سالهاست که شیطان بزرگ از براندازی جمهوری اسلامی ایران ناامید شده است. آنها انواع جنگهای رو در رو را آزمودهاند. «در دورهی ده سالهی اول (پیروزی انقلاب)، با توطئهی براندازی سخت -جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی- شروع کردند؛ اما نتوانستند کاری بکنند... در دورهی بعد، براندازی نرم را دنبال کردند -تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی- که آن هم به جایی نرسید.
(۱۳۸۵/۰۳/۲۹)» اما امروز نقاب بر چهره کشیدهاند. حرفهایشان را تغییر دادهاند و «میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم» تنها به دنبال این هستیم که ایران رفتارش تغییر کند.
اما ملت ایران بهخوبی میداند که «تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی... تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید
(۱۳۹۳/۱۲/۲۱)» و این تغییر به این معنا است که «باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکنندهی اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکهی قدرت جهانی باشد.
(۱۳۹۴/۰۷/۲۰)»
برنامهی کنونی آمریکا، تغییر رفتار ایران است. جریان غربگرای داخلی هم در این پازل بازی میکند و این روزها فعالیت خود را در رسانهها و تریبونهای مختلف در نزد افکار عمومی افزایش داده است. به نظر میرسد این برنامه سه ضلع دارد؛ اضلاعی که هر کدام یکی از پایههای حیات مقتدرانهی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است.
۱. تحریف رهبر جمهوری اسلامی؛
اولین ضلع برنامهی تغییر، خط امام را مورد هدف قرار داده و بهشدت بهدنبال جایگزینی تفسیرها و روایتهای خودساخته بهجای نص صریح و معتبر امام است. درحالیکه مهمترین شاخص جهتگیریهای انقلاب اسلامی ایران، محکمات امام (بیانات، آثار و وصیتنامهی امام) است. انحراف در شاخص سبب میشود که رفتار هم منحرف شود. به همین دلیل «جهتگیریها مهم است... گاهی تفسیر غلط از امام میشود، تفسیر غلط از جهتگیری مورد نظر امام انجام میگیرد؛ که این هم چیز بدی است و خطرناک هم هست.
(۱۳۹۲/۰۴/۳۰)» محکمات امام، چراغ راه است. «اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.
(۱۳۹۴/۰۳/۱۴)»
۲. ایجاد تردید در مردم
یکی از پایههای مشروعیت و اقتدار جمهوری اسلامی، مردم هستند؛ مردمی که «ما میتوانیم» را از امام خود آموخته و با عزمی راسخ، انقلاب را در گردنههای مهم و صعبالعبوری نظیر جنگ تحمیلی، فتنهها و ایستادگی در مقابل نظام سلطه یاری کرده و میکنند و جوانهایشان پیشرفتهای تحسینبرانگیز علمی، دفاعی، امنیتی و... را به منصهی ظهور رساندند. اما برخی «سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبهنفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبههافکنی و بیاعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّتجویی و شهوترانی
(۱۳۹۳/۰۱/۰۱)» را جایگزین کنند. جریانی که «میخواهد وابستگی را تئوریزه کند، استقلال را مسخره کند، دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند، نمیشود در مقابل او بیتفاوت ماند؛ باید در مقابل او عکسالعمل نشان داد.
(۱۳۹۳/۰۱/۰۱)»
۳. بزک کردن دشمن
سومین ضلع تلاشی که بزککنندگان آمریکا برای تغییر رفتار در ایران انجام میدهند؛ تغییر در ذهنیت مردم است تا دشمنیهای آمریکاییها با ملت ایران فراموش شود. توضیح اینکه با روی کار آمدن اوباما با شعار «تغییر»، برخی در ایران وسوسه شدند که میشود با این رئیسجمهور، راهی برای حل مسائل و اختلافات بین آمریکا و ایران پیدا کرد و وارد تعامل شد. اما حقیقت چیز دیگری بود. «میگویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم... اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد.
(۱۳۸۸/۰۱/۰۱)» فریبکاریهای اوباما با ارسال دو نامه به حضرت آیتالله خامنهای به اوج خود رسید؛ نامههایی که کارویژهشان «تغییر محاسبات مسئولان» کشور بود. رهبر انقلاب دراینباره فرمودند: «اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای... پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت.
(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)»
اگر کارهای اوباما مبنی بر «فریب» مردم ایران روی خارجی سکهی «تغییر رفتار» باشد، «بزک»، نقشهی غربگرایان داخل کشور و روی داخلی آن است. «یکی از کارهای آمریکاییها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بَزَککردن چهرهی آمریکا؛ به اینکه اینجور وانمود بکنند که آمریکاییها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند... یک عدّهای البتّه مغرضانه این کار را میکنند، یک عدّهای هم از روی سادهلوحی این کار را میکنند.
(۱۳۹۴/۰۸/۱۲)»
بنابراین «کسانی که میخواهند دشمنی خباثتآلود آمریکا و برخی دنبالهروهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانهای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت میکنند.
(۱۳۹۴/۰۴/۶)» اظهاراتی نظیر «امام با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بودند» و یا تقلیل ماهیت استکباری آمریکا و همتراز کردن خصومتهای آن با دیگر کشورها، موجب میشود «تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند.
(۱۳۹۴/۰۸/۱۲)».