اعضای همایش بینالمللی حضرت حمزه سیّدالشّهدا (علیهالسّلام) در تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰۰ با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند. رهبر انقلاب در این دیدار منابع علمی و تحقیقیِ این همایش را زمینه مناسبی برای فرهنگسازی و الگوسازی از آن شخصیت بزرگ اسلام دانستند و فرمودند: «این اقدام شما و این بزرگداشت جناب حمزه (سلام اللّه علیه) یک زمینهسازی و منبعسازی است برای کارهای بعدی... جناب حمزه (علیه السّلام) یکی از اصحاب غریب رسولاللّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است، آن هم با آن نقشی که ایشان داشته است... خود پیغمبر اکرم به نظر میرسد که از همان لحظهی اوّل که ایشان شهید شد، خواستند از او الگو درست کنند؛ اینکه پیغمبر به او لقب «سیّدالشّهدا» دادند؛ و بعد [وقتی] وارد مدینه شدند، پیغمبر غوغا درست کرد همهی مدینه را برای جناب حمزه. معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند. او سیّدالشّهدا است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند. این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشهی تاریخ است و برای همهی مسلمین است.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مقاله دکتر محمد باقر خزائیلی؛ پژوهشگر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را که از مقالات برگزیده این همایش است منتشر میکند.
مقدمه
در میان پیامبران الهى، رسول خدا(ص) بیشترین جهاد نظامی را در راه خدا داشته است، آن حضرت پس از تـحـمـل سـتـم و آزار بسیار از قریش در سیزده سالِ پس از بعثت در مکه، ناگزیر به تـرک دیـار خـویش و هجرت به مدینه شد. با نزول آیهی « اءُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِاءَنَّهُمْ ظـُلِمـُوا... » (۱)، در سـال دوم پـس از هـجـرت، خـداى متعال به پیامبر(ص) و مسلمانان اذن داد که براى دفع ستم و تجاوز دشمنان اسلام، بـه نـبـرد و دفـاع مـسـلحـانـه روى آورنـد.
یکی از شخصیت های بزرگ در تاریخ اسلام، که تا زمان حیات خود در نبردهای سپاه اسلام اعم از غزوه و یا سریه فداکاری و ایثار را به حدّ اعلی رسانید، جناب حمزة بن عبدالمطلب بود که در مقابل پرچم شرک، لوای توحید را برافراشت و تعهد و ایمان خویش را در صحنههای جنگ متجلی ساخت. (۲)در ادامه به بخشی از مهمترین نقش های نظامی حمزه شیدالشهداء در نبردهای سپاه اسلام خواهیم پرداخت:
۱.حمزه نخستین پرچمدار(صاحب لوای) رسول خدا(ص)
پرچم یکی از نمادهای اصلی اقوام، قبایل، ملتها، دولت ها و لشکرهای نظامی است که همواره در تاریخ اهمیت قابل توجهی داشته است. سپاه پیامبر(ص)، همچون قبایل عرب پیش از اسلام، دارای پرچم های «لواء» و «رایت» بود، لواء به عنوان نشانه اصلی سپاه نسبت به رایت، که نشانگر گروه های فرعی و قومیت ها بود، اهمیت بیشتری داشت. (۳)
انتخاب پرچم دار یکی از ابتدایی ترین کارها قبل از آغاز جنگ بود که در برخی غزوات توسط شخص پیامبر(ص) انجام می شد؛(۴) ثانیا پرچم به دست هرکسی داده نمی شد و معمولا از بین سرداران و شجاعان سپاه، پرچمدار انتخاب می شد. (۵) نخستین کسی که پیامبر خدا(ص) پرچم اسلام را به دستش سپرد و در پی ماموریتی نظامی فرستاد، حمزه بود که به همراه سی تن از مسلمانان برای مقابله با کاروان تجارتی قریش به سرپرستی ابو جهل که در راه مدینه از شام میآمدند، حرکت کرد تا به «سیف البحر» از ارض «جهینه» از ناحیه عیص رسیدند، ابوجهل بن هشام در میان آنها همراه با سیصد سوار بودند. بین آنها جنگی واقع نشد و «مجدی بن عمرو جهنی» واسطه بین آنها بود، پرچم حمزه در این رویداد، سفید بود (۶).
واقعهی تاریخی دیگری که در آن حمزه مقام پرچم داری سپاه اسلام را به عهده داشت، غزوه «ودّان» بود. (۷) ابن کثیر به نقل از واقدی آورده است: «لوای سفید، همراه عمویش حمزه بود» هر چند با مراجعه به مغازی چنین مطلبی یافت نشد، گرچه این سعد به این مطلب تاکید می کند، یعقوبی نیز بدون اشاره به این غزوه، حمزه را اولین پرچم دار پیامبر(ص) معرفی کرده است،(۸).
ششمین غزوهی پیامبر(ص)، غزوهی بنی قینقاع بود (۹) پس از این پیمان، در ماجرایی که بین یک زن مسلمان و یک یهودی در بازار پیش آمد،(۱۰) فردی از مسلمانان به دست یهودیان بنی قینقاع کشته شد، این پیش آمد را به رسول خدا (ص) گزارش دادند، آن حضرت بزرگان یهود را خواست و آنان در این باره بازخواست نمود که توجهی نشان ندادند، از این رو آن حضرت عموی خود حمزه را پرچمدار نمود، با سپاهی مجهز آماده جنگ با یهودیان شد، یهودیان چون قادر بر مقاومت نبودند به قلعههای محکم خود پناهنده شدند(۱۱)، پانزده روز در تنگنای محاصره بودند، سرانجام برای حفظ خود از حصارها بیرون آمده و تسلیم شدند. (۱۲)
۲.بینش دقیق نظامی حمزه(ع)
در ماجرای اولین سریه پیامبر(ص) به فرماندهی حمزه، بین دو سپاه اسلام و کفار قریش به سرکردگی ابوجهل، وساطت کرد، ابوجهل را از شکوه و شجاعت حمزه بیم داد و از سوی دیگر از حمزه خواست تا در صورت صلاح دید، از جنگ صرف نظر کند، حمزه مصلحت امر را بر صلح دانست و متارکه جنگ نمود و به مدینه مراجعت نمودند . وقتی که ماجرا را به پیامبر(ص ) اطلاع دادند، حضرت « مجدبن عمرو» را تحسین کرد و فرمود: آفرین بر او که آتش جنگ را خاموش کرد.(۱۳)
نمونه تاریخی دیگر که نشان از فهم نظامی و تحلیل بالای حمزه بر مسائل جنگی دارد، ماجرای تصمیم وی برای مقابله با کفارقریش پس از شکست سنگین درجنگ بدر بود. (۱۴)
حمزه که در تمام مواقع در گفتار و کردار مورد احترام مردم و توجه خاص پیامبر (ص) بود گفت: « ای رسول خدا! به خدایی که قرآن را نازل کرده است، امروز غذا نخواهم خورد تا آن که در بیرون شهر با دشمن بجنگم! اگر ما در مدینه بمانیم، کفار قریش تصور خواهند کرد که ترسیدهایم، در نتیجه به خود مغرور شده ما را در برابر خود ضعیف و زبون میدانند». (۱۵)
۳.جنگاوری های قهرمانانه
در جنگ بدر که ، حضرت حمزه چه در نبردهای تن به تن و چه در جنگهای دسته جمعی رشادتهای بسیاری از خود نشان داد، زمانی که به مدینه خبر رسید کاروان قریش به سرپرستی ابوسفیان از مکه به شام میرود، پیامبر (ص) برای تعقیب کاروان با گروهی تا «ذات العشیره» رفت !(۱۶)
این وضع محرّک، صحنهای انقلابی در مکه به وجود آورد، لشگر قریش حرکت کرد و در نزدیکی بدر، «اسود مخزومی» که مردی خشن بود چشمش به حوضی که مسلمانان ساخته بودند افتاد،(۱۷)در نزدیکی حوض، حمزه در برابر او قرار گرفت؛ بین حمزه و او نبرد سختی درگرفت سرانجام حمزه او را کشت.(۱۸)یکی از مهمترین دلاوری های حمزه در جریان جنگ بدر، کشتن «طعیمة» است، این مرد قوی پنجه به شکل جالبی به دست حمزه کشته شد.(۱۹) حمزه همچنین در روز بدر «اسودبن عبدالاسدبن هلال بن عبدالله بن عمربن مخزوم» را به قتل رسانید (۲۰)
در کارزار جنگ احد، پس از آن حمله عمومی آغاز شد، رزمندگان اسلام به لشکر کفر حمله کردند، در این میان حمزه قهرمانانه به قلب دشمن می تاخت، در این روز با دو شمشیر میجنگید و فریاد میزد: « من شیر خدایم».(۲۱)
غزوهی احد،آخرین غزوهای بود که حمزه سیدالشهداء در آن جنگید و به شهادت رسید. (۲۲) در جریان جنگ احد و در آخرین لحظات زندگی خویش نیز، حمزه دلاورانه از حریم اسلام و پیامبر(ص) دفاع کرد.(۲۳) در اسدالغالبه از ابن شیّاب نقل شده است که روز احد، آخرین کسی که با رسول الله بود و فرار نکرد حمزه بود، با دشمنانش می جنگید تا کشته شد، او را «اسدالله» می خواندند (۲۴)
۴. نگرش و عقیده الهی به مساله ی جهاد و شهادت
در کشاکش جنگ احد و پس از آن که حمزه(ع) شماری از دشمنان را کشت، به سوی قرارگاه نیروهای اسلام بازگشت و لحظاتی بعد دوباره حمله را آغاز کرد، او سرانجام در برابر هشدارهای دلسوزانه همرزمانش، لب به سخن گشود و گفت: «در جوانی از حوادث و خطرها بسیار احتیاط می کردم، چون سفر از این دنیا را مرگ و نیستی میپنداشتم و البته که همگان از مرگ می پرهیزند، ولی اکنون به برکت نور محمدی، این سفر را دیگر مرگ و فنا نمیدانم، خدا را سپاس که بیدارم کرد تا با چشم باز به دنیا بنگرم، مرگ را نابودی نمی دانم و به همین سبب، بدون ترس به دشمن می تازم. (۲۵)
حمزه سیدالشهدا، در جنگها آنچنان سخت با دشمن می جنگید که مورد تعجب «صفوان ابن امیه» مشرک قرار گرفت. صفوان پرسید: او کیست که اینگونه می جنگد؟ پاسخ دادند: حمزﺓبن عبدالمطلب، گفت: تا به امروز ندیده بودم که مردی چنین بر خویشان خود بتازد. (۲۶)ابن اسحاق اشعاری را به مناسبت پیروزی بدر از قول حمزه نقل می کند. (۲۷)
۵.رعایت اصل فتوت و جوانمردی در میدان جنگ
عبدالرحمان بن عوف گوید: «در جنگ بدر برخی از مشرکین از من سوال کردند که «مردی که هنگام نبرد پر شتر مرغ به منزله علامت با خود داشت، که بود؟» گفتند: « او حمزه، عموی پیامبر بود»، گفت: « گفت: او امروز کارهای زیادی علیه ما کرد. او بود که صفوف ما را در هم شکست و به خاک سیاهمان نشانید. »(۲۸)
در مقابل این جوانمردی ها، حمزه در ناجوانمردی کامل، توسط وحشی، غلام «جبیر بن مطعم»، که عموی او نیز در جنگ بدر کشته شده بود به شهادت رسید، وحشی می گوید: «روز احد، در مرحله پیروزی قریش، من به دنبال حمزه بودم. او به سان شیری غرّان، به قلب سپاه حمله می برد و به هر کس می رسید، او را بی جان می ساخت. من خود را پشت درختها و سنگ ها پنهان کردم؛ .... و در نهایت توانستم ایشان را به شهادت برسانم»(۲۹)
۶.پیش آهنگ لشگر اسلام
حضرت حمزه پس از اظهار اسلام، با جان و دل از دین خدا دفاع کرد و در راه آئین اسلام، تلاش ها و فدارکاری های بسیاری نشان داد؛ تا آنجا که به لقب «اسدالله» و « اسد رسول الله» مفتخر شد. همچنین فرماندهی سپاه اسلام در نخستین پیکار مسلمانان با مشرکان به حمزه سپرده شد. (۳۰)
در نخستین سریه ی مسلمانان با کفار، پیامبر (ص) برای قریش پیغام فرستاد که کاروان، حق ورود به قلمروی اسلامی را ندارد، ولی بر خلاف انتظار به مدینه خبر رسید که کاروان تجارتی به سرپرستی ابوجهل از راه مدینه از شام میآید و به سوی مکه رهسپاراند، رسول اکرم (ص) حمزه را به عنوان اولین فرمانده سریه ها، همراه با سی سوار نظام از مهاجرین به تعقیب آنان فرستاد، لواء که پرچم سفیدی بود را به دست وی داد و آنها به قصد کاروان از مدینه خارج شدند، تا در محلی که در کنار دریای شام -دریای سرخ- در سرزمین جهینه به کاروان قریش که سیصد نفر بودند برخورد کردند. (۳۱)
۷.هم رزم علی علیه السلام در جنگ ها
آنچه در بررسی سیرهی نظامی حمزه قابل توجه این است که در طول حیات شریف خود، در نبردهای مهم سپاه اسلام در کنار حضرت(ع) به عنوان جنگ آور شجاع به نبرد می پرداخت.
به رسم دیرینه ی عرب که در آغاز جنگ، تن به تن نبرد می کردند سپس حمله عمومی شروع می شد در ابتدای جنگ بدر، عتبه و شیبه و ولید به صحنه آمدند و غرّش کنان مبارز می طلبیدند. پیامبر (ص) سه نفر از انصار را برای مقابله با آنها از صف مسلمانان بیرون فرستاد، عتبه، همین که آن سه نفر را شناخت گفت:«شما برگردید، سه نفر از قریش به جنگ ما بیاید»! سپس فریاد زد: « ای محمد! کسانی را به سوی ما بفرست که همردیف ما باشند! (۳۲)
عبیده و حمزه و على(ع) به میدان آمدند، عتبه گفت: «سخن بگویید تا شما را بشناسیم»، حمزه گفت: «من حمزة بن عبدالمطلب هستم، شیر خدا و پیامبرش»؛ عتبه گفت: «همتای خوبی است و من شیر هم پیمانانم، آن دو تن همراهانت کیانند؟» گفت: «علی بن ابی طالب(ع) و عبیدة بن حارث»، گفت: «همتایان خوبی هستند». طبق نوشته ی ابن هشام در سیره ی خود، حمزه و علی (ع) به هم ردیفان خود مهلت ندادند و در یک لحظه آنان را کشتند ولی نبرد عبیده با عتبه طول کشید، آیات ۱۹-۲۴ سوره حج، درباره آنها نازل شد.(۳۳)
مورخان در تاریخ نبرد بدر نوشته اند که شمار بسیاری از مشرکان به دست با کفایت حمزه سیدالشهداء و علی بن ابی طالب(ع) کشته شدند، جنگ بدر که پایان یافت، تیغ های کافرکش حمزه و علی(ع) هرگز از یاد مشرکان و بازماندگان آن کشته ها نرفت.
منابع
۱) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۷۰.
۲) ابن اسحاق، سیرت رسول الله، ج۳، ص۱۳۶۳.
۳) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.
۴) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۰.
۵) ابن هشام، السیرة النبویة،ج۲، ص۶۳۲.
۶) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۰.
۷) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۰.
ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۶۷؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۸، جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص۵۲۹. ( مولف کتاب می فزاید: ما در کتاب منافقان در تاریخ اسلام به روشنی ثابت کردیم که نظریه عبدالله بن ابی از خطر خالی نبود، هیچ بعید نبود که پس از ورود دشمن به داخل شهر، از خانه های منافقان به منزله ی سنگر استفاده کنند و یهودیان داخل مدینه نیز با آنان همکاری نمایند. )
۸) ابن هشام، السیرة النبویة،ج۲، ص۶۳۲.
۹) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۱.
۱۰) طبری، محمدبن جریر،تاریخ الطبری، ج۲۲، ص۱۲۷؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۱۳۱، ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷؛ ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۴۴.
۱۱) شیبانی، شرح السیر الکبیر، ج۱، ص۸۳.
۱۲) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۶، ص۴۷۷.
۱۳) ابن عبدالبرّ،استیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۲۷۳.
۱۴) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۱،ص۲۱۱، ص۷۶، ص۸۳.
۱۵) همان، ص۲۲۷.
۱۶) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، کتاب المغازی، ج۱،ص۲۱۱، ص۷۶.
۱۷) طبری، محمدبن جریر،تاریخ الطبری، ج۲۲، ص۱۲۷؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۱۳۱، ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷؛ ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۴۴.
۱۸) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۰.
۱۹) طبری، تاریخ الطبری، ج۲،ص۵۳۴.
۲۰) ابن اثیر، عزالدّین ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۲۸۲.
۲۱) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی،ج۱،ص۲۹۰.
۲۲) ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۸.
۲۳) همان؛ واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۲ و ج۱، صفحه ۷۶.
۲۴) ۱۸۶.
۲۵) ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۲، ص ۷۲۶۹؛ مجلسی، محمدباقر ، بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۱۵۵.
۲۶) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی،ج۱،ص۱۰.
۲۷) همان، ج۱، ص۹.
۲۸) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۰.
۲۹) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۱۰.
۳۰) ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۱۳۱.
۳۱) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۱۱۲.
۳۲) واقدی، ابوعبدالله محمدبن عمر، المغازی، ج۱، ص۶۸؛ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۷.
۳۳) ابنابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم (ابن ابى حاتم)، ج۸، ح۲۴۷۹.