یک
شب ما روشن از فروز دعاست
روز ما بازتاب عاشوراست
«قدره فی قلوب من والا»
دل ما قبر سیدالشهداست
راهیان همیشه نورید
چشم گریان ما چراغ هُداست
چه کسی مهربانتر از مادر؟
بانی روضه حضرت زهراست
آرزوهای ما چه شیرین است
فیض چندین نماز با آقاست
صبحدم در مقابل کعبه
سر شب صحن مسجد الاقصاست
دیده بگشا بدان کجاست یزید
نظری کن ببین حسین کجاست
بر سر جمع سوگوار آتش
در یمن با سلاح آمریکاست
عاشقان موسم شهادت شد
حکمتان دست زینب کبراست
جان کل مدافعان حرم
نذر گیسوی اکبر لیلاست
گرچه ماه محرم است ولی
شب هشتم شب امام رضاست
ای امام رئوف! شاهد باش
روضه امشبم برای شماست
دو
آمدم بر درگهت از نو مسلمانم کنی
با نگاه حضرت عباس سلمانم کنی
آمدم بر درگهت تا در کنار انبیاء
بر سر خوان عزای خویش مهمانم کنی
آمدم چون حر بگریم از پشیمانی خویش
آمدم تا از کرم مشمول غفرانم کنی
آمدم تا چون زهیر از دردمندانت شوم
آمدم تا با نگاه خویش درمانم کنی
آمدم تا نغمه «نعمالأمیری...» سر دهم
آمدم تا روسپید و عطرافشانم کنی
آمدم تا با خروش «جننی حب الحسین»
از لباس عقل دور از عشق عریانم کنی
آمدم تا از علیاکبر بگیرم خلق خوش
تا نگین خاتم جمع جوانانم کنی
ای شراب لعل لبهای تو «أحلی من عسل»
آمدم تا در شمار بادهنوشانم کنی
آمدم دور سر اصغر بگردد تا سحر
آمدم پروانه آن شمع سوزانم کنی
آمدم تا جاننثار زینب کبری شوم
در دفاع از آن حرم شاید که قربانم کنی
آمدم تا با گدایی از سهساله دخترت
روز محشر در نگاه خلق سلطانم کنی
آمدم در قتلگاه تو پریشانت شوم
آمدم در جستجوی خویش حیرانم کنی
آمدم تا بر فراز نیزه و تشت طلا
همنوای رأس خود قاری قرآنم کنی
تا نسوزم عاقبت در آتش کبر و ریا
آمدم در کربلا با خاک یکسانم کنی
سه
چه آه جانگذازی داره بابا
توی چشماش چه رازی داره بابا
یه ساعت بعد بچهش زنده باشه
عجب عمر درازی داره بابا
بذار مردم بگن حیرونه بابا
میون گریهها خندونه بابا
به یاد اولین «بابا» که گفتی
یه شب تا صبح گفتم جون بابا
چهار
به هر زخم تنت تصویر لبخند خدا دیدم
خدا از من تو را میخواست من چشم از تو پوشیدم