ولیامر مسلمین دیروز در دیدار اساتید دانشگاهها و در ذیل بحث بیداری اسلامی ملتهای منطقه به اتفاقات کشور لیبی اشاره کردند و با توجه به دسیسههای غرب برای به انحراف کشاندن قیام، آیندهی حوادث این کشور را «دلهرهآور» توصیف نمودند.
با توجه به اوضاع فوقالعاده در لیبی، گفتوگو کردیم با آقای حسین رویوران کارشناس امور سیاسی خاورمیانه دربارهی تاکتیکهای غرب در مواجههی با انقلاب لیبی. مشروح گفتوگو به این شرح است:
غرب برای کنترل جریان بیداری اسلامی در کشورهای عربی دقیقاً چه تاکتیکهایی را به کار گرفته و میگیرد؟
الان غرب سه نوع مدیریت بحران در بحث اتفاقات منطقه اجرا میکند: یکی مدیریت پیشگیرانه است درست مثل کشور مغرب که پیشاپیش قانون اساسی را تغییر دادند تا مردم حرکتی نکنند.
دوم مدیریت تعاملی است مثل مصر و تونس که در این دو مورد غرب سعی کرده نه مردم نظام را به دست بگیرند و نه نظام به آن شکلی که هست باقی بماند. بنعلی و مبارک را کنار گذاشتند ولی امتداد دولت در قدرت باقی ماند. البته در نهایت این باقیمانده به خصوص ارتش به عنوان نهاد اصلی به سختی عقبنشینی میکند.
مثلاً در مصر مردم گفتند مبارک باید بازداشت شود اما ارتش مقاومت کرد و حتی گاهی هم با مردم درگیر شد. پس از اینکه مردم به صورت میلیونی تظهرات کردند، ارتش عقبنشینی کرد و مبارک بازداشت شد. یا مردم خواهان محاکمهی مبارک بودند اما باز هم ارتش در ابتدا مقاومت کرد گرچه به سختی گامهای عقبنشینی خودش را برداشت و امتیاز داد.
سوم مدیریت اقتدارگرایانه یا سرکوبگرانه در مقابل قیامهای مردمی منطقه است که شاید مهمترین آن در لیبی باشد. واقعاً لیبی الگویی است که در مورد آن جای نگرانی وجود دارد. شما تصور کنید مردم علیه نظامی قیام کردند که در سال 2003 رویکردش را از شرق به غرب تغییر داد، 4/5 میلیارد دلار بابت لاکربی به غرب غرامت داد، برنامهی هستهای خود را جمع کرد و به قدرتهای غرب اهدا کرد و نفت لیبی را هم در اختیار شرکتهای نفتی غربی قرار داد.
مردم علیه اینچنین نظام و سیاستهایی قیام کردند. غرب هم در یک چرخش تاکتیکی برای برهم زدن صحنه از حمایت قذافی دست کشید و ناگهان ناتو در کنار مردم قرار گرفت و با عملیات نظامی که علیه دولت لیبی انجام داد الان این کار مشترک ناتو و مردم به نتیجه رسیده است.
اگر در لیبی یک نظامی روی کار بیاید که رابطه با سلطهی غرب را بازتولید کند، این بزرگترین ضربه به بحث بیداری اسلامی است چرا که اساساً بیداری در جهت استبدادزدایی و رسیدن به استقلال کامل بوده است در حالی که در این شرایط استقلال نقض میشود و عملاً با این تاکتیک آنها در استقلال مردم لیبی شریک هستند.
غرب در خصوص مدیریت بحران لیبی رفتارهای ناهنجاری از خود نشان داد و بسیاری از زیرساختها را از بین برد. حتی ناوچههایی که لنگر انداخته بودند و عملیاتی نبودند را غرق کرد.
چرا؟
تا پس از سقوط قذافی هیچ چیزی در این کشور نباشد تا صدوشصت، هفتاد میلیاردی که لیبی به عنوان ذخیرهی ارزی در اختیار دارد را برای بازسازی این کشور از لیبی پس بگیرد.
مردم لیبی باید روشن کنند که نوع رابطهی آنها با غرب چگونه است و چه میزان روی رابطهی خودشان با غرب حساسیت دارند و تا چه حد حاضرند برای حفظ این استقلال با غرب مقابله کنند.
آیندهی لیبی را چگونه پیشبینی میکنید؟
الان سقوط قذافی اهمیتش بسیار کمتر از این است که بعد از قذافی برای لیبی چه اتفاقی میافتد و چه نظامی روی کار میآید. اگر یک نظام مردمسالار واقعی روی کار بیاید قطعاً مردم ضد استکبار و سلطهگری هستند اما اگر یک دمکراسی هدایتشدهای در آنجا ایجاد توسط غرب شود که سلطهی غرب را در لیبی نهادینه کند این یک فاجعه است چرا که یکی از مهمترین الگوها با ناکامی روبرو میشود و این چالشی است که الان باید مردم لیبی نسبت به آن هوشیار باشند و روشن کنند که نوع رابطهی آنها با غرب چگونه است و چه میزان روی رابطهی خودشان با غرب حساسیت دارند و تا چه حد حاضرند برای حفظ این استقلال با غرب مقابله کنند.