یک پیشنهاد برای بهبود وضعیت اقتصاد ملی کشور مبتنی بر نگاه رهبر معظم انقلاب؛
به قلم آقای سعید اشیری
رهبر گرامی انقلاب در بیانات اخیر
در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانشبنیانها (۱۴۰۱/۱۱/۱۰) نکاتی را دربارهی مسئلهی بهرهوری در کار و نیروی انسانی فرمودهاند و بهدرستی دربارهی ضعف کارآمدی متناسب با نیروهای اداری در فضای دولتی سخن گفتهاند.
اصلاح سازوکارهای اقتصادی، بهویژه سازوکارهای پیچیده و پرمناقشه در فضای کار و روابط کارگر و کارمند با کارفرما، مستلزم توجه به نکات متعدد و متنوعی است که در صدر این نکات، بهرهمند بودن از یک «نظریهی بنیادی و علمی» دربارهی این سازوکار تعاملی و انسانی است.
[۱]
از مهمترین اصول بنیادین در پارادایم اسلامی، «اصل قرآنی زوجیت و همراهی» است؛ در بیان آیتالله خامنهای: «اساس تفکّر مارکسیستی و دیالکتیک مارکسیستی بر تضاد و تعارض بود، اساس تفکّر اسلامی و دیالکتیک اسلامی بر همراهی و همگامی و همکاری و مزدوج شدن و همراه شدن است.»
(بیانات: ۱۳۹۵/۲/۸)
اصل زوجیت، افزون بر ریشه و خاستگاه قرآنی در مبانی فکری فلسفی و معارف هستیشناختی، اصلی برگرفته از «سنتهای الهی و قوانین آفرینش» است؛ در نگاه رهبر انقلاب، این اصل، اصلی کلیدی و مهم است که جهانشمول است و «در همهی قضایای عالم همینجور است؛ از قضایای طبیعی، تا قضایای سیاسی، تا قضایای تاریخی، اقتصادی و غیر اقتصادی. نظریّهی اسلام در مقابل نظریّهی تضادّ مارکسیستی، نظریّهی التیام و ائتلاف و ازدواج و همراهی و همسویی است.»
(بیانات: ۱۳۸۹/۲/۸)
تأمّل به این قبیل موضوعات، پاسخ به فضایی است که گاه فضای دانشگاهی ما از آن متأثّر است و مایهی تذکر رهبر انقلاب نیز بوده است: «در دانشگاه، هم بایستی با ارتجاع مقابله کرد، هم با التقاط باید مبارزه کرد، هم با انحراف باید مقابله کرد؛ امروز در دانشگاهها حتّی جریان چپ مارکسیستی هم به خودش جرئت میدهد [حرف بزند]؛ مارکسیستی که مظاهر اصلی و عمدهی آن، در زیر فشار واقعیّتها و حقایق عالم وجود فرو ریخت، از بین رفت - شوروی را آمریکا از بین نبرد، شوروی را ناحق بودنِ پایههای تفکّر مارکسیستی از بین برد؛ البتّه آمریکاییها استفادهاش را بردند، غربیها استفادهاش را کردند - با وجود اینکه این بنیانهای غلط فرو ریخته، از بین رفته، باز حالا هنوز یک عدّهای شعارهای چپ مارکسیستی را میخواهند زنده کنند.»
(بیانات: ۱۳۹۸/۳/۸) «[...] این تفکّر دیالکتیکی کهنهی فرسودهی غلط ازآبدرآمدهی مارکسیستی - که حالا شنیدم باز در دانشگاه یک عدّهای دارند همان را دنبال میکنند - به آنها میگوید که نه، لازمهی دیالکتیک و نتیجهی دیالکتیک، این جنگ و دعوای بین کارگر و کارفرما است.»
(بیانات: ۱۳۹۵/۴/۱۲)
متناسب با طرح تفصیلی نظریهی رهبر گرامی انقلاب مبتنی بر اصل زوجیت و تألیف و تعمیم آن در روابط کارگر – کارفرما، میتوان به زمینههایی توجه کرد که بتوان مبتنی بر آن زمینهها، الگوها و مدلهایی را برای تحقق این نظریه به دست داد.
«بنده بارها، از سالها پیش تکرار کردهام، کارفرما و کارگر مکمّل یکدیگرند، نه معارض یکدیگر. اساس تفکّر مارکسیستی و دیالکتیک مارکسیستی بر تضاد و تعارض بود، اساس تفکّر اسلامی و دیالکتیک اسلامی بر همراهی و همگامی و همکاری و مزدوج شدن و همراه شدن است. کارفرما و کارگر دو عضوی هستند که میتوانند به هم کمک کنند؛ دو معارض و دو دشمن نیستند؛ دو همکارند و هرکدام هم حقّی دارند. بالاخره کارفرما کسی است که میتوانست این سرمایه را ببرد بگذارد مثلاً در فلان بانک و بدون دغدغه از سود آن استفاده کند؛ شاید بیشتر از درآمد کار هم برای او سود داشت؛ [امّا] نکرده، وارد میدان کار شده؛ این چیز بسیار خوبی است. اگر نیّت خدایی در این کار باشد، خدای متعال بهشت خواهد داد بهخاطر این کار؛ من میشناختم کسی را، مرد مؤمنی را که زندگیاش زندگی سادهای بود، پولدار بود لکن زندگی سادهای داشت، به من گفت که بارها به من میگویند تو مگر دیوانه شدی که آمدی پولت را گذاشتی در این دستگاههای تولیدی با این خطر -به قول خودشان- و با این ریسکی که دارد؛ برو در بانک بگذار و سودش را بگیر، استفاده کن؛ من گفتم نه، من باید از این پول استفاده کنم برای پیشرفت کشور و تولید. خیلی خب، این چیز بسیار با ارزشی است. یکی از حقوقی که اینجا وجود دارد، همکاری صمیمانهی کارگر با کارفرما است؛ باید با هم همکاری صمیمانه بکنید.»
(بیانات:۱۳۹۵/۳/۸)
مبتنی بر این نظریه، باید به سازوکارهایی رسید که این سازوکارها در بافتار امروز و مسائل واقعی اقتصاد سیاسی کشورمان قابل اجرا باشد. در این زمینه، این ایده قابل طرح است که مبتنی بر دیدگاه ایشان در نظریهی زوجیت و تألیف، در گام نخست، از مجموعههای اقتصادی حاکمیتی و دولتی، صورتبندی و بهطور آزمایشی، آنها را با رعایت ملاحظات مرتبط اجرا کنند. از جمله در این الگوها، مبتنی بر نظریهی زوجیت و قراردادهای فقهی، بهتدریج این منطق را در پرداخت دستمزدها حاکم کنیم که به جای پرداخت دستمزدها در برابر گذران وقت کارمندان و کارگران، میزان اثربخشی و کارآیی آنها متناسب با شاخصهای عملیاتی، مورد سنجش قرار گیرد؛ و نیز بهجای نظام پرداختهای صرفاً نقدی و در برابر وقتفروشی کارمندی، همواره ترکیبی از مبالغ نقدی و سهام شرکتها در مجموعههای اقتصادی، مبنای پرداختها قرار گیرد بهنحوی که همهی مدیران و کارمندان و کارگرانِ فعال در آن شرکت، خود را در سود و زیان شرکت، بهمعنای واقعی سهیم و شریک ببینند.
متأسفانه طرح چنین ایدههایی همواره با مقاومتهای ساختاری و بیش از همه با «موانع ذهنی» برخی مدیران روبرو است و شدت دشواری و حاشیههای احتمالی این مرزشکنی، همواره مانعی مداوم در برابر این قبیل نوآوریها بوده است!
اکنون با توجه به تصریح رهبر معظم انقلاب دربارهی این عارضه و پیشتر، طرح نظریهی زوجیت و کاربرد راهگشای آن در روابط کارفرما – کارگر، این پیشنهاد را باید جدی گرفت که مبتنی بر آن نظریه، ایدهپردازی، طراحی سیاستها و خطّمشیها، الگوپردازی و حتی اجرای آزمایشی برخی از این الگوها برای کارآمدسازی نظام نیروی انسانی، در مجموعههای مختلف اقتصادی شروع و فعال شود.