتم شما امروز یک دستوری به وزیر محترم میدهید، فردا شب تلفن بزنید بگویید آقا چه شد، آن کار را چه کار کردی، به کجا بردی؛ یعنی دنبالگیری کنید. یکی از خصوصیّات مرحوم آقای هاشمی -خدا رحمتش کند- این بود؛ دنبال میکرد قضایا را. شب در خانه نشسته بود، یادش میآمد مثلاً فلان موضوع را با وزیر صحبت کرده، از همانجا تلفن میکرد به آن وزیر که آقا این قضیّه چه شد. این خیلی خوب است؛ این به وزیر انگیزه میدهد؛ این آن را وادار میکند به اینکه این کار را دنبال بکند.
... مبارزهی واقعی با فساد؛ واقعاً با فساد مبارزه بشود. ... ما برخورد کنیم، بعد برخورد را به مردم بگوییم. یک نفر فاسد را پیدا کنیم یا یک گروه فاسد را پیدا کنیم، برخوردِ قانونیِ قویِ رضایتبخش بکنیم، بعد همین را به اطّلاع مردم برسانیم، بگوییم این کار اتّفاق افتاد؛ این خوب است، این درست است. البتّه این کار -مسئلهی برخورد- مربوط میشود به وزرا و مدیران ارشد؛ اینهایند که باید برخورد کنند؛ یعنی این ارتباط به قوّهی قضائیّه پیدا نمیکند؛ شما باید برخورد کنید و شما باید از قوّهی قضائیّه بخواهید که وارد بشوند.
به مشکل نظام بانکی بهطور جدّی باید رسیدگی بشود؛ این حرفی است که همه میزنند. ... در نظام بانکی و مشکل نقدینگیای که الان در کشور وجود دارد، اگر چنانچه ما میتوانستیم با هنرِ هدایت این نقدینگی به کارهای سازنده و مفید، کشور را پیش میبردیم، این نقدینگی نعمت بزرگی بود؛ الان یک بلای بزرگی است؛ واقعاً یک چیز خیلی خطرناکی است.... این رقم نقدینگی خیلی رقم فوقالعادهای است؛ هم رقمش خیلی بالا است، هم رشدش زیاد است؛ ۱۵۰۰ هزار میلیارد یک چیز افسانهای است.... به نظر من مسئلهی بانکها و بخصوص تکیهی روی مسئلهی نقدینگی احتیاج دارد به یک کارگروه دانا، حسّاس، پُرکار، خطرپذیر و شجاع؛ دولت یک کارگروهی تشکیل بدهد. ... یک کارگروه قویّ فعّالِ شبوروزکار، معیّن بشوند فقط برای اینکه فکر کنند ببینند با مسئلهی بانکها و با مسئلهی نقدینگی چهجوری بایستی برخورد کنند؛ بخشهای جذّابی را برای جذب نقدینگی در نظر بگیرند که البتّه یک فهرستی به من داده شده. ... نگذاریم که این نقدینگی سرازیر بشود به طرف ارز و به طرف طلا و به طرف مسکن و به طرف کالاها، که خب طبعاً به هرجا که این نقدینگی رو کند و هجوم بیاورد، پدر آن منطقه درمیآید. ... البتّه کارگروهی که بخواهند بنشینند و هفتهای یک جلسه داشته باشند، فایده ندارد؛ باید یک کارگروه دائمِ شبانهروزی از آدمهای فعّال تشکیل بشود، بنشینند واقعاً کار کنند، فکر کنند، سرِ یک ماه، دو ماه، سه ماه یک برنامهی کاری روشنی مشخّص کنند و بیاورند بدهند به آقای رئیسجمهور، دستور اقدام داده بشود و بلافاصله مشغول عمل بشوند؛ ... یعنی یکچنین چیزی لازم است.
بنده جدّاً معتقدم که انشاءاللّه میتوانید؛ اگر چنانچه کسی حالا بعید است، احساس بکند که نمیتواند با این روند کنار بیاید خب طبعاً افرادی باید بیایند جایگزین بشوند تا این مجموعه، مجموعهی حرکت کنندهی خوبی باشد. خب آقای دکتر روحانی زحمت میکشند انگیزهی خوبی هم دارند، باید مجموعه یک مجموعهای باشد که با ایشان همکاری کند و بتواند انشاءاللّه پا به پا حرکت کند.
با مردم باید حرف بزنید. حرف زدن با مردم به صورت روبرو و رودررو، با مردم حرف بزنید مسائل را به مردم بگویید، بگویید که دشمن میخواهد از رخنهی اقتصادی استفاده کند، این را صریح به مردم بگویید، بگویید البته ما مشکلات اقتصادیای داریم دشمن میخواهد از این استفاده کند، ما نخواهیم گذاشت و به کمک شما احتیاج داریم. به مردم گفته بشود ما نمیگذاریم دشمن از این رخنه وارد بشود و استفاده بکند و ضربه بزند به کشور اما به کمک شما احتیاج داریم این را بگویید، بگویید ما با همهی قدرت میایستیم...
... حالا مثلاً فرض کنید شما میروید فلان کارخانه را افتتاح میکنید، این کافی نیست. اینی که شما بروید فرض کنید حالا فلان کارخانه را در فلان نقطهی کشور، یک نواری را مثلاً قیچی کنید این کافی نیست. اگر چنانچه واقعاً یک کار خوب و کارستانی انجام گرفته بهعنوان این کارخانه بروید در دل کار، مردم ببینند و این را منعکس بکنند. بروید با کارگر تماس بگیرید، بروید پای کوره، بروید نمیدانم محصول را تماشا کنید، بروید جاهای، انبارها را ببینید، بروید با کارگرها، مجموع کارگرها حرف بزنید، وارد کار بشوید. این اگر شد، مردم میبینند بله، دارد کار انجام میگیرد ...جزئی وارد کار بشوید. اینی که حالا به شکل خیلی رسمی و با تفنن و با فلان وارد بشود انسان یک جایی و بعد راهنمایی کنند ما را برویم با قیچی برداریم ما این نوار را مثلاً فرض کنید، این دل مردم را شاد نمیکند. مردم افتتاحهای چندگانه کم ندیدند، شماها خودتان هم یادتان است بعضیتان آن زمان وزیر هم بودید، چند بار یک کاری افتتاح شد. یک کاری افتتاح شده در حالیکه آماده نبوده. اینها را که عرض میکنم، اینها چیزهایی است که ما خب یادمان است دیگر، اینها چیزهایی است که اطلاع داریم، شایعات و اینها نیست، زمان خود ما اتفاق افتاده؛ از اینها مردم دیدند لذا این افتتاح کردن و اینها کافی نیست. باید اگر چنانچه واقعاً کاری دارد انجام میگیرد در کشور که انجام میگیرد، انصافاً کارهای خوبی هم دارد میشود، اینها را برای مردم درست روشن کنید، تشریح کنید.
شرایط خب شرایط خطیری است. مشکلاتی وجود دارد، مشکلاتی هم احتمالاً در پیش خواهد بود برای امسال، سال ۹۷. همه بایستی همکاری کنند، کمک کنند، فکر کنند تا انشاءاللّه از این مشکلات با سلامت و با قدرت عبور بکنیم. همچنانی که در گذشته، در سالهای پیش مشکلاتی در کشور پیش آمده، مشکلات مهمّی هم بوده. در مواردی از آنچه که امروز ما با آن مواجه هستیم مهمتر هم بوده؛ ما در دههی شصت به وضعیتی رسیدیم که درآمد کشور در طول سال حدود هفت میلیارد دلار بود، یعنی غیر نفتی، درآمد غیرنفتی که تقریباً نداشتیم، درآمد نفتمان هم حدود ۷ میلیارد مجموعش بود، جنگ هم داشتیم. خب البته جمعیت کشور کمتر بود، شرایط گوناگونی هم وجود داشت، اینها را میدانیم اما بالاخره مسئلهی کوچکی نبود این. بنده یادم است آنوقت در هیئت دولت، نشسته بودیم آنجا، هیئت دولت در دفتر ما تشکیل میشد در یک مواقعی، این مسئله مطرح شد، خب، با یک روحیهی قوی، روحیهی انقلابی همه همکاری کردند، اقدام کردند و به نتایجی رسیدیم، یعنی بنابراین عبور از مشکل چیز مهمّی نیست، در گذشته ما بارها این را تجربه کردیم. اینی هم که بنده میگویم شرایط کشور شرایط خطیری است، خطیر به معنای بنبست و بحران نیست، اینجور نیست که شرایط کشور بحرانی باشد. حالا من میشنوم گاهی کلمهی بحران را از بعضی از تعبیرات، غلط است، کاملاً غلط است. نخیر، نه بحرانی است، نه انشاءاللّه بحرانی خواهد بود، بنبست نیست، بنبست هم نخواهد بود ولی خب مشکل است، مشکلاتی هست، باید از مشکلات عبور کرد. بدیهی است که در شرایط سخت مجاهدت در راه وظیفه و در راه خدا ثواب مضاعفی هم دارد، یعنی یک وقت هست شما بیدردسر، بیدغدغه، بیمشکل کارتان را در وزارتخانه انجام میدهید، یک وقت مشکلاتی دارید، خب وقتی مشکلات دارید و کار را با سختی انجام میدهید طبعاً ثواب الهی بیشتر است و هدایت الهی هم وعده داده شده است. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا»(۱) یعنی شما وقتی مجاهدت کردید، تلاش کردید خدای متعال هدایت میکند، راه درست را به شما نشان میدهد.
کار را در محدودهی مقدورات کشور با جدّیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [امّا] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند؛ و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا(۲) میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او میگوید خارج میشوم، ما همینطور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شدهایم دیگر، مردم را ما شرطی کردهایم. حالا هم «بستهی اروپایی»؛ مردم را دربارهی بستهی اروپایی شرطی نکنید. البتّه اروپاییها مجبورند، ناچارند، چشمشان چهارتا! بایستی بگویند چگونه خواهند توانست از منافع ما دفاع کنند -که اسمش همان بسته است- امّا این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید؛ بستهی اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقّق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است.
آنها هم البتّه در همین زمینه دارند بدجنسی میکنند -البتّه من نمیخواهم دربارهی این بستهی اروپایی و اروپا و مانند اینها وارد بشوم، وَالّا آنجا هم حرف زیاد است- و من به آقای رئیسجمهور هم گفتم که اینها همان نوامبری را که از اوّل گفتند، همان را دارند دنبال میکنند -که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریمها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند. دنبال این هستند و این، خباثت اینها است. در روزنامه خواندم که ترامپ گفته که من میخواستم به ترزا مِی(۳) سفارش کنم راجع به سختگیری نسبت به ایران، [امّا] او به من سفارش کرد دربارهی سختگیری راجع به ایران! اینها این[جور] هستند دیگر. آنوقت تلفن میزند به آقای دکتر روحانی و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان میکند. اینها را بایستی اینجوری و با این چشم نگاه کرد؛ اینها بدند، اینها خیلی بدند. بنده یک سینه حرف دارم در زمینهی اروپاییها -نه بهخاطر سیاستهای امروزشان- بهخاطر ذات خبیثی که حکومتهای اروپایی در طول این چند قرن از خودشان نشان دادهاند؛ خیلی حرف گفتنی اینجا زیاد است، نمیخواهیم حالا وارد آن مسائل بشویم. به هر حال، اقتصاد کشور را به بستهی اروپایی موکول نکنید. بیاییم کارهایی ما داریم در داخل کشور، اینها را باید انجام بدهیم. آنها هم البتّه بایستی حتماً آن کار [خودشان] را بکنند منتها ما مشکلاتمان را به آن [بسته] موکول نکنیم.
من البتّه میگویم ارتباطات باید حفظ بشود؛ دوستانی که با من مرتبط بودهاند در این سالهای متمادی، میدانند که عقیدهی من در زمینهی ارتباطات دیپلماسی این است که ارتباطات باید ر
وزبهروز تقویت بشود و توسعه پیدا کند و فعلیّت پیدا کند و گسترش پیدا کند؛ عقیدهی من این است. عقیدهی من کنار رفتن و قطع کردن و مانند اینها نیست؛ جز در یک موارد معدودی مثل آمریکا، در غیر این موارد عقیدهام این نیست؛ رابطه با شرق تقویت بشود، با غرب تقویت بشود؛ هرچه میتوانیم تحرّک عملیّاتی و هدفمند دیپلماسی بایستی افزایش پیدا کند، یعنی تحرّک دیپلماسی کشور باید افزایش پیدا کند؛ تحرّک هدفمند.
۱) سورهی عنکبوت، آیهی ۶۹
۲) رئیسجمهور آمریکا
۳) نخستوزیر انگلیس