وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، یک قطعه از پازل حکمرانی کشور بر اساس اصول قانون اساسی از جمله اصل سوم، اصل یازدهم و فصل دهم است که همگی دلالت بر ساخت ویژه حکمرانی بینالمللی همگرا و ایجاد یک قطب منطقهای و امتگرا (اصل ۱۱) دارد.
تفکر ژئوپلوتیکی جامعهی ایران همواره بر این بوده است که نیروهایی پیدا کند که او را از تهدید ژئوپلوتیک خارج کند. برای این کار یا باید با قدرتهای بزرگ ائتلافسازی کنی که این را نمیپذیرند، یا باید با آنها ائتلاف کنیم که دستنشاندهی آنها میشویم و یا باید با بازیگران منطقهای همکاری کنیم.
روند تعیین سیاستخارجی و تعیینتکلیف در موضوعات امنیت ملی در داخل و خارج کشور یک کار شورایی و کلان است و دستگاههایی مثل وزارت خارجه هم نقش دیدهبانی دارند و هم جزئی از روند تصمیمسازی هستند.
سیاستخارجی را حکومت تعیین میکند، نه وزارت خارجه؛ در واقع یک سند بالادستی است که منعکسکنندهی ماهیت، شعار و اغراض حکومت است. البته دولتها در آن نقش دارند، ولی ثابت میماند.
دیپلماسی منهای قدرت میدان، فقط حرف است و ارزش مبنایی ندارد. آنچه که به حرف ارزش میبخشد، پشتوانهی قدرت او در میدان عمل است. یعنی همهی مجاهدتها و خون دادنها باعث میشود که مسئولان دیپلماسی کشور وقتی دارند حرف میزنند حرفشان معتبر باشد.
مفهوم دیپلماسی و سیاست خارجی از گفتوگوهای رسمی مابین مقامات وزارت خارجه کشورها بسیار فراتر است و مفاهیمی همچون دیپلماسی عمومی، دیپلماسی دفاعی، دیپلماسی باشگاهی، دیپلماسی پارلمانی، دیپلماسی فردی و ... عرصههای نوینی را در روابط کشورها و ملتها بهوجود آوردهاند.
مردم ما یادشان نرفته که پشت دیوارهای خرمشهر برای حفظ مرزهایمان میجنگیدیم. امروز اما به یاری خدا و مجاهدت رزمندگان رسیدهایم به پشت دروازههای اسرائیل. حالا دیگر دعوای استکبار با ما این است که چرا قدرت شما منطقه را فرا گرفته... آنچه از نظر ما عنصر اقتدار ملّی است، از نظر دشمنان ما یک عامل مزاحم است.