مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مراسم، حجتالاسلام والمسلمین سعدی در سخنانی با قرائت فقراتی از زیارتنامه حضرت ابالفضل العباس (علیهالسلام)، «حفظ و تعمیق رابطه با امام حق» و «ایستادگی و سازشناپذیری در مقابل جریان باطل و مرزبندی با آن» را دو درس مهم از سیره قمر بنیهاشم خواند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سعدی، عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس دانشگاه امام صادق علیهالسلام را منتشر میکند.
ماه محرم فرصتی است که با تأمل و تحلیل و مطالعه و بررسی پیرامون سیرهی برجستهی سیدالشهداء علیهالسلام و نقشآفرینی همراهان آن حضرت از جمله حضرت ابالفضلالعباس علیهالسلام برای جامعهی امروز خودمان درسها و عبرتها بگیریم. در این مطلب به یکی از مهمترین مؤلفههای بنیادین در سیرهی قمر بنیهاشم که میشود در جامعهپردازی و طراحی هندسهی حکمرانی از آن استفاده کرد، اشاره میکنم.
یکی از برجستگیهای قمر بنیهاشم زیارتنامهی حضرت صادق علیهالسلام برای ایشان است که در میان غیرمعصومین کمنظیر است. حضرت صادق علیهالسلام در این زیارتنامه محورهای برجستهی حیات قمر بنیهاشم را برای ثبت در تاریخ بهعنوان شهادت در پیشگاه خدای متعال و ایشان مطرح میکند. در این زیارتنامه امام صادق علیهالسلام فضائل قمر بنیهاشم را در دو محور اساسی مطرح میکند. در واقع، معمومی که بخواهد در جامعهی اسلامی نقشآفرینی کند، باید این دو رسالت را بر عهده داشته باشد:
۱. مسئلهی ربط: ربط، یعنی ارتباط امت را با امام حفظ و تأمین کند و تعمیق ببخشد.
۲. مسئلهی رفض: در برابر طاغوت و باطل رفض داشته باشد، ایستادگی و مقاومت کند، سازش نکند و تسلیم نشود.
این دو کار برجستهای است که با بصیرت آسمانی و ربّانی قمر بنیهاشم اتفاق افتاد و محقق شد. ببینید در زیارت عاشورا مفهوم برائت و ولایت آمده است. ولایت، یعنی اتصال امت با امام و برائت، یعنی مرزبندی با دشمن و با کسانی که باید با آنها مرزبندی داشته باشیم. اتفاقاً مسئلهی برائت و حفظ مرزبندی با اغیار در زیارت عاشورا تحت عنوان لعن مقدم بر سلامشده و یکی از مهمترین مؤلفههایی که ما امروز در جامعهپردازی به آن نیاز داریم، درسآموزی از سیرهی قمر بنیهاشم است که سازشناپذیری با دشمن و ارتباط امت با امام باید مدنظر و در اولویت باشد.
بنیامیه یک حکمرانی را از خودش نشان داد و مقابل حکمرانی نبوی بدعت گذاشت. پایههای این حکمرانی بهگونهای شد که سیدالشهداء علیهالسلام دید جز با به میدان آمدن و آورده همهی اعزه کاری نمیتواند از پیش ببرد. یک تحول و یک بدعتهای عجیبی در حکمرانی دینی جامعهی اسلامی اتفاق افتاده بود و جامعهپردازی بر اساس یک محورهایی اتفاق افتاد که جامعه اصلاً مسخ شده بود. اینکه سیدالشهداء علیهالسلام فرمود دین لباس وارونه پوشیده، یک حقیقت عجیب و یک تحلیل درست و عمیق است. روایتی است از حضرت صادق سلاماللهعلیه در کافی شریف که میفرماید بنیامیه نمیگذاشت در جامعه مسئلهی شرک و ولایتِ طاغوت تبیین و بازگو شود و حساسیت در برابر دشمن ایجاد شود.
قرآن در آیه ۲۳ سورهی شوری میفرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ»؛ محبّت اهل بیت و ولایتپذیری نسبت به ذویالقربی پیغمبر اجر رسالت است. حکمرانی نبی مکرم اسلام یکی از پایههای اساسی ولایت اهل بیت است. از طرف دیگر، جبههگیری در برابر عدوالله و ولایتِ طاغوت هم از مفاهیم اساسی و بنیادین دین است. حضرت صادق سلاماللهعلیه میفرماید: «خلافت و سلطنت از درِ سیف وارد میشود، امّا ولایت ما از دل وارد میشود.» عالمان درباری اموی حتی عنصر محبّت به اهل بیت را تحریف کردند و یک تحلیل غیردقیق و غیرصحیح از محبّت اهل بیت ارائه دادند؛ حتی در پایهی محبّت اهل بیت هم اینها تحریف و تخریب کردند. ولایت اهل بیت یکی از مهمترین مؤلفههای جامعهپردازی در جامعهی دینی است.
کتابی اخیراً از بیانات رهبر انقلاب به نام «حماسهی امام سجاد (ع)» چاپشده که من از نسل فرهیخته و عالم جامعهمان خواهش میکنم این کتاب را مطالعه کنند. رهبر انقلاب در فصلی پیرامون نامهی امام سجاد علیهالسلام به ابن شهاب زهری تحلیل عمیقی میکنند. حضرت میفرماید که ابن شهاب حواست باشد در کدام زمین بازی میکنی؛ در حوزهی نظریهپردازی تو را قطب قرار دادند؛ سنگ زیرین آسیای ظلم اموی شدی و تریبون اسلام اموی را به تو دادند. نظام سلطه و طاغوت از تئوریسینهای سازش حمایت و آنها را برجسته میکند. در این فضا اهل بیت روی عنصر ایستادگی و مقاومت در برابر سلطه و طاغوت تأکید میکردند.
قمر بنیهاشم از صدیقینی بود که در عرصهی عمل صدق را نشان داد و مقابل طاغوت ایستاد. قرآن مجید میفرماید: «لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِم»؛ ما از انبیاء، حتی پیغمبر پیمان محکم گرفتیم که در برابر پیمان الهی از شما میپرسیم. بعد به امت فرمود: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین»؛ با اینها همراه باشید. مرحوم علامهی طباطبایی رحمهاللهعلیه میفرماید صادق را از صدقش میپرسند؛ یعنی صدق در وفای به عهد در عمل داری یا نه. آنجایی که بناست وفای به عهد کنی و صادقین (امامان ربّانی جامعه) را در مقابل همهی تکذیبها تصدیق کنی، آیا حاضری این هزینهها را بدهی یا نه. اینجا عیار روشن میشود.
در چند آیهی بعد قرآن دربارهی این عهد میفرماید: «وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَار»؛ در مقابل جریان باطل پشت به صحنه نکنید، این عهد شماست. در همین واقعهی عاشورا، عدهای به سیدالشهداء علیهالسلام نامه نوشتند که حسین جان بیا کوفه که ما برای تو شمشیر میزنیم؛ امّا همینها مقابل سیدالشهداء علیهالسلام ایستادند. وفای به عهد کجاست؟ در گرفتاریها. چه کسی به عهد وفادار است؟ «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»؛ عدهای که بر این عهد صادقاند، نه صدق در شعار، بلکه در عمل مقابل جریان باطل با بصیرت ایستادگی میکنند تا جریان باطل نتواند در صف مقاوم مؤمنین رخنه کند. وفای به عهد در مقابل نظام سلطه و امامت طاغوت و حکومت و امارت سلطه ارزش بسیار بزرگی است.
اینکه برخی از عرفا و علما خطاب به قمر بنیهاشم میگویند «یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن»، جایگاه ایشان را روشن میکند. وقتی سیدالشهداء علیهالسلام به کربلا رسید، پرسید اسم این سرزمین چیست؟ گفتند به این سرزمین کربلا میگویند. فرمود: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء»؛ امّا قمر منیر بنیهاشم محکم مقابل جریان طاغوت ایستادگی کرد و نگذاشت نفوذ کنند و جریان حق را مهجور کنند. حضرت صادق سلاماللهعلیه در این زیارتنامه خطاب به حضرت ابالفضلالعباس علیهالسلام میفرماید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَه ... أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُل»؛ در اوج دلسوزی، فداکاری و جانبازی برای حسین علیهالسلام ذرّهای کوتاهی و سستی نکردی. صدیقین خلأشان بر امام جامعه بسیار سنگین است.