جمعی از مدالآوران، ورزشکاران، مربیان و دستاندرکاران کاروان ورزشی ایران بعد از حضور در رقابتهای المپیک و پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس سهشنبه ۲۷ شهریور با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کردند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار ضمن تبریک و تشکر از اعضای کاروان ورزشی ایران بهدلیل شاد کردن دل مردم به تشریح بعضی موارد از جمله ارتباط ورزش قهرمانی با هویت ملّی و وظایف مدیریت ورزش کشور در جهت حمایت از ورزشکاران برای اعتلای کمی و کیفی این موفقیتها پرداختند.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در ادامه مطالب پرونده «ایران قوی، ورزش قوی» گفتگویی تفصیلی با دکتر علیرضا پورسلمان، رئیس فدراسیون شمشیربازی داشته و به بررسی این محورها پرداخته است. تیم ملی شمشیربازی ایران در بازیهای المپیک پاریس عملکرد درخشانی از خود ارائه داد و برای نخستینبار در تاریخ این رقابتها موفق شد در جمع ۴ تیم برتر دنیا قرار گیرد.
عرض سلام و ادب و احترام دارم آقای دکتر پورسلمان! ممنون که امروز این وقت را به ما اختصاص دادید. همچنین، خداقوّت میگویم بابت زحماتی که کشیدید و نتایج ارزشمندی که در مسابقات المپیک به دست آمد. اجازه بدهید گفتگو را از خود فدراسیون شمشیربازی شروع کنم. فدراسیون شمشیربازی در مسیر رشد و ارتقا است، امّا شاید بیان جزئیّاتش برای مردم ضروری باشد که مشخّص شود این رشد و کمال و ارتقا به چه شکلی برنامهریزی شده و الان در کدام قسمت از مسیر هستید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم. در ابتدا سپاسگزاری میکنم از شما و همکاران محترمتان و عرض ادب و احترام دارم به مخاطبان محترم. ابتدا باید با این نکته شروع بکنیم که ما وقتی کار در فدراسیون را آغاز کردیم، بنا به فرمایش رهبر انقلاب، به دنبال برنامهریزی برای «ایران قوی» و «شمشیربازی قوی» بودیم که پیرو فرمایشات حضرت آقا برای «ایران قوی» و «ورزش قوی» است. انشاءالله به جایی برسیم که برای ادارهی کشور و جاهایی که مسئولیّتش در دستمان است، حتّی یک روز هم بیبرنامه نباشیم. لذا زمانی که کارمان در فدراسیون را شروع کردیم، سعی کردیم برای خدمت برنامه داشته باشیم.
ورزشکاری که میرود در صحنههای بینالمللی مدال میگیرد، تبدیل میشود به الگو و این الگو را ما باید حفظ بکنیم، این الگو را باید اشاعه بدهیم و این بستر را تقویت کنیم. این ورزشکار اگر رعایت بکند مسائلی را که دیگران در آنها به او نگاه میکنند، تبدیل میشود به الگویی که دیگران هم از او تبعیّت میکنند.
بنابراین، در سه حوزهی مختلف، این برنامهریزی لازم بود: در بحث همگانی کردن ورزش شمشیربازی، توسعهی ورزش شمشیربازی در کشور در حوزههای قهرمانی و در تأمین زیرساختها که مهمترین بخش مشکلات ما در حوزهی زیرساختها است، زیرا رشتهی شمشیربازی یک رشتهی ابزارمحور و زیرساختمحور است؛ برای فعّالیّتهای شمشیربازی، ما باید یک سالن اختصاصی داشته باشیم. ابتدا، شهرها و استانهایی که دارای شمشیربازی هستند و مغفول ماندهاند یا اینکه حرکت توسعهشان کُند است یا اینکه اصلاً کاری انجام نمیدهند شناسایی شد و در بخشی از نقاط که احتیاج به تغییر نیروی انسانی یا تحوّل در ساختار انسانیشان بود، این کار در آنجا انجام شد. بعد، زمینهسازی و برنامهریزی کردیم برای رشد و ارتقاء وضعیّت استانهایی که در کشور مبنا بودند. احساس من این است که ما اگر هشت نُه استان کشور را بابرنامه، باسرعت و تحوّلگرایانه جلو ببریم، میتوانیم ورزش کشور را تکان بدهیم؛ این اتّفاق افتاد، درجهبندی شد و بستههای مختلفی هم معیّن و ارائه شد.
من دراینباره بانوان را مثال میزنم، چون نگاه توسعهای در حوزهی بانوان داریم، چرا که هم موجب توسعهی کشور است، هم توصیهی فدراسیون جهانی است که نگاه ویژهای به بانوانمان داشته باشیم. خوشبختانه و الحمدلله، رشتهی ما به لحاظ لباس ورزشی کاملاً پوشیده است؛ یعنی، هم در حوزههای خارج از کشور، هم داخل کشور، بانوان میتوانند فعّالیّت خوبی انجام بدهند. در سال ۱۴۰۱، ما با ۲۷ نفر اِپهایستِ جوان مسابقهمان را برگزار کردیم؛ در سال ۱۴۰۲، با ۴۲ نفر و پریروز در شهر اصفهان، ما داخل سالن دیگر جا نداشتیم برای برگزاری مسابقه؛ یعنی مسابقه با ۷۲ نفر برگزار شد که چکیدهی منتخب استانها از بیست استان کشور بودند. البتّه باز هم داریم رصد میکنیم که چرا مثلاً فلان استان، تیم شمشیربازیاش را اعزام نکرد. پس در حوزهی زیرساختها و تربیت جانشین برای تیمهای ملّیمان، کار بسیار گسترده و جدّیای داریم انجام میدهیم.
یک اتّفاقی هم که در حوزهی ورزش رقم میخورد این است که تمام پایاننامهها، کارشناسیها و کتابچهها در کتابخانهها خاک میخورد؛ ما اینها را احصا کردیم، هرچه پایاننامه در حوزهی شمشیربازی نوشته شده جدا کردیم، شاخصههای استعدادیابی را توسّط کمیتهی استعدادیابی مشخّص کردیم ــ که همهی اینها، هم متخصّص شمشیربازی هستند، هم دانشآموختهی ورزش ــ کمیتهی استعدادیابی را فعّال کردیم و مسابقات استانیمان را در ردهبندی فدراسیون ایران ارزشگذاری کردیم؛ لذا اتّفاقات خیلی خوبی افتاد. پس در داخل استانها یک سری فعّالیّتهای جدّی رقابتی و استعدادیابی شکل گرفته و از آن مهمتر اینکه ما در استانها حضور پیدا کردیم، با مدیرکلها، استاندارها و شهردارها ارتباط گرفتیم و بخش مهمّی از مشکلات زیرساختیمان را حل کردیم. ما دیروز خدمت دوستان و همکارانمان در استان آذربایجان شرقی بودیم، قسمت مهمّی از مشکلات زیرساختیشان حل شد؛ استانی که پنجاه سال است ورزش شمشیربازی را در درون خودش دارد، ولی هنوز با مشکلات زیرساختی دستوپنجه نرم میکند. آذربایجان غربی هم همینطور؛ در مسابقاتی که آنجا داشتیم، با مدیرکلّ محترم آن استان صحبت کردیم، بحث ابزارآلات، تجهیزات و زیرساخت را حل کردیم. اینها وظیفهی فدراسیون است که در برنامهها و آن بستههایی که برای توسعه پیشبینی کردهایم، روی اینها داریم کار میکنیم.
منابع خیلی زیادی در بحث اشتغالزایی ورزشکارانمان در اختیار ما نیست، ولی ارتباطات خوبی در حوزهی مدیریّت فدراسیون با مدیریّت بخشهای خصوصی، دولتی و غیر دولتی داریم که تلاش میکنیم بچّهها هر جایی در حوزهی اشتغال گرفتاری داشته باشند، کمک کنیم تا حل بشود.
در تیمهای ملّیمان هم، در هر اردو، از ظرفیّت جوانان استفاده کردهایم که پشتوانهسازی بکنیم. البتّه وقتی من فدراسیون را تحویل گرفتم، ظرفیّت نیروی انسانی ما بسیار پایین بود؛ مثلاً دستمان از مربّیای که میخواستیم برای تیمهای ملّی استفاده کنیم خالی بود، از ظرفیّت مربّی خارجی هم به لحاظ هزینههای بالایش نمیتوانستیم بهره ببریم. بنابراین، سعی کردیم دورههای دانشافزایی و آموزش مربّیان را هم در استانهای مختلف، با تمرکززدایی، به صورت گسترده برگزار کنیم. الان مثلاً سه چهار دورهی مربّیگری در خود استان فارس برگزار شده، آنها اشباعند؛ در استان اصفهان، به همین شکل، دورههایی برگزار شده؛ در مازندران، دورههایی را داریم برنامهریزی میکنیم؛ در مشهد، دورهی بینالمللی را داریم برگزار میکنیم که این نقیصهی نیروی انسانیمان را هم برطرف بکنیم. خب کار کردن از یک نقطهی ابتدایی برای رسیدن به یک نقطهی هدف، زمان میبرد؛ لذا ما سعی کردیم این قطار توسعهمان را سرعت بدهیم.
در حوزهی تجهیزات هم دستورالعمل شرکتهای تعاونی را اجرا کردیم، گفتیم چند نفر بشوید و یک شرکت تعاونی ایجاد کنید و تجهیزات را یا تولید کنید یا وارد کنید. تجهیزات ما به لحاظ اینکه استانداردهای فدراسیون جهانی را باید بگیرد، اکثراً وارداتی است. البتّه این دستورالعمل حاکمیّت و نظام مقدّس را هم داریم پیگیری میکنیم که تجهیزاتمان داخل کشور تولید بشود؛ علیرغم مشکلاتی که وجود دارد، ولی ثابت میکنیم که میتوانیم تجهیزاتمان را درون کشور تولید کنیم. ما الان داریم پیست شمشیربازی را که یکی از معضلات ساختاری ورزش شمشیربازی است، در کشور تولید میکنیم؛ یعنی انشاءالله در ظرف ماههای آینده، تولید میشود و به استانها خواهیم داد. در حوزهی ماسک و لباس و مانند اینها هم یک مقدار مشکلات داریم که صحبتهای مفصّلی در این خصوص با شرکتهای دانشبنیان شده و دارند میآیند پای کار. بر اساس فرمایش رهبر انقلاب در سال گذشته مبنی بر استفاده از ظرفیّتهای دانشبنیانها، ما اوّلین فدراسیونی هستیم که رفتیم سراغ هوش مصنوعی در شمشیربازی و قراردادهایش هم دارد منعقد میشود.
اینها بستههایی است که ما برای توسعهی شمشیربازی در کشور داریم پیگیری میکنیم و الحمدلله فکر میکنم اتّفاقات خوبی هم افتاده، انگیزههای لازم را هم به جمعیّت مخاطبمان دادهایم. دستاورد بسیار خوبی که در المپیک رقم خورد و تصویر بسیار خوبی که از طریق رسانهی ملّی نمایش داده شد ــ که جا دارد از رسانهی ملّی هم تشکّر بکنم ــ باعث شده که جمعیّت مخاطب ما بیشتر بشود و مردم هم پای کار بیایند. مردم قضاوت میکنند که آیا عملکرد شمشیربازی در المپیک خوب بود یا نه؛ در این بازیها اگر امتیاز دو ضربهی آخر را در مسابقه با مجارستان به ما داده بودند، ما الان حدّاقل مدال نقرهی المپیک را داشتیم.
ما معتقدانه ایستادهایم و اصلاً رژیم اشغالگر قدس را به رسمیّت نمیشناسیم؛ چه در داوری، چه در ورزش. نه دستور است، نه قانون است، نه هیچ چیز دیگر، بلکه معتقدانه ایستادهایم؛ ما اعتقاد داریم که رژیم اشغالگر قدس مشروعیت ندارد.
بههرتقدیر، سعی کردیم از ظرفیّتهای موجود کشور کاملاً بهره ببریم و هر جا هم که نیاز بود از ظرفیّتهای خارجی استفاده بکنیم، رفتیم مذاکره کردیم و افرادی را آوردیم پای کار. با توجّه به اینکه من سابقهی مدیریّتی در آسیا را هم به عنوان دبیرکلّ کنفدراسیون آسیا داشتم، ارتباطات خوب و گستردهای با آسیا دارم؛ لذا از آن ظرفیّتها هم استفاده کردیم تا انشاءالله در مسیرمان بتوانیم گامهای قویتری را برای رشد و توسعهی شمشیربازی برداریم.
بااینکه فرمودید استعدادیابی و آموزشهایی در سطح استانها انجام شده، ولی میدانیم که قلّهی این ورزش در ورزش قهرمانی و مسابقات ملّی و بهخصوص مسابقات بینالمللی در عرصههایی مثل المپیک و مانند آن است؛ همچنین، رهبر انقلاب هم تأکید زیادی بر ورزش قهرمانی به عنوان الگویی برای ورزش همگانی دارند. حضرتعالی سالها در این عرصه خاک صحنه را خوردهاید؛ با استفاده از تجربیّاتتان، بفرمایید که ورزش قهرمانی چه نقشی در امیدآفرینی و ارتقاء هویّت ملّی ما ایرانیها دارد؟
در پاسخ به پرسش شما، یک نکتهای را میخواهم مثال بزنم. شما تحصیلکردهی دانشگاهید و شاید مدرک دکترایتان را از دانشگاه گرفتهاید و در کشوی میزتان گذاشتهاید؛ خیلی کم کسی پیدا میشود که آن مدرک دانشگاه را روی دیوار اتاقش نصب کند. ولی اگر شما در مسابقهی قهرمانی ورزشی نتیجهای گرفته باشید، حتماً آن را بر دیوار اتاقتان نصب میکنید؛ این ارزشگذاری است؛ یعنی ارزشگذاری قهرمان ورزشی در نگاه هویّت ملّی و اجتماعی. هیچ رویدادی را پیدا نمیکنیم که مثل ورزش بتواند پرچم یک کشور را به اهتزاز دربیاورد؛ هیچ رویدادی را مثل ورزش پیدا نمیکنید که جماعت مردم را بتواند پای تلویزیون مستقر بکند و به آنها هیجان بدهد، به آنها انرژی بدهد، به آنها استرس بدهد و هویّت ملّی را تقویت کند. هنوز آن سرتکاندادن آقای رضازاده و «یا اباالفضل» گفتن او برایمان غرور ملّی میآورد، هنوز مو بر تن ما سیخ میکند، خوشحال میشویم از این جریان و به وجد میآییم؛ همینطور است وقتی که تیم فوتبالمان یا رشتههای مختلف ما در رویدادهای بینالمللی برنده میشوند.
اتّفاقات خیلی مبارکی در المپیک افتاد؛ کشتیگیران ما بسیار درخشیدند و جا دارد از جناب آقای دبیر تشکّر بکنیم که با آن روش مدیریّتی و مدل مدیریّتی توانست کشتی ایران را به سرمنزل هدف برساند؛ همچنین آقای ساعی که با چهار ورزشکار چهار مدال گرفت. ما هم سعی کردیم با الگوسازی و الگوپروری بتوانیم آن قلّه را به دست بیاوریم. خب ما برای کسب سهمیّه تلاش خیلی زیادی کردیم. ببینید! ابزارها و منابع مالیای که در اختیار ما است با رشتههای دیگر خیلی متفاوت است، جنس رشتهی ما هم متفاوت است؛ لذا برای به دست آوردن سهمیّه بسیار سختی کشیدیم. جا دارد که من تشکّر بکنم از چهار ورزشکار عزیزمان، آقای علی پاکدامن، آقای محمّد رهبری، آقای فرزاد باهر، آقای محمّد فتوحی و کادر فنّیای که با ما آمدند و سختیها را تحمّل کردند. ما بچّههایمان را در یک شرایط جنگی قرار دادیم، همه تحمّل کردند. اینکه میگویم «شرایط جنگی»، انصافاً میتوانیم اینگونه قیاس بکنیم؛ خانه نرفتن، خوابگاه را تحمّل کردن، سختی اردوها را تحمّل کردن، رژیم غذایی متفاوت، آب سرد نخوردن، قند نخوردن، فضای خیلی سختی را بر آنها حاکم کرده بود تا ما بتوانیم سهمیّه کسب کنیم.
بعد از آن سهمیّه، باز کار ما شروع شد؛ ما یک اردوی پنجاهروزهی بسیار سختی را برای بچّههایمان در کشور فرانسه طرّاحی کردیم، برای استفاده از ظرفیّتهای فنّی کشور فرانسه. آن روزی که جناب آقای اسماعیل هنیّه شهید شدند، ما باید با آمریکا بازی میکردیم؛ آمریکایی که در سه چهار مسابقهی قبلی توانسته بود تیم اوّل جهان بشود و رنک دوی جهان است، تا دندان مسلّح است و بعد از کرهی جنوبی، تمام شرایط یک تیم ایدئال را دارد. خب ما آمریکا را به زانو درآوردیم. البتّه من نمیگویم کار ما بود، بلکه کار غیرت، حمیّت، همدلی و وفاق ملّی بود؛ یعنی یک نمایش دراماتیک بسیار زیبایی از بچّههای ما بود. من بعد از مصاحبه به شما نشان میدهم که دوست عزیز ما از کشور فرانسه که تونسیالاصل است، برای من «یا علی» میفرستد، برای من «الحمدلله» میفرستد، رئیس فدراسیون الجزایر برای ما «الحمدلله» میفرستد؛ یعنی کشورهای مختلف مسلمان از این اتّفاق خوشحال شده بودند. من نظرات و نوشتههای مثبت بسیاری از داخل کشور و خارج کشور داشتم که تیم ایران، با رنک هفت، توانست تیم آمریکا را به زانو دربیاورد و ما جزو چهار تیم برتر شدیم. خب این اتّفاق، اتّفاق مبارکی است که در صحنهی ورزش میتواند رقم بخورد، هویّت ملّی درخشش پیدا بکند، بچّهها روی پرچم بوسه بزنند، به پرچم احترام بگذارند.
مقامات ورزشی دنیا چرا این مسئلهی فجاعتبار غزّه را که دل هر آدم آزادهای را به درد میآورد نمیبینند و نگاهشان را برگرداندهاند؟ چه اتّفاقی در اوکراین میافتد که در غزّه نمیافتد؟ اینجا که خیلی خطرناکتر است، اینجا که نسلکشی بهوضوح دارد اتّفاق میافتد.
بلافاصله، ما رفتیم برای مسابقه با مجارستان که در شمشیربازی صاحب سبک است، صاحب عنوان است و اصلاً بخشی از این اسلحهی سابر مال مجارستان است. یک ورزشکاری در تیم مجارستان هست که در سه دورهی المپیک، مدال طلا گرفته؛ ما اصطلاح «چهره» را در هنر به کار میبریم، درحالیکه این ورزشکار چهره ورزش شمشیربازی است و همه به او احترام میگذارند. مردم عزیز ما دیدند و قضاوت کردند که در بخشهای زیادی از مسابقه، ما از مجارستان جلو بودیم. هر زمانی ما با مجارستان بازی میکردیم، با اختلاف بیست امتیاز مسابقه را واگذار میکردیم؛ اینجا ما تا امتیاز چهل از مجارستان جلو بودیم و اگر داور ما را با فشار از بازی خارج نمیکرد، حتّی میتوانستیم پیروز شویم. ما تحت فشار داوری بودیم؛ شاید نقطهضعف ما باشد، ولی فشار داوری روی ما بود و اگر امتیاز دو ضربهی آخر را به ما داده بودند، الان مدال طلا یا نقره در المپیک برای بچّههای غیرتمند ایران بود.
کادر فنّی کارش را کرد، فدراسیون کارش را کرد و بههرحال، ما به مدال نزدیک شدیم. البتّه راه ما باز ادامه دارد؛ یعنی ما برای دستیابی به مدال، دست از تلاش برنمیداریم. ما اوّلین جلسهای که خدمت وزیر محترم بودیم، ایشان گفتند خیلی حیف شد! همه به من میگویند آن مدال حیف شد و واقعاً برای شمشیربازی ایران بود. ما این مدال را برای شمشیربازی ایران ذخیره کردهایم و انشاءالله در دورههای بعدی میآییم. این شور و شعفی که اتّفاق افتاد، صرفاً توسّط ورزش میتواند اتّفاق بیفتد و با این شور و شعف ملّی، هویّت ملّی هم ارتقا پیدا میکند. بچّههای ما که در صحنههای ورزشی پیروز میشوند و ایرانی بتواند در ورزش رشد بکند، یک انگیزهی خاصّی به مردم میدهد و وفاق و امیدآفرینی برای مردم ما رقم میخورد.
آقای دکتر! برویم سر بحث خود این افرادی که این حماسهها را میآفرینند؛ یعنی ورزشکارانی که با تحمّل سختیها، ناملایمات، دوری از خانواده و تمرینات سخت، میآیند وارد این عرصهی جهانی میشوند و از آن طرف هم، از نظر جسمی و نشاط هم باید در سطح عالیای باشند که بتوانند این آمادگی را حفظ بکنند. البتّه همانظور که رهبر انقلاب هم در دیدار تأکید کردند ورزشکاران ایرانی این تفاوت را با سایر ورزشکاران دارند که عمدتاً دلبسته به ارزشهای دینی و هویّت ملّی هستند.
تیمهای ملّی ما، هم در بخش بانوان و هم آقایان، خوشبختانه پُر شده از بچّههایی که اعتقادات قلبی خیلی جدّیای دارند. من برای شما مثال بزنم: آقای پاکدامن ما، یک ورزشکار شاخصی که در اسلحهی سابر در المپیک هم خیلی به ما کمک کرد، بسیار انسان معتقدی است و در سفر کربلا در پیادهروی اربعین هم کنار ما حضور داشت. قهرمانان ما در فضای معنوی و مذهبی هم حضور جدّی دارند، حضور مثبت دارند و الگو هستند. همین آقای پاکدامن در اردوهای جهادیای که در نقاط محروم کشور برگزار میشود، با وزارت ورزش میرود و کمک میکند. شاید ما بگوییم این اتّفاق خیلی اتّفاق بزرگی نیست، ولی الگوپروری است. حضور آقای پاکدامن، آقای رهبری و بچّههای دیگرمان در تیمهای ملّی، کمک میکند که الگوپروری بشود و نشان میدهد که خودشان هم آدمهای معتقدیاند.
ما یک بازی خیلی سختی در کویت با قزّاقستان داشتیم، من یک نکتهی خیلی ظریفی را به بچّهها گفتم؛ گفتم قزّاقها تیم قویای هستند، دائماً در روسیه و در اروپا اردو داشتند، شرایط مالیشان هم از شما خیلی بهتر است، ولی آنها یک چیزی را ندارند، آنها توسّل بلد نیستند؛ وقتی ما میرویم داخل پیست، کافی است که شما در دل خودت و در درون خودت توسّل کنی. این بچّهها کاملاً با این فضا آشنا هستند؛ لذا ما رفتیم قزّاقستان را بهراحتی بردیم و نقرهی آسیا را گرفتیم. در مسابقات آسیایی سال ۱۴۰۲، آقای پاکدامن به فینال صعود کرد و برابر حریفی از کرهی جنوبی قرار گرفت؛ در جریان مسابقه، ده بر شش عقب بود، یک جایی چهارده بر ده عقب بود، بازی را دیگر از دست داده بود و شاید به مدال نقره راضی شده بود؛ گفت من در درون خودم صحبتی کردم، توسّل کردم و گفتم خدایا! من امتیاز این ضربه را باید بگیرم؛ در نهایت، پانزده بر چهارده توانست آن بازی را دربیاورد و بعد از ۲۲ سال، طلای آسیا را ما در انفرادی کسب کردیم. همه جا نمیشود این حرفها را زد؛ این نگاه ورزشکار ما به موضوع توکّل و توسّل، به او انرژی مثبت میدهد، به او حرکت روبهجلو میدهد؛ میگوید من غیر از اینکه خودم فنّی هستم و فدراسیون، کادر فنّی و تدارکات به من کمک میکنند، یک نیروی ماوراءالطّبیعهای به نام «توسّل به اهلبیت
علیهمالسلام» و «توکّل به خداوند» هم کمک میکند که من آنجا موفّق بشوم.
ما آمریکا را به زانو درآوردیم و جزو چهار تیم برتر المپیک شدیم. پیش از این مسابقات ما در مقابل مجارستان همیشه با اختلاف بیست امتیاز بازی را واگذار میکردیم؛ در بازی نیمهنهایی ما تا امتیاز چهل از مجارستان جلو بودیم و اگر داور ما را با فشار از بازی خارج نمیکرد، حتّی میتوانستیم پیروز شویم. البته برای دستیابی به مدال در آینده، دست از تلاش برنمیداریم.
سیاستهای دوگانه و مغرضانه در میدان ورزش از مسائلی بود که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند و یک نکتهای که وجود دارد این است که ما، مخصوصاً در این سالهای اخیر، با برخورد سیاسی با ورزش مواجه هستیم، مخصوصاً از جانب کسانی که داعیهی این را دارند که ورزش سیاسی نیست؛ در این زمینه، ما حذف روسیه از مسابقات و میادین جهانی را شاهد بودیم و بعضی وقتها هم به ورزشکاران ما و به تیمهای مدیریّتی ما برای مواجهه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی فشار میآورند. لطفاً این مسئله را از زاویهی ورزشیاش یک مقداری برای ما تحلیل کنید.
ببینید! یک شعاری هست مبنی بر اینکه «ورزش از سیاست جدا است»، امّا این موضوع تنها در حدّ شعار باقی مانده؛ مقامات ورزشی دنیا، آیاُوسی
(۱) و فدراسیون جهانی، شاید فقط گوششان را روی این شعار باز کردهاند و چشمشان را بستهاند، زیرا ورزش کاملاً درگیر موضوعات سیاسی شده. چرا این مسئلهی فجاعتبار غزّه را که دل هر آدم آزادهای را به درد میآورد نمیبینند و نگاهشان را برگرداندهاند؟ چه اتّفاقی در اوکراین میافتد که در غزّه نمیافتد؟ میگویند
«ما جنگ را محکوم میکنیم و در اوکراین این اتّفاق افتاده»؛ اگر محکوم میکنید، اگر وارد جنگ اوکراین و روسیه میشوید، اینجا که خیلی خطرناکتر است، اینجا که نسلکشی بهوضوح دارد اتّفاق میافتد، اینجا که کودککشی بهوضوح دارد اتّفاق میافتد؛ چرا چشم خودتان را بستهاید؟ من مظلومیّت مردم فلسطین را در اجلاسهای ورزشی فدراسیونهای جهانی بعینه احساس کردم. در یکی از این نشستها، بحث برگشت روسیه به فدراسیون جهانی بود، مفصّل بحث کردیم تا روسیه بتواند برگردد؛ همان جا من به چند نفر از مسئولان کشورهای اسلامی گفتم حالا وقت آن است که در مورد غزّه بحث کنیم، حالا وقت آن است که اسرائیل را خارج کنیم، اینجا دارند نسلکشی میکنند، اینجا ظلمِ بلافصل دارد اتّفاق میافتد، ولی هیچکدامشان پای کار نیامدند! شاید دستور دولتهایشان بود که من شنیدم دستور دولتهایشان است. ما در این قصّه، آزادانه، محکم و تنها ایستادهایم و داریم از مظلوم دفاع میکنیم و انشاءالله این مسئله جهانی بشود، جهان پای کار بیاید و ظلم رژیم اشغالگر قدس برچیده بشود.
اگر امکان دارد، منظورتان از «ما ایستادهایم» را یک مقداری صریحتر بفرمایید.
ما معتقدانه ایستادهایم و اصلاً رژیم اشغالگر قدس را به رسمیّت نمیشناسیم؛ چه در داوری، چه در ورزش. نه دستور است، نه قانون است، نه هیچ چیز دیگر، بلکه معتقدانه ایستادهایم؛ ما اعتقاد داریم که رژیمی به نام «رژیم اشغالگر قدس» مشروعیت ندارد، کشوری به نام «اسرائیل» را به رسمیّت نمیشناسیم و با آن مبارزه نمیکنیم، با آن مواجه نمیشویم و جایی که باید قضاوت بکنیم، قضاوت هم نمیکنیم. بنده سال ۲۰۱۷ به خاطر همین عدم قضاوت محروم شدم؛ یعنی سفت ایستادم و گفتم من قضاوت نمیکنم و میایستم. ما کاملاً با صدای بالا و با شعار بلند میگوییم که اینها را به رسمیّت نمیشناسیم و بازی نمیکنیم. آقایی که میخواهی ورزش ایران را تحت تظلّم و تحریم ببری! برو نگاه کن ببین چه اتّفاقی در غزّه دارد میافتد؛ برو ببین ورزشکاران اسرائیلی که عضو ارتش خونخوار اسرائیل هستند، چه جنایتی دارند میکنند. ما در همین المپیک شاهد بودیم که چند نفر از ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس عضو ارتششان بودند! کمیتهی بینالمللی المپیک باید این را ببیند، بررسی بکند و با عدالت جهانی برخورد بکند؛ اگر میخواهد با روسیه برخورد بکند، اینجا مشابه نه، بلکه خیلی بدتر از آن دارد اتّفاق میافتد.
شما مدرک دانشگاهیتان را روی دیوار نمیزنید ولی اگر شما در مسابقهی قهرمانی ورزشی نتیجهای گرفته باشید، حتماً آن را بر دیوار اتاقتان نصب میکنید؛ این ارزشگذاری است؛ یعنی ارزشگذاری قهرمان ورزشی در نگاه هویّت ملّی و اجتماعی.
یعنی شما میفرمایید که استاندارد دوگانه نباید باشد؟
برخوردهای دوگانه، استانداردهای دوگانه و قوانین دوگانه اصلاً در این مسئله واضح و آشکار است. به چه زبانی باید گفته بشود؟ البتّه خودشان هم میدانند، ولی چشمهایشان را میبندند.
توصیهی شما به ورزشکاران، مخصوصاً ورزشکارانی که در عرصهی ملّی و بینالمللی ایستادهاند و نقش الگویی و شاخص دارند، چیست؟ در واقع، صحبتهایی که همیشه با ورزشکاران فدراسیون خودتان دارید چه چیزهایی بوده که شما به آنها یادآوری میکنید؟
من یک اشارهای بکنم به این آیهای که میفرماید «اَّلَّذینَ اِن مَکـَّنهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلْوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِله عاقِبَةُ الاُمور».
(۲) یک جایی اگر خدا به شما مکنت داد، یک صندلی داد، یک جایگاهی داد، دین خدا را به پای دارید؛ یعنی ما وقتی صندلی میگیریم، در حوزهی فرهنگسازی دینی، در حوزهی فرهنگسازی مذهبی، در حوزهی فرهنگسازی هویّت ملّی، باید با بچّههایمان کار بکنیم؛ ما این را در دستور کار داریم و حتّی در برگزاری مسابقات، پیوستهای فرهنگی گستردهای برای بچّههایمان داریم. امروز اگر در بخشِ بانوانِ ما مسابقه برگزار میشود، مسئلهی «حجاب» اصلیترین مسئله است. البتّه تحکّم نمیکنیم، بلکه تبیین میکنیم. مسئلهی «حجاب» باید برای ورزشکار تبیین بشود که این هویّت اسلامی و مذهبی تو است و مسئلهی امنیّت شخصی هر فرد است. بحث توسّل، بحث نگاه به فضاهای مذهبی، بحث رعایت حقّالنّاس و رعایت انصاف، چیزهایی است که واقعاً در دستور کار ما است.
در حوزههای فرهنگی، ما سعی کردهایم این مسائل را اشاعه بدهیم؛ زیرا ورزشکاری که میرود در صحنههای بینالمللی مدال میگیرد، تبدیل میشود به الگو و این الگو را ما باید حفظ بکنیم، این الگو را باید اشاعه بدهیم و این بستر را تقویت کنیم. این ورزشکار اگر رعایت بکند مسائلی را که دیگران در آنها به او نگاه میکنند، تبدیل میشود به الگویی که دیگران هم از او تبعیّت میکنند. خیلی از ورزشکاران سطوح پایینتر را میبینیم که از آن ورزشکار بالایی دارند الگوبرداری میکنند یا بهتر است بگویم کپیبرداری میکنند؛ اگر آن بالایی خوب تربیت شده باشد، اینهم خوب تربیت میشود. اساس کار ما ورزش و تربیت است؛ لذا باید انشاءالله یک ذرّه بهای بیشتری به این تربیت بدهیم که همهی ورزشکاران ما در صحنههای بینالمللی موفّق بشوند.
در سال ۱۴۰۱، ما با ۲۷ نفر اِپهایستِ جوان مسابقهمان را برگزار کردیم؛ در سال ۱۴۰۲، با ۴۲ نفر و پریروز در شهر اصفهان، ما داخل سالن دیگر جا نداشتیم برای برگزاری مسابقه؛ یعنی مسابقه با ۷۲ نفر برگزار شد.
یک نکتهای را آقای وزیر گفتند که جا دارد به ایشان احسنت بگوییم بابت طرح این موضوع! گفتند ما در المپیک بعدی، باید برویم در کشوری که میدانیم متخاصم است و با ما سر جنگ دارد حضور پیدا کنیم و آنجا مبارزه کنیم؛ انشاءالله همکاران من در فدراسیونهای مختلف ورزشی، در جایگاههای مدیریّت ورزشی، اینقدر قوی کار بکنند که کاروان ایران در المپیک لسآنجلس، بسیار سربلند بشود و مایهی عزّت و آبروی نظام مقدّس اسلامی باشد.
انشاءالله همینطور باشد. آقای دکتر! توجه به مسئله معیشت ورزشکاران یکی از مطالبات همیشگی رهبر انقلاب از مدیران و مسئولان ورزش است. شما، علاوه بر بحثهای مدیریّتی، سالها با ورزشکارها بودید و خودتان در عرصههای جهانی حضور داشتید؛ لذا جا دارد که یک نگاهی داشته باشیم به وضعیّت ورزشکاران از لحاظ مسائل معیشتی، از لحاظ مسئلهی اشتغال و از لحاظ نوع حمایتهایی که از آنها باید بشود. در واقع، چه کارهایی را میشود در این جهت انجام داد که این مسئله ارتقا پیدا کند؟
من همیشه برای ورزشکاران مثال میزنم که رئیسجمهور از صبح که از خواب پا میشود، بالای صد موضوع مختلف، جلسات مختلف، سخنرانی و تصمیمگیری را باید تا شب انجام بدهد؛ پس یک رئیسجمهور زمانی موفّق خواهد بود که برای این یک روزِ کاملش برنامهنویسی کند و توان انجامش را داشته باشد. ورزشکار ما باید در کنار ورزش، تهذیب و تحصیل را هم انجام بدهد؛ این دستور رهبر انقلاب است. پس تحصیل را ما خیلی توصیه میکنیم، چرا که ادامهی تحصیل برای اشتغال است. ما به ورزشکار نمیگوییم درس نخوان یا دانشگاه نرو. اگر بخواهیم مثال بزنیم، در حوزهی خارج از کشور، مصداقش این بازیکن هفدهسالهی اسپانیایی بارسلونا است که شاگرداوّل مدرسهشان است؛ در داخل کشور هم میتوانم ورزشکارهای مختلفی را نام ببرم که الان در پستهای بزرگ مدیریّتی، مدارج عالی دانشگاهی را دارند و در حوزهی ورزش هم دارند کار میکنند. پس نگاه ویژهی ما به ورزشکاران محصّل است که به ایشان کمک میکنیم، توصیه میکنیم، مکاتبه میکنیم، با دانشگاههای مختلف ارتباط میگیریم که جاهایی که باید ظرفیّتسازی بشود، ظرفیّتسازی بشود.
وقتی کار را در فدراسیون شمشیربازی شروع کردیم در سه حوزه برنامهریزی کردیم: در بحث همگانی کردن ورزش شمشیربازی، توسعهی ورزش شمشیربازی در کشور در حوزههای قهرمانی و در تأمین زیرساختها که مهمترین بخش مشکلات ما در حوزهی زیرساختها است.
البتّه منابع خیلی زیادی در بحث اشتغالزایی در اختیار ما نیست، ولی ارتباطات خوبی در حوزهی مدیریّت فدراسیون با مدیریّت بخشهای خصوصی، دولتی و غیر دولتی داریم که تلاش میکنیم بچّهها هر جایی در حوزهی اشتغال گرفتاری داشته باشند، کمک کنیم تا حل بشود. در این زمینه، رایزنیهای خیلی زیادی برای قهرمانان ملّیمان شده و هر چهار نفری که آمدند المپیک، کارهای استخدامیشان تقریباً دارد حل میشود. من از شهردار محترم تهران هم خواهش میکنم که در بحث استخدام آقای پاکدامن که ورزشکار بااخلاق، خوشذات و قهرمان است، کمک بکند که آنجا هم مشکل ایشان حل بشود. در ردههای دیگرمان هم ــ در فلوره، اِپه و بانوان ــ همین موضوع را در دستور کارمان داریم. در حوزهی اشتغال، هر جایی کاری از دستمان بربیاید اقدام خواهیم کرد؛ ولی توصیهمان در بحث تحصیل خیلی جدّی است که انشاءالله به یک اشتغال مناسب و پایدار و مستمر برای خودشان و خانوادهشان ختم بشود که بعد از پایان دورهی قهرمانی، دچار چالش اشتغال نشوند؛ کمااینکه در حوزهی شمشیربازی هم یک فضایی را در بخش خصوصی ایجاد کردیم که بچّهها اگر بتوانند، دارای یک باشگاه خصوصی بشوند و درآمد متناسبی برای زندگیشان حاصل بشود.
بههرحال، این فضا را ایجاد کردیم و بخش خصوصی را هم برای باشگاهداری تشویق کردیم، لیگمان را هم خیلی خوب سروشکل دادیم. من از باشگاههای خصوصیای که در لیگ ما حضور دارند تشکّر میکنم؛ حضور این باشگاهها به معیشت ورزشکارانمان کمک میکند. البتّه عدد دریافتیشان خیلی بالا نیست؛ یک زمانی پنج میلیون تومان بوده، الان دویست میلیون تومان است که باز هم پایین است، ولی تلاش میکنیم که این عدد بالاتر برود تا بچّههایمان در لیگ شمشیربازی هم دریافتهای خوبی داشته باشند.
بههرتقدیر، من آمدهام اینجا که خدمت کنم. اگر یک روزی ببینم که حضور من به روزمرّگی افتاده و نمیتواند به شمشیربازی ایران کمک کند، سریعاً صندلی را خالی میکنم برای دوست بعدی که بتواند به شمشیربازی ایران خدمت کند. خود من هم مدرک تحصیلی دکترای معماری دارم، پایهی ارشد نظاممهندسی هستم و در فضاهای شغلی رشتهی علمیام کار کردهام؛ ولی از سال ۱۳۷۳، به صورت حرفهای و تماموقت، در خدمت شمشیربازی جمهوری اسلامی ایران بودهام.
و به عنوان آخرین بخش گفتوگو، با توجه به بیانات اخیر رهبر انقلاب اگر نکتهی پایانیای دارید با مخاطبان در میان بگذارید.
ما نیاز به «حمایت» داریم، نه «کمک»؛ این دو واژه خیلی با هم متفاوت است. وقتی من میروم میگویم به من کمک کنید، مثلاً میگویند ما میتوانیم یک عددی به شما بدهیم، من هم این عدد را هزینه میکنم و تمام میشود. من نیاز به حمایت دارم؛ شمشیربازی ایران نشان داد که اگر حمایت بشود، اگر دیده بشود، میتواند قلّههای جهان را فتح بکند. ما هم به این قول کاملاً وفادار هستیم که اگر حمایت بشویم و جزو رشتههای مدالآور دیده بشویم، موفّق و افتخارآفرین خواهیم بود. من هنوز برای برگزاری رویدادهایم، برای برگزاری لیگم، برای برگزاری اردوهای تیمهای ملّی زیرساخت مناسب ورزشی در تهران ندارم و خیلی با سختی روبهرو هستم. البتّه تلاش هم میکنم، ناامید هم نمیشوم، با قوّت و قدرت هم این کار را ادامه خواهم داد تا به سرمنزل هدف برسد. اگر دستگاههایی مثل شهرداری تهران یا بخشهای خصوصی اقتصادی بتوانند از ما حمایت کنند که ما یک جایگاه ویژه یا یک خانهی شمشیربازی در تهران داشته باشیم، میتوانیم خیلی از رویدادهایمان را آنجا برگزار کنیم و موفّقتر از سالهای گذشته عمل بکنیم. خود من از اتّفاقاتی که دارد میافتد راضی نیستم و سعی میکنم تلاش خودم را مضاعف بکنم تا به فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر «ایران قوی، ورزش قوی» برسیم.
پینوشت: