مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مراسم، حجتالاسلام میرهاشم حسینی در سخنانی به بیان تفاوت نگاه امام حسین علیهالسلام به دنیا در مقابل نگاه یزیدیان پرداخت. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از سخنرانی حجتالاسلام میرهاشم حسینی را منتشر میکند.
هرگاه جامعه یا حکومت اسلامی در رویکردش، در اهدافش، در گفتارش و در کردارش مثل یزیدبنمعاویه عمل کند، به فرمودهی ابیعبداللههالحسین علیهالسلام نهتنها به اسلام ضربهی عمیق وارد میشود، بلکه اثری از اسلام واقعی باقی نمیماند و انحراف بزرگی در مسیر اسلام ناب ایجاد میشود؛ امّا در نقطه مقابل اگر مثل حسینبنعلی علیهالسلام عمل کند، عظمت اسلام ناب و تجلّی اسلام صحیح اتفاق میافتد.
برای شروع بحث لازم است به ویژگیها و نگاه و رویکرد یزیدبنمعاویه و حسینبنعلی علیهالسلام به دنیا، سیاست، مردم و دیانت بپردازیم. در کتاب معانیالاخبار شیخ صدوق رحمهاللههعلیه روایتی از امام سجاد علیهالسلام نقل میکند که وقتی کار بر سیدالشهداء علیهالسلام و یارانش سخت شد، وحشت بعضی از یاران حضرت را فراگرفت. خب، با توجه به هجمهی همهجانبهی لشکر دشمن بهسمت ابیعبداللهه و یارانش، طبیعی بود که آنها وحشت کنند. یک دلنگرانی عجیبی در وجود آنها پیدا شد؛ امّا وقتی یاران به وجود مبارک ابیعبداللههالحسین علیهالسلام و حضرت اباالفضل علیهالسلام و حضرت علیاکبر علیهالسلام و دیگر خصیصین سیدالشهداء نگاه کردند، دیدند هرچه کار سختتر و تهدید بیشتر میشود، صورت این بزرگواران مثل خورشید میدرخشد و نفوسشان آرامش عمیقی دارد. اینجا همهی کسانی که دلنگران بودند به ابیعبداللههالحسین علیهالسلام متوسل شدند و روبه جانب آقا کردند و آقا فرمود بنیالکرام مقاومت کنید.
میدانید که امیرالمؤمنین علیهالسلام در مواقع بلا و گرفتاری از واژهی بنیالکرام استفاده میکرد. اصلاً یکی از خصوصیاتی که در بلا نمایان میشود این است که صاحبان کرامت خودشان را نشان میدهند؛ یعنی اگر مصیبتی مثل مصیبت کربلا نبود شاید هرگز تجلّی کرامت و بزرگواری قمر بنیهاشم و حسینبنعلیها مشخص نمیشد. در دل بلاست که بچههای جهادی، تربیت دینی خودش را نشان میدهد. در دل بلاها و گرفتاریهاست که خوبان عالم خودشان را نشان میدهند و بقیه از برکات وجودی آنها بهرهمند میشوند.
بعد حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به یارانش فرمود نگاهتان به دنیا عبور باشد. نگاهتان به آخرت و مرگ پلی از این دنیا به عالم دیگر باشد. بالأخره این عمر طی میشود، ولی مهم این است که در این عمر چطور عمل میکنید. نگاهتان به دنیا و مرگ چگونه است؟ مثل حسینبنعلیها نگاهتان به دنیا گذراست، یا مثل یزیدبنمعاویهها وجودتان دنیاخواهی، دنیازدگی و دنیاپرستی فراگرفته؟!
یزید نگاهش به دنیا نگاه دنیازدگی و دنیاخواهی بود و نگاهش به آخرت بیاعتقادی بود؛ مسیری که اموی مسلکان و بنیامیه مثل یزید شروع کرد همین نگاه انحرافی بود. نفوذی که در داخل اسلام بین مؤمنین داشتند، انحراف بزرگی را در بین مسلمین ایجاد کرد. البته بخشی از بنیامیه اهل نماز و تبرک جستن هم بودند، ولی در کل نگاهشان در حکومتداری برای بهدستآوردن منافع و رسیدن به مقاصد و اهداف شوم خودشان بود؛ امّا حرکتی که ابیعبداللههالحسین انجام داد، برعکس کاری بود که بنیامیه انجام داد.
حضرت در خطبهی منا میفرماید این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، این امربهمعروف و نهیازمنکری که داریم انجام میدهیم، سکون و سکوتی ندارد و برای ریاست نیست. نگاه حسینبنعلی نگاه خدمت است. در روایات داریم که نگاه به مسئولیت نباید نگاه طعمه باشد، بلکه باید نگاه خدمت باشد. مکتب اهل بیت نگاهشان به سیاست و حکومت بهخاطر دنیاخواهی نبود، ولی بنیامیه خصوصاً یزید هرجا سمتی و مسئولیتی برای خودش و اطرافیانش داشت عموماً بر پایهی دنیاخواهی، خیانت و امیال نفسانیشان بود.
قیام ابیعبداللهه بهخاطر این بود که پرچم اصلی دین حقیقی برافراشته شود. در روایتی مرحوم کلینی از وجود مبارک امام صادق علیهالسلام میفرماید: «إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ الْإِیمَانِ وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ الشِّرْک»؛ بنیامیه برای اینکه به اهداف خودش برسد، در انقلاب رسول اکرم انحراف ایجاد کند و حسینبنعلیها را زمینگیر کند و به مسلخ کربلاها ببرد، به تعلیم ایمان پرداخت، ولی تعلیم شرک را رها کرد؛ چون میدانست اگر در جامعهی مؤمنین حقیقی، کسانی که در مکتب اهل بیت پرورش پیدا کردند، رشد پیدا کنند، دیگر در آن جامعه خائنها نمیتوانند مسئولیت بگیرند و نفوذ کنند. قرآن میفرماید: «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا»؛ کفار نمیتوانند آسیبی بزنند، هر آسیبی که هست بهخاطر وجود منافقین و نفوذیهاست.
یزیدبنمعاویه مردم را در جهل نگه داشت؛ یعنی برای اینکه بتواند به غارتگری بپردازد و به امیالش برسد راهی جز نگهداشتن مردم در جهل نبود؛ امّا سیاست حسینبنعلی علیهالسلام پیوسته بر این بود که مردم آگاهی پیدا کنند، از جهالت بهدور باشند، عالم به زمانشان باشند و بصیرت داشته باشند. چرا حضرت لحظهبهلحظه تا کربلا، در تمام این مسیر، پیوسته آگاهی میدادند؟ چون در جامعهای که بخواهد اسلام ناب و مکتب اهل بیت و دیانت و خدمت واقعی اتفاق بیفتد، مردم باید آگاهیشان بیشتر باشد، والا منافقین در خانواده، در محیط فرهنگی، در بعضی از مسئولیتها و در بعضی از اماکن به اسم دیانت نفوذ میکنند و بلایی سر مردم میآورند که مردم راضی میشوند دین از سیاست جدا باشد و آنگاه یزیدبنمعاویهها مسلّط میشوند و واقعهای مثل حرّه را بهوجود میآورند. یزیدبنمعاویه نگاهش به مردم اینگونه بود.
در جامعهای که به مدافعین حرم و حریم توجه نشود، در جامعهای که مردم از جریان حسینبنعلیها آگاه نشوند و مظلوم واقع شود، در جامعهای که مردم دست دوم حساب شوند، آن جامعه خدایناکرده بهسمت حجاجبنیوسفها خواهد رفت. سیدالشهداء علیهالسلام برای خدمت به مردم میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللهَهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما»؛ برطرفکردن حاجت مردم نعمت خدا به شماست، اگر کمکاری کردید این نعمت تبدیل به نقمت میشود. آقا ابیعبداللههالحسین علیهالسلام نگاهش به مردم خدمتکردن است.
حسینبنعلی علیهالسلام و یاران و همراهان ایشان در کربلا از خانوادهی متعالی بودند و نگاهشان به خانواده نگاه خاصی بود؛ امّا یزیدبنمعاویه از خانوادهی بههمریختهای بود که در آن تعالی نبود و استعدادها رشد پیدا نکرده بود. در جریان حسینبنعلی علیهالسلام به همهی خوبیها توجه میشود، ولی در جریان یزیدبنمعاویه نهتنها به خوبیها توجهی نمیشود، بلکه انحراف و آدمهای مشکلدار وجود دارد. داخل این جریان منحرفینی مثل ابناشعثها هستند که بدترین نوع خانوادهها را دارند. جریان حسینبنعلیها مسئولیتپذیرند، ولی جریان مقابل عافیتطلب و مسئولیتگریزند.