در چند دههی گذشته، یک انتقال معنایی مهم دربارهی یکی از کلیدواژههای مهمّ انقلاب اسلامی رُخ داده است و آن، تغییر و تحریف معنا و مفهوم واژهی «مستضعف» از فضای گفتمان قرآنی آن به یک اصطلاح در حوزهی علوم اجتماعی و اقتصادی متعارف و غربی و به معنای انسانهای فقیر و آسیبپذیر و آنها که در طبقات فرودست دهکهای درآمدی جامعه گنجانده میشوند.
توجّه به این مفهومپردازیها باید مورد توجّه ما باشد و باید همواره به شأن و کارکرد گفتمانی و هدایتگری مفاهیم اصلی و کلیدی اسلام ناب محمّدی(ص) ملتزم باشیم. از نظر رهبر انقلاب: «ما معارفی در قرآن داریم، مفاهیمی در قرآن داریم که این مفاهیم حقیقتاً سازندهی زندگی مقتدرانه و عزّتمندانهی امّت اسلامی است؛ حقیقتاً مایهی نجات امّت اسلامی از گرفتاریها است؛ در قرآن این مفاهیم را داریم. برای اینکه این مفاهیم مورد عمل قرار بگیرد و تحقّق پیدا کند، اوّل باید این مفاهیم را جزو بیّنات افکار جامعهی اسلامی قرار داد و کاری کرد که برای جامعهی اسلامی این مفاهیم قطعی و روشن بشود که هیچچیزی جلوی آن را نتواند بگیرد. ما در این مرحله هنوز گرفتاریم، ما در این مرحله هنوز مشکل داریم؛ باید کاری بکنیم که این مفاهیم در جامعهی اسلامی تبدیل بشود به مسلّمات فکری، به رایجترین افکار مشترک بین همهی قشرهای مردم؛ این کاری است که باید در زمینهی قرآن انجام بگیرد.»
۱۳۹۶/۲/۷
در اندیشهی انقلاب اسلامی، «مستضعف» در مقابل «مستکبر» به کار میرود نه «ثروتمند و پولدار» و این تقابل معنایی میان واژهی مستضعف با مستکبر، برخاسته از منطق الهی و مستحکم قرآن کریم است و بر همین اساس: «مقابلهی ملّت ما با استکبار، ریشهی دینی هم دارد. کلمهی استکبار و مستکبر و در مقابلش استضعاف و مستضعف، در قرآن هست.»
۱۳۷۸/۸/۱۲
اهمّیّت این نکته از اینجاست که در هر انقلابی، یکی از پرسشهای اصلی و کلیدی این است که چه کسانی و کدام گروه از جامعه، فعّالان اصلی انقلاب هستند یا انقلابیّون اصلی چه کسانیاند؟ و متناسب با این پرسش و در فضای ادبیّات انقلابهای جهان از انقلاب کارگران و کشاورزان و... سخن به میان آمده است. بر همین اساس، اهمّیّت واژهی مستضعف در اندیشه و سپهر معرفتی انقلاب اسلامی از اینجاست که انقلاب اسلامی، انقلابِ مستضعفین است و همواره در مقابل مستکبرین قرار دارد و چون استضعفاف و استکبار، پدیدههایی جهانشمول هستند و انقلاب اسلامی نیز فطرتبنیاد است، انقلاب اسلامی هم حامی مستضفین جهان و برآمدهی از ارادههای آنهاست و هم در تقابل با مستکبران عالم قرار دارد.
«آن هنگام که از مبارزه و مقابله با استکبار جهانی و قلدرها و غارتگرهای جهان حرف میزنیم، مخاطب ما تمام مستضعفان عالمند. این، طبیعت پیام ماست؛ استکبار جهانی هم این مطلب را میداند؛ دشمنی او با ما و امام(ره) و انقلاب اسلامی نیز به خاطر همین نکته است.»
۱۳۶۸/۴/۴
اصلیترین علّت این وضعیّت که در جهان میتوانیم از دو گروه متقابلِ مستضعف و مستکبر سخن بگوییم، تحقّق نیافتن دین الهی است. «اگر هزار سال دیگر هم، دنیا همینطور پیش برود و پیشرفتهایی در آن به وجود بیاید، مادامی که دین خدا حاکم نشده باشد، باز عدّهای مستکبر و عدّهای مستضعفند. دین آمد برای اینکه ناکامیهای بشر را از بین ببرد. امروز ناکامیهای بشر، به خاطر اعراض از معنویّت و دین و تعالیم عالیهی اسلامی، همچنان باقی است و از بین نرفته است.»
۱۳۶۹/۱۱/۲۱
بر اساس این تبیین، واژهی دیگری که در تقابل معنایی با «استضعاف» و مستضعفین قرار میگیرد، «طاغوت» است. «اگر خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد نتیجهی آن در انسان، طغیان است: طاغوت.»
۱۳۸۵/۷/۲۱ و «بدبختی مردم دنیا به خاطر پیموده نشدن راه خدا و به خاطر راه طواغیت است.»
۱۳۷۶/۶/۲۶
مهمترین وظیفه در برابر طاغوت هم کفر به طاغوت است و «کفر به طاغوت یعنی همین نظامهای سلطهی موجود در دنیا.»
۱۳۸۷/۳/۲۱ «امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متّحدهی امریکا است.»
۱۳۸۵/۵/۳۰
«ما [دنیای اسلام] نباید ضعیف باشیم، ما باید قوی باشیم. قوّت فقط به سلاح نیست، قوّت فقط به پول نیست؛ مبنای اصلی قوّت، ایمان به خدا و پایداری است. خدای متعال [میفرماید] : فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لَا انفِصامَ لَها؛
[سورهی بقره، آیهی ۲۵۶] اگر ایمان به خدا بود و اگر کفر به طاغوت بود، این تمسّک به عروهی وثقی است، این مایهی قدرت است، مایهی اقتدار است. در دنیای اسلام، این را ما باید ترویج کنیم؛ این را باید بخواهیم.»
۱۳۹۵/۲/۲۲
در جمعبندی از مباحث گفته شده، دوباره این پرسش را مطرح میکنیم که: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً ــ یعنی این چند سال اخیر باب شده ــ اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛ [سورهی قصص، آیهی ۵] مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است
.»
۱۳۹۸/۹/۶
افزون بر این معناشناسی و شرح دقیق از واژهی مستضعف و از جمعبندی تقابل معنایی میان واژهی قرآنی «مستضعف» با «مستکبر» و «طغیانگر» و کاربرد آن در سخنان رهبر انقلاب، این نکته به دست میآید که مستضعفان، کسانی هستند که توسّط مستکبران و طغیانگران، مورد ظلم و سلطه قرار گرفتهاند، امّا آنها آرام و سلطهپذیر نیستند و در این «درگیری و مواجهه و مقابله به طور قهری» (همان) مدام با جهاد و تلاش خود در رفع ظلم و استکبار و طاغوت در جهان میکوشند؛ آری! مستضعفان، نجاتبخش فرودستان جهان هستند.