زمانی که مداخلهی خارجی در قالب یک جنگ تمامعیار و تجاوز نظامی تجلی پیدا میکند، استقلالخواهی ایرانیان احیا و تقویت میشود. در جنگ ۱۲ روزه نیز دیدیم که ایرانیان برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و همهجانبهی خود در برابر تجاوز نظامی ایستادند. فارغ از همهی گرایشهای سیاسی و فکری، ایرانیان همانطور که در طول تاریخ نشان دادهاند، در برابر تجاوز بیگانه با حسّاسیت میایستند.
افول آمریکا برحسب ماهیت قدرت، نسبیت قدرت و چگونگی توزیع قدرت در سطح بینالمللی تعریف میشود؛ بهویژه مشخصاً افول قدرت آمریکا نسبت مستقیم و ارتباط اینهمانی در رابطه با نسبی بودن قدرت دارد، مخصوصاً در روابط بینالملل که قدرت بهطورکلی با قدرت کشورها نسبت به یکدیگر میتواند افزایش یا کاهش یابد.
ناکامیهای متعدد آمریکا در رویاروییهای نظامی در منطقه و به بنبست رسیدن طرح خاورمیانه بزرگ و جدید، نهتنها به تثبیت و افزایش هژمونی آمریکا کمک نکرد، بلکه به تعبیر دموکراتها، سیاستهای بوش و نومحافظهکاران باعث افول هژمونی آمریکا و خدشهدارشدن اعتبار این کشور در نظام بینالملل شد.
|دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی ...حضرت امام خمینی رحمهالله یک انسان کاملا آرمانگرای واقعبین بودهاند. بنابراین اگر بعضی دولتها نتوانستهاند بر اساس این گفتمان عمل کنند این بحثی جدا است. دستاوردهای ما زمانی بوده است که آرمانها را بر اساس واقعیتها دنبال کردهایم...
امنیت ملی ما در گرو این است که گروههای تکفیری و داعش قدرت نگیرند. بنابراین اگر دولت سکولار هم در ایران بود، قطعاً با این تهدید مقابله میکرد. ضمن اینکه بحثهای ارزشی و هنجاری هم برای ما وجود دارد. سیاست خارجی ما در عراق، سوریه و... کاملاً واقعبینانه است. در این رویکرد، هم به ارزشهای دینی و هم به ارزشهای ایرانی توجه شده است. درخصوص ۱+۵ هم همان منطق وجود دارد. ما سه عنصر واقعبینی، عقلانیت و مصلحت را داریم. سیاست خارجی رهبری در این چارچوب قابل توضیح است.
امنیت ملی ما در گرو این است که گروههای تکفیری و داعش قدرت نگیرند. بنابراین اگر دولت سکولار هم در ایران بود، قطعاً با این تهدید مقابله میکرد. ضمن اینکه بحثهای ارزشی و هنجاری هم برای ما وجود دارد. سیاست خارجی ما در عراق، سوریه و... کاملاً واقعبینانه است. در این رویکرد، هم به ارزشهای دینی و هم به ارزشهای ایرانی توجه شده است. درخصوص ۱+۵ هم همان منطق وجود دارد. ما سه عنصر واقعبینی، عقلانیت و مصلحت را داریم. سیاست خارجی رهبری در این چارچوب قابل توضیح است.
اقتدار ملی در نظام بینالملل، مستلزم آن است که کشور علاوه بر برخورداری از منابع قدرت، اراده و امکان و ابزار تبدیل آن به تأثیرگذاری بر بازیگران و نتایج بینالمللی مبنی بر ایجاد نتایج مطلوب را نیز داشته باشد.
برخی معتقدند اگر چین به منزلت هژمونیک برسد، تغییر گفتمان به وجود میآید، ولی ما اعتقاد داریم که این تغییر گفتمانی با انقلاب اسلامی رخ داده است / انقلاب اسلامی یک ورودی (Input) مُخلّ نظم جهانی بوده است و غربیها میخواهند آب رفته را به جوی بازگردانند.
تحولات ناشی از بیداری اسلامی فراتر از سطح ملی را تحت تأثیر قرار داده و تأثیرات منطقهای و بینالمللی از خود بر جای میگذارد. ما میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که بیداری اسلامی چه تغییرات و پیامدهایی در منطقه داشته، دارد و خواهد داشت؟
اینگونه نبوده که خیزشهای جهان عرب از ابتدا منظم و آگاهانه از سوی مردم شکل گرفته باشد. همچنین اینگونه هم نبوده که آمریکاییها و صهیونیستها مسبب این تحولات باشند. حدود هشت ماه قبل از شروع...
هنگامی که حضرت امام خمینی رحمهالله «روز قدس» را اعلام کردند، کمتر کارشناس و صاحبنظر سیاسی و بینالمللی گمان میکرد که گفتمان مقاومت در آغاز دههی دوم قرن بیستویکم به گفتمان غالب منطقه تبدیل شود. برژینسکی در شورای راهبردی آتلانتیک گفت...
مفهوم مخالف دیپلماسی وحدت اسلامی، دیپلماسی تفرقه است. دیپلماسی تفرقه تاریخچهی طولانی دارد. به طوری که این دیپلماسی راهبرد اصلی انگلستان در جهان اسلام بوده است.
لزوماً کشوری که از توانایی نظامی بیشتری برخوردار است، از اقتدار اقناعکننده برخوردار نیست، بلکه قدرت نرم بر عناصری همچون «توانایی علمی»، «توانایی فرهنگی» و «توانایی گفتمانسازی» مبتنی است.
لطفا به منظور مشاهده بهتر سایت و مرور ایمن در اینترنت ، مرورگر خود را به نسخه بالاتر ارتقاء دهید
یا از دیگر مرورگرها استفاده کنید.