
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
سرچشمه قدرت اینجاست
تحلیل مفهوم «دفاع» در ایران معاصر بدون درک آن نیروی اجتماعی پنهان و جوشانی که در لایههای مردمی وجود دارد، ناقص است. این نیرو تنها در شکل سازمانیافتهاش در نیروهای مسلح یا نهادهای حکومتی متجلی نمیشود، بلکه بیش از آن، در بطن جامعه و در هیئت یک سرمایه هویتی، تاریخی و روانی نهفته است که در مقاطع حساس سرریز میکند و ساختارها را متأثر میسازد. آنچه ما در جلوههایی چون فرماندهان شهید سپاه یا ارتش بعد از انقلاب میبینیم، محصول تربیت صرف نهادی نیست، بلکه میوه درختی است که ریشه در خاک اجتماعی ایران دارد.