
«میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا- یعنی روسها و انگلیسیها- یک نهی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در کنار او کسانی بودند که میخواستند با دستگاه حکومتِ آن روز- بعد هم با رضا خان که تازه میخواست سرِ کار بیاید- مبارزه کنند، اما به روسها پناه میبردند؛ به باکو رفتند و بندوبستهایشان را کردند و به ایران برگشتند و سرسپردهی آنها شدند. اما میرزا کوچکخان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی- و قبل از رضا خان، آن کسانی که بودند- مبارزه کرد؛ با احسان الله خان و دیگران هم کنار نیامد.» این سخنان را حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در تاریخ ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت بیان کردند.
با توجه به اینکه ۱۷ خرداد سال ۱۲۹۹، سالروز قیام میرزا کوچک خان جنگلی در رشت است و با در نظر گرفتن تأکید همیشگی رهبر انقلاب بر لزوم آگاهی نسل جوان از وقایع تاریخ معاصر کشور، بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR، در گزارشی کوتاه به بررسی زمینهها، اهداف، روند و دلایل شکست قیام میرزاکوچکخان و نقش این حرکت در جریان مشروطهخواهی و مبارزه با استعمار در ایران میپردازد.
طولانیترین مبارزه مسلّحانه
جنبش جنگل در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی، پس از ناکامی نهضت مشروطه در دستیابی به اهداف خود، آغاز شد. این جنبش به ابتکار میرزا یونس رشتی، معروف به میرزا کوچکخان، شکل گرفت. او در دوران جوانی دروس حوزه را در رشت فرا گرفت و یکی از افرادی بود که در هنگام فتح تهران، همراه با مجاهدان گیلانی، به پایتخت آمد.
قیام جنگل از سال ۱۲۹۳ آغاز و تا ۱۳۰۰ ادامه یافت. در طول این هفت سال، میرزا کوچکخان موفق شد بیش از ۱۲ هزار چریک مسلح را تربیت کند و سراسر سرزمین شمالی ایران را تحت پوشش این انقلاب قرار دهد. جنبش جنگل با طولانیترین دوره زمانی در تاریخ مبارزات مسلحانه ضداستعماری ایران شناخته میشود و تا سالها پس از آن، یاد و خاطره آن در ذهن مردم و تاریخنگاران باقی ماند.
(۱)
این انقلاب، با وجود عمر هفت سالهاش، گسترهای وسیع و پهناور داشت و به عنوان یکی از مهمترین انقلابهای آزادیخواهانه و ضداستعماری کشور به ثبت رسید. بر اساس شواهد و اسناد موجود، میرزا کوچکخان فردی مسلمان و میهنپرست بود که به انگیزه اجرای احکام دینی و جلوگیری از دخالت و تجاوز بیگانگان به وطن، وارد عرصه مبارزه شد. ویژگیهای اصلی شخصیت او شامل استقلالطلبی، آزادیخواهی، عدالتجویی و استعمارستیزی بوده که از دلایل اصلی قیام و ادامه مبارزات او به شمار میآید
.
جنگلیها، چریکهای کوهستان و تشکیل کمیته اتحاد اسلام
یکی از کانونهای اصلی پیکار ضد امپریالیستی در دوران جنگ جهانی اول، مناطق شمالی ایران و کوهستانهای استان گیلان بود. در این مناطق، پارتیزانها مواضع خود را در جنگلهای سختگذر انتخاب کرده بودند و به همین دلیل، مبارزان این منطقه به «جنگلیها» معروف شدند. رهبری این پارتیزانها بر عهده میرزا کوچکخان جنگلی بود.
میرزا کوچکخان در جریان جنگ با تراکمهها که برای بازگرداندن محمدعلیشاه با روسها همکاری میکردند، مجروح شد. پس از این حادثه، روسها او را به کنسولخانه بادکوبه منتقل کردند و پس از بهبودی به گیلان بازگشت. با وقوع جنگ جهانی اول و آشفتگیهای ناشی از آن، میرزا کوچکخان به فکر تهیه مقدمات نهضت جنگل افتاد و اقدامات خود را آغاز کرد. در همین زمان، میرزا کمیته اتحاد اسلام را در گیلان بنیانگذاری کرد. این کمیته به مرور زمان فعالیتهای خود را گسترش داده و ماسوله را به عنوان مرکز عملیات خود انتخاب کرد.
(۲)
با آغاز جنگ جهانی اول، خاک ایران به عرصه تاختوتاز نیروهای کشورهای متخاصم تبدیل شد. نیروهای انگلیسی، روسی و ترکیه عثمانی، کشور ایران را محل رقابت و درگیریهای خود قرار دادند. در این شرایط، رژیم نوبنیاد مشروطه که نتوانسته بود به اهداف خود دست یابد، با اختلافات داخلی و درگیریهای درونگروهی مواجه بود و قادر به گشودن مسائل اساسی کشور نبود. دولت ایران نیز اعلام بیطرفی کرده بود. در این دوران، میرزا کوچکخان، سردار قیام ملی گیلان، با توجه به آشفتگیهای کشور و نابسامانیهای سیاسی، تصمیم گرفت مسیر زندگی خود را تغییر داده و رسالتی بر دوش بگیرد تا صدای مردم ایران را با غرش گلوله به گوش جهانیان برساند. نهضت جنگل در آن دوران، مهمترین تلاشی بود که برای بازیابی مشروطه، پیشرفت و رهایی کشور از سلطه بیگانگان شکل گرفت.
(۳)
در گیلان، گروه میرزا کوچکخان با هدف جهاد علیه بیگانگان و اشغالگران، اقدام به سازماندهی یگانهایی کردند. این گروه از همکاری و حمایت افرادی چون دکتر حشمت طالقانی، حاجی احمد کسمایی، سلطان داود خان (افسر ژاندارمری)، برادرش غلامرضا خان، احسانالله خان، کلنل محمدتقی خان پسیان و گروهی از مردم آزادیخواه گیلان و رشت برخوردار بود. برنامه این گروه شامل سه هدف اصلی بود: بیرون راندن اشغالگران و دستیابی به استقلال ایران، برقراری نظم و سامان در کشور، و مبارزه با بیدادگری و خودکامگی. شعار تبلیغاتی این گروه نیز اتحاد همه مسلمانان برای مقابله با ظلم و استعمار بود.
(۴)
همزمان با جنبش جنگل، خیزشهای دیگری نیز در برخی کشورهای اسلامی شکل گرفت. مصر، هندوستان و ترکیه نمونههایی از این کشورها بودند. همچنین در بینالنهرین، علما و روحانیان مقیم عتبات علیه تحتالحمایگی این منطقه اسلامی دست به تظاهرات زدند. این تحرکات و جنبشها در راستای مبارزه با استعمار و سلطه خارجیها بود.
(۵)
نقطه آغاز ناسیونالیسم ایران
برای درک اهمیت این هدف، باید وضعیت ایران در آن دوران را در نظر گرفت. دولت وثوقالدوله در ایران روی کار آمد و قرارداد استعماری ۱۹۱۹ میان ایران و انگلیس امضا شد. این قرارداد به موجب آن، مستشاران انگلیسی در تمامی ادارات، وزارتخانهها و ارتش ایران به کار گرفته شدند.
(۶)
ایران در آن زمان تحت سلطه نیروهای استعمارگر انگلیسی و روسی قرار گرفت و مردم کشور زیر فشارهای ناشی از قراردادهای استعماری مانند ترکمنچای و گلستان، فقر و گرسنگی را تجربه کرده بودند. غارت منابع کشور و از دست دادن بخشهای زیادی از سرزمین ایران توسط استعمارگران خارجی، شرایطی بود که مردم ایران را به مبارزه واداشت.
(۷)
هدفهای مبارزاتی حتی در سرمقاله شماره ۲۸ روزنامه جنگل بیان شده است. طبق این سرمقاله، مبارزان جنگل ابتدا بر استقلال ایران تأکید داشتند. استقلال به معنای عدم دخالت هیچ دولت خارجی در امور ایران بود؛ نه تنها دولت همجوار، بلکه هیچ دولتی نمیتوانست در امور کشور دخالت کند. از این نظر، جنگلیها با هیچ کشوری، نه به عنوان دوست و نه دشمن، تفاوتی قائل نبودند.
(۸)
میرزا کوچکخان برای تحقق این هدف، به حمایت از تودههای مستضعف و کشاورزان استثمارشده پرداخت. او معتقد بود که پیروزی انقلاب زمانی حاصل میشود که این اقشار اجتماعی به جنبش بپیوندند. قیام جنگل حرکتهایی را در خود جای داده بود که هم ایرانیت و هم اسلامیت را متبلور میساخت. در برنامه نهضت جنگل آمده بود که هدف اصلی این حرکت، استقلال کشور بدون هیچگونه دخالت خارجی است و نیز حمایت از یگانگی مسلمانان. در حقیقت، در این جنبش، استقلال و آزادی ایران به صورت دفاع در برابر استعمار و طبقات حاکم مطرح شد
. به همین دلیل، نهضت جنگل را میتوان به عنوان آغاز ناسیونالیسم ابتدایی ایران در آغاز قرن بیستم نام برد.
(۹)
قیامهای همزمان استانی!
مبارزان جنگلی توانستند مناطقی از شمال ایران را از نفوذ نیروهای انگلیسی آزاد کرده و مانع از ورود قوای انگلیسی به جای نیروهای روسیه تزاری شوند. این مقاومتها به شدت باعث حساسیت انگلیسیها شد و در پی آن، جنبش جنگل گسترش یافت. دامنه نفوذ این جنبش تا مناطق مختلفی چون فارس کشیده شد. به عنوان مثال، شیخ مرتضی محلاتی در شیراز علیه انگلیسیها فتوی داد و در تهران و سایر شهرها، خرید و فروش با انگلیسیها ممنوع شد. شیخ محمد خیابانی هم در آذربایجان علیه استعمار انگلیس قیام کرد.
این مقاومتها و اتحادها میتوانستند به سرعت سراسر ایران را در بر بگیرند و منافع انگلستان را تهدید کنند. اگر قیامهای آذربایجان، مازندران، گیلان، فارس و تهران به هم میپیوستند، احتمالاً نفوذ انگلیس به شدت آسیب میدید. این جنبشهای مردمی نشان از یک هسته مقاومتی داشت که تحت رهبری میرزا کوچکخان ایجاد شده بود.
(۱۰)
در مرامنامه نهضت جنگل آمده است: «ما قبل از هر چیز، طرفدار استقلال مملکت بدون اندک مداخله هیچ دولت خارجی و نیز طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم.»
(۱۱) میرزا کوچکخان همچنین در یکی از نامههایش به لنین نوشته بود که اگر مداخله خارجی در امور ایران متوقف نشود، هیچگاه به هدف خود نخواهیم رسید. او به وضوح گفته بود که استقلال ایران و دور نگه داشتن کشور از دخالتهای خارجی، مهمترین جنبههای قیام وی بوده است و او در تلاش بود تا این اصول را در عمل پیاده کند
.(۱۲)
خیانت نزدیکان
پس از گذشت زمانی، این حرکت با نیرنگها و خیانتهای اطرافیان روبرو شد، ولی میرزا همچنان بر اراده و عزم خود برای مبارزه پایدار ماند و بدون ترس از قدرت قزاقها و رضاخان، تا آخرین لحظه استقامت کرد.
(۱۳)
در راستای این اقدامات، مقامات انگلیسی برای بدنام کردن میرزا کوچکخان و همرزمانش، از هر حربهای استفاده کردند. کریستوفر سایکس، یکی از مقامات استعمارگر انگلیس، در توصیف این جنبش میگوید: «در جنگلهای گیلان، قیامی هولناک به رهبری مردی به نام میرزا کوچک خان شکل گرفته که مشاوران آلمانی به او یاری میرسانند.» همچنین، دیکسون انگلیسی درباره جنبش جنگل مینویسد که این جنبش به عنوان یک تشکیلات راهزنی سازمانیافته در گیلان آغاز شد، اما اهداف ملی خود را داشت. این اتهامات و تلاشها برای خراب کردن چهره میرزا کوچکخان و نهضت جنگل، نتوانست از عزم و اراده او و همرزمانش بکاهد.
(۱۴)
در همین حال، اختلافات در درون نهضت جنگل نیز شدت گرفت. برخی از سران نهضت به مخالفت با میرزا کوچکخان پرداختند و این بحران داخلی باعث شد تا نیروهای دولتی تحت فرماندهی سرتیپ محمد نخجوان و سرهنگ حبیبالله شیبانی به گیلان حمله کنند. دولت ایران در این زمان به شدت در تلاش بود تا نهضت جنگل را سرکوب کند. وزیر جنگ همراه با سرتیپ محمودخان و دیگر مقامات دولتی به گیلان رفتند و پیشنهاد آشتی و عفو عمومی را به اعضای نهضت جنگل ارائه دادند. بسیاری از افراد تسلیم شدند، اما میرزا کوچکخان و برخی از همرزمانش همچنان به مبارزه ادامه دادند
.
در روزهای پایانی، نیروهای دولتی به جنگلها حمله کردند و پس از نبردهایی پراکنده، نیروهای جنگلی مجبور به عقبنشینی شدند. خود میرزا کوچکخان به قصد فرار از دست نیروهای دولتی به راههای کوهستانی جنگل پناه برد و در دهم آذر ۱۳۰۰ (دسامبر ۱۹۲۱) در گردنه گیلوان در اثر سرما، برف و بوران جان خود را از دست داد.
(۱۵)
قیام جنگل که در ابتدا با آرمانهای آزادیخواهانه و ضد استعمار آغاز شده بود، به رغم شکست نظامی نهضت، هنوز در تاریخ مبارزات ایران به عنوان نمادی از ایستادگی در برابر ظلم داخلی و خارجی باقی مانده است. میرزا کوچکخان جنگلی با فداکاریهای خود و عزم راسخ در مسیر مبارزه برای استقلال و آزادی، همچنان در قلب تاریخ ایران جای دارد.