1404/04/31
سرمقاله شماره ۳۱ روزنامه صدای ایران
سرچشمه قدرت اینجاست

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. «صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
سیویکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید پوریا سیفی ماهر تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
سرچشمه قدرت اینجاست
تحلیل مفهوم «دفاع» در ایران معاصر بدون درک آن نیروی اجتماعی پنهان و جوشانی که در لایههای مردمی وجود دارد، ناقص است. این نیرو تنها در شکل سازمانیافتهاش در نیروهای مسلح یا نهادهای حکومتی متجلی نمیشود، بلکه بیش از آن، در بطن جامعه و در هیئت یک سرمایه هویتی، تاریخی و روانی نهفته است که در مقاطع حساس سرریز میکند و ساختارها را متأثر میسازد. آنچه ما در جلوههایی چون فرماندهان شهید سپاه یا ارتش بعد از انقلاب میبینیم، محصول تربیت صرف نهادی نیست، بلکه میوه درختی است که ریشه در خاک اجتماعی ایران دارد.فرماندهان و نیروهای مسلح ما سرریز و خروجی این نیروی عظیم هستند نه اینکه استثنائاتی از یک جامعه باشند. برای تشریح این وضعیت شاید بررسی سابقه نیروها و فرماندهان نظامی ما خالی از لطف نباشد. برای نمونه، فرماندهانی چون شهید حسن باقری و سردار حاجیزاده، نه از دل دانشکدههای نظامی کلاسیک، بلکه از متن جامعه و در پاسخ به شرایط خاص دوران جنگ هشت ساله رشد یافتند. این افراد در ابتدا بسیجیهای سادهای بودند که به اقتضای تهاجم دشمن وارد میدان و در همان فضا نیز تربیت شدند. حتی فرماندهان ارتشی همچون سرلشکر موسوی، محصول ارتش پس از انقلاب هستند، یعنی ارتشی که در دل نظام سیاسی و اجتماعی تازه تأسیسشده شکل گرفت و به نیروی اجتماعی مردم متصل شد.
مفهوم دفاع و سایر مفاهیم مرتبط با آن که در ظاهر ممکن است فقط به جریانهای مختص به فضای دینی تلقی شود، در واقع لایههای متعددی دارد که با عناصر ملی، هویتی، و تاریخی درآمیخته است. در ماجراهایی چون «جنگ ۱۲ روزه» با اسرائیل، این مؤلفههای ترکیبی بهخوبی نمایان میشوند. آنچه بهعنوان «دفاع از مردم» رخ میدهد، صرفاً یک اقدام نظامی نیست، بلکه صورتبندی یک فرهنگ است؛ فرهنگی که در آن، حضور در میدان، معنای وجدانی، اخلاقی و تاریخی مییابد.
اینجاست که پروژههایی چون «ریشهکنسازی هستهای و موشکی ایران» از سوی اسرائیل یا آمریکا، نه فقط از بُعد فنی که از منظر اجتماعی و جامعهشناختی هم محکوم به شکست هستند. زیرا این ساختارهای تکنولوژیک و فناورانه نه حاصل واردات تکنولوژیک، بلکه برآمده از بطن توانمندیهای اجتماعی، فکری و نهادی جامعهایاند که «۹۰ میلیون ایرانی» حامل آنند. این توانمندی از دل محرومیتها، مقاومتها، و نوعی اتکای به خودِ تاریخی زاده شده است و نمیتوان آن را با حذف چند فرد یا مکان خاص از میان برد.
آنچه میتوان بهعنوان جمعبندی ارائه کرد، تحلیل ظهور یک «هویت مرکب» است که در بزنگاههای تاریخی چون جنگ، تحریم، و فشارهای بینالمللی بهصورت نیروهای اجتماعی خلاق، مقاوم، و خستگیناپذیر متجلی میشود. مفاهیمی چون «شهادت»، «دفاع»، و حتی «فناوری» در ایران معاصر، بدون فهم این ریشههای اجتماعی و تاریخی، به سطحی از درک تنزل مییابند که بیشتر شبیه تحلیلهای وارداتی از فضای بینالمللاند. هسته اصلی رویش این مفاهیم همان هسته و نیروی عظیم ۹۰ میلیون نفری جامعۀ ایرانی است. سرچشمه قدرت اینجاست. تواناییهای دفاعی، موشکی، نظامی، علمی، هستهای و هر توانایی دیگری ثمرۀ این قدرت اجتماعی است.

