سالی که نیمهی آن گذشته است، با یک دستور کار روشن آغاز شد: همدلی و همزبانی دولت و ملت. اقتضای این حکم، شرایط مهآلود کشور در کمرکش مذاکرات هستهای بود که فرجام آن نامشخص مینمود و چندماهی طول کشید تا در قامت برجام ظاهر شد. بازگشت به همان سخنرانی ابتدایی، هشداری را بازمیتاباند که حولوحوش ایجاد دوقطبی موافق-مخالف مذاکرات در ماههای آتی برجسته شد و مخاطبان اصلی آن، از سویی کارگزاران حکومتی و در رأس آنها دولت بود و از سویی دیگر، نیروهای مؤمن و انقلابی. دولتی که در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرد، «حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند»، با تأکید بر این نکته که «این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همهی دولتهاست» و در ادامه پرداختن به نحوهی عمل منتقدان که «تذکر دادن باید جوری باشد که موجب بیاعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روشهای خشمآلود وجود نداشته باشد»، همدلی و همزبانی البته فرایندی دوسویه را تعقیب میکرد که در آن تسلیم نشدن دولت در برابر فشارهای خارجی و تکیه بر توان داخلی «اصل» بود و همراهی مردمی «تداوم» آن. این گزاره ویژگی دیگری هم داشت؛ آنچنانکه «مسئولین باید بیایند مردم را و بهخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند» و تهدید ناشی از ابهام عامه نسبت به پیچیدهترین پروندهی ملی دورهی جمهوری اسلامی را به فرصتی برای رشد همدلی مبدل کنند.
در این بازهی زمانی شش هفت ماهه از اول سال تاکنون اما اخبار و گمانهزنیهای متفاوتی دربارهی روند مذاکرات و فرجام آن شکل گرفت که موجب بروز واکنشهای مختلفی شد. واکنشهایی که دامنهی آن تا تجمع و حتی تحصن هم کشیده شد. اما خط هشدار رهبر انقلاب، لااقل در یک سخنرانی و یک نامه بعد از پذیرش برجام هم تداوم یافت: پرهیز از اختلاف «تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی» دست پیدا کرد.
مجموعه طرح | «تایید مشروط برجام»
در این بین البته یک جریان داخلی با همپیمانی عناصر خارجی، در حال طراحی مداوم چهرهی بزککردهی شیطان بزرگ بودند و جالب آنکه این خط بهشکلی همزمان و توأمان از سوی سران کاخ سفید نیز تعقیب میشد تا آنجا که در سخنرانیهای علنیشان اعلام کردند حذف شعار «مرگ بر آمریکا» مساوی است با امنیت و اشتغال برای ایرانیها و فراموش کردند چه تجاربی در همین نزدیکیها (از حیث مکانی و زمانی) در معرض قضاوت است و آنچه در لیبی و مصر و عراق میگذرد، دلالت محکمی است بر بطلان رابطهی میان دستِ دوستی دادن با نظام سلطه و برقراری آرامش و رفاه.
***
سرانجام در آخرین چهارشنبهی مهرماه ۹۴، سندی که برجام خوانده میشود، با وجود داشتن «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری»، با لحاظ شروط و خطوط قرمزی که «مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه» را میطلبد، برای اجرا به دولت ابلاغ شد که مقدمهی آن مشتمل بر صورتبندی عینی شعار سال بود: تمجید از روال قانونی بررسی دقیق و مسئولانهی برجام توسط متولیان مذاکره، مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رسانهها که «با همهی اختلافنظرها، در مجموع تصویر کاملی از این موافقتنامه در برابر افکار عمومی نهادند.» چراکه مجموعهای پرحجم از کار و تلاش در پیرامون مسئلهای رخ داده بود که «از جمله مسائل بهیادماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی» است. «عبرتآموزی» زیرینترین لایهی این چرخه طولانی نشستوبرخاستهای دیپلماتیک بود که نقطهی نزاع را نه درون برجام، بلکه پسابرجام تعریف میکرد؛ چراکه برخلاف تبلیغات دشمنانه، «در ایران هیچکس نیست که نخواهد مسئلهی هستهای... با مذاکرات حل بشود.» پس دوقطبیسازی کاذب را باید نفی کرد و این نکته را تبیین نمود که آنکه عهدشکن و غیرقابل اعتماد است، طرف اصلی مقابل ملت ایران، یعنی آمریکاست.
حکم به همدلی و همزبانی، نادیده گرفتن سهلگیری سادهاندیشان نیست. نباید درون آن پروندههای مهمی نظیر نفوذ با روشی تقلیلگرایانه تحلیل شود و در پوشش بزرگنمایی امور فرعی، اصول فراموش گردد. نکاتی که در حاشیه و فرامتن سند مشروط اجرای برجام، نگاشته و نهفته بود، راه نفوذ و خیانت از اصول و دستاوردها را برای ما مشخص میکند.
***
حالا در میانهی سالی که پایان آن با حماسهی سیاسی دیگری عجین شده است، جای آن دارد که شعار سال بار دیگر در گوشها طنینانداز شود. روزگاری که برخی میکوشند زندگی روزمره را به برجام گره بزنند، اگر «همه با برادری اسلامی به مسئلهی ارتباطِ میان دولت و ملت» نگاه نکنند، بیم آن میرود که زبانههای دشمنی و اختلاف توسط سادهاندیشان از یک سو و سهلاندیشان از سوی دیگر شعلهور شود؛ بهویژه آنکه «دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی، یک هدف سیاسی است... میخواهند این امنیتی که امروز در کشور ما هست را... به دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیت و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند. دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامهریزی میکنند.» حکم به همدلی و همزبانی، نادیده گرفتن سهلگیری سادهاندیشان نیست. نباید درون آن پروندههای مهمی نظیر نفوذ با روشی تقلیلگرایانه تحلیل شود و در پوشش بزرگنمایی امور فرعی، اصول فراموش گردد. نکاتی که در حاشیه و فرامتن سند مشروط اجرای برجام، نگاشته و نهفته بود، راه نفوذ و خیانت از اصول و دستاوردها را برای ما مشخص میکند.