others/content
نسخه قابل چاپ

سخنرانی شب عاشورای محرم ۱۴۴۵در حسینیه امام خمینی؛

امید به خدا در کلام سیدالشهداء

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif پنجم مرداد ۱۴۰۲ مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان در شب عاشورای حسینی با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی با استناد به سخنان امام حسین علیه‌السلام، درباره نقش امید در تلاش و حرکت برای ایجاد تحول و استقامت برای آرمان‌ها به ایراد سخن پرداخت. به همین مناسبت بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR متن این سخنان را به شرح زیر منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif از مهم‌ترین راه‌های شناخت امام حسین علیه‌السلام علاوه بر نگاه به شخصیت، هدف و انگیزه‌ی قیام ایشان، مراجعه‌ی به سخنان، کلمات و مکتوبات ایشان است. هر رهبری را بخواهید بشناسید بهترین راهش مراجعه‌ی به کلمات و نوشته‌هایش است.

سخنان و نوشتههای امام حسین بر دو قسم است. برخی مربوط به کربلاست. مثلاً در مکه ایراد شده. در مدینه ایراد شده. به محمد حنفیه نوشته‌اند. نامه به مردم بصره و کوفه نوشته‌اند. اینها همان حول و حوش سال ۶۱ هجری و ۶۰ هجری و پیش از حادثه کربلاست.
[دریافت فیلم]

اما بخش دومی که مغفول مانده و کمتر به آن پرداخته شده سخنان و کلماتی است که خیلی قبل‌تر از کربلاست، هنوز یزیدی به کار نیست. اما امام حسین مطالبی را فرموده که از همان موقع می‌شود آن شخصیت و جایگاهش را شناخت.

یک نکته‌ای از یک نویسنده‌ی مصری بگویم. یکی از کسانی که راجع به امام حسین کتاب نوشته محمود عقاد است. می‌دانید ایشان یک آدم سیاسی است، روزنامه نگار است. البته بوده الان خیلی سال است فوت کرده، شاید بیش از پنجاه سال است. کتاب‌های متعددی دارد. یک کتاب راجع به امیرالمؤمنین دارد. یک کتاب راجع به حضرت زهرا دارد. یک کتابی دارد به نام ابوالشهدا راجع به امام حسین است. ترجمه خوبی شده و در بازار هم هست.

یک عبارتی دارد می‌گوید من در شگفتم که بعضی‌ها چرا این حرف را می‌زنند که چرا امام حسین بیعت نکرد با یزید. اصلاً امکان ندارد این بیعت، ایشان شیعه نیست‌ها. دانشمند اهل سنت است. می‌گوید به سه جهت امام حسین به هیچ وجه با یزید بیعت نمی‌کرد:
* ۱- بیعت ابی‌عبدالله یعنی تأیید تمام مظالم و ستم‌هایی که او دارد انجام می‌دهد؛ یعنی تأیید اینکه او سبّ علی می‌کند، شیعیان را زندان می‌کند و جرم‌هایی که قبل از او و بعد از او انجام می‌شود.

* ۲- پا گذاشتن بر تمام ارزش‌هایی که امام حسین به آن معتقد است؛ یعنی قرآن، سنت پیامبر، سیره‌ی ائمه.

* ۳- این بیعت یک چراغ سبزی می‌شود برای آینده‌ی یزید. حالا که ایشان بیعت کرد او هر کار دلش می‌خواهد بکند.

می‌گوید به این سه جهت من در شگفتم چرا بعضی‌ها این ایراد را می‌گیرند اصلاً جای بیعت نیست. اما من، حسین را در کربلا نشناختم. من حسین را بیش از سی سال قبل از کربلا در جوانی‌اش که هنوز پدرش زنده است، برادرش امام حسن هست، در آن کلماتی شناختم که آمد در بدرقه‌ی ابوذر گفت.

اباعبدالله الحسین علیه‌السلام چهار مطلب به ابوذر گفت. من این چهار تا را امشب به شما عرض می‌کنم. بیایید سه دهه قبل از کربلا حسین ابن علی را آنجا بشناسید. می‌دانید اباذر تبعید شد به ربذه. ربذه سه فرسخی مدینه است. منطقه‌ی بد آب و هوایی است. اباذر زاهد است.

اباذر جزو ارکان اربعه است. یعنی آن چهار تایی که بهشتی‌اند. مقداد و عمار و سلمان و اباذر. اینها دیگر می‌دانید ارکان اربعه، از حلقه اول‌های یاران پیغمبرند بعد از امیرالمؤمنین. اباذر زاهد است. امیر دنیاست، حر است. راحت نهی از منکر می‌کند، راحت حرفش را می‌زند. خب این راحت حرف زدن برایش هزینه برداشت تبعیدش کردند به ربذه. اعلام هم شد کسی حق ندارد بدرقه‌اش بیاید. باید تنها برود. خب می‌دانید ایشان در همان ربذه از دنیا رفته و قبرش هم آنجاست. سال ۳۲ از دنیا رفت. حرکت کرد، پنج نفر این تحریم را شکستند. و آمدند بدرقه‌ی اباذر. اینهایی که دارم عرض می‌کنم ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه دارد، منهاج البرائه دارد، دیگران دارند. پنج نفر آمدند بدرقه‌ی اباذر مظلوم و حر. امیرالمؤمنین، امام مجتبی، ابی‌عبدالله، عمار و عقیل. هر کدام یک چیزی به اباذر گفتند.

امام حسین چهار تا نکته به اباذر گفت که این نویسنده‌ی مصری می‌گوید من از اینجا فهمیدم حسین کیست. اگر کسی حسین را در کربلا شناخته من اینجا شناختم. چیست این چهار تا مطلب؟ خیلی مهم است مخصوصاً برای امروز جامعه‌ی ما، شرایط فعلی ما:

* ۱- تغییر دست خداست؛ اوضاع ثابت نمی‌ماند
مطلب اول این کلام امام حسین است: به اباذر می‌گفت عمو، عموجان خدا قادر است شرایط را تغییر بدهد. در روی یک پاشنه نمی‌چرخد. شرایط ثابت نمی‌ماند. درست است الان تو در سختی داری می‌روی ربذه ولی این طور نمی‌ماند اوضاع. خدا قادر است اوضاع را تغییر بدهد. یعنی امید. یعنی تلاش، یعنی پویائی، یعنی هیچ گاه شرایط سخت را نگاه نکنید ان مع العسر یسرا. خیلی حرف بلندی است.

روزی که حضرت موسی شبانه از مصر رفت، خَائِفًا یَتَرَقَّب، نان نداشت بخورد گفت رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ. خدایا به یک تکه نان من نیاز دارم. این شرایط ماند؟ موسی به جایی رسید عصا زد دریا شکافت. فرعون غرق شد، او از دریا نجات پیدا کرد؛ شرایط تغییر کرد. مگر آن شبی که شبانه توطئه ترور پیغمبر را ریختند امیرالمؤمنین جای ایشان خوابید، شرایط همان‌طور ماند؟ همین پیغمبر را هشت سال بعدش ببینید وارد مکه شد، اذا جاء نصرالله والفتح، مثل بید، مشرکین به خودشان می‌لرزیدند. فریاد زد ربّ ادخلنی مدخل الصدق و اخرجنی مخرج الصدق، مگر ماند؟

مگر آن شبی که امام خمینی رحمه‌الله را از قم آوردند تهران و دستگیر کردند، و حتی اجازه نمی‌دادند ماشین بایستاد تا امام نماز بخواند و پیاده بشود همان‌طور شرایط ماند؟ همین امام وقتی به قم وارد شد از میدان امام قم تا حرم حضرت معصومه که فاصله‌ی زیادی است جمعیت فشرده ایستاده بود، ماشین نمی‌توانست حرکت کند. شرایط همین‌طور نمی‌ماند. همین کربلا چطور ماند؟

البته یک چیزی بگویم خدا تغییر می‌دهد ما هم باید حرکت کنیم. إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم. مردم ما اگر می‌نشستند در خانه که شاه نمی‌رفت. اگر می‌نشستیم در خانه که صدام مرزهای ما را ول نمی‌کرد. خداوند وعده داده برای موسی ابن عمران و تغییر داد. برای ابراهیم پیامبر نار را سرد کرد. برای یوسف، وقتی در چاه افتاد یک لحظه به خودش آمد خدایا چه کنم در این وضعیت، اما بعد چطور به مقامی رسید که برادرها بیایند جلوی او گردن کج کنند. یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ. این کلام ابی‌عبدالله اوج امید است.

* ۲- خداوند هر روز در یک شأنی است
مطلب دوم این بود که فرمودند: عموجان والله تعالی کل یوم فی شأن. خدا هر روز در یک کاری است. یک کمی توضیح بدهم. این برای آیه‌ی ۲۹ سوره‌ی الرحمن است. کل یوم هو فی شأن. ترجمه‌اش این است یعنی خدا هر روز در یک شأنی است در یک کاری است؛ خب یعنی چه؟ در زمان پیامبر یهودی‌ها بعضی‌هایشان معتقد بودند خدا شنبه تعطیل می‌کند. همینطور که ما تعطیلیم خدا هم شنبه عالم را تعطیل می‌کند. آمده که می‌گفتند وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ. خدا مثل یک ساعت‌ساز عالم را خلق کرد، کوک کرده و رها کرده دیگر کاری به عالم ندارد، خودش دارد می‌چرخد تا این کوکش تمام شود. این آیه جواب آنهاست. که خداوند، لحظه به لحظه در یک کار جدیدی است. و لذا در روایات ما دارد کل یوم هو فی شأن. یعنی بعضی‌ها را بالا می‌برد و بعضی‌ها را پایین می‌آورد. بعضی‌ها را زنده می‌کند و بعضی‌ها را می‌میراند و بعضی‌ها را روزی می‌دهد. لذا شما می‌بینید بعضی‌ها بالا می‌روند، بعضی‌ها پایین می‌آیند، بعضی‌ها به دنیا می‌آیند و اینها همه نظارت الهی است. این هم یعنی امید. بدانید خدا هیچگاه انسان را فراموش نمی‌کند. قادر است، حکیم است، عالم است، از اوضاع ما خبر دارد.
 
* ۳- آن‌ها دینشان را از دست دادند و تو دنیا را؛ آنها ضرر کردند
 اما مطلب سوم، فرمود عموجان اباذر تو داری می‌روی ربذه اما من حسین به تو می‌گویم. تو دنیایت را از دست دادی، در مدینه زندگی می‌کردی زن و بچه‌ات کنارت بودند، همسایه بود، دوست بود. الان تبعیدت دارند می‌کنند. این قوم و این کسانی که تو را تبعید کردند دنیا را از تو گرفتند. ولی خودشان چه را از دست دادند، دینشان را از دست دادند. اباذر تو به دنیای آنها احتیاج نداری. اما آنها به این دینی که از دست دادند احتیاج دارند.

فرمود وقد منعک القوم دنیاهم. اینها جلوی دنیای شما را گرفتند. و منعتهم دینک فما اغناک عما منعوک. آن که اینها از شما گرفتند دنیا بود. اما آن که خودشان از دست دادند آخرت بود. من از شما سؤال می‌کنم کدام ضرر است؟ کدام ضرر است؟ والاخرة خیر و ابقی. پیام این کلام این است خیلی مواظب دینتان باشید.

من حج مشرف بودم. به حاجی‌ها می‌گفتم به حجتان مغرور نشوید. یک حج آمدید، دو تا حج آمدید، سه تا حج آمدید، ما آدم داریم پنجاه تا حج رفته آخر عمرش منحرف شده. احمد ابن هلال. امام عسگری نفرینش کرده لا غفرالله لک. خدا تو را نیامرزد. هیچ وقت به عبادتتان مغرور نشوید. همیشه دعا کنید دینتان حفظ بشود.

امام کاظم به یکی از اصحابش فرمود خیلی این دعا را بخوان: اللهُمَّ لا تَجعَلْنی مِنَ المُعارینَ. خدایا دین ما سطحی نشود. فصلی نشود، ایمانمان عاریتی نشود. وَ لاَ تُخْرِجْنِی مِنَ اَلتَّقْصِیرِ. ما را از تقصیر خارج نکن. یعنی هر چه عبادت می‌کنیم باز هم خودمان را مقصر بدانیم. مرجع بزرگی مثل آیت الله العظمی بروجردی با آن همه خدمات، آن کتاب جامع الاحادیث، آن مسجد اعظم و تربیت صدها مجتهد در بستر گریه می‌کرد. می‌گفت دستم خالی است. بعضی‌ها می‌گفتند آقا دست شما خالی است؟ هر کجا می‌رویم یک مجتهد شاگرد شماست. این کتاب‌ها، این آثار، این کتابخانه، این مسجد این مدرسه. فرمود نمی‌گویم کار نکردم، نمی‌دانم خدا قبول کرده یا نه. چون حدیث داریم کارتان را خالصانه انجام بدهید، چون آن کسی که بررسی می‌کند خیلی دقیق است. یک ذره پیرایه داشته باشد برمی‌گردد. من روایت دیدم در تفسیر البرهان ذیل آیه‌ی هَباءً مَنْثُوراً که بعضی اوقات اعمال آدم را فرشته‌ها تأیید می‌کنند، کرام الکاتبین الذین وکلتهم بحفظ ما یکون منّی. شب جمعه است دعای کمیل است. تأیید می‌کنند می‌رود پیش خدا برمی‌گرداند، اِ فرشته‌ها، گمرک تأیید کرده. خدا می‌فرماید رگه‌ی ریا در آن است برای من انجام نداده. خیلی جوان‌ها مواظب دینتان باشید. امام حسین به اباذر فرمود اینها تو را از دنیا باز داشتند ولی تو نگران دین اینها بودی. دین باید عمیق باشد، دین باید استوار باشد، دین باید سطحی نباشد، فصلی نباشد. شب عاشورا باشد، بعد از عاشورا نباشد. بیست و یکم باشد، اگر حجاب خوب است شب بیست و یکم خوب است بعدش هم خوب است. اگر صداقت خوب است شب بیست و یکم خوب است بعدش هم خوب است. اگر نماز خوب است در اربعین و عرفه خوب است بعدش هم خوب است. دین نباید مثل بخاری باشد، زمستان بگذاری تابستان بردارد. دین باید مستمر باشد. مستقر باشد. لذا خیلی این دعا را بخوانید، خانواده‌ها به جوان‌هایتان را هم بگویید بخوانند. یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.
 
* ۴- طلب صبر و نصر از خداوند
اما آخرین کلام ابی‌عبدالله به اباذر که همه‌مان نصب العین قرار بدهیم فرمود عموجان! فاسئل الله الصبر و النصر. از خدا بخواه دو چیز به تو بدهد، یکی صبر یکی نصر. هر دویش هم سه حرفی است.  الصبر و النصر.
صبر و ظفر دوستان قدیم‌اند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید
و عموجان اباذر و استعذ به من والجشع والجزع. در زندگی‌ات جشع یعنی حرص، عرض می‌کنم که جزع ناسپاسی نباشد. بدان صبر و نصر داشته باش، نه جشع و جزع و ناسپاسی و بی‌توجهی.

این همان است که قرآن هم می‌فرماید. می‌فرماید بعضی‌ها تا یک سختی به ایشان می‌رسد مأیوس می‌شوند. یک خرده تحمل داشته باشیم، افق‌ها را بلند ببینیم. من آیه‌اش را بخوانم برایتان وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ. جوانان عزیز که مخاطب من هستید مخصوصاً عزیزانی که در این جلسه هستید عنایت کنید یأس آدم را از پا می‌اندازد. یأس انسان را متوقف می‌کند. امید به انسان حرکت می‌دهد. امید، امید، امید. این چهار تا مطلبی که من از ابی‌عبدالله عرض کردم مهم‌ترین پیامش این است.

در دعای کمیل می‌گوییم: ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ. خدایا رحم کن به کسی که همه‌ی سرمایه‌اش امید است. خدایا هیچ وقت امید ما را ناامید مگردان.
 
ذکر مصیبت
شب عاشوراست، فردا هم روز عاشوراست. امام هشتم فرمود پدرم از اول محرم محزون بود. همچنین که ماه محرم می‌شد پدرم محزون بود. روز دوم بیشتر، سوم بیشتر، چهارم بیشتر تا روز عاشورا دیگر به اوج خودش می‌رسید. و پدرم روز عاشورا در اوج حزن و اندوه بود.

عبدالله ابن سنان می‌گوید دخلت علی سیدی ابی عبدالله جعفر بن محمد (علیهماالسّلام) فی یوم عاشوراء. روز عاشورا رفتم خدمت امام صادق. فالفیته کاسف اللون ظاهر الحزن ودموعه تنحدر من عینیه کاللؤلؤ، دیدم مثل باران دارد اشک می‌ریزد. این رنگ تغییر کرده.  حزن و اندوه از چهره می‌بارد. گفتم آقا چه اتفاقی افتاده. گفت مگر تو نمی‌دانی امروز روز عاشوراست. امروز روزی است که حسین ما به مصائب مبتلا شد. حالا امشب شب عاشوراست فردا هم روز عاشورا، شب جمعه هم شده. یاد همه‌ی گذشتگان، اموات مخصوصاً مریض‌ها که خیلی به من سفارش کردند دل‌ها را روانه کنیم کربلا.

امشب دو سه جا زینب نگران شد. یکی آنجایی که آمد پیش برادر گفت برادر این اصحابی که آمدند می‌مانند یا اینها هم تو را تنها می‌گذارند. حبیب، مسلم ابن عوسجه، نکند اینها هم در دل شب بروند فردا هیچ کس نباشد. نافع ابن هلال می‌گوید من این جمله را شنیدم. فوراً خودم را رساندم به حبیب. پیرغلام ابی‌عبدالله، گفتم حبیب دختر علی نگران است می‌ترسد فردا حسین تنها بماند. تو بزرگ‌تر مایی، بیا این اطمینان و این آرامش را به او بده که اتفاقی نمی‌افتد ما می‌مانیم. حبیب آمد وسط میدان گفت اصحاب بیایند. همه را جمع کرد دور خیمه‌ی عقیله‌ی بنی هاشم، گفت دختر علی ما حسین را تنها نمی‌گذاریم، خیالت راحت باشد. ما ابی‌عبدالله را اصلاً اجازه‌ی میدان نمی‌دهیم تا زنده هستیم. این آرامش را امشب حبیب به زینب کبری داد.
اما حبیب ابن مظاهر کاش فردا عصری هم بودی. آن لحظه‌ای که دختر علی دست‌ها را روی سر گذاشت. آمد وسط میدان دید هیچ کس نمانده فقط حسین در قتلگاه است. صدا زد وامحمدا وا علیا واحسینا أ ما فیکم مسلم.
 
دعای آخر
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
خدایا در ظهور آقایمان تعجیل بفرما.
موانع فرج را برطرف بگردان.
مشکلات جهان اسلام، خاصه کشور ما را مرتفع بفرما.
مظاهر فساد، اختلاس، اعتیاد، طلاق، بی‌حجابی از این کشور امام زمان ریشه‌کن بگردان.
جوان‌هایمان را مؤمن و متدیّن قرار بده.
بیمارانمان لباس عافیت بپوشان.
اموات، گذشتگان، شهدا، شهدایی که متعلقینشان امشب میهمان این جلسه‌اند، روح شهید سلیمانی، امام عزیز، والدین رهبر عظیم الشأنمان خدایا امشب سر سفره‌ی امام حسین میهمان بگردان.
خدایا به مقرّبان  درگاهت قسمت می‌دهم رهبر عظیم الشأنمان سلامت، عزّت، طول عمر عنایت بفرما.
شرّ دشمنان، شرّ هتاکان، شرّ آنهایی که به قرآن جسارت کردند به خودشان برگردان.
در اين رابطه بخوانید :
....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی