منشور روحانیت امام (ره) و اقتضائات حوزه
«در مورد دروس، تحصیل و تحقیق حوزهها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهندهی جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل ادارهی انسان از گهواره تاگور است. هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم؛ و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبهی عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.»
چشماندازی برای حوزه
امام خمینی(ره) با این سخنان تاریخی افق بزرگ و جدیدی را فراروی حوزه علمیه قرار داد و در واقع نگاهها و انگیزهها را به چشماندازی ورای فردنگری در ساحت فقه معطوف ساخت. امام جایگاه فقه را از پاسخگویی به مسائل فردی و نشستن به انتظار موضوعات جدید، به ساحت ادارهی نظام کشاند. ایشان به فقه چنان ظرفیتی بخشید که توان مدیریت جامعه و سرپرستی تمام زوایای زندگی انسان را داشته باشد؛ فقهی که انقلاب میآفریند و میتواند ثمر بخش جهاد و شهادت باشد. فقهی که موضوع مبتلا به آن حکومت و جامعه است و حوزهی علیمه باید به سمت تولید چنین فقهی گام بردارد.
در هندسهی معرفتی امام، مجتهد یک پاسخگو نیست، بلکه مدیر جامعه و تحولات اجتماعی و مسلط بر زمان و زمانه است. این مجتهد بایستی مجهّز به دانش سرپرستی جامعه و برخورد با تمدن غرب باشد. چنین دانشی را تنها در «فقه توسعه» میتوان به دست آورد؛ فقهی که تکامل جامعه الهی و موضعگیری در تضعیف تمدن استکباری غرب را به دنبال دارد.
رهبر انقلاب: «هدف را از پیام امام(ره) بگیرید. امام در این پیام، پیشنهاد و طرح خاصی را ارائه نفرمودند؛ اما اول تا آخر پیام، سرشار از جهتها و اَعلام لازم و تابلوهای سر راه است که انسان را هدایت میکند.»
با توجه به این مقیاس مسئولیت و برای تربیت چنین مجتهدی و داشتن چنان فقهی، باید تحولی ژرف درون حوزههای علمیه اتفاق افتد. پس از امام خمینی(ره) تا کنون، رهبرمعظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای در مسیر افقهایی که امام برای حوزه ترسیم نمود، به مهندسی نقشهی رسالت حوزه پرداخته است و تمام همت و تلاش خویش را در این مسیر مبذول داشتهاند که مسئولان، فضلا و طلاب حوزه نیز همسو با این رسالت و افقهای تحول، خیزش متناسبی با حجم و مقیاس مسئولیت خویش یعنی سرپرستی دینی جامعه داشته باشند.
رهبر معظم انقلاب در واقع مسیر و نقشهای را مهندسی مینماید که چشم انداز و افقهای آن را امام بزرگوار ترسیم نموده بود. آیتالله خامنهای خود میگویند:
«هدف را از پیام امام(ره) بگیرید. امام در این پیام، پیشنهاد و طرح خاصی را ارائه نفرمودند؛ اما اول تا آخر پیام، سرشار از جهتها و اَعلام لازم و تابلوهای سر راه است که انسان را هدایت میکند.»
1
آیتالله خامنهای با توجه به مدیریت جامعه اسلامی و اقامهی حکومت اسلامی توسط روحانیتی که برآمده از حوزه است، حوزهی علمیه را همواره به نیازسنجی جامعه و حکومت و تأمین این نیازها توجه داده است. این نیازها عبارتند از:
تأمین نیاز حکومت اسلامی: تولید معارف و قوانین اسلامی، تربیت نیروی انسانی
نیاز روشنفکران و جوانان
نیاز جوامع مسلمان و مردم نومسلمان
نیاز حوزه به مدرّس و محقّق و مؤلف در فنون مختلف
ایشان ضرورت پرداختن به این نیازها را چنین گوشزد مینماید: «ما هستیم و آن نیازهای عظیم و این دشمنیهای شکننده همراه با نقشه و بدخواهی. حوزهی علمیّه چه کار باید بکند؟ پاسخ این است که از امکاناتی که دارد، استفاده کند و به احسن و اتقنِ وجه، خودش را بسازد. نباید یک ساعت درس طلبه یا استاد، زائد و بیفایده و غیر ناظر به آن نیازها باشد.»
2
بهنظر میرسد اساسیترین محور مهندسی نقشهی رسالت حوزه «حفظ، ترمیم و بالندگی» باشد که رهبر انقلاب از آن یاد نموده است. نسبت به «حفظ» باید سرمایههای گذشته را نگاهداری کرد و ذخایر شیعه را حفظ نمود. اما نسبت به «ترمیم» آیتالله خامنهای چنین سخن میگوید: «ترمیم یعنی چه؟ یعنی پس از ثلمهی حاصل از فقدانها، حوزه عناصری را تربیت کند تا موجودیِ فعلی، جایگزین آنها باشد و نیز پس از اِندراسِ مفاهیم منسوخ، مفاهیمی بیافریند که جایگزین مفاهیم مندرس و کهنه شده باشد. مفاهیم، کهنه میشوند و نشاط و شادابی را بهتدریج و با مرور زمان، از دست میدهند. باید بعد از آنکه فکری به خاطر ورود انظار و دقّتهای گوناگون بر آن، به مرور زمان دچار خدشه شد و از استحکام اوّلیه افتاد، جای آن مفاهیم نو گذاشته شود.»
در مسیر بالندگی، حوزه باید در تولید فرهنگ از حالت انفعال خارج شود و به فرهنگسازی و تصمیمسازی بپردازد؛ فرهنگی که از زمان جلوتر باشد و هدایت زمان را به دست گیرد. اجتهاد جواهری که سرمایهی حوزه است باید حفظ شود، اما باید بالندگی در آن جریان داشته باشد.
اگر حوزه بخواهد در افق سرپرستی و مدیریت جامعهی اسلامی حرکت کند، بایستی دانش متناسب با آن تولید شود و ابتدا کمبودها و کاستیها در امر آموزش و ساختار آموزشی حوزه برطرف شود. با اصول و فقهی که شیعه در بسیاری از مواقع دور از حکومت نگاشته است، نمیتوان در این نقطه که دین با اقتدارِ کنونی خود، مدیریت تحولات اجتماعی را بهدست گرفته کار اساسی انجام داد.
در مسیر بالندگی
تمام رهنمودهای رهبر معظم انقلاب از جمله آنچه پانزده سال پیش دربارهی ضرورت تغییر و کارآمدسازی کتابهای درسی و نظام آموزشی حوزه فرمودند، در محور ترمیم جای میگیرد. حوزهی علمیه قم هنوز این سخنان را به یاد دارد:
«تغییر جدّی در کتب درسی باید صورت گیرد؛ چون تحوّل از پایه باید شروع شود... در درس خارج فقه هم مباحث کاربُردی و مورد استفاده باید مطرح گردد. بعضی از مباحث- مخصوصاً در اصول و در فقه- وجود دارد که واقعاً مورد احتیاج نیست؛ ولی در اصول و فقه، این مباحث را میخوانند.»
3
آنچه باعث شده است که رهبری اینگونه بر تغییر کتب درسی اصرار ورزد، آنست که برای سکانداری جامعه اسلامی و تولید فقهی که بتواند جامعه و حکومت را سرپرستی نماید، تغییر کتب درسی نقطهی آغازین حرکت به شمار میرود. البته آنچه رهبری بسیار گوشزد کردهاند، نه تحولِ متون آموزشی بلکه ترمیم و کاستن از ضعفهای کتب درسی است. ایشان در سال 86 بار دیگر همگان را به تغییر و ترمیم توجه میدهد: «بنده در قم... در جلسهی فضلا بحث کتاب درسی و تغییرات کتاب درسی را مطرح کردیم، بلافاصله بازخوردش به من رسید؛ مخالفتها!- که البته این مخالفتها از طرف من نادانسته هم نبود، میدانستم عدهای مخالف میکنند با این قضیه- تغییر کتاب درسی لازم است، حتماً هم باید تغییر پیدا کند؛ در این هیچ شکی نیست.»
اما گام سوم در مهندسی رسالت حوزه که بسیار پر اهمیت مینماید «بالندگی» است که رهبر انقلاب آن را اینگونه ترسیم میکنند: «بالندگی به معنای پیشرفت و یک قدم جلو رفتن و آفاق تازهای را کشف کردن است. بالندگی به این نیست که ما در یک بحث، دقّت بیشتری به خرج دهیم؛ بلکه باز شدن آفاق نویی- هم در خودِ علم؛ یعنی فقاهت و هم در محصولِ علم؛ یعنی مباحث فقهی- است. اصول و کلام و دیگر مباحث نیز همینطور است.»
در مسیر بالندگی، حوزه باید در تولید فرهنگ از حالت انفعال خارج شود و به فرهنگسازی و تصمیمسازی بپردازد؛ فرهنگی که از زمان جلوتر باشد و هدایت زمان را به دست گیرد. اجتهاد جواهری که سرمایهی حوزه است باید حفظ شود، اما باید بالندگی در آن جریان داشته باشد. در واقع تفقّه دینی باید به نقطهای برسد که از حالت پاسخگویی صرف به مسائل مستحدثه خارج شود و نیز بتواند جریان نیازهای بشر را به سمت گسترش نیازهای الهی هدایت و مدیریت کند.
اگر بخواهیم فقهی برای ادارهی کامل انسان داشته باشیم و چنین افقی را در مسیر حرکت خویش قرار دهیم، باید بالندگی و تحول را در حوزه ایجاد نماییم. تولید فرهنگ حداکثری دینی که جریان دین را در همهی زوایای زندگی بشر در سطح جهانی و مقیاس توسعه تعریف میکند و ساخت «هندسهی الهی نظام اسلامی»
4 بدون شک به بالندگی در حوزه نیاز دارد و «اگر این آیندهنگری امروز در حوزهی قم انجام نگیرد و به وضع موجود راضی باشیم؛ به همینی که حالا حوزه را یک جوری اداره کنیم؛ به این اگر قناعت کنیم، فردا یا حوزهای نداریم یا حوزهای رو به انحطاط خواهیم داشت.»
5
پینوشت:
1. سخنرانی در دیدار با مجمع نمایندگان طلّاب و فضلای حوزهی علمیهی قم، 1368/9/7
2. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در آغاز درس خارج فقه، 1374/6/14
3. سخنان رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از نخبگان حوزهی علمیهی قم، 1374/9/13
4. تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۸۸/۱۲/۶
5. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور، 1386/9/8