others/content
نسخه قابل چاپ

نگاهی به سیاست‌های جنگ افروزانه آمریکا در منطقه

بلای جنگ‌افروزی آمریکا در غرب آسیا

 رهبر معظم انقلاب در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی در ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ با اشاره به ادعاهای رئیس‌جمهور آمریکا درباره منطقه غرب آسیا تأکید کردند: «اشاره میکند که «در این منطقه‌ی به قول آنها خاورمیانه و به قول ما غرب آسیا، مرگ و نیستی و جنگ وجود دارد»؛ خب جنگ را شما راه می‌اندازید، آمریکا جنگ‌پرداز است، اصلاً جنگ را آمریکا راه می‌اندازد، جنگ را به وجود می‌آورد؛ علاوه بر ترور، جنگ‌افروزی میکند. این جنگ مال آنها است، مرگ مال آنها است؛ کارهایی که آنها میکنند، کاری که آمریکا در این منطقه میکند [این است]. این پایگاه‌های نظامی برای چیست؟»
بخش «بین‌الملل» رسانه‌ KHAMENEI.IR در گزارشی به بررسی سیاست‌های مخرب آمریکا و نقش این کشور در ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در غرب آسیا پرداخته است..

* ریشه‌های تاریخی مداخله آمریکا
مداخله آمریکا در غرب آسیا ریشه در قرن نوزدهم دارد، زمانی که این کشور به دنبال گسترش تجارت و نفوذ فرهنگی بود. شدت واقعی این دخالت پس از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد آغاز شد، زمانی که آمریکا سیاست مهار شوروی را در پیش گرفت و از رژیم‌های استبدادی در منطقه حمایت کرد تا مانع گسترش کمونیسم شود. این حمایت‌ها اغلب با کودتاها همراه بود؛ نمونه بارز آن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت محمد مصدق در ایران بود که با حمایت مستقیم سازمان سیا انجام شد. این اقدام، نمونه‌ای از دخالت آشکار در امور داخلی یک کشور و نادیده گرفتن اراده ملّت‌ها به شمار می‌رود.

پس از پایان جنگ سرد، آمریکا خود را قدرت برتر جهان می‌دانست و سیاست‌هایش را بر پایه «نظم نوین جهانی» بنیان گذاشت. حمایت بی‌قیدوشرط از رژیم صهیونیستی یکی از پایه‌های این سیاست بود. آمریکا نه تنها اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت، بلکه میلیاردها دلار کمک نظامی و اقتصادی به آن اختصاص داد. این حمایت‌ها زمینه‌ساز جنگ‌ها و جنایت های متعدد در منطقه شد.

* جنگ‌ها و مداخلات نظامی
آمریکا با جنگ‌افروزی‌های مستقیم و غیرمستقیم خود در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و یمن، منطقه را به صحنه‌ای برای قتل‌عام و نابودی تبدیل کرده است. جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ بر اساس دروغ «سلاح‌های کشتار جمعی» انجام شد و بیش از یک میلیون کشته، نابودی زیرساخت‌ها و ظهور گروه‌های تروریستی مانند داعش را به همراه داشت. آمریکا با انحلال ارتش عراق و سیاست‌های طایفه‌گرایانه، زمینه فتنه‌های قومی را فراهم کرد. در افغانستان، جنگ ۲۰۰۱ آمریکا با هدف مبارزه با القاعده آغاز شد و به طولانی‌ترین جنگ آمریکا تبدیل شد؛ پس از ۲۰ سال، آمریکا با خفت خارج شد و طالبان بازگشت. بیش از ۲۴۰ هزار نفر در این جنگ جان خود را از دست دادند و اقتصاد کشور نابود شد. در لیبی، مداخله ۲۰۱۱ منجر به سرنگونی قذافی شد، اما کشور را به هرج‌ومرج کشاند و زمینه‌ساز قاچاق انسان و تروریسم شد. در سوریه، آمریکا از گروه‌های تروریستی مخالف بشار اسد حمایت کرد که بسیاری به داعش پیوستند و جنگ سوریه بیش از نیم میلیون کشته برجای گذاشت. در یمن، حمایت آمریکا از ائتلاف سعودی، باعث فاجعه انسانی شد و بیش از ۱۰۰ هزار کشته و میلیون‌ها آواره به همراه داشت.

* پایگاه‌های نظامی، نماد زورگویی و اشغال
یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های دخالت و جنگ افروزی آمریکا، وجود گسترده پایگاه‌های نظامی در منطقه است. بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامی آمریکا در جهان وجود دارد که بخش عمده‌ای در غرب آسیا مستقر است؛ از پایگاه العدید در قطر تا پایگاه‌های بحرین، امارات، عربستان، ترکیه، عراق و افغانستان. این پایگاه‌ها نه برای امنیت منطقه، بلکه برای کنترل منابع انرژی، حمایت از اسرائیل و تهدید مخالفان آمریکا ساخته شده‌اند. پایگاه پنجم دریایی آمریکا در بحرین مستقیماً برای مقابله با ایران ساخته شده و پایگاه‌های عراق پس از جنگ ۲۰۰۳ به نماد اشغال تبدیل شد و مقاومت مردمی را برانگیخت.

* تأثیرات اقتصادی و اجتماعی،نابودی و عقب‌ماندگی
سیاست‌های آمریکا در غرب آسیا نه تنها جنگ و مرگ به همراه داشته‌اند، بلکه اقتصاد کشورهای منطقه را نیز ویران کرده‌اند. تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، عراق و سوریه میلیون‌ها نفر را به فقر کشانده و زندگی عادی را مختل کرده است. در عراق پس از حمله آمریکا، زیرساخت‌های نفتی و صنعتی نابود شدند و فساد گسترش یافت.

از نظر اجتماعی، سیاست‌های آمریکا زمینه‌ساز رشد تروریسم بوده‌اند. حمایت آمریکا از گروه‌های افغان علیه شوروی منجر به ظهور القاعده شد و سیاست‌های طایفه‌گرایانه در عراق، داعش را به وجود آورد. این گروه‌ها، که اغلب با سلاح‌های آمریکایی مجهز شده‌اند، بلای جان منطقه شده‌اند. حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل نیز پیامدهای فاجعه‌باری داشته است. اشغال فلسطین با کمک آمریکا، نسل‌کشی در غزّه و آواره شدن میلیون‌ها فلسطینی را به همراه داشته است. در منطقه‌ای که سال‌هاست زیر سایه جنگ نفس می‌کشد، آمریکا نه تنها ناظر، بلکه معمار اصلی بسیاری از فجایع است. از غزّه تا لبنان و یمن، سیاست‌های واشنگتن با تزریق میلیاردها دلار تسلیحات و حمایت‌های بی‌قیدوشرط، بستر و استمرار شرارت‌ها و جنایت‌های سازمان‌یافته را ممکن کرده است.

این ادعا نه از سر شعار، بلکه بر اساس اسناد و داده‌های رسمی، از جمله گزارش‌های شورای روابط خارجی آمریکا، سرویس تحقیقات کنگره و پروژه «هزینه‌های جنگ» دانشگاه براون است. بر اساس دو گزارش اخیر از این پروژه، آمریکا از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۲۱ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است؛ رقمی که با احتساب عملیات‌های نظامی منطقه‌ای آمریکا به حدود ۳۳ میلیارد دلار می‌رسد. بدون این پشتیبانی، اسرائیل قادر به ادامه جنگ‌های خود در غزّه و سایر نقاط منطقه نبود. رژیم صهیونیستی برای تأمین بمب‌ها، موشک‌ها و مهمات به‌شدت به آمریکا وابسته است؛ به‌گونه‌ای که ۷۸ درصد از واردات نظامی اسرائیل از آمریکا تأمین می‌شود. در جنگ دوساله غزّه بیش از ۶۷ هزار فلسطینی توسط اسرائیل و حمایت های آمریکا شهید و حدود ۱۷۰ هزار نفر زخمی شدند. طبق گزارش ۲۰۲۴ دولت بایدن، بسیاری از تسلیحات استفاده‌شده در این جنگ شامل بمب‌های ۲۰۰۰ پوندی و موشک‌های هلفایر ساخت آمریکا بوده‌اند که در بمباران غیرنظامیان به کار رفته‌اند و مصداق نقض آشکار حقوق بشردوستانه بین‌المللی محسوب می‌شوند. این حمایت‌ها محدود به غزّه نیست. در لبنان بیش از ۴ هزار نفر در حملات اسرائیل به شهادت رسیده‌اند. حملات اسرائیل به یمن و ایران نیز با استفاده از موشک‌ها و سامانه‌های دفاعی آمریکایی انجام شده است و در ایران و یمن، آمریکا مستقیماً خود نیز وارد جنگ شد.

* نتیجه
سیاست‌های آمریکا در غرب آسیا بلای بزرگی بوده است.جنگ‌ها، مرگ‌ها، نابودی اقتصادی و اجتماعی و حمایت از رژیم‌های مستبد و اشغالگر نمونه‌هایی از این سیاست‌های مخرب بوده است.  در جمع‌بندی آنچه درباره نقش آمریکا در غرب آسیا دیده می‌شود، یک تصویر روشن و تکرارشونده شکل می‌گیرد: آمریکا نه‌ تنها به‌عنوان یک «بازیگر خارجی» وارد منطقه شده، بلکه به‌عنوان معمار اصلی بسیاری از جنگ‌ها، بحران‌ها و ویرانی‌های چند دهه اخیر عمل کرده است. مداخله‌های نظامی، حمایت از رژیم‌های اشغالگر و مستبد، ایجاد پایگاه‌های نظامی گسترده، وضع تحریم‌های فلج‌کننده و پشتیبانی از گروه‌های مسلح و جریان‌های تجزیه‌طلب، همه بخش‌هایی از سیاستی هستند که عملاً منطقه را در چرخه‌ای از بی‌ثباتی و خشونت نگاه داشته است.

رهبر انقلاب در سخنان خود در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی در ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ این واقعیت را برجسته کردند که آمریکا منبع اصلی جنگ و آشوب در غرب آسیاست. وقتی رئیس‌جمهور آمریکا ادعا می‌کند که این منطقه «سرشار از مرگ و نابودی» است، باید پرسید این مرگ و نابودی از کجا آمده است؟ چنان‌که رهبر انقلاب تأکید کردند، «جنگ را شما راه می‌اندازید، آمریکا جنگ‌پرداز است.» واقعیت میدانی همین را نشان می‌دهد: از عراق و افغانستان تا سوریه، یمن و فلسطین، هر جا که جنگی شعله‌ور شده، رد پای مداخله مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا دیده می‌شود. پایگاه‌های نظامی گسترده آمریکا در قطر، بحرین، عراق و امارات نیز نشان می‌دهد این کشور نه برای امنیت ملّت‌های منطقه، بلکه برای سلطه، بازدارندگی و کنترل منابع انرژی وارد غرب آسیا شده است. پرسش رهبر انقلاب که «شما اینجا چه کار دارید؟» خلاصه‌ای از یک حقیقت تاریخی است: این منطقه، متعلق به مردم خود منطقه است، نه قدرت‌های فرامنطقه‌ای.

سیاست‌های آمریکا در دهه‌های اخیر به‌جای ایجاد صلح، به تولید و بازتولید خشونت منجر شده‌اند. جنگ عراق بر پایه دروغ، افغانستان با هزینه صدها هزار کشته، ایران زیر فشار شدید تحریم‌ها و فلسطین زیر سایه اشغالگری که بدون حمایت آمریکا قادر به ادامه حیات نیست، تنها بخش‌هایی از پیامدهای عملی این سیاست‌هاست. داده‌های رسمی نشان می‌دهد بدون کمک‌های تسلیحاتی، مالی و اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل نمی‌توانست در غزّه ده‌ها هزار انسان را به خاک و خون بکشد. نقش آمریکا فقط حمایت سیاسی نبود؛ از بمب‌های ۲ هزار پوندی تا موشک‌های هلفایر، بخش عمده سلاح‌هایی که غیرنظامیان را هدف قرار دادند، آمریکایی بودند.

در این میان، ادعای آمریکا درباره «مبارزه با تروریسم» یا «ترویج دموکراسی» نیز بیش از هر چیز یک پوشش رسانه‌ای برای مشروعیت‌بخشی به همان سیاست‌های مخرب بوده است. همان‌گونه که رهبر انقلاب تأکید کردند، این مواضع همه غلط و دروغ» و برآمده از روحیه زورگویی و برتری‌طلبی است. تجربه نشان داده است که زورگویی ممکن است برخی ملّت‌ها را مرعوب کند، اما بر ملّت‌هایی مانند ایران تأثیرگذار نیست؛ ملّتی که هزینه‌های سنگین ایستادگی را داده و همچنان با اراده و آگاهی در برابر سلطه‌طلبی ایستاده است.

در نهایت، نتیجه روشن است: تا زمانی که آمریکا با منطق نظامی‌گری، اشغال‌گری و بهره‌کشی در منطقه حضور دارد، غرب آسیا روی ثبات واقعی را نخواهد دید. راه پایان دادن به چرخه بحران، بازگرداندن سرنوشت منطقه به دست ملّت‌های منطقه، کاهش نقش قدرت‌های فرامنطقه‌ای و تقویت همکاری‌های درون‌منطقه‌ای است. تنها در چنین شرایطی می‌توان به صلح پایدار، توسعه، استقلال و امنیت واقعی دست یافت.
برچسب‌ها: منطقه غرب آسیا؛
....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی