حجّتالاسلام سیّدعلیاکبر ابوترابی از فعّالان انقلاب اسلامی در عرصهی مبارزات و از رزمندگان دفاع مقدّس است که در سال ۱۳۵۹ به اسارت دشمن بعثی درمیآید. ایشان به مدّت ده سال در اردوگاههای عراق در اسارت به سر میبرد و به دلیل کمکرسانی به سایر اسرا، به ایشان لقب «سیّد آزادگان» را میدهند.
«سالهای مجاهدت خاموش و دشوار آزادگان عزیز ما در اسارتگاههای عراق، از جملهی مقاطع فراموشنشدنی تاریخ پُرشکوه ما است. لحظهلحظهی آن روزها و شبهای فراموشنشدنی، سرشار از درس و خاطره و افتخار است. ... و یاد گرامی عالم مجاهد بزرگوار، مرحوم حجّتالاسلام آقای سیّدعلیاکبر ابوترابی ــ که اردوگاههای اسارت را به مدرسهی بزرگی از تقوا و آگاهی و استقامت تبدیل کرده بود ــ همواره در چشم ملّت ایران گرامی و پایدار است.»
۱۳۸۱/۵/۲۴
رفتار ایشان به گونهای بود که «در میان آزادگان، معلّم معنوی آنها مرحوم ابوترابی»
۱۳۸۲/۹/۲۵ بود. «آدم وقتی این جوانان را میبیند که با چه بیتابیای این مدّت را گذراندند و به ایشان مراجعه کردند و ایشان هم نرم و ملایم و دلنشین برخورد کرده و هر کسی را به فراخور حال خودش جواب داده و همه را به جای خود نشانده و ملاحظهشان را کرده است، متوجّه میشود که به چنین انسان مسئولی چه گذشته است.»
۱۳۶۹/۶/۲۵ در واقع، «باید بگوییم که بلاتشبیه مثل حضرت زینب سلام الله علیها رفتار کرده است. در دوران اسارت، آن بزرگوار واقعاً همینطور بوده است؛ یعنی رکنی بوده که همه به او پناه میبردند. خیلی سخت بوده است.»
۱۳۶۹/۶/۲۵ لذا ویژگی مهمّ آقای ابوترابی همین پناه بودن برای جوانان اسیر در زندانهای عراق بوده است. رهبر انقلاب اینگونه از اهمّیّت نقش ایشان یاد میکنند: «من میدانم در این دوران دهسالهی اسارت، که شما ملجأ این جوانان بودید و به شما مراجعه میکردند، به شما چه گذشته است. واقعاً در زندان اینگونه است. البتّه محیط اسارت با محیط زندان خیلی فرق دارد؛ قاعدتاً بدتر از زندان است. زندانبانان [محیط اسارت] کسانی هستند که مردن زندانی برایشان اصلاً اهمّیّتی ندارد. آن وقتها ما که در زندان بودیم، این زندانبان مأمور بود که نگذارد ما بمیریم؛ اگر هم میخواستیم بمیریم، او نمیگذاشت! این، برایشان وظیفه بود. امّا در محیط اسارت، اینطور نیست؛ چنانچه واقعهی مختصری اتّفاق بیفتد، ممکن است با تیر بزنند و بکشند. آنوقت در چنین محیطی، این جوانان در سطوح مختلف فکری و روحیهای، دائم جایی میخواهند که به آن پناه ببرند. آقای ابوترابی همان کسی بوده که همه به او پناه میبردند. واقعاً از درون به انسان خیلی سخت میگذرد و خیلی کاهیده میشود؛ چون کسی که همه به او پناه میبرند، دلش میخواهد که او هم به جایی پناه ببرد. البتّه آن کسی که اهل تقوا و توجّه به خدا باشد، به خدا پناه میبرد و خدا را پیدا میکند؛ لیکن خیلی سخت است.»
۱۳۶۹/۶/۲۵
در واقع، امتیاز بزرگ آقای ابوترابی این بوده که مسیر درستی را در زندگی طی کرده است و رهبر انقلاب به همین نکته اشاره کردهاند: «به نظر من، کسی مثل شما که این همه توفیق الهی شامل حالش شده، حقیقتاً خیلی باید خدا را شاکر باشد. شما در همهی مراحلِ سختی صبر کردید، خدا را در نظر داشتید، راهتان را خوب شناختید و درست حرکت کردید.»
۱۳۶۹/۶/۲۵
رهبر انقلاب در اوّلین دیدار حجّتالاسلام ابوترابی پس از آزادی از اسارت اینگونه فرمودند: «دیروز وقتی این خبر بسیار بسیار خوشحالکننده را دادند که شما آمدهاید، واقعاً برای من یک مژده بود. خیلی وقت است که شما را ندیدهایم؛ حدوداً ده سال میشود. از آن سالها تا کنون، محاسنتان سفید شده است.»
۱۳۶۹/۶/۲۵
آشنایی حضرت آیتالله خامنهای با آقای ابوترابی به دوران قبل از انقلاب برمیگردد. همچنین، آقای ابوترابی در ستاد جنگهای نامنظّم شهید چمران عضویّت و فعّالیّت داشت؛ همان جایی که آیتالله خامنهای نیز همراه شهید چمران حضور داشتند: «ما همیشه شما را دوست داشتهایم و خاطرات با شما را فراموش نمیکنیم؛ چه قبل از انقلاب در مشهد، و چه بعد در تهران و سپس در همین اهواز در آن تشکیلاتی که مرحوم شهید چمران به وجود آورده بود. ایشان با عدّهای به آنجا آمده بودند و گویی همین دیروز بود که بیرون ساختمان، پای پلّهها با قبا نشسته بودند و در میان بَروبچّهها حضور داشتند و سپس به کوههای اللهاکبر رفتند. من همان وقت در دلم گفتم که واقعاً خوش به حال این جوان؛ همیشه در راه جهاد و شهادت است. ایشان که رفتند، چند هفتهای هم بیشتر نشد که خبر شهادتشان آمد. گفته شد که آقای ابوترابی با آن جمع خودشان، دائماً در حال جلو رفتن هستند؛ سپس دشمن حمله کرده و همهی آنها را تارومار نموده است. با شنیدن این خبر، غصّه خوردیم. الحمدلله آنچه شما گذراندید، فضیلتش کمتر از شهادت نیست. خدا را شکر میکنیم که امتحان خیلی خوبی دادید.»
۱۳۶۹/۶/۲۵ لذا حجّتالاسلام ابوترابی «پس از سالها حضور در میدانهای مبارزهای دشوار با نظام طاغوتی، و پس از مشارکت شجاعانه در صحنهی جنگ تحمیلی، سالهای درازی محنت اسارت در دست دشمن نابکار و فرومایه را چشید و مبارزهای دشوارتر از گذشته را در اردوگاههایی آغاز کرد که او در آنها همچون خورشیدی بر دلهای اسیران مظلوم میتابید، و چون ستارهی درخشانی هدف و راه را به آنان نشان میداد، و چون ابری فیّاض امید و ایمان را بر آنان میبارید.»
۱۳۷۹/۳/۱۲ رهبر انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۹۱، از اوّلین دیدار پس از آزادی آقای ابوترابی از اسارت اینگونه روایت کردهاند: «آن روزی که اوّلبار آزادگان عزیز وارد کشور شده بودند و یک جماعتی از آنها ــ شاید چند هزار نفر ــ در همین حسینیّه خدمتشان رسیدیم و آنها را ملاقات کردیم و سیّدِ عزیزِ بزرگوارمان مرحوم آقای ابوترابی سخنرانی کرد، من از دیدن این منظره و این جوانها و بازیافت این ارزشهای بزرگ که برگشته بودند، قلبم خیلی متلاطم بود؛ گفتم که بدانید لحظهلحظهی عمر شما در دیوان الهی محفوظ است. الان هم بر همان عقیده هستم: این لحظهلحظهها پیش خدای متعال محفوظ است؛ لحظههایی که قابل توصیف نیست، با هیچ بیانی نمیتوان عمق آن را آشکار کرد، و شما سالها چنین ساعات و لحظاتی را گذراندید.»
۱۳۹۱/۵/۲۵ اهمّیّت مجاهدت در دوران اسارات بدین خاطر است که «یک ملّت عزّتش، قدرتش، صدرنشینیاش در تاریخ، به مجاهدت فرزندانش بستگی دارد. این مجاهدت گاهی در جبهه است، گاهی در میدان اسارت است؛ با این قهرمانیهایی که شماها در میدان اسارت نشان دادید؛ این استقامتها، این ایستادگیها.»
۱۳۹۱/۵/۲۵ رهبر انقلاب با تجلیل از مرحوم آقای ابوترابی فرمودند: «امیدواریم خدای متعال اجر شما را محفوظ بدارد و آن کسانی که در این دوران تأثیرگذار بودند، خدمتگزار بودند، دیگران را هدایت کردند، و در رأس همه سیّدِ بزرگوارِ عزیزِ ما مرحوم آقای ابوترابی، انشاءالله خداوند درجاتشان را عالی کند.»
۱۳۹۱/۵/۲۵ و این نکته را متذکّر شدند: «الحمدلله شما این سختیها را تحمّل کردید و خدا را شکر که پروردگار متعال تفضّل کرد و با جسم و روح و فکرِ سالم برگشتید، تا انشاءالله در بقیّهی مدّت عمرتان ــ که امیدواریم خیلی هم بابرکت و طولانی باشد ــ در خدمت اسلام و کشورتان باشید.»
۱۳۶۹/۶/۲۵
رهبر انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۶۹، حجّتالاسلام سیّدعلیاکبر ابوترابی را به عنوان نمایندهی ولیّفقیه در امور آزادگان منصوب میکنند که متن این پیام به این شرح است: «... خدا را سپاسگزارم که دوران مرارتبار اسارت، آزادگان سرافراز عزیز ما را مستحکمتر و آمادهتر و در مدارج کمال انسانى، برتر و والاتر ساخت و شما که قریب ده سال در کورهى شداید گداخته و جوهر پاک خود را نمایان ساخته و بر افتخار مجاهدات خود در دوران اختناق و پس از پیروزى انقلاب، فصل جدید و درخشانى افزودهاید، بحمدالله سهم وافرى از برکات برههى دهساله داشتهاید؛ و امید است همواره در صراط مستقیم حق و صدق که پویندهى آن میباشید، به توفیقات الهى نائل گردید. اینجانب با توجّه به خدمات جنابعالى در دوران دهسالهى اسارت و آشنایى با مسائل آزادگان عزیز، شما را به نمایندگى خود در امور آزادگان منصوب میکنم تا با ایجاد رابطهاى مستمر و منضبط با آزادگان سرافراز، به تأمین نیازهاى معنوى و فکرى و حفظ روحیهى انقلابى آنان بپردازید و در سایهى همکارى با ستاد امور آزادگان و سایر مراجع و مراکزى که در امر آزادگان فعّالند، پیگیر نیازمندىهاى این عزیزان باشید. انشاءالله آزادگان عزیز که حقّاً ذخایر این ملّتند، بتوانند مسئولیّت شرکت در بازسازى کشور و همکارى در پیشبرد جامعهى انقلابى ما به سمت اهداف الهى و انقلابى را نیز به بهترین وجه به انجام برسانند. توفیقات شما و برادران شاغل در ستاد مزبور را از خداوند متعال خواستارم.»
۱۳۶۹/۷/۷
حجّتالاسلام ابوترابی و پدر بزرگوارش در سال ۱۳۷۹ بر اثر سانحهی رانندگی از دنیا میروند. رهبر انقلاب در پیام تسلیت اینچنین فرمودند: «با اندوه و تأسّف فراوان خبر درگذشت عالم مجاهد خستگیناپذیر، حجّتالاسلام آقای حاج سیّدعلیاکبر ابوترابی و پدر بزرگوارش آیتالله آقای حاج سیّدعباس قزوینی ابوترابی را دریافت کردم. این پدر و پسر پارسا و پرهیزگار، در راه ضیافت بارگاه حضرت ابیالحسنالرّضا
علیهالسلام بودند که به لقاءالله و با فضل و کرم او به ضیافت اولیاء مقرّب الهی نائل آمدند و انشاءالله در بهشت رضای خداوند که پاداش یک عمر مجاهدت و صبر و استقامت و پاکدامنی آنان است، مستقر گردیدند.»
۱۳۷۹/۳/۱۲ مرحوم آقای ابوترابی شخصیّتی بودند که همواره در نگاه رهبر انقلاب مورد تجلیل و تعظیم قرار گرفتهاند: «درود و صلوات مىفرستیم بر روح مطهّر مرحوم آقاى ابوترابى که ستاد رسیدگى به امور آزادگان را ایشان تشکیل دادند.»
۱۳۸۳/۱۲/۲۲ «پروردگارا! شهدای دوران اسارت و درگذشتگان دوران اسارت و مرحوم مغفور آقای ابوترابی، عالم مجاهد و صبور و مدبّر و بندهی صالح خودت را با اولیائت محشور کن.»
۱۳۹۱/۵/۲۵