دیدار شاعران ۸۹ | شعرخوانی آقای هادی سعیدی کیاسری
بی تمنا و بی تپش می رسیم از کدام سو
داغ تابنده بر جبین عقده تاریک در گلو
خسته ی صلح و جنگ ها رسته از بند رنگ ها
نه پذیرای خامشی نه شکیبای گفت و گو
نه تابی نه تپیدنی نه سروری نه شیونی
زمهریر است و ما گمیم حضرت آفتاب کو
ظاهر آیینه ی بهشت باطن اما پلید و زشت
طرفه معجون سرنوشت دیوسان و فرشته رو
رنگ ها می تپند و باز بار دیدار بسته اند
تابناکان پاک جان خواب ناکان هرزه پو
هدهد هادی خودیم قاف آزادی خودیم
نیست سیمرغ غیر ما ، ما شهیدان جست و جو