چهارمین شب عزاداری محرم ۱۴۳۷ و عزاداری شام غریبان در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم آقای موسوی پیش از سخنرانی به مدیحهسرایی پرداخت. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن اشعار خواندهشده توسط ایشان را منتشر میکند.
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم
همه هستی تویی، فیالجمله، این و آن نمیدانم
به جز تو در همه عالم دگر دلبر نمیبینم
به جز تو در همه گیتی دگر جانان نمیدانم
دلم سرگشته میدارد سر زلف پریشانت
چرا درد دل خود را دگر درمان نمیدانم؟
چه بیروزی کسم جانا که از وصل تو محرومم
چرا شد قسمت بختم ز تو حرمان نمیدانم
تو اندر چشم هر ذره چو خورشید آشکارایی
چرایی از من حیران چنین پنهان نمیدانم
نه مییابم تو را در دل نه در عالم نه در گیتی
کجا جویم تو را آخر من ِ حیران نمیدانم
عجبتر این که میبینم جمال تو عیان لیکن
نمیدانم چه میبینم من نادان نمیدانم
همی دانم که روز و شب جهان روشن به روی توست
ولیکن آفتابی یا مه تابان نمیدانم
جز تو ای کشته بی سر که سراپا همه جانی
کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی
عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد
دوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی
ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنا
زنده اندر دل عشاق چو ماهیت جانی
تو کیستی که گرفتی به هر دلی وطنی
که نی در انجمنی نی برون ز انجمنی
پیمبری نه، علی نه، حسن نه، پس تو کهای؟
که گشته گلشن رویت صفای هر چمنی
تو آن حسین غریبی که روز عاشورا
جهان مصالحه کردی به کهنه پیرهنی