علامه طباطبایی در المیزان، ذیل این آیه، کلمه «سدید» را از مادهی «سداد» دانستهاند، که به معناى اصابت راى، و داشتن رشاد است. ایشان افزودهاند: بنابر این، قول سدید، عبارت است از کلامى که هم مطابق با واقع باشد، و هم لغو نباشد، و یا اگر فایده دارد، فایدهاش چون سخن چینى و امثال آن، غیر مشروع نباشد. پس بر مؤمن لازم است که به راستىِ آنچه مىگوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که لغو و یا مایه افساد نباشد.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز در دیدار اخیرشان با کارگزاران نظام فرمودند: «سخن جمهوری اسلامی، متین و مستدل و قابل اثبات است...اگر نسبت به اروپا بیاعتمادیم، دلیل متقن داریم...» ایشان در بخش دیگری از سخنانشان در باره بدعهدی اروپا چنین گفتند: «...سه کشور اروپایی در سیزده چهارده سالِ قبل، یک بدعهدی و بیصداقتی بزرگی با ما کردهاند سر همین قضیّهی هستهای؛ سالهای ۸۳ و ۸۴ یک بیصداقتیِ بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهدهی آنها است. دولتهای اروپایی باید اثبات کنند به جمهوری اسلامی که امروز آن بیصداقتی و بدعهدیِ آن روز را نخواهند داشت؛ باید آن را جبران کنند.»
این یادداشت به اختصار تلاش میکند مستدل بودن این سخن رهبری را از زبان دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات هسته ای کشورمان در آن مقطع یعنی آقای روحانی که امروز نیز در جایگاه ریاست جمهوری، مسئول مذاکرات هستهای هستند، تبیین کند.
ضمن نقدهایی که به اثر تالیفی آقای روحانی وارد است اما بدون تردید حداقل برای موضوع مورد بحث ما، یکی از بهترین منابع، کتاب ایشان با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» است که به تفصیل وقایع مذاکرات هستهای را طی ۶۷۸ روز مسئولیت مستقیم خود از ۱۴ مهر ۸۲ تا ۲۴ مرداد ۸۴ به رشته تحریر درآوردهاند. مقطعی که مذاکرات با تروئیکای اروپا (EU۳) یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان در آن آغاز شد و در همین مقطع به بن بست رسید.
آقای روحانی در فصل چهارم این کتاب با عنوان «تهدید زدایی از امنیت ملی» و در فصل دوازدهم همین کتاب با عنوان «دستاوردهای ۶۷۸ روز تلاش» این سوال را به عنوان یک محور مهم مطرح میکند که چرا اروپا نتوانست از فرصت استفاده کند؟
ایشان در پاسخ به پرسش فوق و تجربهی رفتار تروئیکای اروپا پس از توافقنامههای سعدآباد، بروکسل و پاریس این هشت نکته را مطرح میکند که میتوان از آن به آسیب شناسی رفتار سه کشور اروپایی در مذاکرات هستهای با ایران نام برد.
این نکات عبارتند از:
۱) نبودن انسجام داخلی در اتحادیه
۲) تزلزل در تصمیم گیری
۳) وابستگی به آمریکا
۴) تاثیر پذیری از کشورهای عربی منطقه
۵) اشتباه محاسباتی اروپا
۶) عدم شناخت اروپا از جریانات سیاسی داخلی
۷) انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
۸) تاثیر پذیری از تبلیغات و تردید در عمل
آقای روحانی ذیل هر یک از این موارد توضیحاتی را نیز مطرح کرده است. جالب اینکه سرانجام و پایان بخش مذاکرات با سه کشور اروپایی، نامهای است که آقای روحانی کمتر از ده روز قبل از پایان مسئولیت خود در پاسخ به طرح ارسالی سه کشور اروپایی به آنها ارسال کرده است. طرحی که پس از توافق پاریس و در حالیکه قرار بود سه کشور اروپایی برای همکاریهای هستهای، تکنولوژیکی و اقتصادی، «تضمین های محکم» بدهند، ارائه شد و واکنش آقای روحانی را برانگیخت.
وی در قسمتی از این نامه تاریخی چنین مینویسد: «این طرح در صدد مرعوب ساختن ایران برای پذیرش بازرسیهای مداخله جویانه و غیرحقوقی است که فراتر از توافقنامهی پادمان است» یا پایانبخش نامه مذکور پاراگرافی است با این متن که «در مجموع، پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی، اما در مورد پیشنهادات ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا می باشد. فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می سازد. پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن، از ملت ایران پوزش طلبند.»
حال سوال این است که آیا سه کشور اروپایی هیچگاه بابت آن طرح توهین آمیزشان از ملت ایران پوزش طلبیدند؟
آیا دلایل و آسیب های هشت گانه آقای روحانی (به جز بحث انتخابات آمریکا) که منجر به فرصت سوزی اروپا در مذاکرات هسته ای ۸۲-۸۴ شد، امروز از بین رفته است؟
پاسخ این پرسش ها نه تنها منفی است بلکه اروپای امروز به مراتب غیر منسجمتر، متزلزلتر در تصمیم گیری، وابستهتر به آمریکا و همچنان تاثیرپذیر از کشورهای عربی منطقه و البته رژیم صهیونیستی است و یکی از نشانههای واضح آن، رفتار سه کشور اروپایی بخصوص فرانسه و انگلیس، حین و پس از مذاکراتی است که به برجام ختم شد.
علاوه بر اینها، آدرس غلط برخی افراد و گروههای داخل کشور به غرب که آقای روحانی ذیل «عدم شناخت از جریانات سیاسی داخلی» به آن اشاره کرده، امروز نیز اگر پررنگتر نشده باشد کمتر نشده است.
لذا بخشی از تفصیل این اشاره گذرای رهبر حکیم انقلاب اسلامی که «این سه کشور اروپایی در سیزده چهارده سال قبل، یک بد عهدی و بی صداقتی بزرگی با ما کردند سر همین قضیهی هستهای ... یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، بر خلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند...» را باید در این کتاب هزار صفحهای جستجو کنیم.
امروز مجدداً میدان آزمونی برای این سه کشور اروپایی فراهم شده است و باید منتظر بود تا معلوم شود بدعهدی و بیصداقتی مستدل و قابل اثبات انگلیس، فرانسه و آلمان در مذاکرات سال های ۸۲-۸۴ آیا جبران میشود و یا برگ سیاه دیگری به آن بدعهدی و بی صداقتی اضافه میگردد؟
البته، این یکی از شروط هفتگانه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با بدعهدی اروپا ست.