با آنکه یاداشتهای بسیاری در تحلیل محتوای کتاب «دختران آفتاب» تهیه کردهام اما به دو دلیل از طرح آن نکات خودداری میکنم:
اول آنکه ارائهی تحلیل دربارهی متن و محتوای کتاب مستلزم بیان داستان کتاب است و این کار یعنی افشای ماجرای کتاب که ممکن است به ذوق و شوق کسانیکه پس از این مراسم قصد خواندن کتاب را دارند آسیب بزند.
دوم آنکه بهطور طبیعی از این پس دربارهی این کتاب بحث و گفتوگوهای فراوان در رسانهها و توسط اهل ادبیات و کتاب صورت میگیرد؛ چنانکه در همین چند روز هم (البته بعضاً بدون مطالعه و دقت در محتوا) مطالبی منتشر شده است و یادداشتهای این حقیر نیز در فرصت دیگری قابل انتشار است.
اما به نظر میرسد متن یادداشت حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای بر این کتاب خود موضوع بسیار قابل توجهی برای بررسی و دقتنظر است. لذا به بیان نکاتی دربارهی این یادداشت میپردازم:
چنانکه در مقالهی «
تأملاتی دربارهی تقریظهای رهبر معظّم انقلاب بر کتابهای دفاع مقدس»، ارائه شده است در چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ذکر شد:
معظمله خود اشاره کردهاند که از سالهای جوانی پس از مطالعه، تاریخ مطالعه و گاه نظر خود را در حاشیه یا آغاز هرکتاب مینوشتهاند و این سبک و سیره تا امروز ادامه یافته است.
البته هنوز صدها یادداشت و تقریظ و حاشیهی ایشان بر کتب مختلف همچنان منتشرنشده باقی مانده است و امیدواریم روزی شاهد انتشار تمامی آن یادداشتها باشیم. اما این اشاره لازم است که یادداشتها و حاشیهنویسیهای ایشان به چند قسم قابل طبقهبندی است:
الف) گاه صرفاً زمان و مکان مطالعه را ثبت کردهاند که این روش در اکثر کتب مطالعه شده توسط ایشان اعمال شده است.
ب) گاه به شرایط زمانی و مکانی که حاکی از توجه خاص است اشاره شده بهعنوان نمونه در حاشیة کتابی نوشتهاند: «تصادف جالبی بود توفیق مطالعهی این کتاب در ایام ۱۵ شعبان و ما بعد آنکه به زیارت قم رفته بودم دست داد.»
ج) گاه به تأثیر کتاب بر خود اشاره کردهاند. بهعنوان مثال: «ساعات خوش و باصفایی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم و الحمدلله.»
(۱۳۹۱/۱۰/۲۰)
د) گاه به جنبهی مستند بودن کتاب اشاره کردهاند که این استناد بعضاً در سخنرانیهای ایشان نیز دیده میشود. نظیر اشاره به کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» یا «خاطرات برخی از زمامداران کشورهای استکباری». جالب است که گاه در اشاره به این نوع کتب عمداً از ذکر نام کتاب یا نویسنده نیز خودداری میکنند.
هـ.) در برخی از یادداشتها نکاتی را در جهت تأیید، تکمیل و یا نقص و نقد کتاب ذکر کردهاند که ندرتاً نمونههایی از این نقص و نقد در بیانات ایشان نیز ذکر شد. بهعنوان نمونه در دیدار با مترجم یک کتاب ضمن تقدیر از قوت ترجمه دو اشکال اساسی یکی از جنبهی دینی و دیگری از جنبهی اخلاقی به محتوای کتاب وارد کردهاند.
و) در برخی از یادداشتها صرفنظر از محتوا به بیان نظر خود دربارهی نویسنده یا مترجم پرداختهاند.
ز) در بعضی از یادداشتها نقطهنظر علمی و تخصصی دربارهی موضوع کتاب و نظر نویسنده بیان شده است که نمونههایی از این نوع در یادداشتهایی که به زبان عربی بر برخی کتب حوزوی نوشتهاند قابل مشاهده است.
نکتهی مهم قابل توجه دیگر که با مطالعه و مرور این یادداشتها که حتی در بیش از ۵۰ یادداشت و تقریظ منتشر شده نیز قابل مشاهده است اینکه: اولاً همهی یادداشتهای نوشته شده و یا اشاره شده در بیانات لزوماً بهمعنای تأیید محتوا و توصیه به ترویج کتاب مورد نظر نبوده بلکه انواع مختلفی را از نظر طرح خصوصاً در بیانات شامل میشود. از جمله:
ایشان به برخی از کتب صرفاً از نظر استناد به برخی مطالب و حقایق تاریخیـ سیاسی و اجتماعی اشاره کردهاند و در واقع از اعتراف نویسندهی کتاب، صحت واقعه یا تحلیلی را نتیجه گرفتهاند و درنتیجه توصیهای به ترویج و تبلیغ کتاب موردنظر نداشتهاند، چنانکه گفته شده گاه حتی از ذکر نام کتاب و نویسنده نیز پرهیز کرده و به این عمدی بودن عدم ذکر هم صریحاً اشاره کردهاند.
گاه صرفاً به قوت قلم و قدرت نویسنده در صحنهپردازی و ترسیم واقعهای تاریخی یا سیاسی و اجتماعی اشاره کردهاند و به صراحت قصدشان از این اشاره را نیز بیان داشتهاند. این نوع اشارهها غالباً در دیدار با اهل قلم و فرهنگ و هنر و گاه مسئولین مؤسسات و نهادهای فرهنگی صورت گرفته و لزوم کسب مهارت و تقویت قدرت قلم به مخاطبان توصیه شده و کاملاً واضح است که در این نوع اشارهها مطلقاً توصیه به ترویج و تبلیغ کتاب مورد نظر نبوده و گاه ایشان در همان جلسه صریحاً بیان کردهاند که محتوای کتاب مورد اشاره کاملا باطل و غیر قابل قبول است امّا قوت و قدرت قلم را مورد توجه قرار دادهاند. و البته در برخی از یادداشتها و تقریظها و بیانات، صراحتا کتابهایی را نام بردهاند و با تجلیل از محتوا یا نویسنده یا موضوع، مخاطبان را به مطالعهی آن کتب و رسانهها را به ترویج و تبلیغ آنها تشویق و توصیه کردهاند.
البته نکات بسیار دیگری دربارهی سبک و انواع اشارات حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در مطالعه و کتابخوانی وجود دارد که انشاءالله در فرصتهای دیگر به آن میپردازم.
اما قبل از پرداختن به تقریظ کتاب «دختران آفتاب»، از خبرنگاران فهیم رسانهها استدعا میکنم تا به نکات ذکر شده در معرفی، تبلیغ و ترویج انواع کتب مورد اشاره دقت و توجه لازم را بهعمل آورند. انشاءالله.
اما دربارهی یادداشت معظمله بر کتاب «دختران آفتاب» به چند نکتهی مهم اشاره میکنم:
نخست آنکه ایشان هم به زمان مطالعهی این کتاب اشاره کردهاند که چند سالی پس از انتشار آن صورت گرفته و هم به تقارن زمان مطالعه با ایام شهادت حضرت فاطمة زهرا
سلاماللهعلیها. این اشاره بهنحو دقیقی مشخص میکند که در زمان مطالعهی این کتاب تمامی آنچه در توصیه به جامعهی متعهد مخصوصاً دختران و زنان نسبت به الگوگیری از حیات طیبهی حضرت زهرا
سلاماللهعلیها دانستهاند نیز مدنظر بوده و همجهتی محتوای این کتاب با آن الگوی کامله در تقدیر بوده است.
دوم اشاره به نوع کتاب است که داستانی با هدف طرح مسائل فکری است. توضیح آنکه این کتاب یک رمان با مشخصات معمول درنظر گرفته شده برای رمان نیست بلکه داستانی خاطرهگونه از سفر چندروزهی یک گروه هفت نفره از دختران دانشجو است که در طول این سفر بنابر سوابق تربیتی و مطالعاتی خود و با توجه به خاستگاههای اجتماعی و خانوادگی به بحث و تبادل نظر دربارهی مهمترین مسائل مبتلا به دختران و زنان خصوصاً در جامعهی ایران معاصر میپردازند و شبهات و معضلات فکری خود را در بحثهای گاه پرحرارت و طولانی مطرح میکنند.
در طول این کتاب دهها مسألهی ریز و درشت مربوط به زنان و همچنین نویسندگان، متفکران و صاحبنظران داخلی و خارجی مورد اشاره قرار گرفته است که نویسندگان کتاب فهرست اجمالی از ۵۱ موضوع مطرح شده در ۱۴ فصل کتاب را در ۱۳ عنوان اصلی در پایان کتاب ارائه دادهاند.
موضوعات و مسائلی که از صفحه ۳۱ کتاب آغاز و تا آخرین صفحهی کتاب؛ یعنی صفحهی ۴۷۳ ادامه مییابد.
بهنظر میرسد کتاب از ۲ ویژگی قابل توجه در این زمینه برخوردار است:
ا
ول: طرح صریح شبهات، مشکلات و مسائل مورد توجه دختران در جامعهی امروز ایران و پرهیز از خودسانسوری و پرهیز از پاک کردن مسائل بجای طرح و حل آن. برای آگاهی از دیدگاههای مقام معظم رهبری دربارهی تحلیلی از ظلم و ستم به زنان در طول تاریخ و تفاوت نگاه مکتب اسلام و نگاه جهان غرب به شخصیت و حقوق زن و همچنین نگاه جسورانه و به چالش کشانندهی غرب دربارهی حقوق زنان شما را دعوت میکنم به مطالعهی بیانات ایشان در دیدار جمعی از بانوان نخبه در اول خردادماه ۱۳۹۰ در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار معظمله.
دوم: پرهیز از تقسیم جامعه به دو بخش سیاه و سفید، و توجه به تنوع دیدگاهها و سلیقهها و وجود عناصر و ویژگیهای مثبت در اغلب گروههای اجتماعی و همچنین وجود برخی افکار و رفتارهای نامناسب در طبقات مختلف جامعه صرفنظر از وابستگی به جریانات متعهد یا غیر آن.
سوم: انعکاس وضع اجتماعی کشور در سالهای پس از دفاع مقدس و آثار شبهات مطرح شده در سطح جامعه خصوصاً دربارهی نقش، شخصیت و حقوق زنان. بنابراین از آنجا که مطالبهی مقام معظم رهبری از محققان و نویسندگان در مسائل فکری جوانان همواره بررسی دقیق مسائل و شبهات و مواجهه منطقی، دلسوزانه، مبتنی بر منطق و عالمانه و با زبان خوش بوده و این کتاب چنین شیوهای را در طرح و بررسی مسائل در پیش گرفته و به توفیق نیز دست یافته مورد توجه و تأیید معظمله قرار گرفته است.
چهارم: حضرت آیتالله خامنهای در یادداشت خود بر این کتاب، به مقایسهای بین این کتاب و کتاب دیگری که قبل از آن خواندهاند پرداخته است و با آنکه از جهاتی آن کتاب نام برده شده را قویتر دانستهاند اما کتاب دختران آفتاب را به ملاحظاتی از جمله و عمدتاً بهرهبرداری نکردن از عامل جنسی واجد هنر بیشتری دانستهاند و لذا کتاب «دختران آفتاب» را مورد توجه قرار دادهاند و توصیه به ترویج آن نمودهاند.
ذکر این نکته مفید است که متأسفانه در یکصد سال اخیر و حتی دهههای اخیر به تبعیت از برخی سبکهای خاص رمانها و داستانهای غربی که یکی از مختصات آن پرداختن به مسائل جنسی و شهوانی تا حد وقاحتنگاری است و برخی نویسندگان ایرانی نیز به ذکر برخی از مسائل ریز جنسی در کتب خود پرداختهاند که بررسی این نوع کتابها نشان میدهد که عمدتاً هدف یا تخدیر مخاطب بوده و یا صرفاً استفادهی ابزاری از عامل جنسی برای فروش بیشتر. لذا توجه نویسندگان کتاب دختران آفتاب به این موضوع و پرداختن به مهمترین مسائل دختران در کتابی با ۴۸۰ صفحه بدون بهرهگیری از عامل جنسی امری قابل تحسین بوده است.
پنجم: اما آخرین نکته دربارهی تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب از نکات مهم و قابل دقت است و خصوصاً برای آنانکه با سبک و منش فکری و اخلاقی ایشان آشنایی ندارند ممکن است شبههآفرین باشد. لذا رمزگشایی از این نکته، مهم و قابل توجه است.
ایشان در انتهای تقریظ تنها نقطه ضعف کتاب را ذکر کردهاند. قبل از ذکر آن نقطهضعف لازم است اشاره کنم که یکی از هفت همسفر اردوی مشهد دختری است به نام فاطمه قدسی، دختری که علیرغم رنجهای فراوان و مرارتهای خاصی که برای حفظ حلاوت مطالعهی کتاب به آن اشاره نمیکنم اما دختری است متدین، اجتماعی، با رعایت اخلاق، مهربان و دلسوز و علاوه بر همهی اینها فردی با مطالعهی بسیار و مسلط به موازین فکری و رفتاری در مواجهه با همسفران متفاوت از نظر اخلاق، تفکر و حتی نحوهی ظاهر و گفتار.
فاطمه قدسی در بحثهای متعددی که در طول این سفر زیارتی صورت میگیرد به کتب دینی و آثار متفکران داخلی و خارجی اشاره و استناد میکند: از آثار مرحوم علامه محمدتقی جعفری گرفته تا آیتالله جوادی آملی و استاد شهید مرتضی مطهری و بسیاری از نویسندگان و متفکران دیگر.
اما در میان همهی این آثار به افکار و گفتار فرد دیگری نیز بسیار اشاره میکند که معلوم است روش فکری و سیرهی او الگویی بسیار اصلی در سبک زندگی و شخصیـ اجتماعی و فکری فاطمه قدسی است. فاطمه در طول این سفر بسیار به سخنان و آموزههای آن متفکر اشاره و استناد میکند اما هرگز نامی از او نمیبرد و تنها به ذکر استاد یا استادم بسنده میکند.
در اواخر کتاب بهمناسبتی مشخصات بیشتری از این استاد معلوم میشود اما همچنان نامی از او برده نمیشود، لکن خوانندهی بصیر بهخوبی درمییابد که آن استاد چه کسی است.
حال چرا حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای ذکر این مشخصات را نقطه ضعف کتاب «دختران آفتاب» دانستهاند؟ برای پاسخ به این پرسش به دو نمونه از سبک و سیرهی ایشان در برخی جلسات و دیدارها اشاره میکنم که عاقلان و تیزبینان را اشارهای کافی است:
در دیدار کارگران و معلمان در آستانهی روز کارگر و روز معلم در ۹ اردیبهشت ۱۳۷۷ در ابتدای بیانات میفرمایند: «از این جوانان عزیز هم که این سرودها را خواندند ـ بخصوص سرود معلم، که سرود بسیار خوب و مؤثری بود تشکر میکنم. البته باید عرض کنم که یکی از سختترین لحظات برای من، لحظاتی است که میبینم کسانی نسبت به این بندة ضعیف حقیر، ستایشهایی را مطرح میکنند. من خودم را اهل آن ستایشها نمیدانم و احساس خجالت میکنم. امیدوارم خدای متعال با شما بر طبق حُسنظنتان رفتار کند و ان شاءالله ما را هم همانطور که حُسنظنّ شماست، قرار دهد.»
همچنین در دیدار با علما و روحانیون کرمان در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ یکی از حاضران شعر زیبایی میخواند. معظّمله در همان دیدار غیررسمی میفرمایند: «جلسه صمیمی و خودمانی و دوستانه است، جلسه متنوع هم برگزار شد، هم تلاوت قرآن بود، هم سرود بود، ... هم اشعار خوبی خوانده شد، منتها تنها عیبش این بود که دربارة این حقیر بود که اگر این عیب را نمیداشت، حتماً جای تحسین داشت.»
با این توضیحات بهخوبی معلوم میشود که چرا ایشان تعبیر نقطهضعف را برای این بخش از کتاب بهکار بردهاند.