رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با کارگزاران نظام با اشاره به دشمنیهای دشمنان نظام و تشبیه آنان به شیاطین، نسبت به هوشیاری در برابر ابزارهای آنان هشدار دادند: «نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوری اسلامی با استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است.». دکتر ابراهیم برزگر، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در این یادداشت با استفاده از «نظریه سد معبر و شیطنت» به توضیح نقش و چگونگی تأثیرگذاری دشمنان در رفتار مؤمنان میپردازند.
یکی از موضوعات همیشگی سیاست، وجود دشمن یا رقیب و دیگری است. از این رو «دشمن» یکی از مفاهیم بنیادین علم سیاست و نظیر «پول» در علم اقتصاد است. رفتار سیاسی همواره یک رفتار استراتژیک یعنی یک رفتار معطوف به دیگری است. هیچ بازیگری در سیاست، در خلأ تصمیمگیری نمیکند. بلکه همواره هنگام تصمیمگیری هم خود منافع ملی اهداف راهبردی را مدنظر قرار میدهد و هم به کنش و واکنش دیگرانی میاندیشد که میکوشند او را از آن مسیر و اهداف و منابع راهبردی باز دارند. از این رو شناخت آن دیگری، رقیب یا دشمن یا «ناهمراه»، همواره یکی از دغدغههای هر سیاستورز به ویژه رهبری یا راهبران است.
۱.نظریه توطئه
با کمال شگفتی برخی پرداختن به موضوع دشمن و رفتارشناسی دشمنان یا رقبا یا دخالت دادن آنان در تحلیل سیاسی یا تاریخی و برجسته کردن نقش آنان را کاری ناپسند جلوه میدهند. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی، آن را با عنوان «نظریه توطئه یا توهم توطئه» تئوریزه کردهاند. هر چند جسته و گریخته و به ندرت حضور دشمن در امر سیاسی را میپذیرند با این همه بُعد نفی و سلبی موضوع آنچنان غلبه دارد و کاربرد نظریه توهم توطئه در عمل و ارائه مصادیق از سوی اشاعهدهندگان به نحوی پیش رفته است که به محض اشاره سیاستمداران عالیرتبه جمهوری اسلامی به نقش دشمن، بیدرنگ، شروع به حمله و کوبیدن میکنند و آن سبک تحلیل سیاسی را مبتنی بر نظریه توطئه میدانند.
با کمال شگفتی برخی پرداختن به موضوع دشمن و رفتارشناسی دشمنان یا رقبا یا دخالت دادن آنان در تحلیل سیاسی یا تاریخی و برجسته کردن نقش آنان را کاری ناپسند جلوه میدهند.
به نظر آنان،سیاستمداران ایرانی نمیتوانندبدون توسل به نظریه توهم توطئه تحلیل سیاسی انجام دهند از نظر آنان واژههای دشمن، استکبار جهانی و ... جزو محرمات است و کاربرد آنها در تحلیل سیاسی حرام و جزو مقولات تابویی است.
۲.شیطانانگاری دشمنان
مبنای هستیشناسانه دشمن در ادبیات انقلاب اسلامی و رهبران انقلاب اسلامی شیطان و شیطانشناسی است. اما شیطان و شیطنت خود تحت تاثیر منظومه بزرگتری با عنوان نظریه صراط است. رابطه شیطان و صراط موضوعی است که از مطالعه قرآن کریم اخذ میشود و در سلوک فردی و راه شخصی هر فرد با خداوند و شیطان جایگاهیابی میشود. مطالعه شیطان شناسی در قرآن کریم و سلوک شخصی مؤمن برای رفتن در راه خدا و سد کردن و وسوسه کردن مستمر شیطان برای انحراف وی از صراط مستقیم و تاکتیکهای وی بعداً در سیر و سلوک سیاسی و سیاست بازتولید و مشابهسازی میشود و در «نظریه سد معبر» تئوریزه میشود.
۳.هستی شناسی توحیدی
برخلاف ثنویت و دوبنانگاری در هستیشناسی آئین مزدایی ایران باستان و ایران قبل از اسلام که مبنای نظریه توطئه یا توهم توطئه قرار گرفته است در «نظریه سد معبر و شیطنت» هستیشناسی توحیدی مبنای نظریهپردازی قرار دارد در نظریه ثنویت، ما با دو آفریننده خیرات و نیکیها به نام اهورامزدا و آفریننده شرور یا بدیها به نام اهریمن مواجهایم. در این هستیشناسی نیروهای شر خود استقلال ذاتی دارند و آفریننده خاص خود را دارند و آن آفریننده هم شرهای دیگری تولید میکند و با همدستی آنان قدرت زیادی پیدا میکند. از اینجاست که در نظریه توطئه، دشمن اصالت پیدا میکند و همه چیز ما در گرو او قرار میگیرد. زیرا قدرتمند است و سرنوشت کشور ما در دستان او قرار میگیرد اما در هستیشناسی اسلامی ما دو آفریننده در عرض هم نداریم بلکه وحدانیت و توحید در خالقیت داریم همه چیز و همهی هستی از جمله شیطان مخلوق خداوند است. بنابراین شیطان همچون اهریمن در دیدگاه ثنویت، قدرتمند نیست و تنها قدرت وسوسه کردن دارد تا رهروان صراط مستقیم را از ادامه مسیر باز دارد. اصالت با صراط است نه با شیطان و شیطان، حاشیهای بر متن صراط مستقیم است. بنابراین برخلاف نظریه توطئه، تحولات سیاسی داخلی اصالت دارد نه آنکه از بیرون مرزها رقم بخورد. به همین دلیل رهبری بر «ساخت درونی قدرت» تاکید دارند؛ یعنی اگر از درون قدرتمند باشیم، مزاحمتها و شیطنتهای خارجی کاری از پیش نمیبرد.
مبنای هستیشناسانه دشمن در ادبیات انقلاب اسلامی و رهبران انقلاب اسلامی شیطان و شیطانشناسی است.
۴.سد معبر
مُلهم از ادبیات قرآنی، امام خمینی و رهبری معظم دشمنان را عارضهای بر راه و صراطِ مستقیم اسلام میدانند. مومنان در سطح تحلیل فردی و نظام اسلامی یا جامعه اسلامی در سطح تحلیل اجتماعی میکوشد یا راه مستقیم اسلام یا راه خدا را برود. و راه مستقیم یافته شده توسط انقلاب اسلامی را ادامه دهد؛ اما در این مسیر صراط مستقیم پیمایی، دشمنان یا شیاطین انسی و بیرونی میکوشند سد معبر کنند. راه خدا را برای رهروان آن سد کنند، پر هزینه کنند، منحرف کنند و یا سرعت حرکت آنان را کُند کنند و مسیرهای موازی در کنار مسیر مستقیم اسلامی آنان طراحی کنند.
بنابراین مفهوم دشمن و رقیب اصالت ندارد. اصالت با راه خدا و صراط است دشمنان عَرَض و عارضی بر راه ذاتی اسلامی میباشند. مبارزه با دشمن هدف نیست، هدف سیر و سلوک عرفانی و سیاسی در راه خداست؛ اما چون آنان سد معبر کردهاند و نمیگذارند ما در آن حرکت کنیم بناچار با آنان درگیر شدهایم و میکوشیم سد معبر زدایی کنیم؛ با سد معبر به هدف نمیرسیم و هنوز در نیمه راهیم.
طُرفه آن که سد معبر یک مفهوم ملموس برای همگان است و خود حاشیهای بر متن صراط مستقیم است. این موضوع آن را از شائبه توهم و خیالبافی کردن دشمن دور میکند. بلکه سدکنندگان مشهود راه همان دشمناناند.
مفهوم دشمن و رقیب اصالت ندارد. اصالت با راه خدا و صراط است دشمنان عَرَض و عارضی بر راه ذاتی اسلامی میباشند. مبارزه با دشمن هدف نیست، هدف سیر و سلوک عرفانی و سیاسی در راه خداست؛ اما چون آنان سد معبر کردهاند و نمیگذارند ما در آن حرکت کنیم بناچار با آنان درگیر شدهایم و میکوشیم سد معبر زدایی کنیم
۵.شیطنت
الگوی تعامل مؤمنان با شیطان به عنوان کسی که همواره میکوشد انسان را از راه خدا باز دارد، در زمینه و بستر سیاسی هم گرتهبرداری و مشابهسازی میشود. راهبردها و تاکتیکهای شیطان علیه انسان که در قرآن کریم به تفصیل بحث شده است این راهبردها و تاکتیکها در خصوص دشمنان انسی و جهان آفاقی هم انطباق داده میشود و الهامبخش در امر سیاسی قرار میگیرد. به همین دلیل امام خمینی در یک نوآوری ماندگار از امریکا به عنوان شیطان بزرگ تعبیر کرد. تعبیری که در روایات در مورد شیطان آمده است و امام آن را در مورد امریکا به کار برد و معنای ضمنی آن، وجود شیطانکها یا شیطانهای کوچک منطقهای است. همانگونه که یکی از تاکتیکهای شیطان برای منحرف کردن مؤمنان استفاده از انحراف قدم به قدم و به تعبیر قرآنی خُطوات جمع خطوه یعنی قدم است کوچکترین واحد طی مسیر صراط مستقیم یا برعکس انحراف از صراط مستقیم «قدم» است. به همین دلیل در تعاملات با دشمنان سیاسی یک قدم همراهی -که در نگاه اول کماهمیت مینماید- میتواند به تأثیرات ژرف در کژراهه شدن از صراط مستقیم منتهی شود. انحراف از صراط از یک قدم انحرافی ممکن است شروع شود.
۶.بدبینی به دشمنان
در ادبیات قرآنی همواره به مؤمنان مرتب تِذکار و یادآوری میشود که شیطان دشمن و «عدو» شماست. خوشبینی که در روابط مؤمنان به یکدیگر اصل است در روابط با دشمنان و کشورهای بیگانه که منافع ملی ما با منافع ملی آنان قابل جمع نیست و «حاصل جمع جبری صفر» بر آن حاکم است؛ یعنی نفع بردن آنان متضمن ضرر کردن ما و برعکس است، در این روابط باید بنا را بر بدبینی گذاشت چون از بنیاد راه ما از راه آنان جداست. بنابراین در اینجا نیز ادبیات قرآنی در مورد توصیه به بدبینی به شیطان، به بدبینی به دشمنان انسی و کشورهای بیگانه نیز تسری پیدا میکند. بدبینی لازمه یک نگاه انتقادی است تا در بازی شطرنج سیاست با آنان بتوان حرکات بعدی آنان را با باریکبینی شناسایی کرد. زیرا این تشخیص در تنظیم رفتار ما در قبال آنان نقشی تعیین کننده دارد و با خوشبینی به دست نمیآید.
۷.تاکتیکهای سهگانه
شیطان تاکتیکهای گوناگونی برای اثرگذاری بر مؤمنان برای تغییر مسیر دادن آنان از راه خدا دارد. اما این تاکتیکها را میتوان در یک منظومه سهگانهی اغوا یا اغفال، تهدید و تطمیع شناسایی کرد. اغفال یا اغوا بُعد بینشی دارد و به عقل و نیروی محاسباتی ربط دارد. تطمیع بُعد گرایشی دارد و به هوای نفس مرتبط است. تهدید بُعد رفتاری دارد و اشاره به فشارهای فیزیکی و عینی در عالم خارج دارد که وارد میشود تا به «تغییر رفتار» از رفتن به صراط مستقیم فردی یا نظام سیاسی در صراط بینجامد. این سهگانه را میتوان با سهگانه زر(تطمیع) زور(تهدید) و تزویر(اغفال یا اغوا) هم مشابهسازی و تقریب به ذهن کرد. (برزگر، ۱۳۹۰، ص ۲۸۵)
انسان در مقابل شیطان دستبسته نیست. حداکثر قدرت شیطان وسوسه است. تا آنجا که به رفتار سیاسی معطوف است البته اقدامات و مزاحمتها و کارشکنیهای دشمن در حجم عظیم آن درخور توجه است اما در «نظریه سد معبر» اصالت با کارگزاران و «ساخت درونی قدرت» و ابتکار عمل در دست ماست
البته در ادبیات مغرب زمین با واژههای بعضاً توهینآمیز نظیر چماق(تهدید) و هویج(تطمیع) و یا کَره(تطمیع) و اسلحه (تهدید) هم به آن اشاره شده است. در ادبیات امام خمینی در متنی که مربوط به قبل از انقلاب است این سهگانه که آسیبشناسی رفتار سیاسی مؤمنانه را میرساند به "تهدید، تطمیع و اغفال" تعبیر شده است:
«تمام گفتارتان، نطقهایتان در مجالس، همه اینها برای شکستن احکام اسلام است، سوءنیت هم اگر ندارید، شما را واداشتند به این معنا؛ إمّا تهدیداً و تطمیعاً یا اغفالاً» (صحیفه امام ۱۳۴۳/۶/۱۸)
در ادبیات رهبری معظم این سهگانه با «اغوا، تطمیع و تهدید» صورتبندی شده است:
«همه این کارهایی که شیطان انجام میدهد، این اغوا و این تهدید و تطمیع، برای این است که دستگاههای محاسباتی انسان مؤمن را از کار بیاندازد» (نشست با مسئولان نظام ۱۳۹۳/۴/۱۶) و ایشان اغوا را «ایجاد اختلاف در دستگاه محاسباتی انسان» میدانند که در رفتار فردی دارای تبعات منفی کمتر و در رفتار سیاستمداران دارای تبعات خسارتبار و عظیم است.