رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۰، این سال را سال «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» نامگذاری کردند و فرمودند: «سال ۱۴۰۰ یک زمینهِی خوبی برای شکوفایی جهش تولید وجود دارد که از این بایستی حدّاکثر استفاده را کرد. باید این حرکت با جدّیّت دنبال بشود و بهطور عمده حمایتهای قانونی و دولتی و حکومتی از همهسو نسبت به جهش تولید انجام بگیرد. چه این دولت تا وقتی که بر سر کار است، چه دولت آینده از اوّل استقرار بایستی همّت خودش را بر این قرار بدهد که موانع را برطرف کند و حمایتهای لازم را انجام بدهد و انشاءالله جهش تولید به معنای واقعی کلمه در امسال انجام بگیرد. ما بایستی تولید را محور کار قرار بدهیم و حمایتهای لازم را انجام بدهیم و مانعها را از سر راه تولید برداریم.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در اینباره یادداشتی از آقای حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی منتشر میکند.
در ادامهی نامگذاری سالهای متوالی و متمادی مرتبط با تقویت توان اقتصادی و همچنین پیشرفت و تقویتکنندهی استقلال ملی و توانمندکردن اقتصاد کشور با هدف امنیت و آسایش اجتماعی، امسال نیز حکیم انقلاب، سال آغاز قرن پانزدهم را بهعنوان «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» نامگذاری کردند.
تولید شامل مجموعه فعالیتهایی است که منجر به کالا و خدمات میشود. از سوی دیگر، تولید منشأ تأمین نیازهای مهم و اساسی و همچنین نیازهای مرتبط با آسایش زندگی است. از این منظر، هر تولیدی لزوما تأمینکنندهی نیازهای مهم و اساسی و نیازهای مرتبط با احساس امنیت و آسایش زندگی نیست. تولید همچنین ارتباط معناداری با گذران اوقات فراغت و سرگرمیهای زندگی، بهعبارتی "صنایع فرهنگی" دارد.
اگر بپذیریم که تولید مرتبط با عرصهی بزرگ خدمات اعم از خدمات آموزشی و پژوهشی؛ خدمات بهداشت و سلامت؛ خدمات توریسم و گردشگری؛ و خدمات ساخت و ساز و عمران شهری است، دایرهی تولید با همهی عرصههای مرتبط با زندگی، در واقع"فرهنگ زندگی" است.
از سوی دیگر، برای کشور عزیز و پرتوان جمهوری اسلامی ایران که بهدلیل استقلالگرایی و تأکید بر نفی نظام سلطهی جهانی همواره با تحریمهای اقتصادی و سیاسی و فشارها و تحریفهای فرهنگی مواجه بوده است، تمرکز بر حوزههای "شکننده و آسیبزای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی" اهمیت کانونی دارد که حوزهی "اولویتهای تولید و خدمات" را بهخود اختصاص میدهد.
برایناساس، از یکسو باید بهدنبال تقویت بنیهی زیرساختهای "تولید با همهی تنوعها و تکثرها" بود و از سوی دیگر، بر مبنای شاخصهای مشخص که تأمینکنندهی نیازهای اساسی مثل مسکن؛ سلامت و بهداشت؛ آموزش و درمان؛ غذا و دارو؛ و همچنین نیازهای مرتبط با احساس خوشبختی و کیفیت زندگی است، مسیر پشتیبانی و مانعزدایی از تولید را تقویت نمود.
در این راستا، توجه به علم، فناوری و فرهنگ که تعیّن بخش تولید، توزیع و مصرف بهینه است، اهمیت کلیدی و محوری دارد. لازم است به زنجیرهی دامنهای و سلسله مراتبی تولید که شامل موارد زیر است، توجه نمود:
پشتیبانی و مانعزدایی شناختی تولید
شناختِ منتهی به انگیزه و ایمان، موجب پذیرش سختیها و در عین حال تلاش برای "تغییر شرایط" و امید به آینده میشود. پشتیبانی شناختی از مسیر استقلال اقتصادی و تابآوری همراه با توانمندی منتهی به قدرت بازدارندهی اقتصادی، مسیر را برای حرکت هموار میکند. شناخت نسبت به توانایی تولیدی کشور، خصوصاً در ناحیهی کارگزاران اقتصادی کشور اعم از دولت، بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان میتواند مسیر حرکت را بدون لغزندگی و تردیدهای ناشی از "شایدها" هموار سازد. اشراف بر توانمندی علمی خصوصاً تواناییهای دانشی در حوزهی "نوآوریها" خصوصاً توجه به همهی ظرفیتهای علم و فناوری بالفعل ایرانیان در داخل و خارج از ایران، عرصهی شناختی را تقویت میکند.
پشتیبانی و مانعزدایی نهادی از تولید
تعدد نهادهای تصمیمگیر و وجود نهادهای موازی و خلاء نهادی برای حمایت از تولید و رفع موانع تولید امر بسیار مهمی است که نیازمند تجدیدنظر در مدلهای حکمرانی مرتبط با تولید میشود. بنیان نهادی جدید بر بیاعتمادی به تولیدکننده و کنترل تولیدکننده برای احراز موفقیت و تأمین استانداردهای تولید و همچنین اطمینان از اشتغال به تولید است. هر سه هدف، یعنی احراز موفقیت، تأمین استانداردها و اشتغال به تولید اهمیت بسیار زیادی در موفقیت دارد، ولی همهی اهداف سهگانه میتواند در انتها یا حتی در مسیر، توسط فرایندهای سیستمی و هوشمند تأمین شود و فرد را درگیر نظام دیوانسالاری پیچیده نکند. در همین راستا، باید نقشآفرینی نظام بانکی بهعنوان عامل بازدارنده را به عامل تقویتکننده و جبرانکنندهی خسارتهای ناشی از تأخیر یا شکستهای تولید نمود.
در بخش پشتیبانی و مانعزدایی نهادی، با توجه به روندهای جدید حکمرانی تولید که بهسمت "صنعت و خدمات فیزیکی – مجازی" حرکت کرده است، تحولات جدی در حوزهی حکمرانی تولید، امری گریزناپذیر است. تغییرات نهادی در جایگاه علم و فناوری و ظرفیت تحقیق و توسعه و همچنین تنوع و گسترهی نوآوری بسیار مؤثر است. برای مثال، کرهی جنوبی که در یک دورهی زمانی نسبتاً کوتاه از رتبهی یازدهم در حوزهی ثبت نوآوریها برخوردار شد، برای تبدیلشدن به رهبر فناوری جهان، دو تغییر مهم را صورت داد:
۱. ارتقاء مقام وزارت علوم و فناوری در کابینه و تعیین آن بهعنوان دبیرخانهی ملی، بهطوریکه بتواند بهعنوان هماهنگکنندهی مرکزی در زمینهی علم و فناوری در دولت عمل کند.
۲. سازماندهی مجدد نهادهای تحقیق و توسعهی دولتی در پاسخ به انتقادات مبنی بر اینکه این نهادها به نفع کشور نیست، بلکه به نفع وزارتخانههای منفرد است که به آنها تعلق دارند و عدم تحرک بین نهادی منابع تحقیق و توسعه (جریان منابع انسانی و اطلاعات و اشتراک تجهیزات و غیره) در میان این نهادها باعث عدم استفاده از منابع کمیاب میشود. بنابراین، این نهادها به سه شورای تحقیقاتی تجدید ساختار شد که تحت صلاحیت دفتر نخستوزیر قرار گرفت. سه شورای تحقیقاتی عبارتاند از: ۱. شورای تحقیقات علوم بنیادی کرهی جنوبی، ۲. شورای تحقیقات کرهی جنوبی برای فناوری رفاه عمومی و ۳. شورای تحقیقات صنعتی کرهی جنوبی که رئیس شورای تحقیقات مستقیماً به دفتر نخستوزیر گزارش میدهد.
پشتیبانی و مانعزدایی فرایندی از تولید
فرآیندهای اداری و نظام دیوانسالاری بزرگ، اولاً موجب افزایش هزینهها، ثانیاً موجب ظرفیت پیداکردن فساد و ثالثاً طولانیکردن فرایند تولید میشود و کارگزاران تولید را خصوصاً در شرکتهای دانشبنیان و بخش خصوصی و مردمی دچار خستگی بازدارنده میکند. لذا، هم پشتیبانی از تولیدکننده و هم مانعزدایی از تولید اقتضا میکند با رویکرد کاهش دیوانسالاری و سرعتبخشی به تولید، مسیر کار هموار شود. اصلاح فرایندی در ذیل اصلاح حکمرانی نهادی و مدیریتی محقق میشود.
پشتیبانی و مانعزدایی مردمی تولید
منطق فناوریهای جدید، "منطق آهنربایی" است که همهی برادههای پراکنده و نادیده را تبدیل به قدرت و انرژی تجمیعشده میکند. بنیان توان فناوریهای جدید مردمی است و همهی کاربران تولیدکنندهی اصلی، "توان مجازی" محسوب میشوند. نظام ماژولار (خوشه) و شبکهی فضای مجازی که ظرفیت تبدیل پراکندگی به تمرکز، عدم ارتباط به ارتباطات گسترده، کار فردی به کار جمعی و ظرفیتهای محدود به ظرفیتهای گسترده و متمایل به بینهایت دارد، را باید مورد توجه قرار داد تا توان نیروی کار متخصص، مهارتی و آموزشپذیر جامعه در مسیر تولید مورد استفاده قرار گیرد.
پشتیبانی و مانعزدایی از تجارت داخلی و بینالمللی
شاخص رشد اقتصادی و رشد تجارت بینالمللی، دو شاخص تعیینکننده در پویایی اقتصادی و میزان بنیهی اقتصادی یک کشور است. رشد اقتصادی در تعامل همافزای تجارت داخلی و خارجی تقویت میشود و نمیتوان این دو مقوله را جدای از همدیگر و در انزوای از یکدیگر جستوجو کرد. برای مثال، بر مبنای گزارش بانک جهانی، رشد تولید ناخالص داخلی چین در ۳۳ سال گذشته بهطور متوسط ۹.۸درصد بوده است، در عین حال رشد سالانهی تجارت بینالمللی این کشور بهطور متوسط ۱۶.۶درصد بوده است.
از سوی دیگر، در عرصهی اقدامات با تکیه بر پشتوانههای مذکور، باید بهدنبال اقدامات اساسی شامل:
۱. اقدامات سیستمی و نظاممند که منجر به نظمی هوشمند و هوشمندشدن روندها و فرآیندها شود.
۲. اصلاح نظام دیوانسالاری و کاهش فرآیندهای مرتبط با تولید (بهطور حتم غول دیوانسالاری مهمترین مانع تولید و اصلاح آن مهمترین پشتیبانی تولید بهحساب میآید)
۳. پشتیبانی و مانعزدایی از تجارت داخلی و بینالمللی
۴. اقدامات مرتبط با تقویت صنایع فرهنگی که قلمرو کسبوکار و اشتغال بزرگی را بهخود اختصاص میدهد. (بر مبنای آمار صندوق بینالمللی پول تولید ناخالص داخلی دنیا در سال ۲۰۱۹، حدود ۸۷ تریلیون دلار بوده است. در این میان کسبوکار صنایع فرهنگی نزدیکی به ۳ تریلیون دلار بوده است که بیش از سهونیم درصد تولید ناخالص جهان را بهخود اختصاص داده است. در این کسبوکار بالاترین جایگاه را چین و سپس آمریکای شمالی و اروپا بهخود اختصاص دادهاند. صنایع فرهنگی نقش مهمی در ایجاد اشتغال و همزمان شکلدهی به فرهنگ دورهی کودکی و نوجوانی دارد. لذا، سیاستهای تشویقکنندهی حضور در کسبوکارهای صنایع فرهنگی بومی را باید دنبال نمود. لازم است صنایع فرهنگی مرتبط با تقویت هوش و نوآوری و حل مسائل چند متغیره را نیز مورد توجه خاص قرار داد.)
۵. تخصصگرایی همراه با توجه به مهارتگرایی مبنای فعالیتها و مشاغل در همهی رستههای شغلی اعم از بخش خصوصی و بخش دولتی باید باشد و حمایت از تنوع فراگیر تخصصها و مهارتهای مرتبط با پهنهی گستردهی تولید از جایگاه اثرگذاری برخوردار است و احیاکنندهی تلاشهای گسترده در خلق ارزشهای علمی و فناورانه است و موجب شایستهسالاری و تحقق کارها بر مبنای دانشهای تخصصی و مهارتی خواهد بود. تخصصگرایی را خصوصاً در مدیریتهای کلان و میانی باید کنترل کرد و نهادی مسئولیت احراز تطبیق تخصص با مدیریتهای کلان را انجام دهد.
توجه خاص به حوزه فرهنگ و علم و فناوری
با توجه به دانشمبنابودن و فرهنگبنیانبودن مسیر پشتیبانی و مانعزدایی از تولید، توجه به "منابع اصلی دانش" و تقویتکنندههای "فرهنگ کار و تولید" یک امر اصولی و مهم است. در این رابطه، نکات ذیل اهمیت کانونی دارد:
۱. موتور محرک تسریع در گرهگشایی از تولید، بهرهگیری فراگیر و نظاممند از علم و دانش و نوآوری و در عرصهی عمومی فرهنگ کار و تولید است.
۲. منابع خلق دانش و فرهنگ را در همهی مقاطع تحصیلی از تعلیم و تربیت دورهی کودکی گرفته تا دورهی دبستان و دبیرستان و دورههای تخصصی دانشگاهی و البته در دانش و فرهنگ دینیِ تخصصیِ برخاسته از حوزههای علمیه جستوجو کرد. در این مسیر، همهی "رسانههای فرهنگی" مثل ادبیات، شعر، موسیقی، رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر و همچنین صنعت بازیها و سرگرمیها و تفریحات سالم و از همه فراگیرتر فضای مجازی و رسانههای اجتماعی نقش کانونی در خلق نوآورانهی فرهنگ کار و تلاش و تولید و خدمات منتهی به پیشرفت کشور دارند.
۳. برآیند نهایی قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کیفیت زندگی، شادی و شادابی مردم و احساس خوشبختی ظهور پیدا میکند. در واقع چگونگی کیفیت زندگی رابطهی معناداری با رضایت از زندگی دارد. لذا، لازم است همهی شاخصهای مرتبط با کیفیت زندگی، احساس خوشبختی و رضایت از زندگی را تقویت کنیم.
۴. اگرچه برخورداری از شاخصهای برتر اقتصادی و توزیع عادلانهی منابع نقش کلیدی در احساس خوشبختی دارد، ولی احساس خوشبختی صرفاً یک پدیدهی اقتصادی نیست و دارای ابعاد شناختی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. نگاه واقعی به زندگی و توجه به ابعاد و داشتههای مثبت زندگی و پرهیز از نگاه مقایسهای و رقابتی بدون توجه به واقعیتهای زندگی، پرهیز از تشریفات و تجملگرایی و نگاه به حال و همچنین نگاه واقعی به آینده و پرهیز از نگرانی نسبت به آینده همراه با تقویت اعتماد به لطف پروردگار نقش کلیدی در احساس خوشبختی دارد. نقش نهادهای اجتماعی در اضطرابزدایی از جامعه و مدیریت مبتنی بر سازگاری و آرامش نیز نقش محوری در احساس خوشبختی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد.
۵. لازم است به ابعاد فرهنگی تولید و رشد اقتصادی با نگاه به ذهنیتهای فردی و اجتماعی توجه کرد و نسبت به تقویت فرهنگ سهمآفرینی در رشد اقتصادی کشور بهجای نگاه سهمخواهی، و در عین حال تقویت نگاه مسئولانه به رشد اقتصادی و نقشآفرینی برای بهبود شرایط و البته شفافیت عملکردی خصوصاً عملکرد مالی دولتها و کوچکسازی هزینههای تمامشدهی تولید بهعنوان چهار محور کلیدی تقویتکنندهی زیرساخت اجتماعی برای حمایت و پشتیبانی تولید و مانعزدایی از تولید توجه نمود.
پایان قرن چهاردهم و آغاز قرن پانزدهم، مستلزم بازنگریها، بازآفرینیها و نوآوریهاست. لازم است این آفرینش جدید با درک دقیق از ظرفیت پیشرانهای اصلی علم و فناوری با تأکید بر فناوریهای جدید و همچنین شناخت جامعه و فرهنگ، خواستههای فرهنگی جدید، قابلیتها و حساسیتهای فرهنگی و البته هدفگذاری تمدن نوین اسلامی در چهارچوب «گام دوم» انقلاب اسلامی با مداقهی جامعهپردازانه برای دستیافتن به شاخصهای تمدن نوین اسلامی صورت گیرد.