در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند.آقای احمد علویاز شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن، فیلم و صوت آن را در ادامه منتشر میکند.
[دریافت فیلم]
باید که در اوج تمام خستگیها مهربان باشم
تا سالها آموزگار "بچههای آسمان" باشم
گاهی برای دانشآموزان خوبم شعر میخوانم
گاهی تصوّر میکنم شاید یکی از کودکان باشم
یک تک درخت خشک را در غربت صحرا تصوّر کن
منهای جمع بچههای مدرسه، شاید همان باشم
این روزها تصمیم کبری در نهایت، ترک تحصیل است
میگفت باید مثل مادر در پی یک لقمه نان باشم
باید کنار خواهرم قالی ببافم؛ مادرم گفته
باید برای دار قالی رج به رج چون نردبان باشم
اصلا چه فرقی میکند موضوع انشا، علم یا ثروت
دیگر نمیخواهم اسیر اضطراب امتحان باشم
این روزها حال یکی از دانشآموزان من خوش نیست
سخت است دائم شاهد این دردهای ناگهان باشم
دارد پلاکتهای خون مرتضی کم میشود هر روز
تا کی به فکر وعدههای هیچ و پوچ این و آن باشم
من قصّهی دنبالهداری گفتم اما با نگاهش گفت:
آقا اجازه! میشود تا آخر این داستان باشم؟
آقا به قول بچهها نُه سالگی که سنّ پیری نیست
پس من چرا باید از این سن در دویدن ناتوان باشم
در روزهای سرد باید یک بغل گرمای بیمنت
در روزهای داغ باید روی سرها سایهبان باشم
پس میروم شاید گروه خونیام با او یکی باشد
باید خودم آمادهی پیوند مغز استخوان باشم
[دریافت صوت] رهبر انقلاب:آفرین! آفرین! خیلی خوب. خیلی خوب. زنده باشید انشاءالله. احساس یک معلمِ دلسوزِ دارای دلِ انسانی با عاطفه همین است دیگر. خیلی خوب.