others/content
نسخه قابل چاپ

تورق

پایان کار دولت موقت چگونه رقم خورد؟

 ۱۴ آبان ۱۳۵۸ یک روز پس از تسخیر لانه‌ جاسوسی آمریکا در تهران، دولت مهدی‌بازرگان استعفا کرد. مهندس بازرگان که گمان داشت امام خمینی با کناره‌گیری او مخالفت خواهد کرد، در فضای پرتنش پس از ماجرای تسخیر سفارت، استعفای خود را تقدیم کرد؛ اما امام خمینی استعفا را پذیرفت و اداره کشور به شورای انقلاب واگذار شد.
آنچه پیش رو دارید روایتی از ماجرای استعفای مهندس مهدی بازرگان و پایان کار دولت موقت است که در صفحات ۳۷۱ تا ۳۷۹ کتاب «نهضت آزادی» منتشر شده و بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانهKHAMENEI.IR  در «تورق» به آن پرداخته است.
این کتاب توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به رشته تحریر درآمده و به بهانه سالروز این رخداد  در ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۸، مطالعه روایت پیش رو خالی از لطف نیست.


* استعفاهای مسبوق به سابقه
یک روز پس از تسخیر لانه‌ جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، مهندس مهدی بازرگان نخست‌وزیر دولت‌ موقت استعفای خود را به امام ‌خمینی تقدیم کرد. [...](۱)

مهندس بازرگان از ماه ‌دوم انتصاب به نخست‌وزیری دولت ‌موقت، تا نهمین‌ ماه نخست‌وزیری خود، برای تحمیل نظرات و یا امتیازگیری از امام و شورای ‌انقلاب، چند بار شفاهاً استعفا داد و یا تهدید به استعفا کرد؛ از جمله در تیرماه ۵۸ که در مطبوعات نیز انعکاس یافت: «هیئت دولت در دیدار اخیر خود با امام در قم، به دلیل مشکلات فراوان و تعدد مراکز قدرت که دست و پای دولت را برای اجرای لوایح انقلابی بسته است، به قصد استعفای دسته‌جمعی به حضور امام رسید. امام در آن جلسه، از پذیرفتن استعفا در شرایط حساس کنونی، خودداری کرد و مهندس بازرگان، ادامه کار در دولت را در کنار همکاران خویش یک تکلیف شرعی دانست.»(۲)

مهندس عزت‌الله سحابی در این باره می‌گوید: «بازرگان چندین بار استعفا داد ولیکن هر بار بعد از استعفا کوتاه می‌آمد، برای اینکه می‌خواست حفظ مملکت بشود.»(۳)

به گفته عزت‌الله سحابی، استعفای مهندس بازرگان پس از تسخیر لانه جاسوسی، «سومین» استعفای وی بود: «پیش از آن در تیرماه ۵۸ مهندس بازرگان استعفا داد. بار دیگر در شهریورماه ۵۸.»(۴)
 
* حفظ اعتبار بازرگان پس از استعفا
به‌رغم آنکه استعفای دولت مهندس بازرگان در فضای سیاسی - اجتماعی کشور با استقبال اکثریت مردم و جریان‌های سیاسی روبرو شد، در بدو امر، امام و شورای انقلاب با اغماض و تقدیر، نخست‌وزیر را شفاهاً بدرقه کردند.

روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب جمهوری اسلامی، در سرمقاله‌ای ضمن اشاره به ناتوانی و شکست مهندس بازرگان در مسند نخست‌وزیری دولت موقت، از خدمات آن دولت نیز یاد کرد و به نظر می‌رسید با نیم‌نگاهی به‌احتمال حضور وی در سطوح عالی آینده کشور، تلاش محسوسی برای حفظ شخصیت و اعتبار آقای بازرگان شده بود: «ضعف بازرگان در کیفیت ایفای نقش‌های سیاسی و ضعف بیشتر او در مسائل تبلیغاتی نباید مانع شناخت این واقعیت صریح شود که او یکی از برجسته‌ترین متفکرین و یکی از سرسخت‌ترین مبارزین اخیر ایران بوده و هست. این بدین معنی نیست که استعفای او به معنی غیبت او از صحنه مبارزات حق‌طلبانه مستضعفین خواهد بود. بازرگان نرفته و در صحنه حضور دارد و خدا و خلق هر دو از او راضی‌اند.»(۵)

سایر گروه‌ها و احزاب، غالباً با تحلیل‌های صریح‌تر و دور از ملاحظات شخصی یا دیدگاه حکومتی، موضع انتقادی خود را ابراز می‌کردند که با افکار عمومی ‌نسل جوان انقلابی آن زمان تناسب بیشتری داشت.

تحلیل جنبش مسلمانان مبارز به رهبری دکتر پیمان درباره استعفای بازرگان چنین بود: «کابینه مهندس بازرگان استعفا کرد. عدم هماهنگی بین ارگان‌های انقلاب، فقدان مدیریت واحد و انتقادات و مخالفت‌ها؛ به‌عنوان دلایل استعفا ذکر شده‌اند، ولی تردید نیست که علل یادشده تنها معلول‌های عوامل ریشه‌ای هستند. دولت موقت انقلاب در کار خود به بن‌بست رسیده بود و در چارچوب بینش فکری و مشی‌ سیاسی که دنبال می‌کرد، راهی برای خروج از بن‌بست وجود نداشت. [...]»(۶)

پس از استعفای دولت موقت، به اصرار روحانیون شورای انقلاب، امام خمینی با ابقای مهندس بازرگان در شورا و تداوم همکاری وی و اکثر هم‌فکرانش، موافقت کرد.(۷)
 
* اختلاف با آیت‌الله بهشتی در تداوم همکاری با بازرگان
به‌رغم اختلاف نظرات و دیدگاه‌ها بین روحانیون شورای انقلاب با مهندس بازرگان و هم‌فکرانش، کسانی مانند آیت‌الله دکتر بهشتی هنوز به تداوم همکاری با آنان تمایل داشتند و می‌کوشیدند مانع واگرایی کامل نهضتی‌ها از انقلاب اسلامی‌ شوند. اما برخی نیروهای تندرو، این رویکرد را برنمی‌تابیدند.

در یک سند شورای هماهنگی سازمان مجاهدین انقلاب که بهزاد نبوی، محسن آرمین، مرتضی الویری، مصطفی تاج‌زاده و محمد سلامتی در آن عضو بودند، درباره مواضع آن سازمان در قبال نهضت آزادی و دولت موقت چنین آمده است: «سازمان مجاهدین‌ انقلاب اسلامی ‌اولین جریان سیاسی بود که پس از انقلاب نسبت به دولت موقت و نهضت آزادی موضع انتقادی خصوصاً در زمینه‌های روشنفکری و غرب‌زدگی گرفت. سازمان پس از استعفای دولت موقت، از برادران روحانی عضو شورای انقلاب، بارها کتباً و شفاهاً درخواست کرد که نهضتی‌ها و روشنفکران غرب‌زده را از شورا اخراج کنند و آن‌قدر در این زمینه اصرار کرد که حتی برادران عزیزی چون شهید بهشتی، شهید باهنر و حجت‌الاسلام‌ هاشمی ‌ما را به تنگ نظری متهم کردند. [...]»(۸)
 
* استقبال مردم
محسن سازگارا، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، درباره اجتناب‌ناپذیری سقوط دولت بازرگان و استقبال مردم از آن می‌گوید: «بازرگان باید استعفا می‌داد و سقوط دولت، طبیعی بود. این خواست همه ملت بود. یعنی نه‌تنها ملت از سقوط دولت بازرگان تأسفی نخورد، سهل است، شادی هم کرد. این یک فضای عمومی بود که جامعه را فراگرفته بود. حتی در داخل حزب مهندس بازرگان، یعنی نهضت آزادی هم این بحث به‌صورت جدی مطرح بود. من خودم هم به‌عنوان یک عضو شورای مرکزی نهضت آزادی در آن مقطع انتقادهای جدی نسبت به مهندس بازرگان و دولتش داشتم. به دلیل آن که در آن موقع جو عمومی به گونه دیگری بود و دولت موقت با مردم حرکت نکرد، مردم هم از سقوط دولت تأسف نخوردند.»(۹)

دکتر حبیب‌الله پیمان درباره دولت موقت گفته است: «دولت موقت نه‌تنها فضای جهانی را درک نکرد که فضای پیروزی انقلاب را نیز درک نکرد. ماهیت فکری و اجتماعی دولت موقت اجازه نمی‌داد درک درستی از ماهیت تحول جامعه ایران داشته باشد. قشرهای اجتماعی که در عرصه انقلاب حضور فعال داشتند، اصلاً با این گرایش‌های لیبرالی سنخیتی نداشتند. مدافع لیبرالیسم، طبقه سرمایه‌داری است. دولت موقت با تمام جریان‌های موجود به تضاد رسید. نمی‌خواهم آقایان را به دلیل انقلابی نبودن سرزنش کنم. اگر می‌دانستند که برای حکومت‌کردن در آن شرایط آمادگی ندارند، نباید می‌پذیرفتند. آنها نتوانستند از آزادی‌ها حراست کنند به این دلیل که نتوانستند با نیروهای انقلاب، همسویی نشان دهند. به همین دلیل، پرمعناست که مردم وقتی دولت موقت استعفا کرد از آن دفاع نکردند، درحالی‌که برای آمدنش میلیون‌ها نفر شعار دادند و حمایت کردند. ما می‌دیدیم که دولت موقت علناً و رسماً با تغییرات انقلابی، تداوم حضور مردم در صحنه سیاسی و تشکیل و گسترش شوراها، روی موافق نشان نمی‌دهد به‌طوری‌که مخالفت همه روشنفکران را از کلیه گرایش‌ها بر ضد خود برانگیخته است و توده را به انفعال و دلسردی می‌کشاند. شواهد و اسناد فراوان […]، این واقعیت را به‌روشنی نشان می‌دهد که کنار رفتن دولت موقت با تعبیر «سقوط» بیشتر تناسب دارد. اما مهندس بازرگان در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت، درستی چنین تعبیری را رد می‌کند: «بعداً گروه‌های چپی و افراطی مخالف اصرار داشتند که استعفای دولت موقت را «سقوط دولت موقت» بنامند. درحالی‌که روز قبل از اشغال سفارت، استعفا به تصویب هیئت دولت رسیده بود.»(۱۰)

اما تاریخ ذیل استعفای مهندس بازرگان، ۱۶ آبان ۵۸، یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی است و به گزارش مطبوعات، بعدازظهر همان روز جلسه هیئت دولت به بررسی استعفا اختصاص یافت.
 
اطلاعات، ۱۳۵۸/۸/۱۵، ص ۱؛ کیهان، ۱۳۵۸/۸/۱۵، ص ۲.
همان، ۱۳۵۸/۶/۹، ص ۲.
ناگفته‌های انقلاب و مباحث بنیادی ملی، ص ۱۳۷.
 نیم‌قرن خاطره و تجربه، ج ۲، ص ۹۶.
جمهوری اسلامی، ۱۳۵۸/۰۸/۱۶ ص ۱.
اطلاعات، ۱۳۵۸/۸/۲۰، ص ۴.
انقلاب در بحران، صص ۴۱۰ و ۴۱۱.
 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (از تأسیس تا انحلال ۱۳۶۵_۱۳۵۸)، مهدی سعیدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، ص ۱۴۳.
سقوط دولت بازرگان، صص ۱۷۱-۱۷۲.
(۱۰ انقلاب ایران در دو حرکت، ص ۹۵.
 
....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی