|ابراهیم متقی اولویتهای اصلی هر کشوری را حوزه همسایگان و همکیشان تشکیل میدهند. روندهای سیاست خارجی ایران بدون توجه به قالبهای همسایگی، تمدنی و هویتی مطلوبیت و نتیجه چندانی نخواهد داشت. کشوری که سیاست خارجی سازنده دارد، قادر خواهد بود تا حوزه همسایگی را به عرصه کنش راهبردی پیوند دهد.
رهبر انقلاب در پیام به حجاج بیتالله الحرام با اشاره به ضرورت وحدت برای تعیین جایگاه شایسته امت اسلامی در نظم پیشروی جهان تأکید کردند. رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با دکتر ابراهیم متقی رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، به بررسی موضوعات پیام رهبر انقلاب به حجاج بیتالله پرداخته است.
| ابراهیم متقی سیاست خارجی که جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند مبتنی بر منطقهگرایی است. مفهومی که در قالب سیاست همسایگی مطرحشده به این موضوع توجه و اشاره دارد که باید در مرحله اول سیاست خارجی و روابط خودمان را با بازیگرانی گسترش دهیم که دارای قالبهای ادراکی، فرهنگی و ساختاری نسبتاً مشترکی با ما هستند
عبرتهای بحران اوکراین و افغانستان و عراق این است که اولاً، آمریکا روبه افول است و قادر به مدیریت بحران نیست؛ ثانیاً، ائتلافسازی با ایالات متحده هزینههای تاکتیکی و راهبردی دارد؛ ثالثاً، آمریکا برای تأمین هزینههای تغییر ژئوپلتیکی از جنگهای نیابتی بهره میگیرد.
تفکر ژئوپلوتیکی جامعهی ایران همواره بر این بوده است که نیروهایی پیدا کند که او را از تهدید ژئوپلوتیک خارج کند. برای این کار یا باید با قدرتهای بزرگ ائتلافسازی کنی که این را نمیپذیرند، یا باید با آنها ائتلاف کنیم که دستنشاندهی آنها میشویم و یا باید با بازیگران منطقهای همکاری کنیم.
منافع ملی زیربنای سیاست خارجی هر کشور را شکل میدهد. برای درک «منافع ملی» هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران، لازم است تا شاخصهای ژئوپلیتیکی، ساختاری، فرهنگ سیاسی و بینالمللی مورد توجه قرار گیرد. درک منافع ملی ارتباط مستقیم با فرایندهای تاریخی و هویتی هر جامعه دارد. به همین دلیل است که شکلبندیهای منافع ملی با ضرورتهای مربوط به نشانهها، اهداف و منافع ایدئولوژیک پیوند مییابد.
بابیسعید: «رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غربمداری در جهان تلاش نمودهاند. بنابراین ظهور اسلامگرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیتزدایی قرار گیرد.»
مواضع رئیسجمهور آمریکا پس از دیدارش با نتانیاهو این موضوع را آشکار ساخت که اگرچه سیاست اعلامشدهی کارگزاران دیپلماتیک ایالات متحده معطوف به همکاریگرایی است، اما جهتگیری راهبردی آمریکا در برخورد با هر کشوری -ازجمله ایران- تابعی از سیاست قدرت است.
آمریکاییها با ایجاد نشانههای دروغین کوشیدند مشروعیت سیاسی مؤثر برای حملهی نظامی به کشورهای اسلامی را فراهم آورند. چنین اقدامی در چهارچوب برخورد تمدنی و رویارویی هویتی سازماندهی شد.
کشوری که جایگاهی هویتی دارد، تبعاً میکوشد تا انگارههای مقاومت و منافع را در فرایند دیپلماتیک پیگیری کند. تحقق چنین شرایطی هنگامی فراهم میشود که حداقلهای سیاسی برای نظام و شهروندان ایرانی تأمین گردد.
هرگاه کشوری در صدد باشد تا به قدرت مازاد راهبردی دست یابد، دیگر کشورها و بازیگران در برابر آن مقاومت میکنند. در هندسهی ژئوپلیتیکی جدید، هژمونیکگرایی آمریکا با نشانههایی از واکنش متقابل فراگیر روبهرو گردیده است.
لطفا به منظور مشاهده بهتر سایت و مرور ایمن در اینترنت ، مرورگر خود را به نسخه بالاتر ارتقاء دهید
یا از دیگر مرورگرها استفاده کنید.