یک روز یکی از مسئولان با من تماس گرفت و گفت کار واجبی دارم. من به دفتر او رفتم و گفت که میدانی چه اتفاقی در حال وقوع است؟ گروهی تصمیم دارند که در اوج جنگ، از انگلیسیها رادارهای «مارتلو» بخرند...
گفت گروهی تصمیم دارند که در اوج جنگ، از انگلیسیها رادارهای «مارتلو» بخرند. اولاً انگلیس، پشت سر صدام است. بنابراین هرچه هم از آنها بخریم، تمام اطلاعات را به عراق میدهند. ضمناً با پولی که میدهند، میتوان روی تهران سقف زد! آن مسئول وقتی خدمت آیتالله خامنهای رسید و موضوع را برای ایشان بازگو کرد...