«نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات کسی است که بیتعارف و بدون تردید، هشت سال در متن جنگ زندگی کرده و امروز برای ماندگاری آن لحظههای بینظیر از خاطراتش گفته است.
بنابراین ترسی که نورالدین به آن اشاره میکند، اصلاً ترس مذمومی نیست و اتفاقاً خوب است که گفته شود. در جنگ غواصی میآید و آموزش میبیند، ولی در آن لحظهی آخر میگوید من نمیتوانم بیایم. یا فرماندهای که در هنگامهی عمل به صحنه نمیآید.
من شنیدم که حضرت آقا از صداقتی که کتاب خاطرات آقای عزتشاهی وجود داشت، بسیار خوشحال بودند و اشاره داشتند به این نکته که مردم به این صداقتها و به این واقعیتها نیاز دارند.
این کتاب، واقعنمایی و بیان صادقانه و مواجههی بسیار واقعی با زندگی است که نمونهی آن در صفحات 330 به بعد به چشم میخورد؛ آنجا که سید برای تأمین نیازهای زندگی خود و خانوادهاش، برای اولین بار با گریه و تضرع دعا میکند و از خداوند کمک میطلبد.
رهبر انقلاب پس از مطالعهی کتاب «نورالدین پسر ایران» تقریظی بر حاشیهی این اثر نوشتند که ظهر یکشنبه 1390/11/30 طی مراسمی به راوی، همسر راوی و نویسندهی کتاب اهدا شد.