در تحلیل خطبههای نماز جمعهی ۲۹ خرداد 1388 که رهبر معظم انقلاب پس از حوادث انتخابات ایراد فرمودند، با نکات ویژهای مواجه میشویم که بهشدت قابل تأمل است. در آن جمعه رهبر انقلاب یکی از تاریخیترین خطبههای پس از انقلاب اسلامی را برای مردم ایراد کردند. وقتی ابتدا و انتهای این دو خطبه را بررسی میکنیم و آنچه را که در بطن خطبهها بیان کردند و نیز اتفاقاتی را که پس از آن افتاد، بهوضوح میبینیم که تمام برنامهریزیهای بیست سال پس از رحلت امام (ره) برای شکست نظام و برای تسلط نظام سلطه بر حیاتیترین نقطهی ژئوپولتیک دنیای معاصر، یعنی ایران، بر هم زده شد.
شاکلهی اساسی خطبههای آن نماز جمعه و اتفاقاتی که بعد از آن رخ داد، همه یک خط سیر مشخص را دنبال میکرد. چنانچه ابتدای این خطبهها پس از توصیه به تقوی، توصیه شد به ذکرالله و یاد خدا. همچنین رهبر معظم انقلاب در انتها که میخواستند خطبه را تمام کنند، امت را در دامان امام زمان (عج) قرار دادند. روی صحبت ایشان به امام زمان (عج) بود و مستقیم شروع کردند و امام زمان را مورد خطاب قرار دادند. این نشان میدهد کسی که دنبال رهبری میرود، ابتدای کارش ذکرالله است و در انتهای کارش هم انشاءالله در دامان امام معصوم (ع) قرار میگیرد؛ همچنانکه در این خطبه اتفاق افتاد.
مابین این مقدمه و مؤخره مسألهای که رخ داد، روشنگری بود. رهبری معظم انقلاب در این بخش از خطبهها در شرایطی که حتی بسیاری از خواص جامعه در تحلیل درست شرایط عاجز مانده بودند و نمیتوانستند با صراحت و محکمی لازم، تحلیل صحیحی از وضعیت کشور داشته باشند، خدمت بزرگی را به امت اسلامی انجام دادند، زیرا وظیفهی ولی فقیه در حکومت اسلامی همین هدایت و روشنگری است.
آرامش
آیتاللهالعظمی خامنهای در قالب این خطبهها، دست دشمن را رو کردند. سیاستهای دشمن را توضیح دادند؛ چیزی که وقتی به تاریخ معاصر ایران مراجعه کنیم، فقدانش در بخش بخش این دوران کاملاً مشهود است و اینکه چه خسارتهای عظیمی را بر ملت ایران وارد کرده است. یعنی در آن لحظهی آخر و در آن دقیقهی نود که باید ملت روشن میشدند و درست تصمیم میگرفتند، روشنکنندگان و روشنگرانی نبودند که مردم را آگاه کنند. ولذا آن حوادث تلخ اتفاق افتاد مثلاً در کودتای 28 مرداد یا در حوادث مشروطه.
نکتهی خاص دیگر این خطبهها این بود که رهبری برخلاف حرکت، اهداف و جریانسازیهای دشمن که ایجاد التهاب و اغتشاش و آشوب در جامعه بود، همه را به آرامش و آگاهی فراخواندند. دشمن میخواست در فضای آشوبزده، افکار عمومی را مشوش کند و بعد در این فضای مشوش و غبارآلود، چون تحقق تدبیر و بصیرت سخت میشود، بهراحتی شعلههای فتنه را برافروزد. در چنین شرایطی، آحاد جامعه و حتی برخی کارگزاران، ذهنشان مشوش است و نمیتوانند درست تحلیل کنند و تصمیم بگیرند. اینجا است که عنان کار از دست کارگزاران و حتی از دست مردم هم خارج میشود و آن فتنههای کور ما را به ناکجاآباد میبرد.
اما رهبر انقلاب در خطبههای عبادی سیاسی نماز جمعه که آمیختهای از معنویت و نورانیت است، دقیقاً این جمله را فرمودند که مبادا هیجانهای سیاسی ما را از خدا غافل کند. این خیلی کار بزرگی است. امتش را در اوج فتنه دقیقاً روشن میکند و در عین روشنگری دست میگذارد روی نکاتی که دقیقاً دشمن بر روی آنها سرمایهگذاری ملی کرده و در اوج آن فتنهها مردم را دوباره به یاد خدا متذکر میکنند. خود آقا بهتأکید گفتند که: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب».
دشمن میخواست در فضای آشوبزده، افکار عمومی را مشوش کند و بعد در این فضای مشوش و غبارآلود، چون تحقق تدبیر و بصیرت سخت میشود، بهراحتی شعلههای فتنه را برافروزد.
خطبهی اول رهبری پیرامون سکینه و آرامش بود، چون در جامعه، یا در مقر فرماندهی، یا در اتاق فکر کارگزاران اگر سکینه و آرامش باشد، تدبیر درست صورت میگیرد. بعد از تدبیر درست، تصمیم هم درست صورت میگیرد. لذا به تعبیر عادی، آقا از همان ابتدا شروع کردند به جمع و جور کردن تدبیر و تصمیم و انتظام و نظم دادن و سیاق دادن. مردم را در انجام وظیفهشان یادآوری کردند. در بحث وحدت کلمه، تأکید کردند که این وحدت کلمه یک عنوانی است واقعاً الهی.
جالب است گفته شود که حتی در بعضی از متون انجیل و عهد عتیق و نیز بعضی کلماتی که منبعث از فرهنگ امام (ره) و انقلاب اسلامی است، بارها کلماتی تکرار شده که امام (ره) نیز با بیان الهیشان و درایت الهیشان مطرح میکردند؛ کلیدواژههایی مثل «مستکبر و مستضعف». «وحدت کلمه» و «شیطان بزرگ». برای اینگونه کلمات حتی در بین مسیحیان و بعضی از یهودیان نیز گوش شنوا وجود داشته و دارد، چون در متون مقدسشان با آنها آشنا شدهاند. رهبر انقلاب نیز دقیقاً بر همین مبنای فطرت الهی افراد، هدایت جامعه را انجام میدهند.
لزوم وحدت خودی
رهبر معظم انقلاب مسألهی وحدت کلمه را مطرح کردند و در همین مسیر حرکت کردند و در جهت جذب حداکثری. دشمن فضای جامعه را به هم زده بود و القا میکرد که مثلاً آن نزدیک به چهارده میلیون رأی به نظام نیست. آقا توصیه بر وحدت کردند که خیر؛ همهی اینها معتقد به نظام هستند. حتی کاندیداهایی که آمدند و فرمایش دیگری فرمودند، آقا آنها را هم مهرهها و افراد نظام اسلامی معرفی کردند.
با تأکید بر قانونگرایی و اینکه قانون در این قضیه فصلالخطاب است و همه قاعدتاً باید به قانون عمل کنند، یک سد بتونی در مقابل این اعتمادزدایی دشمنان از نظام ایجاد کردند، چون دشمن داشت به این تفکر دامن میزد که اعتمادی به نظام نیست. تعدادی از افراد بودند که این امر برایشان مشتبه شده بود که آیا کسی هست که از حقوق ما دفاع کند؟
با تأکید بر قانونگرایی و اینکه قانون در این قضیه فصلالخطاب است و همه قاعدتاً باید به قانون عمل کنند، یک سد بتونی در مقابل این اعتمادزدایی دشمنان از نظام ایجاد کردند، چون دشمن داشت به این تفکر دامن میزد که اعتمادی به نظام نیست.
دشمنشناسی
در عین حال در خطبهها با سیاست تمام، دشمن را تحقیر کردند، ولی هم اقتدار نظام را به رخ دشمنان کشیدند و هم یک آرامش فکری را با این فرمایشها دوباره به مردم هدیه کردند. آقا در تعبیری فرمودند: «احمقها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم مثل گرجستان است.» مشکل دشمن این است که ملت ایران را نشناخته است. دشمن در انتخابات 1388 تیر خلاص خودش را، یعنی فریاد علنی حملهی خود را به پیادهنظامها سر داده بود، ولی در ادامهی این خطبهها، بخش عظیمی از مردمی که با تبلیغات سوء امر برایشان مشتبه شده بود، خودشان را از صفوف دشمنان جدا کردند و اینجا بود که این روند فتنه سیر قهقراییاش را شروع کرد تا در روز 22 بهمن که باز هم مردم آمدند و با عمل به توصیهی رهبر معظم انقلاب سنگ قبر آنها را هم گذاشتند. این در حالی بود که اوج فتنه خیلی سهمگین بود. خیلی از سران فتنه و دشمنان مغرض انقلاب هنوز هم معترفند که اگر رهبر انقلاب اسلامی یک قدم عقبنشینی میکرد، کار این نظام یکسره بود. تعجب کردیم از صلابت این فرد!
به نظر من عصر حاضر، یک دوران نورانی است. دورانی که با تجلی نظام امامت در ولایت فقیه و موفقیت این مصداق و شاخص در متجلی کردن نظام امامت برای مردم جهان همراه است که انشاءالله ظهور امام مهدی (عج) را در پی خواهد داشت.
*نویسندهی کتاب «عصر امام خمینی(ره)»