سیاست استحکام روابط خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای غیرغربی چه نقاط قوت و فرصتهایی برای کشور به ارمغان خواهد آورد؟
سیاست خارجی جمهوری اسلامی با حفظ اصل اساسی «نه شرقی، نه غربی» و حفظ دستاوردها با توجه به تجارب قبلی به دنبال تعامل با تمام کشورهاست و این را بهعنوان نقطه قوت میبیند.
از آنجا که جمهوری اسلامی، سیاستهای مداخلهجویانه کشورهای غربی را مغایر امنیت و منافع ملی کشور تشخیص داده است؛ بنابراین با اتخاذ رویکرد ژئوپلتیک نگاه به شرق، فضای جدیدی در همکاری با کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکایی لاتین به وجود آورده است. در این فضای جدید، جمهوری اسلامی به جهت ابتکاریبودن و اعتماد به نفس خود موفق شده است آن تعریف بستهای را که کشورهای غربی از جامعه جهانی داشتند و جامعه جهانی را به آمریکا و کشورهای همسو با آمریکا تقلیل میدادند، تغییر داده و شکل جدیدی به مناسبات خود در روابط خارجی بدهد.
البته در اینجا باید این نکته را روشن کنیم که اساساً رویکرد گسترش روابط با جهان غیر از غرب حتی برای خود این مجموعه کشورها، تجربه جدیدی است و آن اعتماد به نفسی که جمهوری اسلامی از خود برای همکاریها با این کشورها نشان داده و میدهد در خود این مجموعه کشورها چنین اطمینان خاطری کمتر بوده و در حال حاضر رو به افزایش است.
اگر بخواهیم درباره نقاط ضعف در گسترش همکاری با کشورهای آسیایی و در مفهوم کلانتر شرق ژئوپلتیک صحبت کنیم باید به همان مفهوم راهبردی لزوم «اعتماد به نفس داشتن» توجه کنیم؛ اعتماد به نفس هم در داخل کشور در اهمیت نگاه به شرق و هم در خود همین کشورها. البته الان شما بهراحتی میتوانید در خود این کشورها این فرایند رشد اعتماد به نفس را مشاهده نمایید که در سه یا چهار سال پیش نمیدیدید.
آن چه امروز در سیاست و روابط خارجی روسیه و چین و هند و حتی دیگر کشورهای بهمراتب با قدرت کمتر در خصوص تصمیمات بر اساس منافع ملی خودشان میبینید قبلاً نمیدیدید؛ بنابراین میتوانم بگویم تنزل جایگاه غرب و ارتقای جایگاه کشورهای غیرغربی فرایندی است که در طول زمان شکلگرفته و تشدید خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران نقش و جایگاه تعیینکننده در هندسه جدید شکلگیری قدرت در عرصه بینالمللی داشته و خواهد داشت.
یکی از اهداف غرب بعد از انقلاب اسلامی، انزوای ایران در دنیاست. این سیاست که بطور مشخص از سوی کشورهای غربی و آمریکا دنبال میشد تاکنون به چه نتایجی ختم شده است؟
ابتدا درباره مفهوم انزوا لازم میدانم این نکته را روشن کنم که میشود قبول کرد آمریکا و اروپا ایران را هدف خصومتهای خود قرار دادهاند؛ ولی اساساً نمیشود گفت که مورد خصومت بودن برابر با منزوی بودن است؛ زیرا یک کشور منزوی اساساً در هیچ موردی نمیتواند نقشآفرینی کند و از او نامی برده نمیشود.
امروز روزی نیست که خبری درباره ایران در رسانههای مهم جهان نباشد هرچند بخش عمده این اخبار به جهت سلطه صهیونیسم خبری بر آنها اخبار تحریف شده و منفی و با هدف جنگ روانی علیه ملت ایران منتشر میشود؛ ولی خود این جنگ روانی - ترکیبی گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران اثباتکننده این موضوع است که ایران منزوی نیست و همچنان نقشآفرینی تعیینکننده در منطقه و جهان است. ایران امروز جایگاه خاص و فزاینده خود را در جهان غیر غربی تثبیت کرده است.
من فکر میکنم لازم است نگاه جدیدی به شکلگیری هندسه جدید توزیع قدرت و ثروت در عرصه جهانی داشته باشیم که با مفهوم سنتی در توزیع قدرت و ثروت بر اساس قارهها و جغرافیای کشورها متفاوت است و جهان فردا با جهان امروز تفاوت بیشتری خواهد داشت.
مطالعه تاریخ جهان مؤید این حقیقت است که در هر دوره زمانی برخی کشورها به جهت علم و ثروت و قدرت در جایگاه برتری قرار داشتند و دیگر کشورها برای برآوردهساختن نیازهای خود لازم میدیدند با آن کشورها ارتباط داشته باشند. ارتباط داشتن برای تأمین نیازهای کشور امری طبیعی است؛ ولی آنچه غیرطبیعی است تأمین نیازها به قیمت استقلال و عزت کشور است که به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
مجددا بازمیگردم به همان مفهوم اعتماد به نفس در سخنان رهبر انقلاب. با داشتن اعتماد به نفس و خودباوری و توجه به ظرفیتهای ملی هم میتوان بسیاری از نیازهای کشور را در داخل کشور تهیه کرد و هم میتوان از همه جای جهان چه شرق چه غرب آنها را به دست آورد. مهم داشتن اعتماد به نفس و خودباوری و تکیه بر ظرفیتهای ملی است.
در مورد ارتباط با اروپا رهبر انقلاب تأکید دارند که جمهوری اسلامی به دنبال قطع رابطه و قهر با آنها نیست و با آن دسته از دولتهایی که از سیاستهای آمریکا تبعیت کورکورانه نکنند حاضر به همکاری است. این نگاه شامل کدام کشورهامیشود؟
اروپا یک مجموعه کاملاً یکسان و همگن نیست. یکی از رؤسای جمهور آمریکا میگفت وقتی میخواهم با اروپا تماس تلفنی بگیرم چه کدی را باید بگیرم؟ شاید بتوانیم با اندکی تسامح بگوییم ما به تعداد پایتختهای کشورهای اروپایی، اروپا داریم و در همین پایتختها هم به حسب این که کدام حزب بهصورت فردی یا ائتلافی به قدرت میرسد باز در تعیین سیاستهای آن کشور اثرگذار است. البته نمیشود نقش کشورهای قدرتمند اروپایی در تعیین سیاستهای مسلط را نادیده گرفت؛ ولی در کل میتواند گفت که آن چه در رویکرد سیاست اروپایی جمهوری اسلامی ایران تعیینکننده است رویکرد خود آن کشورهاست.
بهصورت مشخص نمیشود گفت چه کشوری زیرا که تحولات داخلی این کشورها و تعاملات آنها با دیگر کشورها به حدی متغیر است که ممکن است امروز کشوری سیاستی ملی داشته باشد؛ ولی فردا سیاستی همسو با آمریکا؛ لذا برای ارتباط با کشورهای اروپایی حکمی کلی نمیتوان داشت جز آن که بگوییم به جهت ماهیت متحول سیاست خارجی کشورهای اروپایی، باید مرتب سیاستهای خارجی این کشورها را رصد کرد و هر زمان که سیاست آنها همسو با منافع کشور ما شد از آن استقبال کرد و هر زمان که سیاستی مداخلهجویانه و مغایر با منافع ملی ما داشتند عطایشان را به لقایشان بخشید.