حضرت آیتالله خامنهای همواره بر اهمیت صنعت هستهای کشور تأکید داشته و این صنعت را به عنوان یکی از مؤلّفههای اساسی و مهمّ اعتبار کشور؛ همچنین مایه قوّت، قدرت و توسعه آن برشمردهاند. رهبر انقلاب در دیدار ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ با کارشناسان صنعت هستهای فرمودند: «این صنعت، هم از لحاظ پیشرفت کشور و تواناییهای کشور در عرصههای فنّی، اقتصادی، سلامت و غیره که به کشور آبرو میبخشد و زندگی را برای مردم بهتر میکند دارای اهمّیّت است، هم از جهت وزن سیاسی جهانی و بینالمللی برای کشور.»
رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگو با دکتر سید حمزه حسنی، دستیار ویژه رئیس سازمان انرژی اتمی،
به بررسی ساخت داخل و بومیسازی در صنعت هستهای پرداخته است که به مناسبت ایام سالگرد شهادت دانشمند هستهای، شهید داریوش رضایینژاد متن آن منتشر میشود.
دربارهی مفهوم بومیسازی و اهمیت و ابعاد آن توضیح میفرمایید. این بومیسازی چه پیامدهایی در برای صنعت هستهای و زندگی مردم به دنبال دارد؟
تلقی ما از بومیسازی فناوریهای راهبردی با معنای مصطلح بومیسازی کمی متفاوت است. منظور ما از بومیسازی، کسب دانش طراحی و تولید است. مشروط بر آنکه این دانش، از یک سو منطبق بر نیازهای کشور و از سوی دیگر مطابق با توانمندیها و بلکه قابلیتهای ما باشد. با این تعریف، بومیسازی کپیبرداری صرف نیست، بلکه یادگیری است. البته ممکن است در این یادگیری گاهی مجبور به خرید فناوری، همکاری فناورانه با کشورهای دیگر و حتی تقلید شویم. اما در انتهای کار باید به سطحی از دانش طراحی و تولید دست یافته باشیم که ما را از تحریم مصون نگه دارد. این سطح در مورد همه فناوریها یکسان نیست. هر چقدر فناوری مورد نظر راهبردیتر و حیاتیتر باشد، عمق این یادگیری نیز باید بیشتر باشد. فناوری هستهای هم یکی از فناوریهای راهبردی و پیشران توسعه است که بومیسازی در آن اهمیت مضاعف دارد.
در کشور فرصتهای کمنظیری برای بومیسازی فناوریهای راهبردی وجود دارد. در سمت عرضه فناوری، وضعیت کشور ما به لحاظ سرمایه انسانی، موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی در دنیا مثالزدنی است. از سمت تقاضای نیز بازار گستردهای در داخل و خارج کشور برای محصولات دانشبنیان وجود دارد. بنابراین ساخت داخل بسیاری از فناوریها در کشور ما امکانپذیر و البته توجیهپذیر است. اما دستیابی به این موفقیت دفعی نیست. حرکت در این راه ناهموار و پرپیچ و خم مستلزم ریسکپذیری، سعهصدر و توکل است.
با این نگاه، نتیجه ساخت داخل فناوریهای کلیدی برای کشور کاهش وابستگی به بیگانگان، صرفهجویی ارزی و از همه مهمتر، توانمندسازی و مولدسازی سرمایههای متعدد و متنوع کشور است. مولدسازی سرمایهها یعنی افزایش اشتغال، پویایی و رونق تولید، و در نتیجه خلق ثروت با اتکا به توان داخل و با نگاه به بازار خارجی. در واقع اصلیترین وجه بازدارندگی فناوریهای پیشرفته، ثروتآفرینی برای بالندگی اقتصادی است و همین عامل است که میتواند اقتصاد کشور را برابر تحریمها مقاوم کند.
در سالهای اخیر نیز شاهد آن هستیم که با شدت گرفتن تحریمها، جریان بومیسازی در صنایع مختلف از جمله نفت و گاز، پتروشیمی، نیرو، بهداشت و درمان، و صنعت هستهای سرعت گرفته است و علیرغم همه مشکلات، هر روز خبر خوشی را در این رابطه از گوشه و کنار کشور میشنویم.
در واقع به عنوان یک فرصت به این تحریم نگاه شد. درست است؟
بله. البته تحریمها ظلم آشکار به ملت ماست و مطلوب هیچکس نیست. اما تحریم، صنایع مختلف را مجبور کرده است تا خودشان آستینها را بالا بزنند و برای تأمین نیازهای اساسیشان در داخل کشور به دنبال راهحل بگردند. شاید یکی از فرصتهای نهفته در تحریم این باشد که عدم دسترسی به محصولات خارجی، بومیسازی را توجیهپذیر میکند. چرا که فرصت شکستن «سد اولین تولید» را فراهم میکند. تجربههای متعدد بومیسازی در سالهای اخیر نشان داده است که در اکثر موارد، هزینه ساخت یک محصول فناورانه در کشور برای اولین بار، حدود
۲ تا
۳ برابر خرید همان محصول از خارج است و این همان «سد اولین تولید» است. اما وقتی نمونههای اول ساخته شد و سد تولید بار اول شکست، دیگر به دانش فنی طراحی و تولید آن محصول دست یافتهایم. از اینجا به بعد، قیمت تمام شده آن محصول بطور متوسط
۳۰ درصد کمتر از نمونه خارجی است. حتی در برخی موارد مانند خدمات مهندسی در صنعت هستهای، قیمت شرکتهای داخلی چند ده برابر کمتر از شرکتهای خارجی است. در این شرایط تولید داخل نه تنها توجیه دارد بلکه با محصولات خارجی کاملاً رقابتپذیر است. بنابراین، بومیسازی میتواند تحریمهای تلخ را به فرصتهای شیرین تبدیل کند و این حلاوت در صنایع راهبردی مانند هستهای بیشتر حس میشود.
لذا شاهد آن هستیم که بومیسازی در بسیاری از صنایع کشور، از ساخت قطعات یدکی و بخشهای ساده فراتر رفته است، و به طراحی و تولید تجهیزات پیچیده رسیده است. مثلاً شرکتی که در سالهای گذشته تنها خدمات تعمیر و نگهداری برخی از تجهیزات دوار صنعتی را ارائه میکرده است، اکنون به سازنده حرفهای این تجهیزات تبدیل شده است. یا شرکتی که در گذشته بُردهای الکترونیکی تجهیزات نیروگاهی را تعمیر میکرده است، الان به دانش طراحی و تولید آن دست یافته است. حتی برخی شرکتها به مرحلهای رسیدهاند که در آینده نزدیک میتوانند دانش فنی و لایسنس محصولات خود را عرضه کنند. این جریان را میتوانیم به وضوح در صنعت هستهای نیز ببینیم.
لطفاً مصادیقی را از ساخت داخل و توسعه فناوری در صنعت هستهای بیان کنید؟
در صنعت هستهای نمونههای متعددی از توسعه فناوری را میتوانیم نام ببریم. به طور مثال در سالهای گذشته و با وجود تحریمها، متخصصان ایرانی به دانش فنی تولید صفحات سوخت
۲۰٪ راکتور تحقیقاتی تهران دست یافتهاند. این اتفاق وقتی غرورآفرین است که بدانیم راکتور تهران مادر بسیاری از رادیوداروهای بومیسازی شده در کشور است. یا مثلاً در سالهای گذشته فناوریهای اکتشاف، استخراج و غنیسازی اورانیوم برای تولید سوخت نیروگاه در کشور بومیسازی شده است. فناوری غنیسازی دانش بسیار پیچیدهای است که دستیابی به آن واقعاً مایه مباهات است.
در حوزه نیروگاهی نیز همینطور. هماکنون بهرهبرداری و نیز بخش اعظم تعمیر و نگهداری نیروگاه اتمی بوشهر توسط متخصصان داخلی انجام شده است که تعمیرات اساسی بزرگترین توربین بخار کشور از آن جمله است. همچنین بکارگیری توان شرکتهای داخلی برای احداث واحدهای 2 و 3 نیروگاه بوشهر در اولویت سازمان است. این موضوع به پروژههای عمرانی محدود نمیشود و ساخت تجهیزات بسیار پیشرفته نیروگاهی را نیز شامل میشود.
متاسفانه مردم کشور ما فناوری هستهای را با نیروگاه هستهای میشناسند. در حالی که تولید برق از انرژی هستهای تنها یکی از جلوههای این معجزه الهی است و استفاده از پرتوهای هستهای کاربردهای بسیار گستردهتری دارد. لذا شاهد هستیم که مثلاً بیش از
۷۵ درصد از درآمد صنعت هستهای در کشور آمریکا مربوط به کاربرد پرتوها است. این رقم در کشور ژاپن بیش از
۵۰ درصد است. چرا که بکارگیری پرتوهای هستهای میتواند بسیاری از صنایع دیگر را متحول کرده و ارزش اقتصادی محصولات آنها را ارتقاء دهد.
همچنین به لطف خدا در سالهای اخیر، طیف گستردهای از رادیوداروهای پیشرفته که عمدتاً برای تشخیص و درمان بیماریهای صعب العلاج بکار میروند، در داخل تولید میشوند. برخی از این رادیوداروها قادرند با اثر بسیار ناچیز بر بافت سالم، سلولهای سرطانی را نابود کنند. در گذشته واردات این محصولات که ادامه زندگی بیمار به آن وابسته است، به دلایلی از جمله تحریم بسیار دشوار بود. اما هماکنون این داروها تنها با
۵ تا
۱۰ درصد قیمت نمونه خارجی در داخل عرضه میشود و در اختیار بیماران قرار میگیرد.
موضوع دیگری که در سالهای اخیر شتابگرفته است، برنامهریزی برای توسعه مراکز پرتودهی در کشور است. کار اصلی این مراکز، استریلکردن محصولات بهداشتی و تجهیزات پزشکی، و مهمتر از آن، آفتکشی و کاهش بار میکروبی محصولات کشاورزی با هزینه بسیار اندک است. متأسفانه هرساله حدود
۳۰ درصد از محصولات کشاورزی به دلایل مختلف از جمله وجود لارو و تخم حشرات و آلودگیهای میکروبی از بین میرود. همین امر باعث افزایش قیمت محصولات برای مصرفکننده نهایی، ضرر و زیان کشاورزان و باغداران، کاهش امکان صادرات و عدم ثبات در بازار این محصولات میشود. این درحالی است که پرتودهی میتواند انبارمانی محصولات کشاورزی را به شکل چشمگیری افزایش دهد و جهشی را در صادرات اقلام کشاورزی و باغی ایجاد کند.
نمونه دیگر، عقیمسازی حشرات با استفاده از پرتو برای کنترل آفات است. بدینترتیب که حشرات نر با استفاده از پرتو هستهای نابارور میشوند و تخم حاصل از جفتگیری این حشرات، به لارو تبدیل نمیشود. به طور مثال یکی از آفتهای رایج در باغها کشور مگس مدیترانه است که گاهی تا
۷۰ درصد از عملکرد باغی را نابود میکند. خوشبختانه فناوری مذکور برای مگس مدیترانه در سازمان انرژی اتمی بومیسازی شده و در آزمایشات انجام شده توانسته است میزان خسارت ناشی از این آفت را به کمتر از
۱ درصد برساند. بعلاوه این فناوری میتواند میزان استفاده از سموم شیمیایی را نیز به شدت کاهش دهد و به بازارپسندی محصول کمک کند.
تکثیر انتخابی ماهی نیز یکی دیگر از کاربردهای پرتو هستهای است. در شیلات، صرفه اقتصادی تکثیر یک جنس خاص ارزش اقتصادی بیشتری نسبت به جنس دیگر دارد. مثلاً تکثیر ماهی خاویار ماده که به تولید خاویار میانجامد و یا تکثیر ماهی قزلآلای ماده که سنگینتر از نر است، ارزش اقتصادی بالاتری دارد. با استفاده از فناوری هستهای و پرتودهی میتوان انواع ماهی را به صورت انتخابی تکثیر کرد. این فناوری میتواند سود سرشاری را نصیب صنعت شیلات کرده و به توسعه این صنعت کمک کند.
دهها نمونه دیگر را میتوان به این فهرست اضافه کرد. اما همین چند نمونه از کاربرد فناوری هستهای نشان میدهد که سرمایهگذاری در این فناوری و البته سایر فناوریهای پیشران، نقش اهرمی در اقتصاد دارد. یعنی در برآورد ارزش اقتصادی این فناوریها نباید صرفاً درآمدهای مستقیم آن را مدنظر قرار داد. بلکه کل ارزش اقتصادی حاصل از بکارگیری آن باید مورد توجه قرارگیرد. مثلاً هر دلار درآمد از رادیوداروها، بیش از 10 دلار صرفهجویی ارزی به دنبال دارد. بنابراین ارزش تولید رادیوداروها برای کشور، 10 برابر درآمد آن است. یا مثلاً پرتودهی محصولات کشاورزی با صرف هزینه بسیار اندک محقق میشود. اما میتواند از هدر رفت حداقل
۱۰ درصد محصولات کشاورزی که ارزش بسیار بیشتری دارند، ممانعت کند.
فناوریهای دیگری نیز در سازمان انرژی اتمی تجاریسازی شدهاند. اما این تنها بخش اندکی از کیک اقتصاد هستهای است. هماکنون بسیاری از فناوریهای توسعهیافته در سازمان انرژی اتمی در آستانه تجاریسازی قراردارند که میتوانند ثروتآفرین باشند و باید برای عرضه آنها به بازار و سرریز آن به سایر صنایع برنامهریزی گستردهای انجام شود. این هدف بخصوص در پاییندست حوزه کاربرد پرتوها، جز با بکارگیری توان مردم و فعالسازی بخش خصوصی محقق نمیشود.
بهرهگیری از توانمندی بخش خصوصی در صنعت هستهای چگونه ممکن است و چه الزاماتی دارد؟
بخش مهمی از همکاریهای سازمان انرژی اتمی و بخش خصوصی در حوزه کاربرد پرتوها قابل تحقق است. همانطور که عرض شد، کاربردهای فناوری هستهای به قدری متنوع و گسترده است که تجاریسازی همه آنها توسط سازمان انرژی اتمی دشوار و زمانبر است. بنابراین بکارگیری توانمندی و ظرفیت بخش خصوصی اجتنابناپذیر است. در این بخش نیز بازار بسیار بزرگی متصور است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
اما ورود بخش خصوصی به این عرصه بعضاً مستلزم همکاری حلقههای میانی بین سازمان و مصرفکننده نهایی فناوری است. این حلقهها میتوانند از جنس بخش خصوصی و یا نهادهای عمومی غیر دولتی باشند که ماموریت توسعهای دارند و هماکنون نیز در قالب برخی بنیادها و ستادها در کشور فعالیت میکنند. نقش این نهادها، بهخصوص در بکارگیری آن بخش از فناوری هستهای که به ارتقاء کشاورزی، دامپروری، شیلات و احیای محیط زیست میانجامد، اهمیت بسیاری دارد. به طور مثال، سرمایهگذاری در اصلاح انواع بذرها با استفاده از فناوری هستهای میتواند توسط برخی از این نهادها انجام شود و پس از توسعه فناوری، در اختیار کشاورزان قرار گیرد. نقش سازمان انرژی اتمی در این میان نیز توسعه و تجاریسازی فناوری است.
بخش دیگری از همکاریهای سازمان انرژی اتمی با بخش خصوصی مربوط به تدارکات واحدهای نیروگاهی است. در این بخش، برای هر 1000 مگاوات برق هستهای حداقل 6 میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است که دستکم 40 درصد آن میتواند به خرید تجهیزات و خدمات از شرکتهای داخلی اختصاص یابد. به عبارت دیگر در جریان احداث 20 هزارمگاوات برق هستهای که باید در افق 1420 محقق شود، بازاری به ارزش حدودی 50 میلیارد دلار برای سازندگان تجهیزات ایرانی متصور است. فعالسازی بخش خصوصی در این بخش نیز منوط به رویکرد حمایتی سازمان انرژی اتمی است. این رویکرد در قالب همکاری نهادهای رگولاتوری برای توانمندسازی شرکتهای داخلی و اعطای استانداردهای خاص هستهای به آنها محقق میشود که به لطف خدا در طول سالهای اخیر سرعت گرفته است.
محور دیگر همکاری سازمان و بخش خصوصی میتواند سرمایهگذاری و تامین مالی باشد. به طور مثال احداث پایگاههای پرتودهی محصولات کشاورزی فرصت مناسبی برای مشارکت بخش خصوصی است. بعلاوه شرکتهای بزرگ صنعتی که مصرفکننده انرژی هستند، میتوانند در توسعه نیروگاههای کوچک مقیاس هستهای سرمایهگذاری کنند. بنابه برخی گزارشها، ناترازی انرژی در برخی از ماههای سال به حدود
۱۸ هزار مگاوات رسیده است و همین امر سرمایهگذاری در انرژی هستهای را بهخصوص برای صنایعی که برق، نهاده اصلی آنها است، توجیهپذیر میکند. البته باید به سرمایهگذاران در این بخش اطمینان داده شود که میتوانند برق تولید شده را خودشان مدیریت کنند.
مزیت نیروگاههای هستهای و بخصوص نیروگاههای کوچک مقایس چیست؟
نیروگاههای کوچک مقیاس با سرمایهگذاری کمتری نسبت به نیروگاههای بزرگ قابل احداث است. بعلاوه باتوجه به توانمندیهای فنی موجود در کشور، عمق و گستره بومیسازی در این نیروگاهها میتواند بیشتر باشد که همین امر باعث کاهش هزینه نسبت به نمونههای خارجی است. مضاف بر آنکه این امر، توسعه و تکثیر این نیروگاهها را تسهیل میکند. بنابراین ساخت نیروگاههای کوچک و متوسط با تکیه بر توان داخل نهتنها دور از دسترس نیست، بلکه بسیار توجیهپذیر است.
در کل، عمر نیروگاه هستهای و قابلیت اطمینان آن بسیار بیشتر و هزینه سوخت آن بسیار کمتر از سایر نیروگاههای حرارتی است. هر 1000 مگاوات برق هستهای در سال حدود 7 میلیون بشکه نفت صرفهجویی به دنبال دارد که رقم قابل توجهی است و این میزان نفت میتواند برای تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر بکارگرفته شود. به همین دلیل برق هستهای، بخش راهبردی و قابل اتکای سبد انرژی کشورهای صنعتی را تشکیل میدهند.
در راستای تحقق بومیسازی صنعت هستهای بخصوص در بخش نیروگاهی، آیا پایش مناسبی از توانمندیهای کشور اتفاق افتاده است؟
خوشبختانه در طول سالهای گذشته توانمندیهای فناورانه کشور در قالب شرکتهای دانشبنیان شناسایی و حمایت شده و این امر به طور پیوسته در حال انجام است. بنابراین بستر شرکتهای دانشبنیان مسیر شناسایی و دستیابی به این توانمندیها را هموار کرده است.
از طرف دیگر باید بدانیم که به جز مدار اول، دیگر بخشهای نیروگاه هستهای به لحاظ عملکردی بسیار شبیه سایر نیروگاههای حرارتی است. بنابراین با اطمینان میتوان گفت که سازندگان داخلی، بهخصوص شرکتهای دانشبنیان فعال در صنعت نفت، گاز، پتروشیمی و نیرو با اصول عملکرد و مهندسی تجهیزات نیروگاه هستهای بیگانه نیستند.
اما تفاوت اصلی نیروگاه هستهای در قابلیت اطمینان بالای آن است. بنابراین طبیعی است که استانداردهای صنعت هستهای پیچیدهتر از استاندردهای مشابه در سایر صنایع باشد. استانداردهایی که هیچ یک قابل اغماض نیست و عدم توجه به آنها میتواند خسارت بار باشد. با این حال، به نظر من شرکتهای داخلی بهخصوص شرکتهای دانشبنیان میتوانند با رعایت الزامات فنی در زنجیره تأمین نیروگاههای هستهای قرار بگیرند. تجربه نیز نشان داده است که خرید تجهیزات نیروگاهی از سازندگان داخلی بیش از 30 درصد صرفهجویی ارزی را به دنبال داشته است. البته سازمان انرژی اتمی با رویکرد حمایتی خود نقش تعیینکنندهای در توانمندسازی شرکتها و رساندن آنها به استانداردهای هستهای به عهده خواهد داشت.
به نظر شما در حوزه معرفی صنعت هستهای به جامعه و تبیین اهمیت آن چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
در سه حوزه باید به نظر من کار کنیم.
حوزه اول تبیین ضرورت و اهمیت صنعت هستهای به عنوان یک صنعت پیشران است. این همان جهاد تبیین است که رهبر انقلاب میفرمایند. مردم باید بدانند که این صنعت از مولفههای قدرت است. باید بدانند که این فناوری میتواند پیشران صنایع دیگر باشد. و از همه مهمتر آنکه مردم باید بدانند فناوری هستهای با تقویت پایههای اقتصادی میتواند کشور را در برابر تحریمها مقاوم کند. در واقع بازدارندگی که در ذات اقتصاد مقاومتی است، با خلق ثروت به شیوههای نوآورانه و فناورانه و با مشارکت مردم محقق میشود. و صنعت هستهای یکی از مستعدترین این بسترها است. ما باید این موضوعات را برای مردم تبیین کنیم اما متأسفانه در این کار چندان موفق نبوده ایم.
موضوع دوم تبیین دستاوردهای سازمان انرژی اتمی و فرزندان نخبه این سرزمین است. در این بخش نیز چندان موفق نبودهایم. هنوز بسیاری از مردم ما با رادیوداروها آشنا نیستند. هنوز بسیاری از مردم نمیدانند که کشور برای احداث نیروگاههای هستهای در چه مسیر دشواری قدم گذاشته است و این اقدام چقدر برای توسعه حیاتی است. بنابراین دستاوردهای سازمان در حوزه کاربرد پلاسما، کشاورزی، سیستمهای پیشرفته اندازهگیری صنعتی، رادیودارو و مانند آن باید به شکل موثرتری برای عموم مردم تببین شود.
محور سوم نیز بکارگیری نخبگان در حوزههای مختلف است. از جلب مشارکت آنها در سیاستگذاری صنعتی تا توسعه و تجاریسازی فناوری و رسوخ آن در صنایع گوناگون، همه اینها میتواند فرصتی برای جلب مشارکت مردم و نخبگان برای توسعه صنعت هستهای و کمک به اعتلای اقتصاد مقاومتی باشد. از این گذشته، بخش عمده مشاغل در سازمان انرژی اتمی و مجموعههای وابسته، مشاغل تخصصی است که میتواند فرصت بکارگیری نخبگان را فراهم آورد. به این ترتیب میتوان صنعت هستهای را به عرصه مشارکت مردم برای توسعه اقتصادی و بالندگی کشور تبدیل کرد و این چشمانداز اصلاً دور از دسترس نیست.