خندههای محمدحیدر دل همهمان را برده بود. بیشتر از اینکه دنبال اگر و مگر جنگ باشیم تمام حواسمان به شیرینکاریهای او بود. طوری دست و پا میزد و از نور چراغ مخصوص فیلمبرداری ذوق میکرد که وقتی مادرش گفت: پسرم فدای رهبر، یک لحظه دلم لرزید و بغض کردم.
لطفا به منظور مشاهده بهتر سایت و مرور ایمن در اینترنت ، مرورگر خود را به نسخه بالاتر ارتقاء دهید
یا از دیگر مرورگرها استفاده کنید.