در شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی درباره مأموریت خداوند متعال به پیغمبر اکرم برای همهگیر شدن دین اسلام در دنیا به ایراد سخن پرداخت. به همین مناسبت بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR چکیدهای از متن این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند.
در قرآن، نقشه و برنامهای بیان شده که مدیریت آن با اولشخص عالم وجود، پیغمبر اکرم (ص) است. در این طرح و برنامه، قرار است اسلام دینی جهانی شود. تمام انبیا، اولیا و مؤمنینی که در امت پیغمبر هستند، در این طرح و برنامه به پیغمبر کمک میکنند. در نهایت، این نقشه به دست مبارک امام زمان (عج) به اتمام میرسد و در زمان ظهور، این نقشه کامل میشود.
پروژه جهانیشدن اسلام
در آیهی ۳۳ سورهی توبه، خداوند متعال میفرماید: هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المُشرِکونَ (او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.) خداوند متعال پیغمبر را با رسالتی فرستاد. مأموریت پیغمبر چیست؟ رسولش را با دو چیز فرستاد: بالهدی و دین الحق. اینها ابزاری است در اختیار پیغمبر اکرم. در برخی روایات آمده که هدایت به معنای ولایت است که تجسم آن در امیرالمؤمنین است. این دو ابزار در اختیار پیغمبر است تا بتواند رسالتش را انجام دهد: لیظهره علی دین کله. رسالت پیغمبر این است که دین اسلام را بر تمام ادیان غالب کند و این دین، دین جهانی شود.
حال این سؤال مطرح است که آیا در زمان پیغمبر این رسالت عملی شد و دین اسلام بر همهی ادیان غالب شد و دین جهانی شد؟ نه، همهمان میدانیم که در زمان پیغمبر اکرم این رسالت به طور کامل تحقق نیافت که اسلام بر تمام ادیان غالب شود. در روایات شیعه متعدد آمده که غلبهی اسلام و جهانی شدن آن در زمان ظهور است. یعنی وجود مقدس حضرت ولیعصر (عج) است که این طرح و برنامه و نقشه را به اتمام میرساند.
[دریافت فیلم] تقابل مهندسی الهی و دستگاه ابلیس
پروردگار عالم یک مهندسی الهی طراحی کرده که در رأس آن پیغمبر اکرم (ص) قرار دارد و همه انبیا و مؤمنین نیز به ایشان کمک میکنند. خداوند متعال میفرماید: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ (انفال: ۶۲). پیغمبر در انجام این پروژه و رسالت، تنها نیست.
از طرفی، ابلیس و دستگاه او نیز اولیای خدا را رصد میکنند. در یک مقطع، ابلیس تلاش کرد تا این طرح و برنامه را در زمان سیّدالشهدا (ع) متوقف کند. در زمان امام حسین (ع)، موقعیتی پیش آمد که دستگاه ابلیس قصد داشت تمام زحمات انبیا و پیغمبر اکرم (ص) را تعطیل کند و آن زنجیره را قطع کند. وقتی یزید بر مسند خلافت نشسته و علناً فسق و فجور میکند، شراب میخورد و کفر میگوید، فاتحهی اسلام خوانده شده است.
اگر وجود مقدس سیّدالشهدا (ع) و اصحاب و خاندانش با اسارتشان نبودند، آن طرح و برنامهای که انبیا پیش میبردند و پیغمبر اکرم (ص) مدیریت میکرد، در زمان سیّدالشهدا (ع) قطع و تعطیل میشد. اباعبداللّه (ع) کاری کرد که آن زنجیره قطع نشود و زحمات انبیا به هدر نرود و به ائمهی بعد از خودش وصل شود. لذا سیّدالشهدا (ع) شد وارث. السلام علیک یا وارث آدم صفوه اللّه، السلام علیک یا وارث نوح نبی اللّه، السلام علیک یا وارث تمام انبیا گذشته. او تمام زحمات، کارها و اهداف آنها را حفظ کرد و وارث تمام آنها شد.
نقش مؤمنین در جهانیشدن اسلام
ارزش و هنر یک مؤمن در این است که در طرح و برنامهای که پیغمبر اکرم (ص) در دست دارد و تمام انبیا و اولیا به ایشان کمک میکنند، وارد شود و کمک کند. هر مقدار که مؤمن بتواند به این طرح و برنامه کمک کند، به خداوند متعال نزدیکتر میشود و در چشم اهل بیت بزرگ میشود.
کمک به این طرح و برنامه ظهور، از اظهار علاقه قلبی شروع میشود. کمترین حد آن این است که فرد اظهار کند که دوست دارد در این جبهه باشد و کمک کند. از اظهار علاقه و میل قلبی گرفته تا مراتب بالاتر. حتی اگر کسی از جهت قلبی اظهار کند که “خدایا، من دوست دارم در این جبهه باشم و کمک بدهم”، این نیز ارزشمند است.
امام رضا (ع) فرمودند: اگر کسی یاد جدّم سیّدالشهدا (ع) افتاد و گفت “یا لیتنی کنت معک” و این آرزو را کرد و اظهار میل کرد، مانند کسی است که با اباعبداللّه الحسین (ع) به شهادت رسیده است. میل دارد که در این جبهه باشد و حتی میل قلبیاش را اظهار میکند.
اولین مرتبه نقشآفرینی در جبهه حق
داشتن میل و اشتیاق قلبی برای حضور در جبهه حق، شما را وارد این جبهه میکند. با این میل و اشتیاق، شما جزو طرح و برنامهای میشوید که تمام انبیا و اولیا در آن حضور دارند. این کمترین حد است و نیاز به هیچ معونهای ندارد. کافی است که آدم اظهار میل کند و آرزو کند که ای کاش با شما بودم و ای کاش کمکتان میکردم.
مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم ، ومَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم. اگر کسی یک جبهه را دوست داشته باشد، او نیز در همان جبهه است. در صفبندی تاریخ، تنها اعمال حساب نمیشود، بلکه میلها نیز حساب دارد. اگر کسی جسمش در جبهه حق باشد اما دلش برای سبک زندگی اسرائیلی-آمریکایی پر بکشد، او در کدام جبهه است؟ هرچند جسمش در این جبهه باشد، اما دلش برای آن سبک زندگی پر بکشد، او در همان جبهه است. هر جا که دل آدم باشد، همان جاست.
جمهوری اسلامی؛ رسیدن از ولایت فردی به ولایت اجتماعی
نقشآفرینی در جبهه حق مراتب گوناگونی دارد از میل قلبی به قرار گرفتن در جبهه حق گرفته تا یک کسی مثل حاج قاسم که نه فقط میلش که تمام وجودش را گذاشت برای خدمت به جبهه حق. شب و روزش را گذاشت در آن جبهه. در آن نامهای که به دخترش نوشته بود دیدید که به دخترش نوشته بود که دخترم بیش از سی سال هست که نخوابیدم و نمیخوابم در چشمهایم نمک میریزم که مبادا از خواب غفلت من آن دخترک را در سوریه سر ببرند. حاجقاسم فقط میلش با این جبههی حق نیست تمام وجودش را آورده، تا او تا امام راحلمان که اصلاً شیعه را ارتقا داد. از مرحلهی ولایت فردی رساند به آخرین مرحلهی قبل از ظهور و ولایت اجتماعی که پرچم بلند کند. که حکومت تشکیل بدهد.
نعمت جمهوری اسلامی از بزرگترین نعمتهای پروردگار عالم است که به ما داده شده است. شیعه در طول تاریخ حکومت ولائی نداشته، حتی در زمان امیرالمؤمنین. در زمان امیرالمؤمنین حکومت ولائی نبود چون کسانی که آمدند حضرت امیر را حاکم کردند، ایشان را به عنوان خلیفهی چهارم میشناختند؛ حضرت امیر را به عنوان جانشین پیغمبر به عنوان ولی اللّه به عنوان امام معصوم نپذیرفته بودند. کمااینکه امام مجتبی (ع) شش ماهی که حکومت داشت به عنوان خلیفهی پنجم بود. بهجز افرادی مثل سلمان و ابوذر و مقداد که اینها شیعیان خالص بودند و معرفت داشتند به مقام امیرالمؤمنین، بقیه مردم آن زمان تلقیشان نسبت به امیرالمؤمنین به عنوان ولی خدا نبود لذا حکومت ولائی نبود. تنها حکومت ولائی در این ۴۵ سال است که تشکیل شده است.
قدر نعمت جمهوری اسلامی را بدانیم
امروز شیعیان، حاکم را به عنوان نایب امام زمان و ولی خدا پذیرفتهاند. امروز، فقیهترین، شجاعترین، مدیرترین، مدبرترین و باتقواترین فرد امت در رأس قرار گرفته است. مرحله بعدی، حکومت خود معصوم؛ ولی اللّه الاعظم است.
در روایات متعدد آمده که قبل از ظهور حضرت ولیعصر (عج)، از ایران پرچم بلند میشود. در ایران، پرچم کنایه از حکومت است. حکومتی در ایران مستقر میشود که زمینههای آمدن حضرت را فراهم میکند، قدرت و امنیت برای امام زمان (عج) تولید میکند.
اگر کسی بخواهد بدون دلیل و مدرک، این حکومت را تخریب کند، این کار هم از نظر شرعی و هم از نظر سیاسی حرام است. انتقاد مستند و با مدرک، هیچ اشکالی ندارد و حتی کمککننده است. اما تخریب، تهمت زدن و لجنپاشی، حرام است.
برادران و خواهران بزرگوار، ما باید مراقب باشیم که نسبت به یکدیگر تخریب و توهین نکنیم و سرمایهسوزی نکنیم. باید مراقب این مسائل باشیم.
همه میتوانند در پروژه پیامبر مشارکت کنند
برای یاری حضرت ولیعصر (عج) و قرار گرفتن در پروژهای که پیغمبر اکرم (ص) مدیریتش را به عهده دارد و به دست مبارک امام زمان (عج) به اتمام میرسد و اسلام دین جهانی میشود، نیازی نیست که شما شخص خاصی باشید یا در موقعیت خاص یا طبقه خاصی قرار گرفته باشید. هر کسی میتواند وارد شود و هر مؤمنی میتواند یار شود.
برای یاری رساندن به ولی خدا و یار او شدن، طبقه اجتماعی، شهرت و موقعیت لازم نیست. حتی اگر کسی از حاشیه شهر بیاید و موقعیت اجتماعی نداشته باشد، میتواند خود را برساند و به انبیا الهی و ولی خدا کمک کند. این درس بزرگی است.
در کربلا، چند نفر از اصحاب سیّدالشهدا (ع) را میشناسید؟ از این ۷۲ نفر، چند نفر را میشناسید؟ جز تعدادی از بنیهاشم و اصحابی که معروف بودند مثل حبیب، مسلم ابن عوسجه، زهیر و بریر، بقیه را نمیشناسیم. اینها همان آدمهای معمولی بودند. اینها آدمهای خاصی نبودند ولی آمدند و یار ولی خدا شدند. برای یار شدن، اسم، عنوان، موقعیت و شهرت لازم نیست. هر کس باشی، میتوانی بیایی.