در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. آقای عباس احمدی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن، فیلم و صوت آن را در ادامه منتشر میکند.
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
یک شب به هوای طلب فوت و فن شعر
رفتم شب شعری من استاد ندیده
تا اینکه از این راه شود شعر تر من
مطلوب دل و دیدهی اصحاب جریده
دیدم چه مراعات نظیری ست در آنجا
داخل شدم و حیرت من گشت عدیده
مردان همگی پاچهی شلوار تفنگی
زنها همگی مانتوی پندار دریده
بر بینیشان تیغ عمل خورده و لبها
بوتاکس شده همچو انار ترکیده
بیفاصلهی شرعی یک گوشه نشسته
سام و سحر و سوسن و ساناز و سپیده
فی الجمله جویدندی و دادند و گرفتند
آدامس و دل و قلوه فریدون و فریده
گفتم که عجب لفی و نشری است مرتب
فردوسی طوسی هم از این سان نگزیده
من غرق تفکر شده بودم که به ناگاه
آهو برهای همچو گل شاخه بریده
با نیّت بد زد به دلم چشمک نابی
گفتم برو ای شاعرهی خیر ندیده
از سوی دگر هلهله برخاست به ناگاه
گفتم چه شده حضرت استاد رسیده
آمد به جلو البته بر دوش مریدان
استاد که در نوع خودش بود پدیده
از مرتبهی زلف زده طعنه به گوریل
پیش از جلسه شصت گرم شیره کشیده
میشد به یقین گفت که در مملکت شعر
یک تپه نمانده است که بر آن نپریده
انداخت به چای آب دهان خورد مریدی
کی داده مراد ای پسر آب طلبیده
القصه نشستیم در آن جمع ولیکن
زان خیر ندیدیم کسی صاحب ایده
ترس من از این بود و یقین داشتم این را
کاین عقده بدل میشود آخر به عقیده
از آن طرف محفل یک دفعه با پا خواست
قرطی بچهای لاغرک و رنگ پریده
شلوارک وی پارهتر از کاغذ برجام
بر بازوی خود عکس دو تا قلب کشیده
مویش فشن و دور سرش را زده با تیغ
چون مرتع سبزی که در آن گاو چریده
بالای تریبون شده آن گاه چنین خواند
طرفه غزلی گرچه خودش گفت قصیده
ای یار وفا کرده و پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
من داد زدم آی عمو شعر ز سعدیست
پیچید به خود مثل بز مار گزیده
گفتا که شکایت کنم از دزدی سعدی
بر صورت او هم بزنم چند کشیده
گفتم دهدت عقل خدا زد به ملاجم
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
رهبر انقلاب: خیلی خوب، دستتان درد نکند، خدا صبرتان بدهد.
آقای احمدی: متشکرم، سلامت باشید قربان شما.