خدا رحمت کند شهید سید اسدالله لاجوردی را. وقتی ریاست سازمان زندانها را برعهده گرفت، فهمید که خیلی از زندانیانی که در آنجا هستند، برخلاف تصور مرسوم، انسانهای خوب و شریفیاند که بهدلیل خطاها و جرائمی سهو یا غیرعمد، بازداشت شدهاند. لاجوردی حتی در مورد برخی از اعضای سازمان منافقین هم همین نظر را داشت. میگفت خیلی از اینها گول خوردهاند، آنها را شستوشوی مغزی دادهاند. در آن ایام، این سید بزرگوار چند مسئله را در دستورکار قرار داد:
اول اینکه یکسری کارگاههای فنیوحرفهای راه انداخت تا زندانیان اوقاتشان بیهوده در زندان تلف نشود و همچنین بهمحض آزادی از زندان، حرفهای بلد باشند و کاری برای خود دستوپا کنند.
دوم اینکه جلساتی دینی، فرهنگی و سیاسی ترتیب داد تا زندانیانی که احیاناً تحتتأثیر جریانهای انحرافی چون منافقین قرار گرفتهاند، بهمرور از آنها فاصله بگیرند و به دامان اسلام و انقلاب برگردند. سید حتی خودش هم وارد این ماجرا شد و با چنین زندانیانی نشستوبرخاست کرد؛ تا جایی که برخی از آنها را به خانهی خود میبرد. از دل همین کارها بود که بسیاری از آنها توبه کردند و به انقلاب بازگشتند و حتی بعدتر برخی از آنها به جبهه رفتند و شهید شدند.
سوم اینکه سید بهطور مرتب آمار زندانها و زندانیان را از سراسر کشور میگرفت. در جریان این کار، فهمید که تعداد زیادی از زندانیان بهدلیل مشکل مالی برای پرداخت «دیه» به زندان افتادهاند، درحالیکه بعضی از آنها تقید کامل به شریعت و دیانت دارند. از همینجا فکر تأسیس «ستاد دیه» به فکر سید افتاد و در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان در سال ۶۹، بههمراه کسانی چون مرحوم حاج سعید امانی، مرحوم حاج حبیبالله شفیق، حاج سید مرتضی اعتمادالاسلامی بختیاری، حاج سیدعلاء میرمحمد صادقی، حاج محمدرضا اعتمادیان و حاج علی اکبر بادام برجاه اولین جلسهی آن را برگزار کرد. همان سال هم اولین «جشن گلریزان» را برگزار کردند و این جشن تا به امروز ادامه پیدا کرده است. جشنی که موجب شده تا به امروز نود هزار نفر از زندان آزاد شوند. نود هزار نفری که جایشان زندان نبود و تنها بهدلیل نداشتن دیه به زندان افتاده بودند. بعدتر البته در سال ۷۶، این ستاد به یک ستاد خیریه و مردمنهاد تبدیل شد.
در آموزههای اسلامی، موضوع عفو و گذشت از جایگاه ویژهای برخوردار است. بنا بر معارف اسلامی، اگر کسی «سهواً» دچار خطایی شد یا حتی عمداً خطایی از او سر زد، اما پس از آن «پشیمان» شد، وظیفهی دینی حکم میکند چنین کسی را عفو کنیم. بالعکس آن نیز صادق است.
این اتفاق آنقدر مهم بوده و هست که رهبر انقلاب هم هرساله مبلغی برای این جشن اختصاص میدهند. کمااینکه سال گذشته هم ایشان مبلغ ۱۵۰ میلیون ریال را به این جشن هدیه دادند. این البته منحصر به ایشان نمیشود و رؤسای سه قوه نیز بهتبع ایشان مبالغی را کمک میکنند. نکتهی جالب اینکه این اقدام آقا در سفرهای استانیای هم که میروند، ادامه پیدا میکند و مبلغی را برای این موضوع اختصاص میدهند. مثلاً در سفر کرمانشاه، رهبر انقلاب مبلغ پنجاه میلیارد ریال به این ستاد کمک کردند.
***
ماجرای شهید لاجوردی تنها یک مصداق برای این است که بدانیم اساساً نوع نگاه اسلام و شارع مقدس به مقولاتی چون «جرم»، «مجرم»، «عفو» و «زندان» متفاوت از سایر مکاتب غربی و شرقی است. در آموزههای اسلامی، اساساً یکی از اسمای خداوند، «عفو» است: «
کانالله عفوّاً غفوراً» (سورهی نساء، آیهی ۹۹). خداوند به پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز بهعنوان «رهبر» جامعهی اسلامی، همین را توصیه میکند: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ» (سورهی آلعمران، آیهی ۱۵۹). بهتبع، خداوند به «مردم» جامعهی اسلامی هم سفارش به عفو و بخشش میکند: «وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» : «مردم باید عفو کنند و گذشت نمایند. آیا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟ و خداوند بخشنده و مهربان است» (سورهی نور، آیهی ۲۲).
بر همین مبناست که در آموزههای اسلامی، موضوع عفو و گذشت از جایگاه ویژهای برخوردار است. بنا بر معارف اسلامی، اگر کسی «سهواً» دچار خطایی شد یا حتی عمداً خطایی از او سر زد، اما پس از آن «پشیمان» شد، وظیفهی دینی حکم میکند چنین کسی را عفو کنیم. بالعکس آن نیز صادق است. بدینمعنا که اگر کسی خطایی مرتکب شد و بهجای آنکه از آن پشیمان و نادم شود، اصرار و پافشاری بر درستی خطای خود داشت، اینجا جای عفو نیست. عفو چنین شخصی، هم ظلم در قبال آن فرد است و هم جامعه.
از منظری دیگر، جرم را میتوان در یک نگاه کلی، به دو بخش «فردی» و «اجتماعی» تقسیمبندی کرد. گاهی جرمی که مجرم مرتکب شده است، حالت فردی دارد، مثلاً مرتکب قتلی شده است. در اینجا اگرچه خانوادهی مقتول میتوانند تقاضای قصاص کنند، اما اگر «عفو» کنند، به تقوا نزدیکتر است. گاهی اما جرم مجرم حالت اجتماعی دارد، مثل فتنهی ۸۸ که فتنهگران دست به آشوبهای خیابانی زدند که چندین ماه ادامه داشت و علاوه بر خسارتهای مادی که به اموال شخصی و ملی وارد آمد، خسارتهای غیرمادی (مانند تزلزل باورها و عقاید مردم، ضربه زدن به امنیت ملی، رودررو قرار دادن مردم، از هم پاشیدن بنیان برخی خانوادهها و...) هم بهدنبال داشت. بیتردید در این مورد، شرایط عفو و بخشودگی با حالت اول تفاوت دارد. در اینجا حکومت وظیفه دارد برای تأمین امنیت جامعه و جلوگیری از خسارت بیشتر، با فرد یا جریان پدیدآورنده برخورد کند و آنها را مورد عفو قرار ندهد. کمااینکه از سیرهی اهلبیت
علیهمالسلام نیز چنین برمیآید. مثلا پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز در زمان فتح مکه، با اعلام «یومالمرحمه»، حتی از خطای کسانی چون ابوسفیان و وحشی (قاتل حمزه، عموی پیامبر)، سفانبنامیه (از بزرگان قریش)، مروانبنحکم و... که در آن روز ابراز پشیمانی کرده بودند، گذشتند. با این حال اما افرادی را از این عفو همگانی استثنا کردند و فرمودند: هرکجا اینان را یافتید، بکشید، گرچه به پردهی کعبه چنگ زده باشند. پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم آنان را مهدورالدم اعلام کردند. کسانی چون عبداللهبنسعدبنابیسرح، عبداللهبنخطل، هباربناسود و کعببناشرف از جملهی این افراد بودند. این افراد کسانی بودند که مرتباً افکار عمومی را علیه حکومت اسلامی تحریک میکردند و موجب بروز فتنه در جامعهی اسلامی شده بودند. بنابراین گاهی اوقات، آنقدر جرم مجرم بزرگ است که امکان عفو و بخشش او وجود ندارد.
گاهی اما جرم مجرم حالت اجتماعی دارد، مثل فتنهی ۸۸ که فتنهگران دست به آشوبهای خیابانی زدند که چندین ماه ادامه داشت و علاوه بر خسارتهای مادی که به اموال شخصی و ملی وارد آمد، خسارتهای غیرمادی (مانند تزلزل باورها و عقاید مردم، ضربه زدن به امنیت ملی، رودررو قرار دادن مردم، از هم پاشیدن بنیان برخی خانوادهها و...) هم بهدنبال داشت.
***
در نظام جمهوری اسلامی نیز ازآنجاکه قوانین آن منبعث از دین مبین اسلام است، چنین نگاهی از ابتدا حاکم بوده است. از سویی دیگر، هدف از زندان نیز «اصلاح» شخص مجرم است. بنابراین اگر مجرمی پشیمان شد و رفتار خود را اصلاح کرد، حتی اگر دورهی محکومیت وی تمام نشده باشد، ممکن است مورد عفو نظام قرار بگیرد. بر همین اساس، یکی از هیئتهایی که در همان سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی با دستور امام خمینی
رحمهاللهعلیه راه افتاد، «هیئت عفو زندانیان و محکومین» بود. گرچه برخی جریانها درصدد بودند که این هیئت را منحل کنند، اما حمایت صریح و قاطع امام، از این اقدام جلوگیری کرد. در نامهای که امام خمینی
رحمهاللهعلیه در تاریخ ۲ دیماه ۱۳۶۵ خطاب به اعضای هیئت عفو زندانیان نوشتند، حمایت قاطع ایشان درخصوص ادامهی فعالیت این هیئت، بهخوبی نشان داده شده است:
بسماللهالرحمنالرحیم
حضرات حجج اسلام، هیئت محترم عفو، دامتافاضاتهم
بنا به گزارش واصله، بعضی از مسئولین در مورد انحلال هیئت عفو که مورد احترام و اطمینان اینجانب میباشند، مطالبی نوشتهاند که واقعیت ندارد و چنین انحلالی صورت نگرفته است و حضرات آقایان باید توجه داشته باشند اینگونه مسائلی که موجب رنجش خاطر همگی ماست، نباید سبب دلسردی در کارها باشد، زیرا شما برای خدا کار میکنید و او از شما راضی و خشنود است.
من به قوهی قضاییه توصیه میکنم که با روی گشاده شما را در سراسر کشور یاری دهند و شما نیز همچون گذشته با احتیاط و دقت، به کارتان ادامه دهید و بدانید که شما مورد تأیید اینجانب هستید. خداوند به همهی ما این توفیق را عنایت فرماید که هرچه بهتر بتوانیم به اسلام و مسلمین خدمت کنیم.
والسلام علیکم و رحمهالله.
۲ دیماه ۱۳۶۵
روحالله الموسوی الخمینی» (صحیفهی امام، ج۲۰، ص۱۷۵)
اطلاعنگاشت | عفو
فعالیت هیئت عفو در آن دوران موجب شد تا با دستور امام خمینی
رحمهاللهعلیه، افراد زیادی مورد عفو قرار گیرند و از زندان آزاد شوند. اما پس از بازنگری در قانون اساسی، ریاست هیئت عفو به ریاست قوهی قضاییه سپرده شد. قوهی قضاییه نیز برای تحقق اصل ۱۱۱ قانون اساسی، کمیسیونی به نام «کمیسیون عفو و بخشودگی» تشکیل داد. این کمیسیون وظیفه دارد تا گزارشهای خود را بهطور مستمر به رئیس قوهی قضاییه تحویل دهد. رئیس قوه هم هرساله در مقاطع مختلف، معمولاً به استناد اجرای بند ۱۱ از اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از رهبر انقلاب تقاضای عفو و بخشش برای زندانیانی که دارای شرایط بخشودگی هستند، میکند. بدینترتیب تاکنون دهها هزار نفر از مجرمان و محکومان در برخی از مناسبتهای دینی و ملی چون ولادت و مبعث حضرت رسول اکرم، ولادت حضرت امیرالمؤمنین، ولادت حضرت قائم، اعیاد سعید فطر و قربان و غدیر، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن)، سالروز حماسهی فتح خرمشهر (۳ خرداد) و... با دستور رهبر انقلاب، مورد عفو قرار گرفتهاند.
در این میان، معمولاً سه گروه بیشتر مورد عفو قرار میگیرند:
اول، جوانان و کمسنوسالها که امکان لغزش و خطا در بسیاری موارد، سهواً و از روی ناآگاهی در آنها بیشتر است. به همین علت، به جوانان با نگاه رأفت بیشتری نگریسته میشود. مخصوصاً طیف دانشجو که مشغول تحصیل هستند و بازداشت و زندانی شدن میتواند موجب بروز مشکلاتی برایشان شود. کمااینکه در ماجرای فتنهی ۸۸ نیز به دستور رهبر انقلاب چنین عمل شد. ایشان اصرار داشتند که حتی اگر این افراد به تشخیص دادگاه مجرم شناخته شدهاند و حکم نیز برای آنها صادر شده است، با اغماض، عدهای که میخواهند ادامهی تحصیل دهند، در زندان نمانند. بنابراین بسیاری از کسانی که احیاناً خودشان معترف بودند که فریب خوردهاند، بدون تحمل کیفر یا با گذراندن بخشی از کیفر خود، با توصیهی رهبر انقلاب و مسئولان قضا، آزاد شدند.
دوم، زنان و مخصوصاً مادران که زندانی بودن آنان میتواند مشکلات خانوادگی برای ایشان و بهتبع برای جامعه به وجود بیاورد.
سوم، مسنها که بودن آنها در زندان بهدلیل کهولت سن ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلات جسمی و بروز بیماری شود.
از نظر رهبر انقلاب، اساساً اصل بر زندان نرفتن و یا به حداقل رساندن دوران محکومیت است. ایشان خود در یکی از دیدارها با مسئولین قوهی قضاییه به این موضوع اشاره کردند و در بیان دلایل آن فرمودند: «کاری کنید که مجازات زندان به حداقل برسد. این احتیاج دارد به تدبیر. ...»
البته این نکته نیز حائز اهمیت است که از نظر رهبر انقلاب، اساساً اصل بر زندان نرفتن و یا به حداقل رساندن دوران محکومیت است. ایشان خود در یکی از دیدارها با مسئولین قوهی قضاییه به این موضوع اشاره کردند و در بیان دلایل آن فرمودند: «کاری کنید که مجازات زندان به حداقل برسد. این احتیاج دارد به تدبیر. البته تدابیری اتخاذ شده؛ بعضی درست، بعضی نادرست (که نمیخواهیم وارد جزئیات و مسائلش بشویم)، لیکن مجموعاً زندان یک پدیدهی نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتی که برای خود زندانی پیش میآید، تبعاتی که برای خانوادهها پیش میآید، تبعاتی که برای محیط کار پیش میآید. بنابراین سیاست قوهی قضاییه را این قرار بدهید و دنبال کنید. فکر کنید، راه پیدا کنید، علاججویانه. یکی باید این باشد که مسئلهی زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبهی مجازاتی زندان تبدیل نشود به یک شیء دیگر؛ دوم اینکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پیدا کند و تبدیل بشود به مجازاتهای دیگر تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود.» (۷ تیر ۱۳۹۱).
ازهمینروی میتوان گفت که در نظام جمهوری اسلامی، اصل بر زندان نرفتن و عفو و بخشودگی مجرمان (مگر مجرمان خاص که توضیح داده شد) است. بنابراین اگر کسی پشیمان شد و توبه کرد و قول جبران مافات داد، مشمول عفو و بخشودگی نظام قرار میشود. بیشک اصرار و پافشاری بر خطا و عدم جبران مافات نیز نتیجهای جز تداوم وضع موجود نخواهد داشت. کمااینکه بعضیها چنین کردند.