«الذین اِن مَکنّاهم فیالارض اقاموا الصلاه و اتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نَهوا عنالمنکر و لله عاقبتُالامور»
سیاست
همانگونه که در مورد وقایع سال گذشته فرمودید، فتنهی سال گذشته آزمونی بزرگ برای بسیاری از نخبگان، مسئولین و عموم مردم بود. متأسفانه شاهد هستیم که حجم گستردهای از تخریبها و اهانتها علیه افرادی که سال گذشته از آزمون سرنوشتساز فتنه سربلند بیرون آمدند و به ندای «أین عمار؟» حضرتعالی لبیک گفتند، از سوی جریان فتنه و برخی افراد بیبصیرت صورت میگیرد. در مقابل، برخی افراد شاخصی که در اثر غفلت یا لغزشها در دام جریان فتنه افتاده بودند و پس از فرونشستن غبارها و روشن شدن حقایق سعی در جبران خطا و بازگشت به دامان نظام را دارند، از سوی دیکتاتوری رسانهای جریان فتنه به شدت آماج توهین و تحقیر قرار میگیرند.
همچنین، متأسفانه در فضای سیاسی کشور، شاهد مصادیق گوناگونی از بداخلاقی هستیم. علیرغم تأکیدات مکرر حضرتعالی مبنی بر رعایت انصاف در موضعگیریها، افراد مختلف اعم از سیاسیون و برخی از مسئولین به جای نقد منصفانهی مواضع مخالف، به تخریب، فحاشی و توهین میپردازند و اجازهی نقد کارشناسانهی نظرات را در فضایی عادلانه و بهدور از جنجالهای سیاسی نمیدهند. در چنین شرایطی، فضای آزادندیشی و بیان، مخدوش گردیده و هر مسألهی کوچکی به دستاویزی برای زیر پا گذاشتن وحدت میان مسئولان و به تبع آن خدشه در وحدت ملی تبدیل میشود.
به علاوه با توجه به مواضع اخیر حضرتعالی دربارهی ضرورت وحدت، این سؤال مطرح است که این وحدت با چه کسانی و با چه شاخصههایی باید انجام گیرد؟ مصادیق افرادی که قابلیت وحدت با آنان وجود دارد چیست؟ آیا وحدت با کسانی که در فتنهی سال گذشته آشکارا مرزهای جمهوریت و اسلامیت نظام را زیر پا گذاشتند هم میتواند در دستور کار قرار بگیرد؟ با چه شرایطی؟ یا آنکه منظور از طرح این بحث، وحدت میان پایبندان و معتقدان به نظام است؟
اقتصاد
متأسفانه در آستانهی اجراییشدن طرح تحول اقتصادی و علیرغم وجود اجماع حداکثری کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر ضرورت اجرای آن، متأسفانه برخی جریانهای سیاسی بهجای یاری دولت در اجراییکردن این طرح و حرکت در جهت منافع ملی، در راستای ناکارآمد جلوه دادن دولت، قدم برداشته و با بهرهگیری از عقبهی سرمایهداریِ خود، اقدام به تشکیل ستادهایی در بازار برای زمین زدن این طرح از رهگذر نوسان شدید قیمتهای کالاهای ضروری مردم نمودهاند که این قبیل اقداماتِ مذبوحانه در گذشته نیز سابقه داشته و علاوه بر تزریقِ بدبینی و یأس در جامعه، مانع پیشبرد بسیاری از اهداف اصلاحی مسئولان نیز میگردد.
بر این باوریم که خصومتها، لجاجتها و دشمنیهای غرب نتیجهای جز خودکفاییِ بیش از پیش کشور و اعتلای ایرانِ عزیزِ اسلامی در مسیر پیشرفت و عدالت در بر نخواهد داشت.
به علاوه علیرغم تذکرات متعدد مسئولین مربوطه، سوءاستفادهی برخی سودجویان و ویژهخواران از تسهیلات اقتصادی همچنان ادامه داشته و این افراد با توجه به برخورداری از پشتوانهی حمایتی جریانهای سیاسی، با قلدری هرچه تمامتر از پرداخت معوقههای بانکی خود امتناع میورزند.
بدون شک تنها، برخورد قاطع قضایی و قطعنمودن دست این مفسدان اقتصادی و سیاسی و غارتگران بیتالمال به دور از هر نوع مصلحتاندیشی و عافیتطلبی، خواستهی برحق مردم شریف و کوتاهکنندهی دستان ناپاک این مفسدان است.
فرهنگ
اگر بر این باور باشیم که انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده است و روح آن در میان اقشار مختلف جامعه نفوذ کرده است، جا دارد که امروز مقولهی فرهنگ را جزء اولویتهای اول نظام بدانیم و تمامی سیاستها و برنامههای نظام را از دریچهی فرهنگ مورد بررسی قرار دهیم.
باید به این باور برسیم که اگر از عدالت و اجرای سیاستهای عدالتخواهانه سخن به میان میآوریم، زمانی میتوانیم کشوری عدالتخواه داشتهباشیم که فرهنگ عدالتخواهی را به کام مردم و جامعهی اسلامیِ خویش بچشانیم. طبیعی است که اگر مطالبات بهحقِ انقلاب، در جامعه تبدیل به یک «فرهنگِ جامع» نشود، با ورود افراد مختلف در عرصهی مدیریتِ سیاسی و با تغییر اندیشهی اشخاص و تداوم حاکمیتِ سلیقهمحوری، ثبات فرهنگی کشور مورد خدشه قرار میگیرد. در این شرایط است که در مسیر کلیِ حرکت جامعه، چالشهایی شکل میگیرد.
بدون تردید، ظهور دولت نهم و دهم با شعار «عدالت» را در پرتو اندیشههای رهبر انقلاب میدانیم و شروع آن را مربوط به اشاعهی این اندیشهها در اوایل دههی هفتاد.
اما سؤال اینجاست که علیرغم ایجاد این موج، آیا برای ادامهی آن برنامهای ریخته شد!؟ چرا سخنان رهبر انقلاب و دستورات و پیشنهادات ایشان مورد بیمهری قرار میگیرد؟ و چرا بعضاً به صورت شعار باقی میماند!؟ علت را میتوان در چالش پیش روی برنامهریزی و نگاه مدیران جست. طبیعتاً اگر مدیران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بهجای سیاستِ گزارشمحور در انجام کارها، برنامههای خود را به صورت فرهنگمحور انجام میدادند، دامنهی اثربخشی و تأثیرگذاری آنها را تا سالهای سال شاهد بودیم.
در زمینهی گفتمان عدالتخواهی نیز وضعیت بر همین منوال است. معمولاً با حادث شدن وقایع بزرگ و تأثیرگذار در هر جامعهای، آثار فرهنگی آن در جامعه تا سالهای سال رسوخ میکند. سؤال اینجاست که با گذشت پنج سال از روی کار آمدن دولتی با شعار عدالت، کدام کالا و محصول فرهنگی در راستای ترویج فرهنگ عدالتخواهی ساخته شده است که مطالبهگری را از دریچهی اندیشههای ناب اسلامی به مردم معرفی نماید؟
همین سؤال را میتوان در زمینهی نامگذاری دههی چهارم انقلاب اسلامی مطرح نمود که با ورود به دههی چهارم و نامگذاریِ بهجا و مدبرانهی دههی چهارم به عنوان دههی پیشرفت و عدالت، چرا تاکنون کالا و محصول مؤثر و مرتبط با این سیاستگذاری تولید نشده است؟ آیا جا ندارد که به جای رواج ابتذال در سینما و رسانههای تصویری و اختصاص آن به قشر خاص اشراف و بالانشینان، با سیاستگذاری صحیح و جامع، این ابزارها را در خدمت جهتگیری صحیح فرهنگی درآورده و از این رهگذر، مؤلفههای صحیح فرهنگی را به نسل جدید منتقل نمایید؟
برخی افراد شاخصی که در اثر غفلت یا لغزشها در دام جریان فتنه افتاده بودند و پس از فرونشستن غبارها و روشن شدن حقایق سعی در جبران خطا و بازگشت به دامان نظام را دارند، از سوی دیکتاتوری رسانهای جریان فتنه به شدت آماج توهین و تحقیر قرار میگیرند.
آیا وقت آن نرسیده که زاویهی نگاه به فرهنگ ایرانی- اسلامی را از توسعهمحوریِ غربزده در شهرهای بزرگ به سمت احیاء سرچشمههای زلال و ناب فرهنگی در جایجای ایران اسلامی تغییر دهیم؟
بیشک تحقق تمامی گفتههای فوق را [میتوان] معطوف به نقشهی جامع فرهنگی و تهیهی چشمانداز فرهنگیِ کشور دانست. چشماندازی که سعی نداشته باشد فرهنگ ایرانیِ اصیل را در تقابل با فرهنگ ناب اسلامی جلوه دهد و «تابو»های فرهنگ جاهلیتی را یکبهیک بر هم ریزد. چشماندازی که در دل آن مصوبات فرهنگی صرفاً در راستای طرحهای عمرانی نباشد و چشماندازی که اگر بنا بر شناسایی مقصر اصلی در ضعف فرهنگ عمومی کشور را دارد، با نگاهی واقعبینانه، هم مدارس دینی و هم دانشگاهها را مقصران این بیبرنامگی معرفی نماید و گامی در جهت اصلاح ذائقهی فرهنگی کنونی کشور که متأسفانه زیبندهی ملت ایران نیست بر دارد تا انشاءالله همانطور که شاهدِ شروع تحول در حوزهی اقتصاد هستیم، در حوزهی فرهنگ نیز شاهد تحولات اساسی باشیم.
دانشگاه
اشارهی مختصری دارم به بحثِ جذبِ اعضایِ هیأتِ علمی و اینکه متأسفانه بهخاطرِ تغییر معیارهای برای ارتقایِ مدارجِ علمی در دانشگاه و با اعمال یک نوع آپارتاید علمی، معدود اساتیدِ جوان و نخبهی انقلابی را هم از دستیابی به کرسیهای دانشگاهی محروم میکنند.
سیاست خارجی
سیاستمداران غرب به هیچ وجه گمان نمیبردند که بعد از واقعهی سهمگین فتنهی سال گذشته در داخل کشور و همچنین هجمهی گسترده و بیامان دولتهای متبوعشان از خارج، و با وجود همهی فشارها و تحریمها، نظام اسلامی با پشتوانهی مردم مؤمن و انقلابی، حماسههای بزرگی چون 9 دی و 22 بهمن را بیافریند و امروز در برابر تمامی فشارها و تحریمها گامی بلند در جهت تحقق ایران هستهای بردارد. همانگونه که امام عزیز ما در وصیتنامهی گُهربار خود که نقشهی راه جمهوری اسلامی در همهی دورانها و اعصار است فرمود: «تحریم اقتصادی تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم» بر این باوریم که خصومتها، لجاجتها و دشمنیهای غرب نتیجهای جز خودکفاییِ بیش از پیش کشور و اعتلای ایرانِ عزیزِ اسلامی در مسیر پیشرفت و عدالت در بر نخواهد داشت.
در پایان جریانات و گروههای سیاسی را به وحدت کلمه در سایهی تکلیفمداری و پرهیز از قدرتطلبی و منافعِ جناحی و جریانی دعوت مینماید که این مهم تنها با بازگشت به خط راستین امام روحالله و تبعیت بیچون و چرا از ادامهدهندهی راه ایشان و ولی فقیه زمان محقق خواهد شد.
دفتر تحکیم وحدت ضمن تأکید بر این مهم، مفتخر است که خود را پیرو راستین خط امام(ره) و تابع حقیقی ولیفقیه زمان میداند و با تجدید بیعت با ولیفقیه زمان خویش، آمادگی خود را برای انجام وظیفه تحت پرچم ولایت اعلام میدارد. باشد که دعای حضرتعالی یاریگر ما در زمینهسازی برای تحقق حکومت جهانی قلب عالم امکان حضرت بقیهاللهالاعظم (ارواحنا فداه) باشد.