رهبر معظم انقلاب با اشاره به شکست ترمیمناپذیر رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی تأکید داشتهاند که صهیونیستها به هیچکدام از اهداف اعلامیشان در جنگ علیه مردم فلسطین دست نیافتهاند: «همهی تحلیلگران غربی، اعمّ از اروپایی، آمریکایی و حتّی وابستگان به خود رژیم صهیونیستی معتقدند که در این عملیّات، رژیم صهیونیستی با همهی تظاهر و یالوکوپال، از گروه معدود مقاومت شکست سختی خورده است. آنها میگویند رژیم صهیونیستی... بعد از طوفانالاقصیٰ، با اینهمه تلاش، به هیچکدام از هدفهای حدّاقلّی خود هم نرسیده است.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت شهادت مجاهد بزرگ فلسطینی شهید اسماعیل هنیه به دست «رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست»، در گزارش زیر علل روی آوردن رژیم صهیونیستی به ترور رهبران مقاومت را بررسی کرده است.
رژیم صهیونیستی یک بازیگر امنیتی در محیط منطقهای غرب آسیا است. این رژیم از زمان تشکیل جعلی در سال ۱۹۴۸ به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای منطقه با معضل امنیت مواجه است. با این که این معضل باعث فعالیت اساسی رژیم اشغالگر در محیط منطقهای برای جلب نظر همسایگان عرب خود شد، اما به نظر میرسد با ناکامی در دستیابی به اهداف خود، رهبران گروههای مقاومت نظیر اسماعیل هنیه را هدف قرار میدهد.
عدم قطعیت رژیم صهیونیستی
در چارچوب مطالعات امنیتی، شرایط وجود بلاتکلیفی و عدم قطعیت بدین معنی است که حکومتها، تصمیمگیران، برنامهریزان نظامی و تحلیلگران سیاست خارجی هرگز نمیتوانند درباره انگیزهها و اهداف کنونی و آینده کسانی که توانایی رساندن آسیب نظامی به آنها را دارند به صورت ۱۰۰ درصد اطمینان حاصل کنند.
تهدید صدها یا هزاران موشک نقطهزن از لبنان، سوریه، عراق و ایران تهدیدی با درجه راهبردی است که میتواند به یک تهدید وجودی تبدیل شود
این وضعیت بلاتکلیفی برطرف نشدنی خوانده میشود و هسته اصلی تنگناهایی است که معمای امنیت نامیده میشود. عدم قطعیتی که برطرف نمیشود از محرکهای مختلفی برخوردار است. درک سیاستهای امنیتی رژیم صهیونیستی از منظر واقعگرایی مؤید همین معضل امنیت است. چرا که به نظر میرسد این بازیگر منطقهای همه روابط خود را با کشورهای منطقهای طبق سیاست حاصل جمع جبری صفر تنظیم کرده است.
از این رو، نگرانیهای امنیتی بر دیگر ابعاد سیاستگذاری این بازیگر سایه افکنده و غلبه دارد. بنابراین، سیاست خارجی رژیم صهیونیستی معادل با سیاست امنیت ملی این کشور است و با فهم تهدیدها و چالشهای تقریباً امنیتی، درک فرایند سیاستگذاری خارجی تلآویو را میتوان درک و ارزیابی کرد.
در نگاه بلندمدت به نظر میرسد که مشکلات امنیتی رژیم اشغالگر در طول سالیان متمادی تغییر چندانی نکرده است و این بازیگر کوچک همچنان با چالشهای داخلی (جمعیت غیرهم سنخ، عدم چسبندگی و ایجاد هویت در جامعه و اعتراضهای اجتماعی) و پیرامونی (تهدید وجودی محور شیعی و احساس تهدید برخی از دول عربی از سیاستهای رژیم اشغالگر) مواجه است.
با توجه به این که این رژیم روابط امنیتی منطقه را به صورت عمودی (انحصار دولت با دولت و محصور در قدرت نظامی برتر) و نه به صورت افقی (روابط چندجانبه و ذیل امنیت جامع) میبیند، بنابراین بازدارندگی همچنان زیربنای تفکر راهبردی آن باقی مانده است.
(۱) برای رهایی از عدم قطعیت، رژیم صهیونیستی تلاش خود را صرف رویکردهایی از قبیل گسترش ارضی، اتخاذ دکترین پیرامونی و مقابله با ایران و حماس در منطقه دنبال کرده است که قریب به اتفاق این راهبردها با شکست همراه است.
شکست سیاست توسعه ارضی؛ از نیل تا فرات
هدف اصلی رژیم اشغالگر از ابتدای تأسیس مبتنی بر توسعه ارضی است. هر چند این رژیم از ابتدای تشکیل به دنبال ایجاد محیط امن بوده، اما هدف اصلی آن توسعه ارضی است. الگوی استعماری بریتانیا و صهیونیستها در تشکیل این رژیم دقیقاً همان الگویی است که در ایجاد قاره آمریکا، استرالیا، آفریقای جنوبی و حتی در برههای الجزایر شکل گرفته است. ایلان پاپه به این الگو «استعمار وطنگزینانه» اطلاق میکند و هدف اصلی آن را گسترش نژاد سفید اروپایی به دیگر قارهها میداند. از نظر او وطنگزینان دو منطق را به کار میگرفتند: منطق حذف (خلاص شدن از دست مردم بومی با تمام وسایل ممکن از جمله قتل عام) و منطق ناانساننمایی (در نظر گرفتن غیراروپاییها به عنوان افراد پست که در نتیجه بومیان شایسته برخورداری از حقوقی مساوی با وطن گزینان نخواهند بود).
(۲)
نگرانیهای امنیتی بر دیگر ابعاد سیاستگذاری این بازیگر سایه افکنده و غلبه دارد. بنابراین، سیاست خارجی رژیم صهیونیستی معادل با سیاست امنیت ملی این کشور است و با فهم تهدیدها و چالشهای تقریباً امنیتی، درک فرایند سیاستگذاری خارجی تلآویو را میتوان درک و ارزیابی کرد.
این رویکرد رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر توسط ملتهای عرب به خوبی درک شده است. نتایج شاخص افکار عمومی جهان عرب در سال ۲۰۲۲ نشان داد که بیشتر جمعیت جوامع عرب، رژیم صهیونیستی را مهمترین مشکل و فلسطین را مهمترین مسئله منطقه میدانند. طبق این نظرسنجی ۸۴ درصد با به رسمیت شناخته شدن دیپلماتیک این رژیم توسط کشورشان مخالف، ۸ درصد حمایت و ۸ درصد از دادن پاسخ خودداری کردند. ۷۶ درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی فلسطین را متعلق به همه اعراب دانستند.
(۳) در یک نظرسنجی دیگر که توسط انستیتو واشنگتن بین ۱۴ نوامبر تا ۶ دسامبر انجام شد، ۹۱ درصد از مردم عربستان سعودی حمایت خود را از تلقی حوادث اخیر غزه به عنوان پیروزی برای فلسطینیها، عربها و مسلمانان، علیرغم ویرانیهای عظیم و تلفات بیشمار اعلام کردند.
(۴)
ناکامی دکترین پیرامونی
دکترین پیرامونی توسط بنگوریون بنیانگذار این رژیم در دهه ۱۹۵۰ ارائه شد. او معتقد بود که رژیم صهیونیستی با برقراری پیوند دوستی با برخی از کشورها میتواند چهره غرب آسیا را دگرگون کند و در برابر دشمنان مشترک، نیروی سیاسی توانایی را سازمان دهد. صهیونیستها بر اساس درک این موضوع که کشورشان به وسیله کشورهای عربی محاصره شده و این کشورها در پی نابودی کامل آن هستند، سعی کرد با برخی از کشورهای عرب همجوار رابطه برقرار کند. دکترین پیرامونی همچنین به عنوان وسیلهای برای جلب علاقه ایالات متحده تلقی شده است. چرا که رژیم صهیونیستی خود را مقید به برقراری رابطه و همکاری با کشورهایی میدانست که ایالات متحده در آنها منافع استراتژیک دارد.
(۵)
با گذشت بیش از شش دهه از اعمال این دکترین میتوان گفت که این رژیم در هدف خود به منظور توسعه اتحادهای چندجانبه، تغییر سیاست کشورهای عربی و گسترش روابط با جهان عرب موفقیت چندانی کسب نکرده است. در یک دهه اخیر دلایل متعددی وجود دارد که توجه به پیرامون دوباره در میان سیاستگذاران صهیونیست برجسته شده است. این دلایل شامل تمایل در راستای کاهش انزوای این رژیم، بنبستها در روند صلح، ادامه صلح سرد با مصر و اردن (در مقابل عادیسازی کامل)، عادیسازی روابط با بحرین و امارات متحده عربی و وخامت در روابط با ترکیه است. در مورد ترکیه، رژیم اشغالگر نه تنها به دنبال جایگزینی، بلکه به دنبال راهی برای اعمال فشار بر آنکارا برای تعدیل رفتار خود در قبال تلآویو بوده است.
(۶)
ناکامی در مقابله با ایران
اقدام دیگر رژیم صهیونیستی برای رهایی از عدم قطعیت، تشدید منازعه با ایران است. رژیم اشغالگر بعد از تحولات عربی از سال ۲۰۱۱ سعی کرد تا موازنه قوا در غرب آسیا را به سود خود تغییر دهد. اقدام اصلی تلآویو در این زمینه نفوذ در جوامع عربی منطقه برای تبدیل منازعه عربی – صهیونیستی به عربی – ایرانی است. برخی از مقامات کشورهای عربی از جمله در خلیج فارس نیز با این رویکرد همراهی کردند.
رژیم اشغالگر همچنین تلاش کرد تا بعد از توافق هستهای بین ایران و ۵+۱، به لابیگری با آمریکا درباره سناریوهای مشکلساز بپردازد. چالش اصلی تلآویو در مقابل ایران تدوین راهبردی است که استفاده از زور را در صحنههای مختلف و در سطوح مختلف بدون ایجاد تعارض گسترده امکانپذیر کند. خروج ایالات متحده و تمدید تحریمها طبق این انتظار بود که یکی از سه سناریو سقوط حکومت ایران، تغییر در رفتار این کشور یا حمله آمریکا به ایران رخ دهد که هیچ کدام تحقق پیدا نکرد. حفظ این چارچوب راهبردی در حالی که واقعیت در حال تغییر است نیز اهمیت جدی دارد. چه این که تهدید صدها یا هزاران موشک نقطهزن از لبنان، سوریه، عراق و ایران تهدیدی با درجه راهبردی است که میتواند به یک تهدید وجودی تبدیل شود و نیاز به بررسیهای عمیق دارد تا نگرانیهای امنیتی رژیم اشغالگر تخفیف پیدا کند.
(۷)
ناکامی در نابودی مقاومت
رژیم صهیونیستی یکی از اهداف عمده آغاز عملیات در غزه را نابودی حماس و تهدید گروههای مقاومت اعلام کرد. ارتش این رژیم در فوریه ۲۰۲۴ مدعی شد که از آغاز جنگ حدود ۱۲ هزار عضو حماس را کشته است. نتانیاهو نیز ادعا کرد که ۱۸ گردان از ۲۴ گردان حماس منهدم شده و چهار گردان از شش گردان باقیمانده نیز در رفح مستقرند. اما روزنامه گاردین انگلیس در گزارشی در آوریل ۲۰۲۴ نوشت که حماس بعد از هفتم اکتبر ضعیف شده ولی با شکست فاصله دارد. حماس عملا بخشهایی از غزه به ویژه مناطقی با جمعیت متراکم را تحت کنترل دارد و در صدد تثبیت حضور خود در سایر نقاط غزه است.
(۸)
تاریخ جنگهای مقاومت نشان میدهد که هر وقت این رژیم در عملیاتهای نظامی این رژیم با ناکامی و بنبست مواجه میشود، دست به ترور رهبران مقاومت زده است. نمونه آن نیز ترور عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ میلادی و محمود المبحوح در سال ۲۰۱۰ است.
از سوی دیگر حزبالله نیز در ۹ ماه گذشته با استفاده از توان تسلیحاتی خود، جبهه شمالی در سرزمینهای اشغالی را فعال نگه داشته است. اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل در گزارش مارس ۲۰۲۴ در این باره نوشت: حزبالله اگر خشونتها به عملیاتهای زمینی بزرگ تبدیل شود، با آن مواجه میشود و نسبت به سال ۲۰۰۶ به ویژه در حوزه راکتها، موشکهای دوربرد،
ATGM و حملات پهپاد توان بیشتری دارد. ممکن است توان انجام حملات تسلیحاتی ترکیبی علیه نیروهای (رژیم) اسرائیل و محدود کردن تسلط هوایی آن را نیز داشته باشد.
(۹)
در این شرایط که عمده سیاستهای اشغالگران به شکست منجر شده، به نظر میرسد که صهیونیستها ترور رهبران مقاومت از جمله اسماعیل هنیه رهبر حماس را در دستور کار قرار دادهاند. هر چند این رویکرد در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی نهادینه شده است، اما تاریخ جنگهای مقاومت نشان میدهد که هر وقت این رژیم در عملیاتهای نظامی این رژیم با ناکامی و بنبست مواجه میشود، دست به ترور رهبران مقاومت زده است. نمونه آن نیز ترور عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ م و محمود المبحوح در سال ۲۰۱۰ م است.
(۱ هادی برهانی و حامد حسینی، راهبرد امنیت ملی (رژیم) اسرائیل در مواجهه با تهدیدهای محیط پیرامونی، فصلنامه مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام، سال سوم، شماره هفتم، بهار، ۱۴۰۰، صص ۴۱-۴۲.