انقلاب اسلامی ایران براساس نگرهای مشخص به جامعه و تحولات آن شکل گرفته و به پیروزی رسیده است. هرچند این نگاه تا حدودی غیرمدون است، اما با تمام تنوع و تکثری که دارد، در شرحهای مختلف متفکرین انقلاب بازتاب یافته و از وحدتی انگارهای برخوردار است. این اندیشه که میتوان از آن به «نظریهی اجتماعی انقلاب اسلامی» یاد کرد، کموبیش مهمترین مسائل حیات اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. یکی از مهمترین مسائلی که از منظر این تفکر و متفکرینش تبیین و تشریح خاصی یافته، مسئلهی «محیطزیست» و چالشهای این حوزه است.
انقلاب اسلامی فرزند زمانهی مدرن نیست و اساساً آمده تا زایندهی زمانهی دیگری باشد. با این همه، خود در زمانهای متولد شده که محیطزیست یکی از بحرانهای اساس آن است. پیوند محیطزیست و زیست اجتماعی انسانها، زمینهها و پیامدهای چالشهای محیطزیست را به مسئلهای اجتماعی تبدیل کرده است. نظریهی اجتماعیای که انقلاب اسلامی پیش میکشد، در اینباره حرفهایی جدی، اما همچنان ناشنیده دارد. این یادداشت میکوشد در حد توان، این حرفها را پژواک دهد.
مسئلهی چالشهای زیستمحیطی
علاوه بر قانون اساسی جمهوری اسلامی که در اصل پنجاهم خود حفاظت از محیطزیست را یک وظیفهی عمومی قلمداد میکند، این مسئله در اندیشهی امام خمینی
رحمهاللهعلیه۱ و متفکران انقلاب اسلامی
۲ نیز بازتاب داشته و بهنوعی دغدغهی آنها بوده است. در این میان، آیتالله خامنهای در طی مدت رهبریشان، دیدگاه منسجمی را دربارهی محیطزیست میپرورانند که در استدلالهایی قابل توجه، به برخی از بنیادیترین پرسشهای اجتماعی مطرح در زمینهی محیطزیست پاسخ میدهد. این یادداشت در ادامه میکوشد به جمعبندی این دیدگاه بپردازد.
رهبر انقلاب استدلال میکنند که چالشهای زیستمحیطی امتداد «نابرابریهای اجتماعی» است که در محیط طبیعی بروز و ظهور یافته و عامل اساسی در این چالشها عبارت است از «اقلیتی مرفه و ثروتمند»
ماهیت و خاستگاه بحرانهای زیستمحیطی
مهمترین دادهی یک نگرش اجتماعی پیرامون محیطزیست و چالشهای آن در زمینهی تحلیل خاستگاه چالشهای زیستمحیطی است. تصویری که یک دیدگاه از زمینههای شکلگیری بحران و رفع آن به دست میدهد، پایهی تفسیری است که از چگونگی رفع بحران دست خواهد داد. رهبر انقلاب در این زمینه مشخصاً بر دو سطح تحلیل دست میگذارند. سطح اول تحلیلی انسانشناختی و سطح دوم تحلیلی اجتماعی از مسئله است.
تحلیل انسانشناختی
هرچند در اندیشهی اجتماعی متفکرین مسلمان از «انسان» و «جامعه» سخن به میان میآید، اما با دوگانهی فرد-جامعه تفاوت دارد. «انسان» در این سنت فکری، همان «فرد» نیست. جامعه در برابر فرد مطرح میشود، اما در امتداد انسان است. از سوی دیگر، در این تفکر، عبودیت انسان در برابر خدا سرچشمهی همهی ارزشهای انسانی است: «سرچشمهى همهى فضایل انسانى و کارهاى خیرى که انسان ممکن است انجام بدهد (چه در حوزهى شخصى، چه در حوزهى اجتماعى و عمومى)، همین احساس عبودیت در مقابل خداست.» در برابر این عبودیت و خداپرستی، منیت و خودپرستی قرار دارد که «منشأ همهى آفات اخلاقى و عوارض و نتایج عملى آنهاست.» این خودپرستی و خودبینی در سه سطح قابل تمییز است: «خودبینى و خودخواهى در مقابل خداوند متعال» که از آن به «طاغوت» تعبیر میشود: «خودبینى در مقابل انسانهاى دیگر» که «نتیجهاش مىشود نادیده گرفتن حقوق دیگران» و «خودبینى در مقابل طبیعت». آیتالله خامنهای اینچنین استدلال میکنند که «تضییع محیط طبیعى» و «نادیده گرفتن محیط طبیعى زیست» نتیجهی این سطح از خودبینی است.
۳ بر این اساس، بحران محیطزیست تابعی است از طغیان و خودخواهی انسان. جامعه در تداوم انسان است و پیدایی اینچنین انسانی سطحی دیگر از تحلیل را شکل میدهد که عبارت است از بر هم خوردن روابط توحیدی در جامعه.
انسان |
خداپرستی
|
فضایل انسانی
|
خودپرستی
|
آفات اخلاقی |
رابطهی انسان با خدا
|
طاغوت |
رابطهی انسان با انسان
|
نادیده گرفتن حقوق دیگران |
رابطهی انسان با طبیعت
|
تضییع محیطزیست |
تحلیل انسانشناختی حضرت آیتالله خامنهای از چالش زیستمحیطی
تحلیل اجتماعی
سطح دیگر تحلیل پیدایش بحران محیطزیست، تحلیل اجتماعی است. این سطح از تحلیل، پاسخ روشنی میدهد به اینکه بروز چالشهای زیستمحیطی نشانه و معلول چه روابط و وضعیتی در جامعه است و عامل اصلی تخریب محیطزیست چه کسانی هستند؟ در دیدگاهی که رهبر انقلاب میپرورانند، این پرسشها بهخوبی تشریح میشود. ایشان استدلال میکنند که چالشهای زیستمحیطی امتداد «نابرابریهای اجتماعی» است که در محیط طبیعی بروز و ظهور یافته و عامل اساسی در این چالشها عبارت است از «اقلیتی مرفه و ثروتمند».
«تخریب محیطزیست معلول نابرابریهاى اجتماعى و استفادهی غلط از طبیعت و یکى از عوامل تضییع حقوق انسانهاست. متأسفانه در جهان امروز، اقلیتى مرفه و ثروتمند از همهى امکانات و مواهب طبیعى و سالم بهرهبردارى مىکنند، ولى اکثریت ملتها محکوم به زندگى در شرایط محیطى آلوده و غیربهداشتى و تن دادن به عوارض سوء و انواع بیماریها و پذیرفتن بلا و مصیبت و مرگومیرند.»
۴
این تحلیل علاوه بر آنکه چالشهای زیستمحیطی در سطحی جهانی را تبیین میکند، ماهیت چالش محیطزیست در درون کشور را نیز بیان میکند و بر «شیوههاى ناصحیح و غیرعادلانه در تعامل با طبیعت و آلوده ساختن محیطزیست در کشورمان» انگشت میگذارد و راهحل را در «جامعهای سالم و بهدور از فاصلهی طبقاتی» میداند.
۵
سطح تحلیل |
علل چالشهای زیستمحیطی
|
راهحل |
سطح انسانشناختی |
طغیان انسان در رابطه با طبیعت
|
عبودیت خدا
(توحید)
|
سطح اجتماعی |
نابرابریهای اجتماعی
|
برقراری جامعهی عادلانه و
بهدور از فاصلهی طبقاتی (عدالت)
|
تحلیل حضرت آیتالله خامنهای از عوامل چالشهای زیستمحیطی
مبادی اهمیت مسئلهی محیطزیست و غفلت از آن
مسئلهی قابل بررسی دیگر این است که از منظر این تفکر، «اهمیت» مسئلهی محیطزیست چگونه و به چه میزان است؟ هر اندیشهای کموبیش برای محیطزیست اهمیت قائل است، اما تفاوت در اهمیت و اولویتی است که برای این مسئله قائلاند. از منظر انقلاب اسلامی، محیطزیست یک مسئلهی اصلی به حساب میآید: «براى ما مسئلهى محیطزیست یا حفظ منابع طبیعى، مسئلهاى تجملاتى و درجهى دو نیست؛ یک مسئلهى حیاتى است.»
۶
کافی است به عرصهی اجتماعی کشور نگاهی کوتاه بیندازیم. با وجود چالشهای فراوان زیستمحیطی و منهای ابعاد تبلیغاتی اخیر، از فعالان فرهنگی گرفته تا فعالان سیاسی و اقتصادی، برای کمتر کسی محیطزیست مسئلهای اصلی است. چرا؟ ریشهی این وضعیت را میتوان در دو سنخ تفکر پیگیری نمود. دو تفکری که در برابر اصل انقلاب اسلامی قرار داشتند، «غیر» های اصلی هستند که از بسط نظریهی اجتماعی انقلاب دربارهی محیطزیست نیز جلوگیری میکنند و آرام اما بیصدا، محیطزیست را بهمثابهی مسئلهای درجهدو و کماهمیت طرح میکنند.
۷ یکی تفکری تحجرمآبانه که اساساً هیچ ارتباطی با مسائل جامعهی کنونی ندارد و دیگر تفکری تجددمآبانه است که در سطحی روبنایی، محیطزیست را بهمثابهی امری تقلیدی و نمادین بازتولید میکند، اما در سطح بنیادینتر رأی به تفوق اقتصاد و تکنولوژی بر محیطزیست میدهد.
از منظر رهبر انقلاب اسلامی، در زمینهی محیطزیست ما با یک دوگانهی حق-تکلیف مواجهیم. «حق محیطزیست» که در آن مردم صاحبان اصلی هستند و حفظ محیطزیست که یک «وظیفهی حاکمیتی» است و در آن، حکومت واجد مسئولیت اصلی است. حل چالشهای زیستمحیطی منوط به حرکت توأمان و متقابل این حق و تکلیف است.
شاید نیاز و فرصتِ طرح و تأکید بر این نکته نباشد که این دو تفکر و تقابلشان با تفکر انقلاب اسلامی در کلیت خود و همچنین در خصوص مسئلهی محیطزیست، بنیادین است و ریشه در نوع نگرش هستیشناختی این نگرهها به دین، دنیا و آخرت دارد. همانگونه که حضرت آیتالله خامنهای تشریح نمودهاند، تفکر انقلاب اسلامی برپایهی نگرش توأمان به این دو ساحت حیات انسانی بنیان نهاده شده است؛ تفکری که ایشان از آن به «اسلامِ دنیا و آخرت» تعبیر میکنند. در برابر این تفکر، دو مسیر متمایز قرار دارد: یکی تفکر تحجرگرایانه که بر آخرت منهای دنیا تأکید دارد و دیگری تفکر تجددگرایانه که بر دنیای منهای آخرت تأکید میکند. برخی از موضع این دو تفکر به تفسیر اسلام پرداختهاند. رهبر انقلاب، اسلام حاصل از فعالیت فکری-تفسیر این دو جریان را در چارچوب «اسلام دنیاپرستی» و «اسلام رهبانیت» مفهومسازی میکنند. ایشان استدلال میکنند که پیش از انقلاب این دو اسلام اخیر، وضعیت غالب در جامعه بودند و انقلاب اسلامی در یک تعبیر عبارت است از جایگزینی «اسلام دنیا و آخرت» با «اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت».
۸
حضور و حیات این دو اسلام پس از انقلاب، طبیعی است که کمرنگتر شده باشد، اما این به آن معنا نیست که کمتر شده، بلکه صراحتش کمتر شده است. در اثر سرایت آرام و پنهان لایههایی از این دو تفکر است که اهمیت محیطزیست رنگ میبازد و بهمثابهی امری درجهدوم مطرح میشود. در اثر رگههای از التقاط تحجرگرایانه است که صورتی بسیط از «کار فرهنگی» بهعنوان صورت غالب فعالیت اجتماعی نیروهای انقلاب ترویج میشود که منهای اولویت مسئلهی محیطزیست (و بهطور کلی عدالت) است و اغلب ناظر به اخلاق، احکام و عقاید فردی قرار دارد. در سوی دیگر، رگههایی از تجددمآبی صورتی از توسعهی تکساحتی را غالب میکند که در آن، اقتصاد و صنعت بر محیطزیست و کشاورزی تفوق مییابد. شاید بهنوعی بتوان گفت استدلال استعاری که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان مطرح کردند، ناظر به همین دو وجه است: «هتل» و «حوزهی علمیه» آنگاه که در بستر نگرش توأمان به دنیا و آخرت نباشند، میتوانند نماد «دنیای منهای آخرت» و «آخرت منهای دنیا» باشند.
لایههایی از تفکر دنیاگرایی منهای آخرت از سوی ماتریالیستهای نظری (مارکسیسم) و عملی (کاپیتالیسم) و تجددمآبان و آخرتگرایی منهای دنیا از سوی متحجران مقدسمآب با سیاستزدگی اصحاب قدرت ترکیب میشود و ملغمهای محافظهکارانه و عملگرایانه به وجود میآورد که همهی تفکر انقلاب اسلامی و از جمله دیدگاه آن در باب محیطزیست را در دو سطح اجتماعی و حاکمیتی زمینگیر میکند. یکی «امکان» جنبش زیستمحیطی را از میان برمیدارد و دیگری «دستگاهها» را به چنان توسعهای مشغول میسازد که از مسئولیت حاکمیتی حفظ محیطزیست بازمیمانند.
نگرش |
موضع اسلامی
|
مبنای هستیشناختی |
اهمیت محیطزیست |
نگاه کلی به محیطزیست |
تفکر انقلاب اسلامی |
اسلام دنیا و آخرت |
نگاه توأمان به دنیا و آخرت |
محیطزیست
اولویت دارد
|
محیطزیست بهمثابهی
تداوم توحید و عدالت
|
تفکر تحجرگرایانه |
اسلام رهبانیت
|
آخرتگرایی منهای دنیا |
محیطزیست مسئلهای درجهدو است |
تفوق معنویت منهای عدالت
بر محیطزیست
|
تفکر تجددگرایانه |
اسلام دنیاپرستی
|
دنیاگرایی منهای آخرت |
محیطزیست مسئلهای درجهدو است |
تفوق اقتصاد و غیره
بر محیطزیست
|
زمینههای معرفتی مواجهه با چالش زیستمحیطی
چه باید کرد؟
یکی از مهمترین سطوح یک تحلیل اجتماعی پیرامون مسئلهی محیطزیست، راهکارهایی است که برای حل مسئله مطرح میکند. از منظر رهبر انقلاب اسلامی، در زمینهی محیطزیست ما با یک دوگانهی حق-تکلیف مواجهیم. «حق محیطزیست»
۹ که در آن مردم صاحبان اصلی هستند و حفظ محیطزیست که یک «وظیفهی حاکمیتی»
۱۰ است و در آن، حکومت واجد مسئولیت اصلی است. حل چالشهای زیستمحیطی منوط به حرکت توأمان و متقابل این حق و تکلیف است.
وظیفهی حاکمیتی حفظ محیطزیست
رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان بر این مسئله تأکید داشتند که حفظ محیطزیست یک «وظیفهی حاکمیتی» است. حاکمیتها در دو حوزهی کلان، وظایف خود را از جمله در زمینهی حفظ محیطزیست دنبال میکنند: یکی در زمینهی سیاستگذاری و دیگری در زمینهی اجرایی.
سیاستهای زیستمحیطی و اینکه یک نظریه چه سیاستهایی را برای حل چالشهای زیستمحیطی پیشنهاد میدهد، یک سطح مهم از ورود یک نظریهی اجتماعی به عرصهی محیطزیست است. دیدگاه اجتماعیای که رهبر انقلاب اسلامی در زمینهی محیطزیست و چالشهای آن میپرورانند، راهکارهایی را در اینباره به دست میدهد. این راهکارها هنگامی که آیتالله خامنهای در موضع رهبری نظام قرار میگیرند، صورتی کاملاً کاربردی و اجرایی مییابد.
مطابق متن قانون اساسی، یکی از مهمترین وظایف و اختیارات رهبری در قانون اساسی، در حوزهی سیاستگذاری است.
۱۱ این نقش در دو سطح «تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران» و «نظارت بر حُسن اجرای سیاستهای کلی نظام» بهصورت مباشر اعمال میشود.
۱۲ اجرای خطمشیها با قوای سهگانه و زیر نظر رهبری است.
۱۳ در قانون اساسی، هدف کلی این سیاستگذاری در چارچوب نظام امت و امامت
۱۴ و «تداوم انقلاب اسلام» بیان شده است.
۱۵
با وجود چالشهای فراوان زیستمحیطی و منهای ابعاد تبلیغاتی اخیر، از فعالان فرهنگی گرفته تا فعالان سیاسی و اقتصادی، برای کمتر کسی محیطزیست مسئلهای اصلی است. چرا؟ ریشهی این وضعیت را میتوان در دو سنخ تفکر پیگیری نمود. دو تفکری که در برابر اصل انقلاب اسلامی قرار داشتند
با دقت در سیاستگذاریهای رهبری در زمینهی محیطزیست، میتوان میان دو سطح از سیاستگذاریهای ایشان تمییز داد: یکی سیاستهای ابلاغی که با طی مسیرهای رسمی، تدوین و به دولت (حاکمیت) ابلاغ میشود. دیگری سیاستهای اعلامی که به آن دسته از سیاستهایی راجع است که براساس جنبهی هنجاری و ارزشی انقلاب اسلامی و بهمثابهی روح قانون اساسی، همواره مورد تأکید قرار دارد.
بررسی سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد سیاستگذاری زیستمحیطی در سطح کلان، مورد نظر رهبر انقلاب بوده است. سیاستهای کلی نظام در بخش انرژی و منابع طبیعی (ابلاغشده در سال ۱۳۷۹) حاوی بندهای مهمی در زمینهی اهمیت محیطزیست در زمینهی سیاستهای انرژی و «کاهش آلودگى زیستمحیطى» است.
۱۶ در سیاستهای کلی برنامهی پنجم توسعه
۱۷ ابلاغشده در مورخ ۲۱ دی ۱۳۸۷ نیز بر رشد اقتصادی متناسب با ارزش زیستمحیطی آب تأکید شده است. تأکید اخیر ایشان بر تهیهی «سند ملی محیطزیست» و «پیوست زیستمحیطی برای همهی طرحهای عمرانی و صنعتی» نیز در این راستا قابل تحلیل است.
۱۸
در زمینهی سیاستهای اعلامی، میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان به بخشهای عمدهای از آن اشاره کردهاند. سیاستهای اعلامی رهبر انقلاب در زمینهی محیطزیست را، که ناظر به حوزهی کاری هر سه قوهی اجرایی، تقنینی و قضایی کشور است، از یک نظر میتوان بسط تحلیل اجتماعیای دانست که ایشان در زمینهی نسبت چالش محیطزیست با عدالت پیش میکشند؛ مواردی مانند «برنامهریزی، تدبیر، پیگیری مستمر و جدی و قاطعیت دستگاههای مرتبط» برای حل چالشهای زیستمحیطی، «پیوست زیستمحیطی برای همهی طرحهای عمرانی و صنعتی»، «جرمانگاری تخریب محیطزیست»، جلوگیری و برخورد با «دستاندازی افراد سودجو به جنگلها و منابع طبیعی»، الزام به برخورد قاطعانه با «تعدی به جنگلها به هر بهانهای اعم از هتلسازی و جذب گردشگر و ساخت حوزهی علمیه و برخی توجیهاتِ بهظاهر قابل قبول»، «تعقیب قضایی زمینخواری»، «تعقیب قضایی کوهخواری و ساختوساز در ارتفاعات»، «تقویت نظارتهای بیاغماض» و «فرهنگسازی برای حفظ محیطزیست».
حیطهی وظیفه |
وظایف حاکمیتی در زمینهی حفظ محیطزیست
|
اجرایی |
برنامهریزی، تدبیر، پیگیری مستمر و جدی و باقاطعیت دستگاههای مرتبط
|
پیوست زیستمحیطی برای همهی طرحهای عمرانی و صنعتی
|
تقویت نظارتهای بیاغماض
|
فرهنگسازی برای حفظ محیطزیست
|
تقنینی |
برنامهریزی، تدبیر، پیگیری مستمر و جدی و باقاطعیت دستگاههای مرتبط
|
پالایش و بازنگری قوانین جرمانگاری تخریب محیطزیست
|
قضایی |
برنامهریزی، تدبیر، پیگیری مستمر و جدی و باقاطعیت دستگاههای مرتبط
|
برخورد قاطعانه با تعدی به جنگلها به هر بهانهای
|
تعقیب قضایی زمینخواری
|
تعقیب قضایی کوهخواری و ساختوساز در ارتفاعات
|
مقابله با دستاندازی افراد سودجو به جنگلها و منابع طبیعی
|
«وظایف حاکمیتی» و عرصههای «قضاوت مردمی» در زمینهی چالشهای زیستمحیطی
حق محیطزیست، آگاهی و مردم
یکی از مهمترین ابعاد فکر اجتماعیای که رهبر انقلاب در زمینهی مسائل محیطزیست میپرورانند، راهکارهای استیفای حقوق زیستمحیطی است. اصولاً نگرش متمایز انقلاب اسلامی و رهبران آن امام خمینی و آیتالله خامنهای به «انسان» و «مردم»، فلسفهی اجتماعی-سیاسی خاصی را شکل داده است. بر وفق این نظریه، نهتنها مردمسالاری دینی بهعنوان نظام سیاسی طرح و بر آن تأکید میشود، بلکه مبنا و چارچوب کلان پاسخ به هر مشکلی را شکل میدهد: «از اول انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محول به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است. هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقف مانده است.»
۱۹ از این رو، تأکید میکنند که «ما مسائل حلنشده کم نداریم. در همهی مسائل گوناگون کشور، مسئولین باید بتوانند با مهارت، با دقت، با ابتکار، راههایی را برای حضور مردم پیدا کنند.»
۲۰ تأکید ایشان بر «هر کاری» و «همهی مسائل گوناگون کشور» در این زمینه راهگشاست و راجع است به سطح بنیادین و نه تاکتیکی نقش مردم در اندیشهی انقلاب اسلامی.
در زمینهی محیطزیست هم رهبر انقلاب به بسط مردمسالاری دینی به حوزهی چالشهای زیستمحیطی قائلاند و بر «نقشآفرینی مردم برای حفظ محیطزیست»
۲۱ تأکید دارند. پرسش مهم در این زمینه اما این است که چگونه این اتفاق (تحقق مردمسالاری دینی-زیستمحیطی) شکل میگیرد؟ براساس نگرشی که اندیشهی انقلاب اسلامی پیرامون انسان (مردم) پیش میکشد، در نهاد وجود انسان، فرهنگ واجد نقشی زیربنایی و اصیل است. تغییرات اجتماعی، تابعی از تغییرات فرهنگی است یا دستکم فرهنگ یک متغیر مستقل در تغییرات اجتماعی است. از همین روست که ایشان راهکار نقشآفرینی مردم برای حفظ محیطزیست را با مفهوم «فرهنگسازی»
۲۲ شرح میدهند. تأکید بر فرهنگسازی و در پی آن، تأکید بر «نقش رسانه»
۲۳ تا حدود زیادی مسئله را روشن و کاربردی میکند. با این همه، ماهیت فرایند فرهنگسازی نیاز به شرح بیشتر دارد. برای این کار، میتوان از استدلالی استفاده کرد که یکونیم دهه پیش آیتالله خامنهای در متنی پروراندهاند: «شیوههاى ناصحیح و غیرعادلانه در تعامل با طبیعت و آلوده ساختن محیطزیست در کشور» یک «نقیصهی بزرگ» است و «براى از بین بردن نقیصهى بزرگ و اساسى، باید آگاهى افراد نسبت به مسائل زیستمحیطى افزایش یابد.»
۲۴ این آگاهی به یک حرکت اجتماعی منتهی خواهد شد که نقشهای مهمی در تحقق عدالت زیستمحیطی خواهد داشت. این حرکت گرچه میتواند به حاکمیت در انجام وظایف محوله، اما برزمینماندهاش در زمینهی محیطزیست کمک کند، با این حال ماهیت و کارکردی اساساً متمایز از حاکمیت دارد. یکی از مهمترین کارهای این حرکت، نوعی مطالبه، نقد و قضاوت عمومی است. «مردم باید قضاوت کنند»
۲۵ و تا تحقق این «باید»، رفع چالشهای زیستمحیطی و استیفای حق محیطزیست سالم بر زمین خواهد ماند.
فرایند نقشآفرینی زیستمحیطی «مردم»
سخنان اخیر رهبر انقلاب، بار دیگر فعالان اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی را به مسئولیتشان در شکلدهی به زنجیرههای گسترش «آگاهی» عمومی در زمینهی حق محیطزیست و همچنین «قضاوت» و ارزیابی مستمر و دقیق عملکرد حاکمیت، متذکر و متوجه میکند. آیا این فراخوان، پاسخ و «جنبشی» از پی خواهد داشت؟
پینوشتها:
۱. امام خمینی در زمینهی افقهای فقه در دوران انقلاب اسلامی، بر موضوع محیطزیست تأکید بسیاری دارند.(صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱ و ۱۷۷)
۲. بهعنوان نمونه، ن. ک.به: نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴۴؛ یادداشتهای استاد مطهری، ج ۳، ص ۲۴۱-۲۳۷ و حکمتها و اندرزها، ج ۱، ص ۱۰۶ و ۱۰۷.
۳. خطبههاى نماز جمعهى تهران ۲۱/ ۰۷/ ۱۳۸۵
۴. پیام به همایش حقوق محیطزیست ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۲.
۵. همان.
۶. بیانات در ۱۴ اسفند ۱۳۷۷.
۷. روشن است مراد، ابعاد واقعیت چالش زیستمحیطی نیست. منظور اهمیت محیطزیست در این منظومههای فکری است.
۸. پیام در اولین سالگرد امام خمینی رحمهاللهعلیه، ۱۰ خرداد ۱۳۶۹.
۹. پیام به همایش حقوق محیطزیست ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۲.
۱۰. دیدار مسئولان محیطزیست، منابع طبیعی و فضای سبز با رهبر انقلاب، ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.
۱۱. اصل ۱۱۰ وظایف و اختیارات رهبر:
تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
نظارت بر حُسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
۱۲. همان.
۱۳. اصل ۵۷: قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتاند از: قوهی مقننه، قوهی مجریه و قوهی قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقهی امر و امامت امت، برطبق اصول آیندهی این قانون، اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.
۱۴. اصل ۵: در زمان غیبت حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه، در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت برعهدهی فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصدوهفتم عهدهدار آن میگردد.
۱۵. بند ۵ اصل دوم: امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
۱۶. ابلاغشده در ۲۰ اسفند ۱۳۷۹، قابل دسترسی در: https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=۹۳۹
۱۷. ابلاغشده در ۲۱ دی ۱۳۸۷، قابل دسترسی در: https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=۵۳۸۹
۱۸. دیدار مسئولان محیطزیست، منابع طبیعی و فضای سبز با رهبر انقلاب، ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.
۱۹. بیانات در ۲۹ بهمن ۱۳۹۳.
۲۰. بیانات در ۲۰ مهر ۱۳۹۰.
۲۱. دیدار مسئولان محیطزیست، منابع طبیعی و فضای سبز با رهبر انقلاب، ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. پیام به همایش حقوق محیطزیست ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۲.
۲۵. دیدار مسئولان محیطزیست، منابع طبیعی و فضای سبز با رهبر انقلاب، ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.